گزارشهاى تكميلى قريش

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

بكر بن حفص از طرف قريش ماءموريت يافت تا گزارش تكميلى از هدف حضرت به دست آورد، هنگامى كه به ثنية المرار رسيد حضرت او را به حضور پذيرفت و همانند جوابهاى قبلى كه نماينده قبلى داده بود به او جواب داد، بكربن حفص نيز پس از بازگشت گزارش مذاكره را براى سران قريش بيان كرد. قريش به اين گزارش قانع نشدند و در پى آن يكى از سران قبيله احابيش به نام حليس بن علقمه را فرستادند، چون اين شخص اعتقاد به خدا داشت و قبيله احابيس نيز در ميان عرب سابقه توحيدى داشتند و خدا را مى پرستيدند.
پس هنگامى كه به منطقه رسيد پيامبر او را براى ياران خود معرفى كرد و فرمود: اين شخص موحد است و به خداوند يكتا ايمان دارد، هركس كه به همراه خود بدنه آورده است آنرا به وى نشان دهد. اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله بدنه ها را به طور دسته جمعى از پيش روى او در صحراى ثنية المرار عبور دادند و با اين شيوه اعلام داشتند كه قصد جنگ ندارند، حليس بن علقمه به عقب بازگشت و جريان را براى سران قريش ‍ بازگو كرد.
پس عروة بن مسعود ثقفى را جهت تهيه گزارش به خدمت پيامبر اكرم فرستادند، حضرت نيز هدف اصلى خود را براى او بازگو كرد، جذبه و معنويت رسول خدا صلى الله عليه و آله صلى الله عليه و آله به گونه اى در عروه تاءثير گذاشته بود كه به سختى از كنار حضرت فاصله مى گرفت و دلش ‍ ياراى جدايى از حضرت را نداشت ، و نحوه رفتار و برخورد پيامبر با اصحاب را زير نظر داشت .
از طرفى ديگر عشق و دلباختگى اصحاب او را به تعجب واداشته بود، زيرا هر گاه پيامبر خدا وضو مى گرفت يا آب دهانش را بيرون مى انداخت اصحاب جهت تبرك جستن به آن از يكديگر سبقت مى گرفتند و اگر مويى از بدن حضرت جدا مى شد آنرا به سرعت از روى زمين برمى داشتند.
پس به سوى قريش بازگشت و نتايج مذاكره و گزارش خود را براى رساندن قريش بيان كرد. از جمله مذاكراتى كه به قريش يادآورى نمود عشق ورزيدن ياران حضرت به وى بود، سپس گفت : من در زمان سلطنت كسرى و قيصر و نجاشى با سلاطين آنها ملاقات نموده و گفتگوهايى داشته ام ، به خدا سوگند هيچ سلطانى را نديدم اينگونه كه اصحاب و ياران حضرت به وى عشق مى ورزيدند، و به آب وضو و دهان و موى بدن او سبقت مى جستند، ياران و پيروانشان به آنها عشق ورزند، حال اين شما و جنگ با رسول خدا صلى الله عليه و آله .
اين گزارش تاءثير فراوانى داشت و روحيه جنگ طلبى را از دشمن خنثى كرد، سران قريش پس از مذاكره و تحقيق و بررسى دقيق تصميم گرفتند كه دست از جنگ بشكند و حضرت را به صلح وادار نمايند (185).
نظريه : از نحوه برخورد حضرت با اصحاب و شدت فداكارى كه ياران نسبت به حضرت انجام مى دادند روشن مى شود كه نيروهاى رزمى و كادرهاى نظامى و انتظامى علاوه بر اينكه از افراد زبده و كارآمد باشند بايد داراى ايمان قوى بوده و عشق و علاقه شديدى نسبت به هدف و رهبر داشته باشند، زيرا در غير اين صورت روحيه كفر ستيزى در آنان پيدا نخواهد شد.
به نظر مى رسد تنها مساءله اى كه قريش را - در قضيه صلح حديبيه - سست كرد و از تصميم جنگ بازداشت همانا روح تقوى و صلابت ايمان و عشق به هدف و پيامبر الهى بود كه اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله نسبت به حضرت از خود نشان دادند، ديپلماتهاى سياسى قريش علاوه بر انجام امور ديپلماسى از نظر اطلاعاتى نيز بسيار ظريفانه عمل مى كردند، و نحوه رفتار و برخورد اصحاب با پيامبر را زير نظر داشتند بنابراين فرماندهان نظامى سه نكته را بايد مورد دقت و بررسى قرار دهند:
1 - نيروهاى رزمى را از افراد مؤ من و متدين انتخاب كنند، همان طوريكه پيامبر سفر خويش را با نيروهاى رزمى و به قصد عمره آغاز كرد.
2 - نيروهاى رزمى بايد داوطلبانه شركت كنند، همان طور كه پيامبر بسيج عمومى را صادر كرد، در پى صدور فرمان بسيج فقط عده اى از نيروهاى رزمى با عشق و علاقه داوطلب شدند، و در سفر حضرت را همراهى نمودند(186).
3 - نيروهاى رزمى تا آنجا كه امكان دارد بايد از اهل تقوى ، و فضيلت برگزيده شود، اين مطلب را مى توان از نحوه انتخاب و برخورد پيامبر اكرم استفاده نمود.
در واقع پيروزيهايى كه در جنگها حاصل مى شود در گرو اخلاص عمل صالحان و مجاهدان راه خدا و دلباختگان كوى يار مى باشد، به گونه اى كه اگر آنان در اين رهگذر سر از پا نمى شناختند و روح فداكارى و اخلاص را در برابر پيامبر خدا ابراز ميداشتند و همان روح فداكارى باعث گرديد كه عروة بن مسعود با حالت بهت آورى به سوى مشركين بازگردد و آنان را از هدف جنگ منصرف كند.



- پینوشتها -

 185- مجمع البيان ، ج 9 ص 178: فرج عروة الى اصحابه و قال : اى قوم والله لقد و قدت على الملوك و وقدت على قيصر و كسرى و النجاشى ، والله ان راءيت ملكا قد يعظم اصحابه ما يعظم اصحابه محمدا
186- ناگفته نماند كه اگر حكومت اسلامى مورد هجوم دشمن قرار گيرد دفاع از حكومت اسلامى بر همگان واجب و لازم است و پيامبر بر اساس ولايتى كه بر امت اسلامى دارد مى تواند دفاع را بر همگان الزامى نمايد.