6- غزوه بنى قينقاع

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

بنو قينقاع (نون كلمه را مفتوح و مكسور نيز گفته اند) تيره اى از يهوديان باشجاعت و پايدار مدينه بودند. اين غزوه در روز شنبه پانزدهم شوال در ابتداى بيستمين ماه هجرت اتفاق افتاد.
كفار پس از هجرت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به سه دسته تقسيم مى شدند:
گروه اول - كه شامل يهوديان قريظه ، و (بنى) نضير و بنى قينقاع بودند - با پيامبر پيمان بستند كه با حضرتش بجنگند و به دشمنان نيز كمك ننمايند.
گروه دوم مانند قريشيان با حضرتش جنگيدند و با وى كينه و دشمنى داشتند.
گروه سوم حضرتش را واگذاشته در انتظار به سر مى بردند تا ببينند عاقبت كار ايشان چه خواهد شد ؛ مانند طائفه هايى از اعراب كه گروهى از آنان چون خزاعه در باطن با پيامبر همراه بودند و گروهى مانند بنى بكر برعكس آنان بودند و گروهى ديگر از منافقان بودند كه در ظاهر با پيامبر و در باطن با دشمنان حضرت همكارى مى كردند.
نخستين گروه از يهوديان كه پيمان شكستند بنى قينقاع بودند. رسول خدا صلى الله عليه و آله در ماه شوال و پس از خاتمه جنگ بدر با آنان جنگيد. داستان از اين قرار بود كه بانويى عرب نزد زرگرى يهودى آمد. او از زن خواست كه چهره اش را نشان دهد. زن خوددارى كرد. او گوشه اى از پيراهن زن را به پشتش گره زد و چون برخاست بدن او نمايان شد و مردم خنديدند. زن فرياد برآورد. مردى از مسلمانان بر زرگر يهودى حمله برد و او را كشت . يهوديان بر آن مسلمان حمله كرده او را به قتل رساندند. ميان مسلمانان و بنى قينقاع فتنه اى به وجود آمد. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله - پس از آنكه ابولبابة بن (عبد) المنذر را بر مدينه گمارد - به سوى آنان حركت كرد. (419) تا اول ذى القعده به مدت پانزده شبانه روز آنان را به سختى محاصره نمود. پرچم مسلمانان در دست حمزه رضى الله عنه بود.
خداوند در دلهاى يهوديان ايجاد ترس نمود و بدين ترتيب تسليم رسول خدا صلى الله عليه و آله گرديدند ؛ مشروط بر آنكه اموالشان را به مسلمانان بدهند و زنان و فرزندانشان براى خودشان باقى بماند. حضرت به منذر بن قدامه دستور داد شانه هاى آنها را ببندد. عبدالله بن ابى بن سلول با آن حضرت در مورد آنان گفتگو و اصرار نمود. رسول خدا صلى الله عليه و آله از كشتن آنها صرف نظر كرد و دستور داد آنان را باز كنند و از مدينه خارج شوند. آنها به سرزمين (( اءذرعات )) در شام رفتند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از دژهاى آنان سلاح و وسايل فراوانى به دست آوردند.
بنى قينقاع هم پيمان عبدالله بن ابى و عبادة بن صامت بود. عباده از پيمان آنان خارج گرديد و اين آيه در شاءن او و عبدالله نازل شد:
يا ايها الذين امنوا ، لا تتخذوا اليهود و النصارى اولياء... (420)
(اى كسانى كه ايمان آورديد ، يهود و نصارى را دوست خود قرار ندهيد.)


- پینوشتها -

419- يهوديان به قلعه هاى بلند خود پناهنده شدند.
420- مائده : 52.