3- غزوه عشيره

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

عشيره مكانى است متعلق به بنى مدلج در ينبع . در آغاز جمادى الاول شانزدهمين ماه هجرت با يكصد و پنجاه نفر ، و به قولى دويست نفر ، و با سى شتر به قصد آنجا رفت .
پرچمدار اين غزوه ، حمزه بود كه پرچم سفيدى داشت . هدف حضرت از خروج از مدينه ، كاروان قريشيان بود كه جهت تجارت از مكه عازم شام بودند. زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به آنجا رسيد كاروان محل را ترك كرده بود. آن حضرت باقيمانده ماه جمادى الاول و چند شب از جمادى الآخر را در آنجا ماند و با بنى مدلج و هم پيمانان آنها از بنى ضمرة پيمان صلح بست .
از عمار بن ياسر روايت شده كه گفت :
(( من و على بن ابى طالب عليه السلام در غزوه عشيره يار هم بوديم . امير مؤمنان عليه السلام به من فرمود: اى ابو يقظان ! آيا موافقى نزد افرادى از بنى مدلج كه در چشمه آبشان كار مى كنند برويم و ببينيم چه كار مى كنند؟ (من پذيرفتم .) نزد آنان رفتيم و لحظاتى به آنها نگريستيم . (از خستگى) خواب بر ما غلبه كرد و زير نخلها روى خاك زمين خوابيديم . به خدا سوگند چنان خواب ما را ربود كه با صداى رسول اكرم صلى الله عليه و آله - كه با پاى خويش به ما مى زد - بيدار شديم ؛ خاك آلوده بوديم .
آن روز كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله على عليه السلام را به خاطر خاكى كه بر او نشسته بود (( ابو تراب )) (408) خواند. پس آن حضرت فرمود: آيا مى خواهيد بدبخت ترين مردم را به شما معرفى كنم ؟ گفتيم : آرى اى رسول خدا. فرمود: (يكى) سرخ مويك ثمود است كه شتر را پى كرد. (دو ديگر) كسى كه تو را بر اين مى زند. آنگاه حضرتش دست خويش را بر سر على عليه السلام نهاد و سپس دست خود را بر محاسن امام قرار داد و فرمود: اين جا نيز از خون آن تر خواهد شد.
آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله از عشيره به مدينه بازگشت . )) (409)

- پینوشتها -


408- اين لقب چون رسول خدا عليه السلام آن را به ايشان داده بود بسيار محبوب اميرالمؤمنين عليه السلام بود. شيعيان نيز ايشان را بدين نام مى خواندند چون مى دانستند ايشان اين لقب را دوست دارد. دشمنان حضرت نيز ايشان را بدين لقب مى خواندند؛ به گمان اينكه چون داراى لفظ (( ( تراب )) است اهانتى به ايشان محسوب مى شود. ابن ابى الحديد معتزلى در شرح نهج البلاغه ( 1: 11 12) مى گويد: (( ( اين لقب ( ابوتراب ) از بهترين كنيه هاى ايشان بود و بسيار مسرور مى شد هر گاه به اين كنيه خوانده مى شد. بين اميه به سخنرانان دستور دادند تا آن حضرت را بدين كنيه سب نمايند. آنها آن را نقص و عيب و عارى بر حضرت قلمداد مى كردند، ولى همچنانكه حسن بصرى گفته است گويى با اين كار او را زيور و زينت مى دادند. ))
409- اعلام الورى : 83.