خشم

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

اسب سركش، گاهى اختيار را از سوارش مى گيرد و با بى رحمى تمام، او را بر زمين مى كوبد و براى مدتى وى را در پى دوا و درمان راهى مى كند. حتى ممكن است اين سركشى، به قيمت جان او تمام شود. خشم و غضب نيز همين حالت را دارد; يعنى تعادل روحى و روانى آدم را برهم مى ريزد و ابزار تعقل او را از كار مى اندازد. در اين هنگام، تصميم هايى مى گيرد كه پى آمدهاى جبران ناپذيرى خواهد داشت. چه بسا انسان هايى كه براى يك لحظه عصبانيت، ساليان درازى ازعمر ارزشمند خود را پشت ميله هاى زندان به سر برده و حتى جان خود را از دست داده اند. افزون بر اين، بر اثر خشم فراوان، آدمى كارهايى انجام مى دهد يا سخنانى را بر زبان مى آورد كه از وقار او مى كاهد و چهره اجتماعى و خانوادگى وى را زير سؤال مى برد. براى رهايى از چنين پى آمدهاى زيان بارى، راهنمايان دينى، آدميان را به بردبارى و مهار خشم و غضب فراخوانده اند. مردى به پيامبر اسلام گفت: مرا سفارشى بفرماييد. حضرت فرمود: خشم مكن. بار ديگر عرض كرد: باز هم توصيه اى بفرماييد: حضرت باز هم فرمود: خشم مكن. سپس پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود:

لَيْسَ الشَديدُ بِالصُّرعَةِ اِنَّمَا الشَديدُ الَّذى يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ.(103)

نيرومند آن نيست كه ديگرى را بر زمين بكوبد، بلكه نيرومند آن است كه هنگام خشم بر نفس خود مسلط باشد.

- پى‏نوشت‏ها -

(103) - تحف العقول، ص 47.