شهادت سفیر شهادت حضرت مسلم علیه ‏السلام

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

سلام بر حسین علیه ‏السلام ، سلام بر زیبایی و ستایش خوبی و گشودن پنجره‏ ای رو به بهشت و هم‏نوایی با فرشتگان آسمانی است.
سلام بر حسین علیه ‏السلام را 72 تفسیر می ‏باید نوشت که آیینه شکسته کربلا در 72 تن تکثیر شده و جان‏های زلال در آن تجلّی یافته بود.
سلام بر حسین علیه ‏السلام ، سلام بر سفیر خداوند عشق، مسلم بن عقیل است؛ هاشمی‏زاده حسینی که چاووش‏ خوان کاروان کربلاست و پیام‏ آور ایثار و شهادت؛ شمشاد قدی که در مهمانی خیانت و در فریب دوازده هزار نامه تزویر در هراس نان و جان، جسم غرق به خونش بر بام دارالاماره کوفه درخشید.
سلامت باد ای غریب کوفه که در بزم شهادت، دلواپسی‏ هایت، غربت حسین علیه ‏السلام بود و خیانت کوفیان زراندیش. ای سفیر آزادگی! خون تو پیش ‏آهنگ سفری سرخ شد که در کربلا اقامت گرفت.
در مکتب پدر
مسلم در خانه ‏ای بالندگی یافت که پدرش، عقیل بن ابی‏طالب، از بزرگان و اندیشمندان عرب و مورد مهر و عطوفت رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله بود. عقیل، نَسَب‏ شناسی بزرگ بود که همگان به مقام در خور شأنش آگاه بودند. او دانشمندی سیاستمدار بود که در پیکار با دشمنان اسلام و رسوا ساختن ایشان، از بیان سخن حق ابایی نداشت و همین امر، موجب ترس و هراس باطل ‏اندیشان زورگو از وی گردیده بود. از دیگر ویژگی‏ های مهم عقیل که از او شخصیتی ممتاز ساخته بود، امام ‏شناسی و پیروی و پشتیبانی او از ولایت و رهبری برادر ارجمندش، علی بن ابی‏طالب علیه ‏السلام است. گفتار عتاب‏ آمیز عقیل با منکران ولایت علی علیه ‏السلام ، خود، گواه این مطلب است آنجا که گفت: «ای اهل شام! برادرم را دیدم که دین خود را بر دنیا ترجیح داده بود و از خداوند بر خود بیمناک بود و در راه خدا از هیچ ملامتی اندیشه نمی‏کرد.» مسلم با فراگیری چنین آموزه ‏هایی از مکتب پدر، توانست به مجاهدی پولادگر و پیرو ولایت امام زمان خود تبدیل شود.
مقام مسلم
مسلم بن عقیل، مردی خردمند، آگاه، شجاع و جوان‏مرد بود. فضیلت‏ های اخلاقی او از همه جنبه ‏های زندگی ‏اش آشکار است. او به راستی خون امیرمؤمنان علی علیه ‏السلام و حمزه و جعفر و حسین علیه ‏السلام را در رگ ‏های خویش داشت. مسلم و خاندان او از صدر اسلام، در تمامی حوادث در کنار عترت پیامبر، بودند. عنایت ویژه خاندان وحی و نبوّت به این جوان هاشمی، بی‏ دلیل نیست و این، برگرفته از مقام والای او در نظر پیامبر و اهل‏بیت پاک اوست، به گونه ‏ای که پیامبر خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله سال‏ها پیش از تولد مسلم بن عقیل، او را ستود و به حضرت علی علیه ‏السلام فرمود: «فرزند عقیل در راه دوستی فرزند تو به شهادت می‏رسد و مؤمنان بر او می‏گریند و فرشتگان مقرّب الهی بر او درود می‏فرستند».
ازدواجی فرخنده
مسلم از دوران کودکی تا پایان عمر پربرکتش، با عشق و محبت به فرزندان زهرا علیه السلام زندگی کرد و با کسی جز آنان مأنوس نبود. از این رو، با ورود به مکتب انسان‏ ساز علی علیه ‏السلام و خانه پرمهر و نورانی‏ اش، از سرچشمه دانش، تقوا و یقینِ عموی بزرگوار خود سیراب گشت و صفات حیدری را از آن امام هُمام الهام گرفت. این عشق و محبت مسلم به خاندان علی علیه‏ السلام ، زمانی ریشه‏ دارتر شد که امام علی علیه ‏السلام با توجه به شناخت و آگاهی که از توانایی ‏های شگفت برادرزاده خود، مسلم بن عقیل داشت، او را به همسری دخترش، رقیه درآورد. ارمغان این ازدواج مبارک، پسری به نام عبداللّه‏ است که در کربلا، پیرو راه پدر ارجمندش، در دفاع از حریم ولایت امام حسین علیه‏ السلام به شهادت رسید.
شجاعت مسلم
فراگیری علوم و معارف از مکتب علی علیه ‏السلام ، مجاهدی مقاوم از مسلم ساخته بود که شجاعتش را همگان می‏ستودند. بلاذری، تاریخ‏ نگار معروف در این‏ باره می‏نویسد: «مسلم بن عقیل، از مردترین فرزندان عقیل و شجاع ‏ترین آنان بود.» واقدی نیز مسلم بن عقیل را همراه برخی از بنی ‏هاشم در شمار فاتحان شهر به نسا دانسته است. بر اساس همین شایستگی‏ ها و رشادت‏های وصف ‏ناپذیر مسلم بود که حضرت علی علیه ‏السلام ، او را به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عبداللّه‏ بن جعفر، به فرماندهی جناح راست سپاه خود در صفّین گمارد. این انتصاب، به خوبی نشان دهنده تأیید شایستگی و شجاعت او از سوی امیرمؤمنان علی علیه‏ السلام است.
پیرو ولایت
مسلم بن عقیل، مجاهدی راستین بود که هیچ‏گاه در طرفداری از دین حق از پا ننشست. او در زمان حکومت امیرالمؤمنین علی علیه ‏السلام ، در رکاب آن حضرت در برابر ناکثان، قاسطان و مارقان در جمل، صفین و نهروان جنگید و در شهادت امیر ایمان در محراب کوفه، همراه دیگر مؤمنان، خون گریست. مسلم سپس هم‏دوش امام حسن مجتبی علیه ‏السلام ، سستی و نامردی مسلمان‏ نمایان زرطلب را به چشم سر دید که چگونه امام حسن علیه‏ السلام را در برابر نیرنگ معاویه تنها گذاشتند و او را مظلومانه زهر جفا دادند و به شهادت رسانیدند. مسلم در همه این وقایع، با ایمانی استوار در جبهه حق و رویارو با کفر، ستیز کرد و باقی‏مانده عمر خویش را نیز فدای راه سرور آزادگان امام حسین علیه ‏السلام ساخت. او همواره به عنوان یاری فداکار و یاوری دل‏سوز برای آن امام هدایت به شمار می‏ آمد.
همراه با سالار شهیدان
یزید پس از مرگ پدرش، معاویه، از حاکم مدینه خواست از امام حسین علیه ‏السلام برای حکومت ننگین خود بیعت بگیرد. امام که شهادت در راه خدا را بهتر از تن دادن به ذلت می‏شمرد، در اقدامی هوشمندانه، همراه فرزندان و اهل‏بیت و بستگان و یارانش، مدینه را به سوی مکه ترک کرد. مسلم بن عقیل هم که زندگی‏ اش را وقف حسین علیه ‏السلام کرده بود، به همراهی خانواده اش با کاروان حسینی وارد مکه شد. بزرگان و اشراف کوفه نیز که از ستم خاندان بنی‏ امیه به تنگ آمده بودند، در نامه ‏های بسیاری که برای امام فرستادند، از ایشان خواستند به کوفه بیاید و به پشتیبانی آنان، بنیاد ستم را برکند و حکومت حق را استوار سازد.
شایسته ‏ترین فرد
در مدت اقامت امام حسین علیه ‏السلام در مکه، حدود دوازده هزار نامه از کوفه برای ایشان فرستاده شد. امام در پاسخ دادن نامه ها درنگ می‏کرد، ولی پس از رسیدن آخرین نامه، از جای برخاست و میان رکن و مقام، دو رکعت نماز به‏ جا آورد و از خداوند متعالی، نیکی طلبید. سپس مسلم بن عقیل را که برای سفر به کوفه برگزیده بود، نزد خود فراخواند و پاسخ نامه اهالی کوفه را به دستش سپرد و به سوی کوفه فرستاد. همچنین مسلم را به تقوا و پنهان داشتن امور و مهربانی و مدارا با مردم سفارش کرد.
گزینش مسلم بن عقیل به نمایندگی امام، بیانگر سیرت و سیاست والای امام حسین علیه ‏السلام است که شخصی شجاع، خردمند، کارآزموده و آگاه به زمان را به کوفه می‏فرستد تا با مشاهده احوال آن دیار، شرایط را برای سفر امام به کوفه بررسی و آن حضرت را در تصمیم‏ گیری راهنمایی کند.
آخرین سخن
امام حسین علیه ‏السلام ، شخصیت مسلم را برای اهالی کوفه این‏گونه معرفی می‏کند: «من، برادر، پسر عمو و مورد اعتماد خاندانم را به سوی شما می‏فرستم.» این سخن امام، نشان دهنده اوج احترام آن حضرت به مقام والای مسلم بن عقیل است که عمر پربرکتش را در پیروی از ولایت و استواری دین حق گذراند. همچنین ایشان در وداع خویش با مسلم پیش از سفر به کوفه، در سخنی ژرف به او می‏فرماید: «من تو را به سوی کوفه می‏فرستم و آنچه را خدا درباره تو دوست می‏دارد و مورد رضایت اوست، انجام خواهم داد و امیدوارم من و تو در درجه شهیدان قرار گیریم».
مسلم در کوفه
مسلم، شب‏ هنگام و پنهان از چشم مردم، وارد کوفه شد و بنا بر برخی نقل‏ها، به خانه مسلم بن عوسجه یا مختار بن ابوعبیده ثقفی رفت. به تدریج، شیعیان از حضور او در کوفه آگاه شدند و از هر سو به دیدن او آمدند و با او بیعت کردند، به گونه ‏ای که شمار بیعت‏ کنندگان به هیجده هزار نفر رسید. مزدوران بنی ‏امیه با خبردار شدن از این موضوع، هر یک به شیوه‏ای، وضعیت کوفه را به یزید بن معاویه در شام گزارش دادند و او را از انسجام یافتن نهضت حسینی در کوفه ترساندند. به همین دلیل، یزید، عبیداللّه‏ بن زیاد را به حکومت کوفه گماشت.
با ورود عبیداللّه‏ به کوفه، عرصه بر مسلم و شیعیان سخت گردید. عبیداللّه‏ با نیرنگ، فریب‏کاری و زر خرید کردن مردم کوفه، موفق شد بزرگان کوفه را که یاور مسلم بودند، زندانی یا شهید کند و گروهی را نیز با وعده ‏های پوچ و گاه تهدید از اطراف مسلم دور سازد.
غریب کوفه
سیاست فریب و نیرنگ عبیداللّه‏ به بار نشست و مسلم تنها و بی‏ یاور گردید. شب‏ هنگام تنها سی نفر از آن جمعیت انبوه به مسلم بن عقیل وفادار مانده بودند. مسلم، نماز مغرب را به جای آورد و سپس به سوی منطقه‏ ای که قبیله کَنده در آنجا سکونت داشتند، حرکت کرد. هنوز به آنجا نرسیده بود که تنها ده نفر او را همراهی می‏کردند و هنگامی که بازگشت، تنهای تنها بود و در میان کوچه‏ های کوفه، بی‏ هدف حرکت می‏کرد. در این هنگام، خانه زنی نیکوکار به نام طوعه را پناه‏گاه خویش ساخت. طوعه فرزندی بدکار داشت که با آگاه شدن از وجود مسلم در خانه‏ اش، مزدوران عبیداللّه‏ بن زیاد را آگاه ساخت. سرانجام پس از به هلاکت رسیدن شماری از کارگزاران عبیداللّه‏ به دست مسلم، این شیر بیشه اسلام را پس از عمری مجاهدت و ایثارگری، مظلومانه و غریبانه همچون سرورش حسین بن علی علیه ‏السلام به شهادت رسانیدند و جسم پاکش را از بام دارالاماره به پایین انداختند.