پيشگفتار

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

در كـتـابـهاى گذشته مان تلاش كرديم , مسلمانان را وادار به بازگشت به ثقلين (قرآن وعترت ) كـنـيـم واز آنـان بخواهيم كه براى تضمين هدايت ورهايى از گمراهى , به اين هر دو چنگ زنند, چـنانكه از زبان رسول خدا(ص ) نقل شده وروايت كنندگان مورد اعتماد, در صحاح ومسانيدشان از سنى وشيعه نقل كرده اند.
وايـن مـطـلـب را به حد كافى مورد بحث قرار داديم تا جايى كه برخى انديشيدند مبناى ما تحقير اصـحـاب واثـبات بى عدالتيشان است ولى خداوند متعال گواه است كه غرض ما فقط اين بود كه از سـاحـت مـقـدس پيامبر اكرم (ص ) دفاع كنيم چرا كه وجود اونمايانگر كل اسلام است وهمچنين مـى خواستيم از مقام والاى اهل بيت دفاع كنيم چرا كه آنان هم تراز ودر رتبه قرآن هستند, وهر كه آنـان راشـناخت , قرآن را شناخته وهر كه آنان را ناديده گرفت , قرآن را ناديده گرفته است , وپيامبر پيوسته به اين معنى گواهى داده وبر آن تاكيدفرموده است .
اكـنـون در ايـن كـتاب به خواست خداوند ثابت خواهيم كرد كه برمسلمانان اين دوره كه در قرن بيستم زندگى مى كنند وگرفتار ايسم هاى گوناگون هستند ومى خواهند به اسلام واقعى دست يابند وبه آن عمل كنند, واجب است كه از عترت پاك پيامبر پيروى كنند.
حـقيقتى كه گريز از آن نيست , اين است كه قرآن كريم وسنت پاك , هر دو گرفتار تاويل وتحريف شـدنـد, قرآن را به معانى گوناگون تاويل كردند تا آن را از مقاصد وانگيزه هاى واقعى شريعت دور كنندوسنت را هم با وارد ساختن روايات دروغينى در آن , تحريف كردندولذا تفاسير قرآنى كه امروز در دسـتـرس هـسـت , غالبا خالى ازاسرائيليات يا اجتهادهاى برخى مفسرين كه معتقد به منسوخ شـدن بـعـضـى از آيـات شـده انـد, نـيست , چنانكه كتابهاى حديث گرفتارتحريف ها ودروغ هايى شده است كه نمى توان صد درصد به هيچ يك از آنها اطمينان كرد.
اينجاست كه بر مسلمانان , پيروى وبازگشت به سوى پيشوايان وامامان معصوم واجب مى شود زيرا تـنـهـا آنان هستند كه توانايى تفسيركتاب خدا وبيان احكامش را دارند وآنان هستند كه مى توانند احاديث پيامبررا از تمام انحراف ها وتغييرها وشائبه ها نگهدارند.
واگر امروز آرزوى نهايى مسلمانان بازگشت به سلف صالح است تا اين دو مصدر تشريعى را تنها از آنـان دريـافت كنند, زيراآنها برترين مردم هستند ـ چنانكه بسيارى بر اين عقيده اند ـ لازم است به ايـنان بگوييم : دليل شما چيست ؟ ما حق داريم از آنها بخواهيم مطلب خودرا با دليل قاطع وبرهان روشن ـ كه راه بهانه را بر انسان مى بنددواورا قانع مى سازد واطمينان قلبيش مى بخشد ثابت كنند زيـرا تـنهاخوش گمانى كافى نيست بلكه حتى استقامت وخوش رفتارى نيزنمى تواند عامل درك درست يا عصمت از هر خطايى باشد.
دروازه عـلـم پـيـامـبـر, حضرت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (ع )بدين حقيقت اشاره مى كند ومى فرمايد ((در دسـت مـردم حـق اسـت وبـاطل , راست ودروغ , ناسخ ‌ومنسوخ , عام وخاص , محكم ومتشابه وآنـچـه در خـاطـرسپرده شده است وآنچه حديثگو بدان گمان برده است وبر رسول خدا(ص ) در زمان او دروغ بستند تا آنكه برخاست وخطبه خواند وفرمود ((هر كه به عمد بر من دروغ بندد جايى در آتش براى خودآماده سازد)).
وحديث را چهاركس نزد تو آرند كه پنجمى ندارند مـردى دو روكـه ايمان آشكار كند وبه ظاهر چون مسلمان بود از گناه نترسد وبيمى به دل نيارد وبه عمد بر رسول خدا(ص ) دروغ بندد وباك ندارد واگر مردم بدانند اومنافق است ودروغگو, از او حديث نپذيرند وگفته اش رابه راست نگيرند ليكن گويند يار رسول خدا(ص )است ديد واز او شنيد ودر ضـبـط آورد, پـس گـفـتـه اورا قـبـول بايدكرد وخدا تورا از منافقان خبر درود چنانكه بايد وآنـان رابـراى تـو وصـف فرمود انسان كه شايد اينان پس از رسول خدا كه بر او كسان او درود باد, بـرجاى ماندند, وبا دروغ وتهمت به پيشوايان گمراهى ودعوت كنندگان به آتش نزديكى جستند وآنـان ايـن مـنـافـقـان را بـه كـار گـمـاردند وكارمردم را به دستشان سپاردند وبه دست ايشان دنـيـاراخـوردنـد ومـردم آنـجـا رونـد كه پادشاه ودنيا روى آرد, جزكه خدا نگهدارد واين يكى از چهارتن است .
ومردى كه چيزى از رسول خدا(ص ) شنيد وآن راچنانكه بايد در گوش نكشيد وبه خطا شنفته وبه عـمددروغى نگفته , آن حديث نزد اوست , آن را مى گويدوبدان كار مى كند وگويد: ((من اين را از رسـول خـدا(ص )شـنـيـدم )) واگـر مـسـلمانان مى دانستند وى در آن حديث به خطا رفته از او نمى پذيرفتند واوهم اگر مى دانست حديث خطاست از سر گفتن آن برمى خاست .
وسـومـيـن , مردى است كه شنيد رسول خدا(ص ) به چيزى امر فرمود, سپس آن را نهى فرمود واو نمى داند يا شنيدچيزى را نهى كرد, سپس بدان امر فرمود واو از آن آگاهى ندارد پس آن را كه نسخ شـده بـه خـاطـر دارد ونـسـخ كـنـنـده رابـه خـاطـر نمى آرد واگر مى دانست نسخ شده , آن را ترك مى گفت واگر مسلمانان هنگامى كه حديث را از وى شنيدند مى دانستند نسخ شده ترك آن حديث مى گفتند.
وچهارمين آن كه برخدا ورسولش دروغ نمى بندد چون از خدا مى ترسد ورسول خدا(ص )را حرمت مى نهد, نيزدستخوش خطا نگرديده وآن را كه به خاطر سپرده همان است كه شنيده وآنچه شنيده روايـت كـنـد, بـدان نيفزايد واز آن كم نكند پس ناسخ ‌را به خاطر سپرده وبه كار برده ومنسوخ در خاطرش بوده واز آن دورى نموده خاص وعام را دانسته ومحكم ومتشابه را شناخته وهر يك را بجاى خـود نـهـاده وگـاه بـود كـه از رسول خدا(ص ) سخنى است وآن را دو رويه ودوگونه معنى است : گـفـتارى است خاص وگفتارى است عام آن سخن را كسى شنود كه نداند خدا ورسول (ص ) از آن چـه خواهند, پس شنونده آن را توجيه كند بى آنكه معنى سخن را بداند, يا مقصود از آن را بشناسد يا ايـنـكـه بـدانـد آن حديث چرا گفته شده است , وهمه ياران رسول خدا(ص ) چنان نبودند كه از او چـيـزى پرسند ودانستن معنى آن را از او خواهند, تا آنجا كه دوست داشتند عربى بيابانى كه از راه رسيده , از او چيزى پرسد وآنان بشنوندواز اين گونه چيزى بر من نگذشت جز آنكه معنى آن را ازاو پرسيدم وبه خاطر سپردم اين است موجب اختلاف مردم درروايتها)) ((6)).
از ايـن سـخـن اميرمؤمنان وسرور سخنرانان , چنين بر مى آيد كه رسيدن به منابع شريعت ودرك مـقـاصدش , بسيار دشواراست اگرتحليل امام از وضعيت روايت در آن دوران كه بيش از 25 سال ازرحـلـت پـيامبر نگذشته بود وخود آن حضرت وديگر صحابه زنده بودندومى توانستند احاديث را تـصـفيه وتصحيح كنند, چنين است پس امروزوباگذشت چهارده قرن واختلاف امت به گروه ها ومذاهب گوناگون ,چه وضعيتى خواهد داشت ؟! از اين روى , بر پژوهشگر لازم است ,پيش از آنكه گروهى را مورد تاييد قرار دهد يا رد نمايد, احتياط كامل كند وبيش از حد دقت نمايد.
ومـا اگـر در كتابهاى گذشته مان ودر خلال پژوهش هاى علمى وتاريخى , ثابت كرديم كه شيعه امـامـيـه اثنا عشريه , همان فرقه ناجيه وگروه رستگاراست ونمايانگر خط راستين اسلام است , اين داورى هرگز زاييده وضعيتهاى موجود وبه خاطر تحولات زندگيم نبوده ,بلكه اين حقيقتى است كـه از قرآن وسنت به دست آمده وتاريخ راستين كه از تحريف ودروغ در امان مانده , آن را به اثبات رسـانـده وعـقـلى كه خداوند قدرت تشخيص ودرك دليل به آن عطا فرموده , به سوى آن هدايت شده است خداوند مى فرمايد (( ـ اى پيامبر ـ بشارت ده بندگانم را, همان ها كه اگر سخنى مى شنوند,دنبال بهترينش هستند, آنهايند كه خداوند هدايتشان كرده وآنها خردمندانند)) ((7)).
ودرباره آنان كه عقل خودرا كنار گذاردند ودر نتيجه مستحق عذاب شدند, مى فرمايد ((وآنها گفتند اگر ما مى شنيديم يا مى فهميديم (عقل داشتيم ), هرگز جزجهنميان واهل دوزخ نبوديم )) ((8)).
بـا ايـن حال , وعلى رغم دليلهاى روشن وقاطعى كه در كتابهاى گذشته ام ارائه دادم , برخى ـ كه خـدا آنـهـارا ببخشايد ـ گويا با خردهاوقلوبشان نمى خوانند, بلكه با عواطفشان مطالعه مى كنند, چنانكه هرچه مطابق هوا وهوسشان است , مى خوانند, ولذا ياد گرفته اند كه با هرچه مخالف عقيده وايده شان است مخالفت ورزند وهر چه طبق دلخواهشان نيست , مورد اهانت قرار دهند.
بـهـرحـال , ما چون از مؤمنينى هستيم كه خير تمام مسلمين راخواهانيم وهمواره تلاش مى كنيم آنان را به سوى هدايت رهنمون باشيم , همان هدايتى كه كشتى نجات است , پس نبايد نا اميد شويم وتاآخر عمر, بايد آنهارا به سوى خير وخوشبختى كه جز بهشت جاويدان نتيجه اى ندارد, فرا خوانيم .
اميرالمؤمنين (ع ) مى فرمايد ((خدا بيامرزد كسى را كه حقى بيند ويارى آن كند يا ستمى بيند وآن را بازگرداند وخداوند حق را ياور بود تا حق رابدو برساند)) ((9)).
وفرمود ((مـن خـوش نـدارم شما دشنامگو باشيد ليكن اگر كرده هاى آنان را بازگوييد, وحالشان را فراياد آريـد به صواب نزديكتر بود ودر عذر خواهى رساتر وبه جاى دشنام بگوييد خدايا ما وآنان را از كشته شـدن برهان وميان وايشان سازش قرار گردان واز گمراهى شان به راه راست برسان تا آن كه حق را نمى داند بشناسد وآن كه براى دشمنى مى رود وبدان آزمنداست باز ايستد وچاره چيست كه حق جز با اين امور هرگز شناخته نمى شود)) ((10)).
من در كتابهاى گذشته ام همين روشى را كه امام على (ع ) به شيعيانش آموخت , اختيار كردم ولذا هرگز ناسزاگو نبودم بلكه اعمالشان را توصيف واحوالشان را تبيين نمودم تا نا آشنايان به حق ,آن را بشناسند, ولى چه كنم با افرادى كه راضى نمى شوند, حتى نامى ازصحابه ببرم واعمالشان را مورد سنجش قرار دهم , وچاره چيست كه حق جز با اين امور هرگز شناخته نمى شود.
هـان , اكـنـون در هـفـتـمـيـن كـتابم , تلاش مى كنم كه سخنى از صحابه به ميان نياورم وحتى اعمالشان را مورد بررسى قرار ندهم , وبسنده كنم به استدلال بر حق بودن اهل بيت وشيعيانشان با روشـى نـويـن كه شايدعموم مردم را راضى سازد هر چند بر اين باورم كه رضايت همگان رابدست آوردن , امـرى اسـت مـحـال در هر صورت از خداى سبحان خواستارم آنچنان كه بخواهد ودوست دارد, مـرا توفيق دهدومسلمانان را به سوى خير رهنمون شود وما وآنان را براى حق خواهى هدايت كند وجز بر استقامت ونيك فرجامى , عمرمان را پايان ندهد.
نيازمند رحمت پروردگارش .
محمد تيجانى سماوى .

---------------------------------------------

6- نهج البلاغه , خطبه 210.
7- سوره زمر : 18.
8- سوره ملك : 10.
9- نهج البلاغه : خطبه 205.
10- نهج البلاغه : خطبه 206.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page