سوز و اشك

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 1 ـ علّت سوز و اشك، احوال نفسانى است كه در اين صورت، سوز و اشك ما، به علّت گناهان و مشكلات ناشى از بدي ها، غفلتها، سهل انگاري ها و تنبلي هاى ماست.
اين امر، با توجه به خدا، توجه و دعا و زارى به درگاه پروردگار و عهد با او در جهت انجام ندادن گناه به ما كمك مى كند تا ما را قدرى اصلاح نمايد و اوضاع و مشكلات ما، تخفيف يابد.
2 ـ سوز و اشك در ارتباط با خداست كه در اين صورت، سوز و اشك شوق و عشق به اوست.
اين، در حقيقت ادب بندگى است و ناشى از خوف و خشيّت در مقابل اسماى جلال و قاهر پروردگار، و سوز و عشق ناشى از حالت خضوع و خشوع ماست; چنان كه در آيات 107 و 109 سوره اسراء آمده است:
(قل آمنوا به أو لا تومنوا إنّ الّذين اُوتوا العلم من قبله إذا يتلى عليهم يخروّن لِلأذقان سجّداً يبكون ويزيدهم خشوعاً)
بگو:
]چه[ به آن ايمان بياوريد يا نياوريد، بى گمان كسانى كه پيش از ]نزول[ آن دانش يافته اند، چون ]اين كتاب[ به آنان خوانده شود، سجدهكنان به روى در مى افتند و بر فروتنى آنان مى افزايد.
و همين طور نظير آن در آيه 58 سوره مريم، سوز و اشك، از صفات پيامبران و اوليا و كسانى كه به آنان نعمت داده شده، برشمرده شده است.
بنابراين، حقيقت سوز و اشك، جلب نظر و عنايت پروردگار است.
حافظ ز ديده دانه اشكى همى  فشانباشد كه مرغ وصل كند قصد دام ماسوز و اشك، از احوال عجيب سالك راه است كه در همان حال، سوز و اشك ظاهراً جذب و وصل باطن است، كه همان نظر پروردگار باشد، و در حقيقت، سوز و اشك سالك، نه تنها راه وصل كه خود وصل است.
گريه و خنده غم و شادى دلهر يكى را مبدلى دان مستقل هريكى را مخزن و مفتاح داناى برادر در كف فقاح دانو در قرآن است كه :
(وإنّه هو أضحك وأبكى)
و هم اوست كه مى خنداند و مى گرياند.