اما نکته اي که درباره ايران مطرح مي کنند این است که مي گويند : خليفه دوم بوده است که ایرانیان را از زرتشتي گری نجات داده است و اگر او نبود ما آتش پرست مي مانديم ، اولاً بايد از آنها پرسيد که آيا شما علم غيب داريد که اگر فتوحات نبود ما همينطور آتش پرست باقي مي مانديم ، يا شما فرهنگ اسلام را آنقدر ضعیف مي دانيد که اعتقاد داريد بدون خونريزي وکشتارهايي که آمارش را از کتب خودتان ذکر کردیم ما مسلمان نمي شديم ، بنابراين اسلام فقط با همين تعداد کشته قرار است که پيشرفت کند و اين يا اعتقاد شما درباره فرهنگ اسلامي است که با کشتار وخون ریزی پیشرفت می کند و يا اعتقاد داريد که ايرانیان داراي يک فکر بسته اند که با وجود اينکه فرهنگ اسلام يک فرهنگ غني است اما آن را قبول نمي کردند و لذا بايد آنان را کشت تا مسلمان شوند .
ولي ما اعتقاد داريم که ايراني ها و کسانيکه تحت حکومت ايراني بودند در زمان پيامبر اکرم اولين بار توسط اميرالمؤمنين ع و بدون حتي يک نفر کشته گروههاي زيادي از ايشان اسلام آوردند و اولين بخش از کشورهاي تحت سلطه و فرهنگ ايرانيان که اسلام به آن وارد شد يمن بوده است .
اولاً براي اينکه ثابت کنيم که يمن تحت سيطره ايران بوده است عزيزان ميتوانند به تاريخ طبري جلد 1 صفحه 484 مراجعه کنند که صريحاً تعيين ملوک يمن را بدست ايراني ها دانسته و ملوک يمن را ايراني مي داند و مي گويد که مروزان دو فرزند داشت که يکي عربي را دوست داشت و عربي کار مي کرد و ديگري اينگونه نبود و مروزان او را بعنوان پادشاه يمن قرار داد و خودش از دنيا رفت و وقتي که خبر به کسري رسيد که از لغت عرب خوشش مي آيد و به عربي شعر مي گويد او را عزل کرد و باذان را بجاي او گذاشت و او آخرين کسي از عجم ها است که بر ولات يمن پادشاهي کرد .
باذان کسي است که در زمان پيامبر اکرم اسلام آورده است و نامه پيامبر را به ايران آورده است و اين شخص ايراني و فرماندار يمن بوده است .
اما اينکه اهل يمن چگونه و به چه علت اسلام آوردند ؟ بخاري در روايتي نقل کرده است و الباني هم در ارضاء الغريق اين روايت را نقل کرده که : .... پيامبر اکرم اميرالمؤمنين ع را به سمت یمن  فرستاد و دستور دادند که هر کس که مي خواهد  همراه علي باشد و براء مي گويد من از کساني بودم که همراه علي ابن ابيطالب شدم ، وقتي به سوی يمن و قبيله همدان براي جنگ رفتيم آنها به سمت ما آمدند « فَصَّلَي بِنَا عَلِي رضي الله عنه » اميرالمؤمنين نماز را با ما خواندند و ما را يک صف کردند و جلوي ما ايستادند و فقط تنها کاري که کردند نامه پيامبر اکرم را براي آنها خواندند « فَأَسلَمَت هَمدَان جَمِيعاً » تمام  قبیله همدان اسلام آوردند و اميرالمؤمنين اين مطلب را در نامه اي براي پيامبر اکرم فرستادند و رسول خدا سجده کردند و سر را بلند کردند و فرمودند « السلام علي همدان السلام علي همدان » .
الباني مي گويد اين روايت را بيهقي نقل کرده در جلد 2 صفحه 369 و در پايان گفته که بخاري ابتداي همين روايت را نقل کرده است و خود ايشان هم گفته که « تَمَامُ الحَدِيث صَحِيحٌ عَلَي شَرطِهِ » يعني ادامه روايت هم طبق نظر بخاري صحيح است .
ابن ترکماني اين مطلب را نقل کرده و سکوت کرده است يعني نظر بيهقي و بخاري را تأييد کرده است .
الباني هم هيچ تأليقه اي به اين روايت نميزند و در ادامه روايت در آن کتاب عبارت ديگري هم آمده است « فَتَطَابَ أَهلُ اليَمَن عَلَي الإِسلاَمِ » تمامي اهل يمن بعد از قبيله همدان اسلام آوردند و اين را بيهقي در مسند روياني جلد 1 صفحه 219 نقل کرده است که اسلام اهل يمن (که طبق مدارک تاريخي اهل تسنن ثابت کرديم ، گروهي از ايرانيان بشمار مي رفتند ) توسط امير المؤمنین  ع بوده است .
البته علماء اهل تسنن قسمتي از اين ماجرا را مطرح نکردند که ما آنرا از تاريخ جرجان که متعلق به يکي از علماء اهل تسنن است نقل مي کنم ، در جلد 1 صفحه 386 روايت 643 همين ماجرا را نقل مي کند اما نامه خواندن امير المؤمنين به اين صورت است که پيامبر به حضرت فرمودند: « إِرکَب نَاقَتِي » سوار بر ناقه من شو ، وقتي که به سمت يمن رفتي و به عقبه رسيدي و از آن بالا رفتي مي بيني که قوم به سمت تو مي آيند و مي خواهند با تو بيعت کنند پس بگو  « يَا حَجَر ، يَا مَدَر ، يَا شَجَر » اي سنگ و اي ريگ و اي درختان « رَسُولُ الله صلي الله عليه و آله و سلم يَقرَأُ عَلَیکُم السَّلاَم » پيامبر خدا بر شما سلام مي فرستد ، وقتي که حضرت اينکار را کردند افق به لرزه درآمد « فَقَالُوا عَلَي رسول الله ألسلام وَ عَلَيکَ السَّلاَم » درود بر رسول خدا و درود بر شما و زمانی که اهل يمن و قبيله همدان اين سخنان را از سنگ و ريگ و درخت شنيدند همه اسلام آوردند .
بنابراين شروع اسلام ايراني ها طبق روايات صحيح السند اهل تسنن توسط اميرالمؤمنين علي عليه السلام و بدون خونريزي بوده وبا معجزه حضرتش گروهی از ایرانیان مسلمان می شوند .
 همچنين منطقه بحرين جزء ايران بحساب مي آمده که در زمان رسول خدا فتح شده است و از اهل بحرين جزيه مي گرفتند و در صحيح بخاري جلد 3 صفحه 1152 روايت شماره 2988 آمده که اهل بحرين با رسول خدا مصالحه کرده بودند که جزيه بدهند پس اهل بحرين که جزء ايران بود در زمان رسول خدا اسلام آورد .
اين چه ادعايي است که هم از صحيح بخاري و هم از راويات صحيح السند اهل تسنن بدور است و مي گويند اسلام ايراني ها به برکت خليفه دوم است ؟!!! آيا شما اين ادعا را با ادعاي صحيح السند خود مورد مطابقت قرار می دهید ؟!!! اگر يکي از اهل تسنن از شما سؤال کند که چرا براي ما اين حقيقت را بيان نمي کنيد که ابتداي اسلام ايرانيان با معجزه اميرالمؤمنين علي عليه السلام و بدون هيچ خونريزي بوده است !!! چون گفتيم که جنگهاي خلفاء خونريزي هاي فراواني داشته است در اين صورت چه پاسخي خواهيد داد ؟!!!
در جنگها و فتوحاتي که در دو قرن اول اسلام انجام شد اتفاقات بسيار ناگواري افتاد که جلوي رشد سريع اسلام را گرفت و تا امروز اسلام و مسلمانان چوب همان خونريزها را مي خورد و اسلام و مسلمانان در همان جغرافياي 1400 سال پيش محبوس است ، نه تنها جلوتر نرفته بلکه گاهي هم عقب گرد داشته است .
با دقت در اين اتفاقات در مي يابيم که نتيجه اين خونريزيها جلوگيري از انتشار اسلام بوده است و نه گسترش اسلام ، ديني که قرار بود عالم گير شود و تمام اديان ديگر را مغلوب کند بعد از 1400 سال هنوز در همان محدوده قبل خود است و رشد چنداني نداشته و حتي کفار در همان مناطق مسلمان نشين نفوذ کرده است .
رفتار پيامبر اکرم خونريزي و ... نبود بلکه آنقدر جذاب بود که در سالهاي آخر عمر رسول خدا مردم گروه گروه مسلمان مي شدند و سال نهم را عام الوفود ناميدند که در اين سال مردم زیادی بسوي اسلام کوچ کردند و بدون خونريزي مسلمان شدند ، بعد از پيامبر اکرم چه اتفاقاتي افتاد که اين وفود تمام و متوقف شد و مردم دیگر اسلام نمي آوردند ، مگر با شمشير و اجبار .
متأسفانه در فتوحات از تبليغ اسلام خبري نبود و قرار نبود کسي فرهنگ غنی اسلام را براي مردم تشريح کند .
وقتي خليفه دوم حاکمي را بسوي عراق مي فرستد او را تا جايي همراهي مي کند و بعد از او سؤال مي کند ، آیا ميداني چرا تو را تا اينجا همراهي کردم ؟ او مي گويد:  شايد احترام مي گذاريد ، چرا که ما صحابه پيامبر اکرم هستيم و ... خلیفه مي گويد : نه من شما را همراهي کردم تا اين نکته را به شما بگويم که مبادا شما به آنجا برويد و سنت پيامبر را گسترش بدهيد و آنجا احاديث پيامبر را بخوانيد !!! مبادا اينکار را بکنيد !!! بگذاريد مردم قرآن بخوانند و آنها را از قرآن خواندن بازندارید. وقتي که اين فرد به عراق مي رود مردم دور او جمع مي شوند از او مي پرسند که پيامبر شما چه پيامي براي ملتهاي ما دارد ؟ براي ما از سنت پيامبر بگوئيد ؟ چه گرهي را ميخواهد از کار ما باز کند ؟ او در جواب مي گويد که عمر من را از بازگو کردن سنت پيامبر اکرم منع کرده است و من نمي توانم آن را براي شما بيان کنم .
اين روايت در تذکرۀ الحفاظ ذهبي آمده است .
 آيا خلیفه فکر مي کند که احاديث پيامبر اکرم مردم را از قرآن خواندن باز ميدارد ؟؟؟ يا قرآن را به مردم مي آموزد ؟؟؟ چرا که رسول خدا مفسر قرآن است و سنت او قرار است که قرآن را تفسير کند و به مردم ياد بدهد نه اينکه جلوي قرآن خواندن مردم را بگيرد !!! چرا عمر اينقدر با سنت پيامبر اکرم مخالف است و با آن مبارزه مي کند و اجازه نمي دهد ملتهايي که مسلمان شدند از آن استفاده کنند .
متأسفانه مردم تازه مسلمان شده تنها اسلام را با چهره خشن خالد بن وليد و مغيرۀ بن شعبه و نظام طبقاتي خليفه دوم و ثروت اندوزي عثمان و معاويه مي شناسند و مردم مي بينند که معاويه و يزيد خليفه مسلمانان هستند و آنها را الگو  قرار مي دهند و اسلام مي آورند و واضح است که وقتي الگوي فردي معاويه و يزيد و عبد الملک مروان و پسرانش باشند چه خواهد شد .
آيا اکنون ايرانيان مذهب خليفه دوم را قبول دارند يا مذهب اميرالمؤمنين ع را ؟!!! همين کارها را کردند که اعتقاد به خلفاء در ميان ايرانیان کمرنگ شد و گروه زیادی از آنان شيعه شدند البته بغير از تبليغاتي که شيعيان اميرالمؤمنين و اصحاب آن حضرت داشتند .
بنابراين بهتر است که تاريخ را دقيق مطرح کنیم.
عراق يکي از دروازه هاي ايران بوده است و يمن هم يکي از استانهاي ايران و تحت سلطه ايرانيان بوده است و در تاريخ طبري جلد 1 صفحه 484 ماجراي مروزان و فرزندش باذان و ديگر خلفاء يمن را که همه ايراني بودند مطرح کرده است .
در السيرۀ النبويۀ إبن هشام جلد 1 صفحه 190 يک بابي بنام ذکر من النتهي إليه أمر الفرس باليمن دارد يعني باب تمام اتفاقاتي که براي ايراني ها در يمن افتاده است و بعد هم ميگويد که يمني ها اصالتاً همه ايراني هستند .
حال اينکه چطور اينها فتح شده است ؟ دو مطلب است که يکي از آنها درباره معجزه رسول خدا و علم غيب رسول خدا و غيب گويي رسول خدا به باذان و يکي از همراهان اوست که براي امتحان پيامبر آمده بودند و آنها اسلام آوردند و عده ديگري هم اسلام آوردند و پيامبر اکرم به آنها هديه داد و اصل يمن هم بوسيله معجزه اميرالمؤمنين عليه السلام اسلام آوردند که اهل تسنن در تاريخ جرجان جلد 1 صفحه 386 صريحاً گفته است که اين معجزه از اميرالمؤمنين بوده است که در ورودي يمن رخ داد ، همه سنگها و ريگها و درختان به اميرالمؤمنين علي عليه السلام لبيک گفتند و جواب سلام دادند و وقتي که اهل همدان که يکي از بزرگترين قبائل يمن و ايراني هم بودند اين قضيه را ديدند همه اسلام آوردند و بلافاصله بعد از آنها تمامي قبائل يمن هم اسلام آوردند .
آيا اهل تسنن از مطرح کردن خليفه چهارم خود يعني اميرالمؤمنين عليه السلام خحالت ميکشند ؟!!! يا دوست ندارد که اينها مطرح شود ؟!!! متأسفانه در کتب خودشان آمده است حتي اگر نخواهند از معجزه هم نامي ببرند ، اصل اسلام اهل يمن که ايراني بودند توسط اميرالمؤمنين با سند صحيح نقل شده است که حتي ألباني هم با سند صحيح اين روايت را ذکر کرده است ولي متأسفانه اهل تسنن آن را مطرح نمي کنند .
سید محمد سقازاده
موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام

نوشتن دیدگاه