مباهله پیامبر اکرم (ص) با نجرانیان ، مباهله واقعه ‏ای عظیم

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

جزئیات واقعه مباهله که بیش از یک‏ماه طول کشیده، برای نسل امروز ناشناخته است. مباهله، ماجرایی تاریخی است که در سال‏های آخر عمر پیامبر رخ داد و با نامه‏ ای از سوی آن حضرت به مسیحیان آغاز شد. به دنبال آن، مسیحیان در مجلس عمومی خود، پیش‏گویی کتاب‏های آسمانی را درباره آن حضرت خواندند. سپس نمایندگان نجران به مدینه سفر کردند و پس از مناظره با پیامبر، محکوم شدند. آن‏گاه قرار شد میان آن حضرت و نجرانیان مباهله برگزار شود و دو طرف، اثبات حقانیت خود را به خدا واگذار کردند تا هر کدام حق را می‏داند و کتمان می‏کند، به عذاب الهی گرفتار شود. آیه قرآن نیز مبنی بر اجرای مباهله نازل شد و مقام با عظمت اهل بیت علیهم‏ السلام را به همه فهمانید.

 

اصل مباهله
اصل مباهله آن است که دو نفر یا دو گروه پس از مناظره و استدلال در برابر یکدیگر، به نتیجه‏ ای که مقبول دو طرف باشد، نرسند و هر یک ادعای کتمان عمدی حق را از سوی دیگری داشته باشد. آنها در این مرحله برای اثبات ادعای خود، مسئله را به خدا واگذار می‏کنند و هر یک از خدا می‏خواهد که اگر دیگری در ادعای خود به عمد دروغ می‏گوید و حق را دانسته، کتمان می‏کند، بی‏ درنگ، عذاب را بر او نازل کند تا حق روشن شود. در چنین برنامه ‏ای که دستوری الهی است، خداوند به سرعت پاسخ می‏دهد تا حجت را بر مردم تمام کند؛ چنان‏که در روزگار پیامبران، این مسئله بارها اتفاق افتاد و مخالفانشان با معجزه الهی دچار عذاب شدند و حق بر همه آشکار گردید.
مباهله، اعتقادی استوار
مباهله، آفتابی همچون غدیر بود که روزی طلوع کرد و برای همیشه چراغ راه شیعه در طول تاریخ شد. پس از نپذیرفتن مباهله از سوی مسیحیان نجران، دفتر مباهله هیچ‏گاه بسته نشد، بلکه اوراق پرافتخار آن فرا روی تاریخ گشوده ماند. با اینکه مباهله ‏ای انجام نشد، ولی اعتقادی بلند به یادگارماند که صاحبان آن اهل بیت علیهم ‏السلام بودند و استفاده از مفاهیم آن، درس فکری شیعه شد. در طول تاریخ، ازیک سو، اهل بیت علیهم ‏السلام در مقاطع مختلف با ذکر این ماجرا و آیه مباهله، نا آگاهان مستضعف را هدایت و دشمنان مغرض را سرکوب کردند و از سوی دیگر، دشمنان در بین خود یا در مجالس عمومی و خصوصی به این فضیلت اهل بیت علیهم ‏السلام اقرارکرده‏اند.
نتایج مباهله
اثبات حقانیت پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله
یکی از مهم‏ترین نتایج مباهله، اثبات حقانیت پیامبر است. اگر حضرت به حقانیت خود اطمینان و ایمان نداشت، هیچ‏گاه همراه عزیزترین افراد خانواده ‏اش به میدان مباهله در نمی‏ آمد. به همراه داشتن اهل بیت علیهم ‏السلام در این جریان بدان معناست که پیامبر به راست‏گویی خود اطمینان و یقین کامل داشت. ازاین‏ رو، با جرئتی خاص، عزیزترین و محبوب‏ترین کسان خود را در معرض هلاک قرار داد. وجود اهل‏بیت علیهم ‏السلام در این جریان بزرگ، خود، دلیل محکمی بر اثبات حقانیت پیامبر است؛ چنان‏که اسقف اعظم نجرانیان نیز به این امر اشاره کرد.
وعده عذاب، دلیل حقانیت
پیامبر به انجام گرفتن مباهله اهتمام می‏ ورزید و در عین حال به نجرانیان خبر داد که چنانچه با آن حضرت مباهله کنند، عذاب حق تعالی بر آنها نازل خواهد شد. اگر حضرت به حقیقت خویش یقین نداشت، هیچ‏گاه این‏گونه اصرار نمی‏کرد و اهتمام نمی‏ ورزید.

جریان مباهله از دو نظر بر صحت و ثبوت نبوت پیامبردلالت دارد:
1. خبر دادن از عذاب الهی و ترساندن نجرانیان از آن، که اگر پیامبر بر نزول عذاب وثوق نداشت، با اصرار به انجام این کار، برای آشکار ساختن آن تلاش نمی‏کرد.
2. نجرانیان، حقیقت ادعای پیامبر را می‏ دانستند، وگرنه از مباهله منصرف نمی‏گردیدند و حاضر به دادن جزیه و از دست دادن عزت و آبروی خود در میان اقوام گوناگون نصارا نمی‏شدند.
پیامبر موعود
خودداری نجرانیان از مباهله با حضرت رسول صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله ، نشان از اعتقاد آنان به پیامبری حضرت دارد. اگر نصارا به پیامبر موعود بودن حضرت محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله یقین نداشتند، از مباهله کردن خودداری نمی ‏ورزیدند و همدیگر را از مباهله باز نمی‏داشتند. اگر آنها به بر حق بودن پیامبر علم نداشتند، نباید از نفرین آن حضرت و معدودی از اهل بیت او می‏ترسیدند و باید رتبه و مقام خویش را در میان قوم خود حفظ می‏کردند؛ چنان‏که برای حفظ شأن و مقام خود جنگ‏ها کردند. پس به طور طبیعی نباید ذلت و خواری جزیه دادن را برای خود هموار و شکست مفتضحانه را با جان و دل اختیار می‏کردند.
اثبات فرزندی حسنین علیهما السلام
جریان مباهله، بیان کننده این است که حسنین علیهماالسلام ، فرزندان رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله بوده‏ اند؛ زیرا حق تعالی در آیه مباهله، جمله «وَابنائنا» را ذکر کرده که به معنای «پسران ما» است و بر اساس نظر همه مسلمانان، هنگام نزول این آیه، پیامبر، پسری جز امام حسن علیه‏ السلام و امام حسین علیه ‏السلام نداشت. البته خداوند در قرآن کریم، عیسی علیه ‏السلام را نیز از طرف مادر به حضرت ابراهیم علیه ‏السلام منسوب کرد و بدین وسیله، به اثبات رساند که فرزندان دختر را نیز فرزند می‏گویند. ازاین‏رو، پیامبر نیز هنگامی که آیه مباهله نازل شد و حضرت در مقام مباهله برآمد، فرمود: «پسرانمان و پسرانتان را بیاوریم» و آن‏گاه امام حسن علیه‏ السلام و امام حسین علیه ‏السلام را همراه خود در جریان مباهله شرکت داد.
اثبات فضیلت آل کسا علیهم ‏السلام
واقعه مباهله، این مطلب را اثبات کرد که امام علی علیه‏ السلام و حضرت فاطمه علیه السلام و امام حسن علیه‏ السلام و امام حسین علیه ‏السلام پس از پیامبر، نزد خدا، شریف‏ترین آفریده ‏ها و نزد رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله ، عزیزترین مردم بودند؛ چنان‏که برای تعیین «ابناء» و «نساء» و «انفس»، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و دستور آمد که پیامبر همراه امام علی علیه‏ السلام و حضرت زهرا علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه ‏السلام برای مباهله بیرون روند. همراه بردن آل کسا در جریان مباهله، به معنای آن است که آیه مباهله بر ثبوت فضیلت آل کسا دلالت دارد؛ چنان‏که رسول خدا صلی الله‏ علیه‏ و‏ آله فرمود: «این گروه که من آورده‏ام، نزد خدا، پس از من، گرامی‏ ترین و عزیزترین خلقند».
اثبات برتری امام علی علیه ‏السلام
در آیه مباهله، واژه «وانفسنا» در حقیقت بر این دلالت دارد که امام علی علیه ‏السلام از همه پیامبران و اولیا و اصحاب رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله برتر است؛ چون در حدیث مباهله، به جز امام، کسی نبود که مشمول آن عبارت باشد. پیامبر خدا به نجرانیان فرمود: «بیایید فرزندان و زنان و جانمان را دعوت کنیم که در میدان مباهله حاضر شوند»، در حالی‏که به جز امام علی علیه‏ السلام ، کسی را همراه نیاورد. پس، امام علی علیه‏ السلام پس از پیامبر، از همه برتر است. در جریان مباهله، هم‏زمان با ثابت شدن توحید الهی در برابر مسیحیان و نبوت پیامبر، خلافت امیرمؤمنان علی علیه ‏السلام نیز با نفس بودن آن حضرت در برابر پیامبر، ثابت گردید.
اتمام حجت‏ های معصومان بامباهله
استدلال مقام عصمت با مباهله و اتمام حجت پیامبر به وسیله آن، در درجه اول، دلیلی است بر محتوای بلند علمی و یقینی بودن سند مباهله و در درجه دوم، از عمق مطالب قابل استخراج از باطن این ماجرا خبر می‏دهد. پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله یک‏بار، امیرمؤمنان امام علی علیه‏ السلام در ده مورد که نقاط حساسی از تاریخ غصب خلافت بوده است، امام حسن علیه ‏السلام در دو مرتبه در برابر معاویه؛ امام حسین علیه ‏السلام در یک مورد در جمع صحابه در منا؛ امام باقر علیه‏ السلام در سه مورد؛ امام صادق علیه ‏السلام در سه مورد، امام کاظم علیه ‏السلام در دو مورد، امام رضا علیه ‏السلام در سه مورد در مناظره با مأموران و علمای مذاهب مختلف، امام هادی علیه‏ السلام در یک مورد و امام حسن عسکری علیه‏ السلام در یک مورد به ماجرای مباهله استدلال فرموده ‏اند.
اتمام حجت اصحاب معصومان علیهم ‏السلام
اصحاب پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله به عنوان شاهدان عینیِ ماجرای مباهله و فضیلت بزرگی که در آن روز برای اهل بیت علیهم ‏السلام ثبت شده و نیز اصحاب ائمه علیهم‏ السلام به عنوان عالمان نزدیک به مقام عصمت که حقایق را دقیق‏تر به دست آورده ‏اند، حجتی بزرگ بر همه کسانی هستند که سخن آنان را می‏شنوند. از حُذَیْفه، جابر، ابن عباس، ابوسعید خِدری، ابن ابی سَلْمِه و دیگر اصحاب درباره مباهله مطالبی رسیده و یحیی بن یَعْمُر به وسیله مباهله، اتمام حجتی عظیم در برابر حجاج، حاکم ستمگر اموی کرده است، به‏ گونه ‏ای که این دشمن خون‏خوار شیعه، به مباهله و محتوای بلند آن اقرار کرد. البته باید دانست حجاج، یحیی را پس از محاکمه به تیغ جلاد سپرد.
این مناظره، اوج افتخار شیعه را می‏رساند که اسناد مطمئن اعتقاد خویش را در هر زمان و مکانی با رشادت، عرضه و سخن حق خویش را ثابت می‏کند.
اقرار دشمنان به مباهله
با آنکه دشمنان اهل بیت علیهم‏ السلام هرگز حاضر به بیان فضیلت‏ های ایشان نمی‏شوند، ولی در مواردی مانند مباهله، مسئله آن‏قدر روشن و قطعی است که بدان اقرار کرده‏اند. این موارد، اتمام حجت مهمی بر ضد خودشان است که بر یقین ما می‏افزاید. اعتراف سعد بن ابی وَقّاص، از سران جریان سقیفه که هیچ سابقه دوستی با اهل بیت علیهم ‏السلام ندارند؛ اعتراف عبدالله بن عمر که سوابق بسیار ناخوشایندی با خاندان پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله داشته است؛ اعتراف حسن بصری از کسانی که روزگار خود را با نفاق و دورویی گذراند؛ اعتراف شعبی که از دشمنان اهل بیت علیهم ‏السلام است و در زمان حجاج می ‏زیست و از هیچ اقدامی بر ضد اصحاب ائمه علیهم‏ السلام فروگذار نکرد و اعتراف شهر بن خَوشَب از علمای مخالف شیعه که در این مخالفت پیشینه طولانی دارد، از جمله این اعتراف‏ها به شمار می ‏آید.
عیدمباهله
مباهله، روز جشن توحید و نبوت و امامت است. عیدی است که در غدیر امضای «رَضِیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دِینا» بر آن زده شد. روزی است که توحید آن‏گونه که خدا می‏خواست، جلوه ‏گر شد و نبوت با سندهایی از کتاب‏های آسمانی به اثبات رسید و امامت با معرفی نفس رسول، کامل‏ترین جلوه خود را نشان داد. این پیوستگی توحید و نبوت و امامت، اعتقاد شیعه است و خط مستمری را تداعی می‏کند که ارتباط مستقیم بشر با خدایش در هیچ زمانی قطع نمی ‏شود. از همین روست که شیعه، مباهله را روز خود می‏داند و هرساله خاطره آن را گرامی می‏دارد. مباهله، روز توحید و جشن نبوت و عید ولایت و برائت است که در طول تاریخ پیامبران، فقط یک‏بار با این شکوه‏مندی رخ داده است.
جشن روز مباهله
در روز مباهله، شایسته است شادی و سرور در چهره شیعیان نمایان باشد و افتخار کنند که در چنین روزی، یکی از دلایل ابدی حقانیت تشیع، با سند قرآنی آن در آیه مباهله به دنیای اسلام تقدیم شده است. در آراستن سیمای ظاهری و ارتباط دادن آن روز با اهل‏بیت علیهم‏ السلام ، دستورهای زیر به ما داده شده است: غسل که به نیت روز مباهله انجام می‏ گیرد و در احادیث و کتاب‏های فقهی تأکید خاصی بر آن گردیده است. پوشیدن لباس پاکیزه که دستور خاصی درباره آن داده شده است تا با پوشش پاکیزه، جلوه عید و سرور درچهره ‏ها دیده شود. عطر زدن نیز، جشن و شادی را هرچه بیشتر تداعی می‏کند.