پرتو هفتم

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

قصه غريبى است اين ماجراى عطش . و از آن غريبتر، قصه كسى است كه خود بر اوج منبر عطش نشسته باشد و بخواهد ديگران را در مصيبت تشنگى ، التيام و دلدارى دهد.
گفتن درد، تحمل آن را آسانتر مى كند اما نهفتنش و به رو نياوردنش ، توان از كف مى ربايد و نهال طاقت را مى سوزاند، چه رسد به اينكه علاوه بر هموار كردن بار اندوه بر پشت خويش ، بخواهى به تسلاى ديگران بايستى و به تحمل و صبورى دعوتشان كنى .
بارى كه بر پشت توست ، ستون فقراتت را خم كرده است ، صداى استخوانهايت را در آورده است ، پيشانى ات را چروك انداخته است ، چشمهايت را از حدقه بيرون نشانده است ، ميان مفصلهايت ، فاصله انداخته است ، تنت را خيس عرق كرده است و چهره ات را به كبودى كشانده است و... تو در اين حال بايد بخندى و به آرامش و آسايش تظاهر كنى تا ديگران اولا سنگينى بار تو را در نيابد و ثانيا بار سبكتر خويش را تاب بياورد.
اين ، حال و روز توست در كربلا.
در كربلا، شايد هيچ كس به اندازه تو زهر عطش در جانش رسوخ نكرده باشد.
بچه ها كه فرياد العطش سر داده اند، همگى در سايه سار خيمه بوده اند.
معجر و مقنعه و عبا و دشداشه و لباس كامل ، در زير آفتاب سوزنده نينوا، حتى خون رگهاى تو را تبخير كرده است .
تو اگر با همين حجاب ، در عرصه نينوا مى نشستى ، عطش تمام وجودت را به آتش مى كشيد، چه رسد به اينكه هيچ كس در كربلا به اندازه تو راه نرفته است ، ندويده است ، هروله نكرده است مگر البته خود حسين
و تو اكنون با اين حال و روز فرياد العطش بچه ها را بشنوى و تاب بياورى . بايد تشنگى را در تار و پود جوانان بنى هاشم ببينى و به تسلايشان برخيزى . بايد زبانه هاى عطش را در چشمهاى كودكان نظاره كنى و زبان به كام بگيرى و دم برنياورى .
بايد تصوير كوثر را در آينه نگاهت بخشكانى تا بچه ها با ديدن چشمهاى تو به ياد آب نيفتند.
بايد آوندهاى خشكيده اينهمه نهال را به اشك چشم آبيارى كنى تا تصوير پژمردگى در خيال دشمن بخشكد و گلهاى باغ رسول الله را شاداب تر از هميشه ببيند.
اما از همه اينها مهمتر و در عين حال سختر و شكننده تر، كار ديگرى است و آن اين كه نگذارى آتش عطش بچه ها از در و ديوار خيمه ها سرايت كند و توجه ابوالفضل را برانگيزد، نگذارى طنين تشنگى بچه ها به گوش عباس برسد.
چرا كه تو عباس را مى شناسى و از تردى و نازكى دلش باخبرى .
مى دانى كه تمام صلابت و استوارى و دليرى او، در مقابل دشمن است .
و مى دانى كه دلش در پيش دوست ، تاب كمترين لرزش را ندارد.
پس او نبايد از تشنگى بچه ها باخبر شود، او علمدار لشكر است و پشت و پناه برادر، او اگر دلش بلرزد، طنين زلزله در كائنات مى پيچد.
او اگر از تشنگى بچه هاى حسين باخبر شود، آنى طاقت نمى آورد، خود را به آب و آتش مى زند تا ريشه عطش را در جهان بخشكاند.
او تاب ديدن اشك بچه ها را ندارد. او در مقابل گريه هاى رقيه دوام نمى آورد. لزومى ندارد كه سكينه از او چيزى بخواهد. او خواستنش را از نگاه سكينه در مى يابد. او كسى نيست كه بتواند در مقابل نگاه سكينه بى تفاوت بماند.
سكينه فقط كافى است كه لب به خواستن آب ، تر كند؛ او تمام درياهاى عالم را به پايش مى ريزد.
اما خدا چه صبر و طاقتى به اين سكينه داده است . دلش را دوپاره كرده است . نيمش را با پدر به ميدان فرستاده است و نيم ديگر را در زير پاى كودكان ، پهن كرده است .
ولى مگر چقدر مى شود به تسلاى كودك نشست . سخن هر چقدر هم شيرين ، براى كودك تشنه ، آب نمى شود. اين دل سكينه است كه در سخن گفتن با كودكان ، آب مى شود.
نه ، نه ، نه ، عباس نبايد لبهاى به خشكى نشسته سكينه را ببيند. نگاه عباس ‍ نبايد با نگاه سكينه تلاقى كند. عباس جانش را بر سر اين نگاه مى گذارد و روحش را به پاى اين نگاه مى ريزد و بى عباس ... نه ... نه ...، زندگى بدون آب ممكن تر است تا بدون عباس .
عباس ، دل آرام عرصه زندگى است ، آرام جان برادر است .
حيات ، بدون عباس بى معناست و زندگى بدون ابوالفضل ، ميان تهى است و آسمان و زمين ، بى قمر بنى هاشم ، تاريك و ظلمانى است .
نه ، نه ، عباس نبايد از تشنگى بچه ها باخبر شود. اين تنها راز عالم هستى است كه بايد از او مخفى شود. اما مگر او با گفتن و شنيدن ، خبردار مى شود؟! دل او آينه آفرينش است . و آينه ، تصوير خويش را انتخاب نمى كند.
مگر همين ديشب نبود كه تو براى سركشى به خيمه هاى خودى از خيمه خودت در آمدى و از دور عباس را، استوار و با صلابت در كار محافظت از خيمه ها ديدى ؟!
مگر نه وقتى تو از دلت گذشت كه «چه علمدار خوبى دارد برادرم !» از ميان زمزمه هاى او با خودش شنيدى كه : «چه مولاى خوبى دارم من .»
مگر نه وقتى تو از دلت گذشت كه «چه برادر خوبى دارد برادرم !» شنيدى كه : «من نه برادر، كه خدمتگزار حسينم و زندگى ام در بندگى حسين معنا مى شود.»
آرى ، دل عباس به آسمان آبى و بى ابر مى ماند. پرواز هيچ پرنده خيالى در نظرگاه دلش مخفى نمى ماند.
چگونه مى توان رازى به اين عظمت را از عباس مخفى كرد؟!
هميشه خدا انگار نبض عباس با عطش حسين مى زده است .
انگار پيش از آنكه لب و دهان حسين ، تشنگى را احساس كند، قلب عباس ، از آن خبر مى داده است .
اكنون كه روز تشنگى است ، چگونه ممكن است او از عطش حسين و بچه هاى جبهه حسين بى خبر بماند؟!
بى خبر نمى ماند. بى خبر نمانده است . همين خبر است كه او را از صبح مثل مرغ سركنده كرده است . همين خبر است كه او را ميان خيمه و ميدان ، هاجروار به سعى و هروله واداشته است .
او معدن و سرچشمه ادب است . او كسى نيست كه با سماجت از امام چيزى طلب كند. او كسى است كه به احتمال پاسخ منفى ، از اصل مطلب مى گذرد.
اما اين خواهش ، اين مطلب ، اين تقاضا، خواسته اى متفاوت بوده است .
اين خود او بوده است كه در ميان دو سوى دلش ، در تعارض مانده بوده است . با خود عجب كلنجار سختى داشته است . عباس ؛ ميان دو خواسته ، ميان دو عشق ، ميان دو ايثار.
هرم عطش بچه ها، او را از كنار خيمه كنده است و به محضر امام كشانده است تا از او رخصت بگيرد و براى آوردن آب ، دل به درياى دشمن بزند. اما به آنجا كه رسيده است و تنهايى امام را در مقابل اين سپاه عظيم ديده است ، طاقت نياورده است و تقاضاى خويش را فرو خورده و بازگشته است .
بار ديگر وقتى كودكان را ديده است كه پيراهنهاى خود را بالا زده اند و شكم به رطوبت جاى مشك پيشين سپرده اند، تا هرم تشنگى را فرو بنشانند، بار ديگر وقتى ...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page