پرتو سوم

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

در اين شب غريب ، در اين لحظات وهم انگيز، در اين ديار فتنه خيز، در اين شبى كه آبستن بزرگترين حادثه آفرينش است ، در اين دشت آكنده از اندوه و مصيبت و بلا، در اين درماندگى و ابتلا، تنها نماز مى تواند چاره ساز باشد. پس بايست ! قامت به نماز برافراز و ماتم و خستگى را در زير سجاده ات ، مدفون كن . نماز، رستن از دار فنا و پيوستن به دار بقاست . نماز، كندن از دام دنيا و اتصال به عالم عقبى است . تنها نماز مى تواند مرهم اين دل افسرده و جگر دندان خورده باشد.
انگار همه اين سپاه مختصر نيز به اين حقيقت شيرين دست يافته اند. خيمه هاى كوچك و به هم پيوسته شان مثل كندوى زنبورهاى عسل شده است كه از آنها فقط نواى نماز و آواى قرآن به گوش مى رسد. سپاه دشمن غرق در بى خبرى است ، صداى معصيت ، صداى عربده هاى مستانه ، صداى ساز و دهلهاى رعب برانگيز، به آنها لحظه اى مجال تاءمل و تفكر و پرهيز و گريز نمى دهد.
كاش به خود مى آمدند؛ كاش از اين فتنه مى گريختند، كاش دست و دامنشان را به اين خون عظيم نمى آلودند، كاش دنيا و آخرتشان را تباه نمى كردند، كاش فريب نمى خوردند؛ كاش تن نمى دادند؛ كاش دل به اين دسيسه نمى سپردند.
اگر قصدشان كشتن حسين است ، با ده يك اين سپاه هم حادثه محقق مى شود. مگر سپاه برادرت چقدر است ؟ چرا اينهمه انسان ، دستشان را به اين خون آلوده مى كنند؟ چرا اينهمه آمده اند تا در سپاه كفر رقم بخورند؟ چرا بى جهت نامشان را در زمره دشمنان اسلام ثبت مى كنند؟ نمى گويى به شما كمك كنند، شما از يارى آنها بى نيازيد، خودشان را از مهلكه دنيا و آخرت درببرند. جان خودشان را نجات دهند، ايمان خودشان را به دست باد نسپرند. يك نفر هم از اهل جهنم كم شود غنيمت است .
اين چه جهالتى است كه دامن دلشان را گرفته است ؟ اين چه جهل مركبى است كه سرمايه عقلشان را به غارت برده است ؟ چرا راه گوشهايشان را بسته اند؟ چرا راه دلهايشان را گرفته اند؟
انگار فقط خدا مى تواند آنان را از اين ورطه هلاكت برهاند. بايد دعا كنى برايشان ، بايد از او بخواهى كه خواسته هايشان را متحول كند، قفل دلهايشان را بگشايد.
دعا مى كنى ، همه را دعا مى كنى ، چه آنها را كه مى شناسى و چه آنها را كه نمى شناسى . چه آنها كه نامشان را در نامه هاى به برادرت ديده اى و اكنون خبرشان را از سپاه دشمن مى شنوى و چه آنها كه نامشان را نديده اى و نشنيده اى . به اسم قبيله و عشيره دعا مى كنى ، به نام شهر و ديارشان دعا مى كنى . به نام سپاه مقابل دعا مى كنى !
دعا مى كنى ، هر چند كه مى دانى قاعده دنيا هميشه بر اين بوده است . هميشه اهل حقيقت قليل بوده اند و اهل باطل كثير. باطل ، جاذبه هاى نفسانى دارد. كششهاى شيطانى دارد. پدر هميشه مى گفت : لا تستو حشوا فى طريق الهدى لقلة اهله . در طريق هدايت از كمى نفرات نهراسيد.»
پيداست كه كمى نفرات ، خاص طريق هدايت است . همين چند نفر هم براى سپاه هدايت بى سابقه است . اعجاب برانگيز است . پدر اگر به همين تعداد، برادر داشت ، لشكر داشت ، همراه و همدل و همسفر داشت ، پايه هاى اسلام را براى ابد در جهان محكم مى كرد. دودمان معاويه را برمى چيد كه اين دود اكنون روزگار اسلام را سياه نكند. اما پس از ارتحال پيامبر چند نفر دور حقيقت ماندند؟
راستى نكند كه فردا در گيرودار معركه ، همين سپاه اندك نيز برادرت را تنها بگذارند؟ نكند خيانتى كه پشت پدر را شكست ، دل فرزند را هم بشكند؟ مگر همين چند صباح پيش نبود كه معاويه فرماندهان و نزديكان سپاه برادرت مجتبى را يكى يكى خريد و او تنها و بى ياور ناچار به عقب نشينى و سكوت كرد؟ اين را بايد به حسين بگويى . هم امشب بگويى كه دل نبندد و به وعده هاى مردم اين دنيا. اين درست كه شهادت براى او رقم خورده است و خود طالب عزيمت است . اين درست كه براى شهيدى مثل او فرق نمى كند كه هم مسلخانش چند نفر باشند. اما به هر حال تجربه مكرر دلشكستگى پيش از شهادت ، طعم شيرينى نيست . خوب است در ميانه نمازها سرى به حسين بزنى ، هم ديدارى تازه كنى و هم اين نكته را به خاطر نازنينش بياورى . اما نه ، انگار اين بوى حسين است ، اين صداى گامهاى حسين است كه به خيمه تو نزديك مى شود و اين دست اوست كه يال خيمه را كنار مى زند و تبسم شيرينش از پس پرده طلوع مى كند. هميشه همين طور بوده است . هر بار دلت هواى او را كرده ، او در ظهور پيش قدم شده و حيرت را هم بر اشتياق و تمنا و شيدايى ات افزوده .
تمام قد پيش پاى او برمى خيزى و او را بر سجاده ات مى نشانى .
مى خواهى تمام تار و پود سجاده از بوى حضور او آكنده شود.
مى گويد: «خواهرم ! در نماز شبهايت مرا فراموشى نكنى .»
و تو بر دلت مى گذرد: چه جاى فراموشى برادر؟ مگر جز تو قبله ديگرى هم هست ؟ مگر ماهى ، حضور آب را در دريا فراموش مى كند؟ مگر زيستن بى ياد تو معنا دارد؟ مگر زندگى بى حضور خاطره ات ممكن است ؟
احساس مى كنى كه خلوت ، خلوت نيست و حضور غريبه اى هرچند خودى از حلاوت خلوت مى كاهد، هرچند كه آن غريبه خودى ، نافع بن هلال باشد و نگران برادر، بيرون در ايستاده باشد.
پيش پاى حسين ، زانو مى زنى ، چشم در آينه چشمهايش مى دوزى و مى گويى : «حسين جان ! برادرم ! چقدر مطمئنى به اصحاب امشب كه فردا در ميان معركه تنهايت نگذارند؟»
حسين ، نگرانى دلت را لرزش مژگانت درمى يابد، عميق و آرام بخش ‍ نفس مى كشد و مى گويد: «خواهرم ! نگاه كه مى كنم ، از ابتداى خلقت تاكنون و از اكنون تا هميشه ، اصحابى باوفاتر و مهربانتر از اصحاب امشب و فردا نمى بينم . همه اينها كه امشب در سپاه من اند، فردا نيز در كنار من خواهند ماند و پيش از من دستشان را به دامان جدمان خواهند رساند.»
احساس مى كنى كه سايه پشت خيمه ، بى تاب از جا كنده مى شود و خلوت مطلوبتان را فراهم مى كند. آرزو مى كنى كه كاش زمان متوقف مى شد. لحظه ها نمى گذشت و اين خلوت شيرين تا قيامت امتداد مى يافت . اما غلغله ناگهان بيرون ، حسين را از جا مى خيزاند و به بيرون خيمه مى كشاند.
تو نيز دل نگران از جا بر مى خيزى و از شكاف خيمه بيرون را نظاره مى كنى . افراد، همه خودى اند اما اين وقت شب در كنار خيمه تو چه مى كنند؟ پاسخ را حسين به درون مى آورد:
خواهرم ! اينها اصحاب من اند و سرشان ، حبيب بن مظاهر اسدى است . آمده اند تا با تو بيعت كنند كه هزارباره تا پاى جان به حمايت از حرم رسول الله ايستاده اند. چه بگويم ؟
چه دريافت روشنى دارد اين حبيب ! دين را چه خوب شناخته است . بى جهت نيست كه امام لقب فقيه به او داده است . اسم حبيب اسباب آرامش دل است . وقتى خبر آمدنش به كربلا را شنيدى سرت را از كجاوه بيرون آوردى و گفتى : «سلام مرا به حبيب برسانيد.»
حسين جان ! بگو كه زينب ، دعاگوى شماست و برايتان حشر با رسول الله را مى طلبد و تا ابد خير و سعادتتان را از خدا مساءلت مى كند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page