عذاب جهنم

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

1- به سند صحيح از ابو بصير منقول است كه به خدمت امام جعفر صادق (ع) عرض كردم كه اى فرزند رسول خدا مرا بترسان از عذاب الهى كه دلم بسيار قساوت گرفته . فرمود: اى ابو محمد، براى زندگانى دور و دراز كه زندگى آخرت است آماده باش كه آنها را نهايت نيست و به فكر زندگى و توشه آن باش و بدان كه روزى جبرئيل به نزد حضرت رسول صلى الله عليه و آله رو ترش كرده و آثار اندوه در چهره اش ظاهر بود، و پيش از آن ، هر گاه مى آمد متبسم و خندان و خوشحال مى آمد پس حضرت فرمود كه اى جبرئيل چرا امروز چنين غضبناك و محزون آمده اى ؟ جبرئيل گفت كه امروز دم هايى را كه بر آتش جهنم مى دميدند از دست گذاشتند. فرمود: دم هاى آتش جهنم چيست اى جبرئيل ؟ گفت : اى محمد حق تعالى امر فرمود كه هزار سال بر آتش جهنم دميدند تا سفيد شد پس هزار سال ديگر دميدند تا سياه شد، و اكنون سياه است و تاريك ، اگر قطره اى از ضريع - كه عرق اهل جهنم است كه در ديگهاى جهنم جوشيده و به عوض آب به اهل جهنم مى خورانند - در آبهاى اهل دنيا بريزند همگى از بوى گندش بميرند و اگر يك حلقه از زنجيرى كه هفتاد ذرع است و بر گردن اهل جهنم مى گذارند بر مردم دنيا بگذارند از گرمى آن تمام مردم دنيا بسوزند و اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل آتش را در ميان زمين و آسمان بياويزند اهل دنيا از بوى بد آن هلاك مى شوند. چون جبرئيل (ع) اينها را بيان فرمود حضرت رسول صلى الله عليه و آله و جبرئيل هر دو به گريه در آمدند. پس حق تعالى ملكى به سوى ايشان فرستاد كه پروردگار شما سلام مى رساند و به شما مى فرمايد كه من شما را ايمن گردانيدم از آنكه گناهى كنيد كه مستوجب عذاب من شويد. پس بعد از آن ، هر گاه كه جبرئيل به خدمت آن حضرت مى آمد متبسم و خندان بود پس حضرت صادق (ع) فرمود كه در آن روز، اهل آتش  عظمت جهنم و عذاب الهى را مى داند، و اهل بهشت عظمت بهشت و نعيم آن را مى داند؛ و چون اهل جهنم داخل جهنم شوند هفتاد سال سعى مى كنند تا خود را به بالاى جهنم برسانند چون به كنار جهنم مى رسند ملائكه گرزهاى آهنين بر كله ايشان مى كوبند تا به قعر جهنم بر مى گردند، پس پوستهاى ايشان تغيير مى كند و پوست تازه بر بدن ايشان مى پوشانند كه عذاب در ايشان بيشتر تاءثير كند. پس حضرت به ابى بصير گفت كه آنچه گفتم ، تو را كافى است ؟ گفت : بس است مرا و كافى است .
2- در خبرى از حضرت صادق (ع) منقول است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود كه در ليلة المعراج چون داخل آسمان اول شدم هر ملكى كه مرا ديد خندان و خوشحال شد تا آنكه رسيدم به ملكى از ملائكه كه عظيم تر از او ملكى نديدم با هيئتى بسيار زننده در حالى كه غضب از جبينش ظاهر بود پس آنچه ملائكه ديگر از تحيت و دعا نسبت به من بجا آوردند، او بجا آورد لكن نخنديد و خوشحالى كه ديگران داشتند او نداشت . از جبرئيل پرسيدم كه اين كيست كه من از ديدن او بسيار ترسان شدم ؟ گفت : گنجايش دارد كه از او بترسى و ما همه از او مى ترسيم ؛ اين خازن جهنم است و هرگز نخنديده است و از روزى كه حق تعالى او را سرپرست جهنم كرده تا امروز پيوسته خشم و غضبش بر دشمنان خدا و اهل معصيت زياده مى گردد، و خدا به اين ملك مى فرمايد: كه انتقام از ايشان بكشد، و اگر با كسى به خنده ملاقات كرده بود يا بعد از اين مى كرد البته بر روى تو مى خنديد و از ديدن تو اظهار فرح مى نمود. پس من بر او سلام كردم و او پاسخم را بشارت به بهشت داد، پس من به جبرئيل گفتم به سبب منزلت و شوكت او در آسمانها كه جميع اهل سماوات او را اطاعت مى نمودند به مالك بفرما كه آتش دوزخ را به من بنماياند. جبرئيل گفت : اى مالك ، به محمد آتش جهنم را بنمايان . پس مالك پرده را بر گرفت و درى از درهاى جهنم را گشود ناگاه از آن ، زبانه اى به آسمان بلند شد و به خروش ‍ آمد كه در بيم شدم . پس گفتم : اى جبرئيل بگو كه پرده را بيندازد.
فى الحال مالك امر فرمود آن زبانه را كه به جاى خود برگردد، پس ‍ برگشت .
3- به سند معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است كه حق تعالى هيچ كس ‍ را خلق نفرموده مگر آنكه منزلى در بهشت و منزلى در جهنم برايش قرار داده است ، پس چون اهل بهشت در بهشت و اهل جهنم در جهنم ساكن مى شوند منادى ، اهل بهشت را صدا مى زند كه به سوى جهنم نظر كنيد پس ‍ به سوى جهنم نظر مى كنند و منزلهاى ايشان را در جهنم مى بينند كه اين منزلى است كه اگر معصيت الهى مى كرديد داخل اين منازل مى شديد؛ پس ‍ ايشان را آنچنان فرح و شادى روى دهد كه اگر مرگ در بهشت باشد از شادى آنكه از چنين عذابى نجات يافته اند بميرند. پس منادى اهل جهنم را ندا كند كه به جانب بالا نظر كنيد، چون نظر كنند منازل ايشان را در بهشت و نعمتهائى كه در آنجا مقرر شده ببينند به ايشان بگويند كه اگر اطاعت الهى مى كرديد اين منازل در اختيار شما بود؛ پس ايشان را اندوه فرا گيرد كه اگر مرگ باشد بميرند. پس منازل اهل جهنم را در بهشت به نيكوكاران دهند و منازل اهل بهشت را در جهنم به بدكاران دهند و اين است تفسير آيه كه حق تعالى در شاءن اهل بهشت مى فرمايد، كه ايشانند وارثانى كه بهشت را به ميراث برند و در آن مخلد و پايدار خواهند بود.
4- و نيز از آن حضرت مرويست كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل جهنم به جهنم در آيند منادى از جانب خداوند ندا كند كه اى اهل بهشت و اى اهل جهنم ، اگر مرگ به صورتى از صورتها در آيد خواهيد شناخت ؟ گويند: نه . پس مرگ را به صورت گوسفند سياه و سفيدى در ميان بهشت و دوزخ بياورند و به ايشان گويند: ببينيد، اين مرگ است . پس حق تعالى امر فرمايد كه آن را ذبح كنند آنگاه مى فرمايد كه اى اهل بهشت ! هميشه در بهشت خواهيد بود و مرگى براى شما نيست ، و اى اهل جهنم ، هميشه در جهنم خواهيد بود و براى شما مرگ نيست ؛ و اين است قول خداوند عالميان كه فرمود و انذرهم يوم الحسرة اذ قضى الامر. بترسان ايشان را از روز حسرت در روزى كه كار هر كس منقضى شده و به پايان رسيده باشد و ايشان از آن روز غافلند. حضرت فرمود: مراد اين روز است كه حق تعالى اهل بهشت و جهنم را فرمان مى دهد كه هميشه در جاى خود باشند و مرگ براى ايشان نباشد و در آن روز اهل جهنم حسرت برند ولى سودى ندهد و اميد ايشان قطع گردد
5- از حضرت اميرالمؤ منين منقول است كه فرمود: براى اهل معصيت نَقبها(30) در ميان آتش زده اند، و پاهاى ايشان را در زنجير كرده اند، و دستهاى ايشان را در گردن غل كرده اند، و بر بدنهاى ايشان پيراهنهائى از مس گداخته پوشانيده اند و جبه ها از آتش براى ايشان بريده اند، در ميان عذابى گرفتارند كه گرميش به نهايت رسيده و درهاى جهنم را بر روى ايشان بسته اند، پس هرگز آن درها را نمى گشايند و هرگز نسيمى بر ايشان داخل نمى شود و هرگز غمى از ايشان برطرف نمى شود، عذاب ايشان پيوسته شديد است و عقاب ايشان هميشه تازه است ، نه خانه ايشان و نه عمر ايشان به سر مى آيد؛ به مالك استغاثه مى كنند كه از پروردگار خود بخواه كه ما را بميراند. در جواب مى گويد كه هميشه در اين عذاب خواهيد بود.
6- به سند معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است كه در جهنم چاهى است كه اهل جهنم از آن استعاذه مى نمايند و آن جاى هر متكبر جبار و معاند است و هر شيطان متمرد و هر متكبرى كه ايمان به روز قيامت نداشته باشد و هر كه عداوت آل محمد صلى الله عليه و آله داشته باشد. و فرمود: كسى كه در جهنم عذابش از ديگران سبك تر باشد كسى است كه در درياى آتش باشد و دو نعل از آتش در پاى او و بند نعلينش از آتش باشد كه از شدت حرارت مغز دماغش مانند ديگ در جوش باشد و گمان كند كه از جميع اهل جهنم عذابش بدتر است و حال آنكه عذاب او از همه آسانتر باشد.
__________________________________________________
30- نقب : سوراخ .

بحار الانوار ج 8 ص 280

تفسیر مجمع البیان  ج 6 ص  217

بحار الانوار ج 8 ص 346

منازل الاخرة  ص 126

بحار الانوار ج 8 ص 295