شعر «بی‌گلو هم»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

تشنه‌ی عشقیم، آری، تشنه هم سر می‌دهیم    
آبرویی قدر خون خود، به خنجر می‌دهیم
لاله را بگْذار و بگْذر، لایق عشق تو نیست    
ما به پای عاشقی، سرو و صنوبر می‌دهیم
گر چه دریا، تا بخواهی، بی‌وفایی كرده است    
ما به دست دوستی، دست برادر می‌دهیم
هیچ‌كس در خاطر ما، نازنین‌تر از تو نیست    
آری، این پروانه را هم، سوی تو پر می‌دهیم
سر اگر افتاده، ذكر تو نمی‌افتد ز لب    
بی‌گلو هم، نام زیبای تو را سر می‌دهیم
رجب‌زاده، كریم
---------------------------
اردیبهشت و این همه برف، ص 278.