امام حسن عليه السلام در حدود يك سالگى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

علامه مجلسى در بحارالانوار از كتاب ابن البيع و از زمخشرى نقل مى كند:
وكانت فاطمة عليهماالسلام ترقص ابنها حسنا عليه السلام و تقول: اشبه اباك يا حسن و اخلع عن الحق الرسن و اعبد الها ذامنن و لاتوال ذاالاحن (1).
حضرت زهرا عليها السلام با امام حسن بازى مى كرد و او را بالا و پايين مى انداخت و مى گرفت مى چرخانيد و مى گفت: عزيزم حسن! تو بايد مثل پدرت اميرالمومنين شوى و بايد از دست و پاى حق، ريسمان را باز كنى (يعنى آزادانه حق را اعمال كنى) بايد فقط خدا را عبادت كنى؛ زيرا او صاحب نعمت هاست و نبايد با كسى كه اهل كينه و خشم باشد دوست شوى.
از اين روايت نتيجه مى گيريم كه بايد به كودك سخنان پر معنى و كلمات آموزنده ياد دهيم نه سرودها و آوازهاى بى معنا.
همچنين بحارالانوار، در همان صفحه از تفسير ابى يوسف نقل مى كند از شخصى به نام مرزد:
قال: سمعت اباهريرة يقول سمع اذناى هاتان و بصر عيناى هاتان رسول الله صلى الله عليه و آله و هو آخذ بيديده جميعا بكتفى الحسن و الحسين و قدما هما على قدم رسول الله صلى الله عليه و آله و يقول ترق عين بقه (و از كتاب ابن البيع و زمخشرى قال حزقه حزقه ترق عين بقه) قال: فرقا الغلام، حتى وضع قدميه على صدر رسول الله صلى الله عليه و آله ثم قال: افتح فاك ثم قبله ثم قال: اللهم احبه فانى احبه يا اللهم انى احبه فاحبه و احب من يحبه - الحرقه، القصير الصغير الخطا، و عين بقه اصغر العين و قال اراده بالبقه فاطمة عليهاالسلام من از ابوهريره، شنيدم كه گفت: با اين دو گوش خود شنيدم و با اين دو چشم خود ديدم؛ رسولخدا صلى الله عليه و آله را در حالى كه با هر دو دست بازوهاى حسن و حسين را گرفته بود و پاهاى ايشان روى پاى رسول خدا بود و مى فرمود: عزيزم! فرزند كوچك! برو بالا نور چشم زهرا! در اين هنگام پسر بچه، كم كم بالا رفت، تا پاهاى خود را روى سينه رسول الله صلى الله عليه و آله گذاشت. بعد فرمود: حسنم دهن باز كن، سپس دهنش را بوسيد و فرمود، خدايا من او را دوست دارم، تو هم او را دوست بدار و دوست بدار هر كس كه او را دوست داشته باشد. برادران من از زبان خودم و شما در حال روزه عرض مى كنم خدايا شاهد باش ما از صميم قلب حسن و حسين و پدر و مادر آن بزرگواران را دوست داريم.
----------------------------------------------
1-همان، ج 43، ص 286
------------------------------------------
سيد محمد على جزايرى (آل غفور)