كيفر بد اخلاقى

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

سعدبن معاذ، يكى از اصحاب خوب رسول اكرم صلى الله عليه و آله بوده است. و رواياتى در تعريف و تمجيد از او ذكر شده (1) از جمله روايتى است كه در كتاب جهاد شرح لمعه بيان شده است. درباره جنگ باطايفه بنى قريظه كه از يهود بودند و حاضر به ترك قتال شدند و به هر حكمى كه سعد بن معاذه درباره آنها مى داد، راضى شدند.(2) رسول خدا هم قبول كرد، بعد سعد حكم كرد كه تمام مردان آن ها كشته و زن و بچه ها اسير شوند و اموالشان مصادره شود. پس حضرت به او فرمود: لقد حكمت بما حكم الله به من فوق سبعة ارقعه؛ حكمى كردى كه خدا متعال از بالاى هفت آسمان حكم كرد.
در حالات سعد بن معاذ، بحارالانوار از علل الشرايع و امالى صدوق، از ابن سنان چنين نقل مى كند: عن ابى عبدالله عليه السلام قال اتى رسول الله صلى الله عليه و آله فقيل له سعد بن معاذ قد مات فقام رسول الله صلى الله عليه و آله وقام اصحابه معه فامر بغسل سعد و هو قائم على عضادة الباب فلما حنط و كفن وحمل على سريرة تبعه رسول الله صلى الله عليه و آله بلا حذاء ولارداء ثم كان ياءخذ يمنة السرير مرة و يسرة السرير مرة حتى انتهى به الى القبر فنزل رسول الله حتى لحده و سوى اللبن عليه و جعل يقول ناولونى حجرا نولونى ترابا يسد به ما بين اللبن فلما ان فرغ و حثا عليه التراب سوى قبره قال رسول الله صلى الله عليه و آله انى لاعلم انه سبيلى و يصل البلاء اليه و لكن الله عزوجل يحب عبدا اذا عمل عملا احكمه فلما ان سوى التربة عليه قالت ام سعد يا سعد نيئا لك الجنة فقال رسول الله صلى الله عليه و آله يا ام سعد مه لاتجزمى، على ربك فان سعدا قد اصابته ضمة قال فرجع رسول الله و رجع الناس فقالوا يا رسول الله لقد راءيناك صنعت على سعد مالم تصنعه على احد انك تبعت جنازته بلاحذاء و لارداء فقال صلى الله عليه و آله ان الملائكة كانت بلا رداء و لاحذاء فتاءسيت بها قالوا و كنت تاءخذ يمنة السرير و يسرته قال كانت يدى فى يد جبرائيل عليه السلام اخذ حيث ياءخذ قالوا امرت بغسله و صيلت على جنازته و لحدته فى قبره ث قلت ان سعدا قد اصابته صمة قال فقال صلى الله عليه و آله نعم انه كان فى خلقه مع اهله سوء (3).
امام صادق عليه السلام فرمود: شخصى آمد خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و خبر داد كه سعد بن معاذ مرده؛ پس رسول خدا با اصحاب حركت كردند و امر فرمود تا او را غسل دهند و خود كنار در ايستاده بود. پس وقتى حنوط و كفن تمام شد و او را ميان تابوت گذاشتند. رسول خدا صلى الله عليه و آله به دنبال جنازه حركت كرد؛ در حالى كه عبا وكفش نداشت گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفت تا به محل دفن رسيدند. رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد قبر شده و سعد را در لحد خوابانيد و خشت ها را چيد. گاهى مى فرمود: سنگ بدهيد، گاهى گل، كه ميان خشت ها را پر كند؛ تا اينكه دفن تمام شد و خاك ها را ريختند. سپس فرمود: من مى دانم كه به زودى قبر خراب مى شود ولى خدا از بنده اى خوشش مى آيد كه وقتى كارى انجام مى دهد درست و مرتب و محكم انجام دهد.
در اين هنگام مادر سعد گفت: خوشا به حالت اى سعد! گوارا باد بر تو بهشت! پس رسول خدا فرمود: اى ام سعد! آهسته! اين چنين قاطع سخن نگو! زيرا سعد اينك در فشار قبر قرار گرفت. امام صادق عليه السلام فرمود: پس رسول خدا با اصحاب برگشتند. اصحاب عرض كردند: يا رسول الله! با سعد رفتارى كرديد كه با هيچ احدى انجام نداديد؛ بدون كفش و عبا تشييع كرديد گاهى طرف راست جنازه و گاهى چپ را گرفتيد. دستور داديد او را غسل دادند و خودتان بر او نماز خوانديد و در قبر گذاشتيد و با اين همه فرموديد كه سعد در فشار قبر قرار گرفت.
حضرت فرمود: ملايكه در تشييع او شركت داشتند بدون عبا و كفش بودند و من با آنها همكارى كردم، چنين دستم در دست جبرئيل بود، او گاهى طرف راست بود و گاهى طرف چپ با همه اين امور، سبب فشار قبرش اين بود كه سعد در خانواده و با زن و فرزندش بد اخلاق بود.
آرى پدرى كه وارد خانه مى شود بداخلاق و عبوسا قمطريرا باشد، بچه ها همه از ترس ساكت و آرام مى شوند ولى مى گويند كى بشود بابا از خانه بيرون برود كه ما نفس راحتى بكشيم.
----------------------------------------------
1-ر.ك: معجم رجال الحديث، آيت الله خويى، ج 8، ص 90
2-جهاد، ج 1، ص 259
3-بحارالانوار، ج 6، ص 220
------------------------------------------
سيد محمد على جزايرى (آل غفور)