سبب هفتم: دعا در حالات مخصوص

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

الف - در حال جنگ.
ب - در حال حج.
ج - در حال عمره.
د - در حال مريضى
عيسى بن عبد الله قمى گويد: شنيدم حضرت امام صادق -عليه السلام - مى گويد:
308 - ثلاثه دعوتهم مستجابه: الحاج و المعتمر و الغارى فى سبيل الله، فانظروا كيف تخلفونهم، و المريض فلا تعرضوه ولا تضجروه.
يعنى: سه نفر دعايشان مستجاب است: اول: حاجى و معتمر (كسى كه حج و عمره انجام مى دهد) دوم: جنگ كننده در راه خدا - دقت كنيد كه در آنچه از او باقى مانده چگونه عمل مى كنيد - سوم: مريض، مبادا متعرض او شويد يا دلتنگش نماييد.
ه - دعاى مريض براى عيادت كننده.
درجات و پاداش مريض
از رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - روايت شده است كه فرمود:
309 - للمريض اربع خصال: يرفع عنه القلم، يامر الله الملك فليكتب له افضل ما كان يعمله صحته، و ينفى عن كل عضو من جسده ما عمله من ذنب، فان مات مات مغفورا له و ان عاش عاش مغفورا له.
يعنى: مريض چهار خصلت دارد:
اول - گناه برايش نوشته نمى شود (البته در امورى كه نسبت به آنها اضطرار دارد).
دوم - خداوند متعال به فرشته فرمان مى دهد كه بهترين عملى را كه در زمان صحتش انجام مى داد در حال مرض نيز برايش بنويسند.
سوم - هر گناهى كه با اعضاى بدنش مرتكب شده، پاك مى گردد.
چهارم - چه بميرد و چه زنده بماند، آمرزيده شده است.
- و اذا مرض المسلم كتب الله له كاحسن ما كان يعمله فى صحته، و تساقطت ذنوبه كما يتساقط ورق الشجر.
يعنى: وقتى مسلمان مريض مى شود، خداوند متعال بهترين عملى را كه در زمان صحتش انجام مى داد به حسابش مى نويسد و گناهانش بسان ريزش ‍ برگ از درخت مى ريزد.
- و من عاد مريضا فى الله لم يسال المريض للعائد شيئا الا استجاب له.
يعنى: كسى كه مريضى را عيادت مى كند، اگر آن مريض برايش دعا كند، مستجاب مى شود.
- و يوحى الله تعالى الى ملك الشمال ان لا تكتب على عبدى شيئا ما دام فى و ثاقى، و الى ملك اليمين ان اجعل انين عبدى حسنات.
يعنى: خداوند متعال به فرشته جانب چپ اينگونه وحى مى فرستد: مادامى كه بنده ام در پناه من است برايش چيزى ننويس و به فرشته جانب راست اينگونه وحى مى كند: براى ناله بنده ام حسنه بنويس.
- و ان المرض ينفى الجسد من الذنوب كما يذهب الكير خبث الحديد.
يعنى: مرض، جسد را از گناه پاك مى كند همچنانكه دم آهنگران، جرمها را از آهن مى زدايد.
از حضرت صادق - عليه السلام - مروى است كه فرمود:
310 - قال رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - الحمى رائد الموت، و سجن الله فى ارضه، و حرها من جهنم، وهى حظ كل مومن من النار.
يعنى: رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود: تب، پيش قراول مرگ و زندان خدا در زمين است، گرماى آن از جهنم مى باشد و همين مقدار گرما بهره مومن از آن آتش است.
- نعم الوجع الحمى، تعطى كل عضو حظه من البلاء، ولا خير فى من لا يبتلى.
يعنى: تب چه درد خوبى است كه سهميه هر عضو بدن از بلا را به او مى دهد و كسى كه بلا نبيند خيرى در او نيست.
- وان المومن اذا حم حمى واحده تناثرت الذنوب عنه كورق الشجر، فان ان على فراشه فانينه تسبيح، وصياحه تهليل، و تقلبه على فراشه كمن يضرب بسيفه فى سبيل الله، فان اقبل يعبد الله كان مغفورا له و طوبى له.
يعنى: وقتى مومن يك مرتبه تب كند، گناهان از او چون برگ درختان پاشيده مى شود، اگر در رختخوابش ناله بزند، ناله هايش سبحان الله است و فريادش لا اله الا الله، جابجايى مريض در رختخوابش، مانند آن است كه در راه خدا با شمشيرش (دشمنان دين را) مى زند، اگر باقى بماند و بندگى حق كند آمرزيده شده است، خوشا به حالش!.
- وحمى يوم كفاره سنه فان المها يبقى فى الجسد سنه، وهى كفاره لما قبلها و ما بعدها.
يعنى: تب يك روزه، كفاره يك سال گناه ات و رنجش تا آن مدت در بدن باقى مى ماند، اين رنج كفاره گذشته و آينده است.
- و من اشتكى ليله فقبلها بقبولها و ادى الى الله شكرها كانت له كفاره سنتين؛ سنه لقبولها و سنه للصبر عليها.
يعنى: كسى كه يك شب بنالد و نه تنها آن را بپذيرد (و شكايت نكند) بلكه به خاطر آن شكر گزارى نيز بنمايد، كفاره دو سالش خواهد بود، يك سال به خاطر پذيرفتن آن درد و سال ديگر به خاطر صبر بر آن.
- و المرض للمومن تطهير و رحمه و للكافر تعذيب و لعنه.
يعنى: مرض براى مومن پاكى و رحمت است و براى كافر عذاب و لعنت.
- ولا يزال المرض بالمومن حتى لا يبقى عليه ذنبا، و صداع ليله تحط كل خطيئه الا الكبائر.
يعنى: مرض آنقدر در مومن مى ماند تا گناهى در او باقى نگذارد، يك شب درد سر، موجب محو شدن هر نوع خطاست، مگر گناهان كبيره.
از حضرت امام باقر - عليه السلام - نقل است كه فرمود:
311 - لو يعلم المومن ما له المصائب من الاجر لتمنى انه يقرض ‍ بالمقاريض.
يعنى: اگر مومن بداند كه مصيبتها چه اجر عظيمى دارند، آرزو خواهد كرد كه با قيچى تكه تكه اش كنند.
و از رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - نقل است كه فرمود:
312 - اذا كان العبد على طريقه من الخير فمرض او سافر او عجز عن العمل بكبر كتب الله له مثل ما كان يعمله.
يعنى: اگر مومن در راه خير و درست حركت كند و مريض شود يا به مسافرت برود يا در اثر پيرى، نتواند اعمالش را چونت گذشته انجام دهد، خداوند متعال همانند اعمال ايام عادى را برايش خواهد نوشت.
آنگاه حضرت، اين آيه را تلاوت فرمود:
- فلها اجر غير ممنون.(1)
يعنى: براى آنان پاداشى است دائمى.
از حضرت صادق - عليه السلام - اينگونه نقل شده است كه:
313 - اذا مات المومن صعد ملكاه فقالا: يا ربنا، امت فلانا، فيقول: انزلا فصيليا عليه عند قبره وهللانى و كبرانى و اكتبا ما تعملان له.
يعنى: وقتى مومن مى ميرد، دو فرشته او بالا رفته مى گويند: پرودگارا! فلانى را قبض روح كردى، خداوند متعال مى فرمايد: پايين برويد و بر قبرش ‍ نماز بگزاريد و لا اله الله و الله اكبر بگوييد، آنگاه اين اعمال را به حساب او بنويسيد.
از جابر نقل است كه مردى كر و لال نزد رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم - آمده با دستش اشاره اى نمود، آن حضرت فرمود:
314 - اعطوه صحيفه حتى يكتب فيها ما يريد.
يعنى: كاغذى به او بدهيد تا مقصودش را بنويسد.
آن مرد كاغذ را گرفت و نوشت: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله.
در اينجا رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:
- اكتبوا له كتابا تبشرونه بالجنه فانه ليس من مسلم يفجع بكريمه او بلسانه او بسمعه او برجله او بيده فيحمد الله على ما اصابه و يحتسب من عند الله ذلك الا نجاه الله من النار و ادخله الجنه.
يعنى: چيزى برايش بنويسيد و او را به بهشت بشارت دهيد، چون هرگاه مسلمانى چشم يا زبان يا گوش يا پا دستش از او گرفته شود و او در همان حال نسبت به آن مصيبت، شاكر و سپاسگزار باشد و اجرش را از خدا طلب كند، خداوند متعال او را از آتش، نجات داده وارد بهشتش مى نمايد آنگاه فرمود:
- ان لاهل البلايا فى الدنيا درجات و فى الاخره م لا تنال بالا عمال حتى ان الرجل ليتمنى ان جسده فى الدنيا كان يقرض بالمقاريض مما يرى من حسن ثواب الله لاهل البلاء من الموحدين فان الله لا يقبل العمل فى غير الاسلام.
يعنى: اهل بلا در دنيا درجاتى دارند و در آخرت مقاماتى كه با عمل (صالح) نمى توان بدان رسيد تا جايى كه انسان آرزو مى كند كه اى كاش! بدنش در دنيا با قيچى تكه تكه مى گرديد، اين خواهش از آنجا ناشى مى شود كه اينان در قيامت ثواب نيكوى الهى به موحدين بلا ديده را تماشا مى كنند (اختصاص اين پاداش به موحدين به خاطر اين است كه) چون خداوند متعال عملى را در غير اسلام نمى پذيرد.
و - در حال روزه:
امام صادق - عليه السلام - مى فرمايد:
315 - نوم الصائم عباده، وصمته تسبيح، و عمله متقبل، و دعاوه مستجاب.
يعنى: خواب روزه دار عبادت، سكوتش تسبيح حق، عملش قبول و دعايش مستجاب است.
پيامبر خاتم - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود:
316 - لا ترد دعوه الصائم.
يعنى: دعاى روزه دار، رد نمى شود.
امام باقر - عليه السلام - هم فرمود:
317 - الحاج و المعتمر و الصائم و فد الله ان سالوه اعطاهم، و ان دعوه اجابهم، و ان شفعوا شفعهم الله، و ان سكتوا ابتداهم، و يعوضون بالدر هم الف الف درهم.
يعنى: حاجى و معتمر (كسى كه عمره به جاى مى آورد) و روزه دار، هر سه نمايندگان الهى اند، اگر درخواست كنند به آنان مى دهد، اگر دعا كنند، اجابت مى نمايد، اگر شفاعت كسى را بكنند، ذات اقدس الهى شفاعتشان را مى پذيرد، اگر ساكت شوند او سخن گفتن را آغاز مى كند و به جاى يك درهم (كه در راه خدا داده شده) يك ميليون درهم عوض ‍ مى گيرند.
ز - كسى كه براى چهل برادر دينى خود دعا كند و نام آنان را بر زبان جارى نمايد.
ح - كسى كه در دستش انگشترى از فيروزه يا عقيق باشد:
از امام صادق - عليه السلام - نقل است كه فرمود:
318 - قال رسول الله - صلى الله عليه و آله و سلم -: قال الله تعالى: انى لاستحى من عبد يرفع يده و فيها خاتم فيروز فاردها خائبه.
يعنى: رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - فرمود كه ذات اقدس ‍ الهى مى فرمايد: بنده اى كه دستش را به سوى من بالا بياورد و در آن دست، انگشتر فيروزه باشد، من شرم مى كنم كه او را نا اميد برگردانم.
حضرت صادق - عليه السلام - فرمود:
319 - ما رفعت كف الى الله عزوجل احب اليه من كف فيها خاتم عقيق.
يعنى: دستى محبوبتر از دستى كه در آن انگشتر عقيق باشد به سوى خداوند عزيز و جليل بالا نرفته است.
در باب آداب دعا نيز ان شاء الله تعالى مطالبى در اين زمينه خواهد آمد.(2)
آداب و اوصاف انگشتر
از امام رضا - عليه السلام - نقل است كه فرمود:
320 - قال ابو عبد الله - عليه السلام -: من اتخذ خاتما فصه عقيق لم يفتقر و لم يقض له الا بالتى هى احسن.
يعنى: هر كس انگشترى به دست كند كه نگينش عقيق باشد، اولا فقير نمى شود و ثانيا قضا و قدر الهى الهى در مورد او نيك خواهد بود.
روزى فردى از نزديكان حضرت به همراه يكى از غلامان و الى از كنارش ‍ مى گذشتند، فرمود:
321 - اتبعوه بخاتم عقيق.
يعنى: انگشترى عقيق به او بدهيد.
اطرافيان چنين كردند، ديدند هيچ آسيبى به آن فرد نرسيد.
و فرمود:
322 - العقيق حرز فى السفر.
يعنى: عقيق در سفر، موجب حفاظت است.
و نيز از آن حضرت نقل شده است كه:
323 - من اصبح و فى يده خاتم فصه عقيق متختما به فى يده اليمنى و اصبح من قبل ان يراه احد فقلب فصله الى باطن كفه و قرا انا انزلناه الى اخرها ثم يقول:.
يعنى: كسى كه در دستش انگشترى - كه نگينش از عقيق است - باشد و آن را در دست راستش قرار داده باشد، اگر هنگام صبح قبل از آنكه كسى او را ببيند نگينش را به طرف دست برگرداند و سوره انا انزلناه را بخواند و سپس بگويد:.
- امنت بالله وحده لا شريك له، و كفرت بالجبت و الطاغوت امنت بسر ال محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - و علانيتهم و ولايتهم و قاه الله تعالى فى ذلك اليوم من شر ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها و ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و كان فى حرز الله و حرز رسوله حتى يمسى.
يعنى: ايمان آوردم به خدايى كه يكى است و شريكى ندارد و كفر ورزيدم به ساير معبودها و ايمان آوردم به آنچه از آل محمد - صلى الله عليه و آله و سلم - مخفى است و آنچه آشكار است و ايمان آوردم به ولايت ايشان. خداوند متعال در آن روز اين فرد را از بلاهاى آسمانى و زمينى نگاهدارى مى فرمايد و تا شب در پناه خدا و رسولش خواهد بود.
امير المومنين - عليه السلام - فرمود:
324 - تختموا بالعقيق يبارك الله عليكم، و تكونوا فى امن من البلاء.
يعنى: انگشتر عقيق به دست كنيد تا خداوند متعال به شما بركت بدهد و از بلا در امان باشيد.
فردى نزد رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - آمد و از راهزنان شكايت كرد، حضرت فرمود:
325 - هلا تختمت بالعقيق؟ فانه يحرس من كل سوء، و من تختم بالعقيق لم يزل ينظر فى الحسنى ما دام فى يده، و لم يزل عليه من الله و اقيه، و من صاغ خاتمامن عقيق و نقش فيه: محمد نبى الله و على ولى الله و قاه الله ميته السوء، و لم يمت الا على الفطره، و ما رفعت كف الى الله احب اليه من كف فيها عقيق، و من ساهم بالعقيق كان حظه فيه الاوفر.
يعنى: چرا انگشتر عقيق به دست نكردى؟ اين انگشتر (انسان را) از هر بدى حراست مى كند، هر كس عقيق بر دست كند تا وقتى كه در دستش ‍ باشد، نظرش به عواقب نيك است. و نگاهدار هميشگى اش خداست. هر كس انگشتر عقيق بسازد و روى آن، جمله: محمد نبى الله و على ولى الله را نقش كند، خداوند متعال او را از مرگ بد نگاهدارى مى فرمايد و با ايمان از دنيا مى رود. هيچ دستى به سوى خدا بالا نرفت كه محبوبتر باشد كه از دستى كه در آن عقيق است و كسى كه در حال قرعه زدن در دستش عقيق باشد، بهره اش بيشتر خواهد بود.
پس از مناجات حضرت موسى - عليه السلام - بر طور سينا، خداوند متعال عقيق را خلق كرد و فرمود:
326 - اليت على نفسى ان لا اعذب كفا لبسته بالنار اذا يوالى عليا صلوات الله عليه.
يعنى: سوگند مى خورم به خودم كه دستى را كه در آن عقيق باشد با آتش ‍ عذاب نكنم، به شرط آنكه داراى ولايت على درود خدا بر او باشد.
و فرمود:
327 - صلاه ركعتين بفص عقيق تعدل الف ركعه بغيره.
يعنى: دو ركعت نماز با نگين عقيق، مساوى است با هزار ركعت بدون آن.
328 - التختم بالفيروز و نقشه الله الملك النظر اليه حسنه، و هو من الجنه اهداه جبرئيل الى النبى - صلى الله عليه و آله و سلم، فوهبه لامير المومنين، و اسمه بالعربيه الظفر.
يعنى: نگاه كردن به انگشتر فيروزه اى كه به آن الله الملك نوشته شده باشد، حسنه است، فيروزه اصلش از بهشت است كه جبرئيل آن را براى رسول خدا - صلى الله عليه و آله و سلم - هديه آورد و ايشان هم آن را به امير المومنين - عليه السلام - هديه نمود كه در عربى به آن ظفر مى گويند.
امير المومنين على - عليه السلام - فرمود:
329 - تختموا بالجزع اليمانى فانه يرد كيد مرده الشياطين.
يعنى: جزع يمانى (3) را انگشتر كنيد كه حيله هاى شيطان را بر مى گرداند.
و نيز فرمود:
330 - التختم بالزمرد يسر لا عسر فيه، و التختم باليواقيت ينفى الفقر.
يعنى: انگشتر زمرد در دست كردن، موجب سهولت (كارهاست) و سختى (به همراه) ندارد و انگشتر ياقوت، فقر را از بين مى برد.
و فرمود:
331 - نعم الفص البلور.
يعنى: بلور، خوب نگينى است.
----------------------------------------------------------------------------------
1-سوره تين، آيه 6.
2-باب چهارم: در آداب دع
3-الجزع يعنى نگين سياه و سفيد.
----------------------------------------------------------------------------
جمال و السالكين شيخ احمد بن فهد حلى (قدس سره الشريف)
ترجمه: حسين غفارى ساروى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page