مفضل گفت: كه چون بامداد روز چهارم شد، به خدمت مولاى خود شتافتم، چون رخصت دخول و جلوس يافتم به دو زانوى ادب در خدمت امام رفيع النسب نشستم، پس فرمود كه:
از ما است تحميد و تنزيه و تعظيم و تقديس اسمى كه از همه نام ها قديمى تر (1) است، و نورى كه از ساير انوار عظيم تر است، يعنى خداوند على علام، صاحب جلال و اكرام و انشاء كننده انام، و فانى كننده عالم ها و زمان ها و صاحب رازهاى پنهان و علم غيبى كه مخفى است از ديگران و نامهايش مخزون است نزد دوستانش، و علومش از اغيار مكنون است.
و صلوات و بركات بلانهايت بر رساننده وحى و اداء رسالت كه فرستاده است او را بشارت دهنده به ثواب و ترساننده از عقاب و دعوت كننده به سوى خدا به توفيق او و سراج منير راه هدايت تا هر كه گمراه گردد بعد از اتمام حجت هلاك شده باشد و هر كه به ايمان و هدايت زنده گردد از راه دليل و برهان به منازل عرفان رسيده باشد.(2)
و درود بر آل بى مثال او باد. صلوات طيبات و زاكيات و تحيات ناميات و سلام و رحمت و بركات ابدالابدين و دهرالداهرين. و ايشانند سزاوار هر تحيت و كرامت.
شرح كردم براى تو اى مفضل! دليل ها براى وجود و علم و حكمت خالق اشياء و شواهد بر تدبير و تقدير ملك قدير در خلق انسان و حيوان و شجر و گياه و غير آن آن قدر كه عبرت گيرد هر عاقلى.
و اكنون شرح مى كنم براى تو آفت ها را كه حادث مى شود در بعضى از زمان ها و آنها را گروهى از جاهلان وسيله گردانيده اند براى انكار خلق و خالق و تدبير و تقدير و آنچه انكار مى كنند و مخالفت حكمت مى دانند وقوع آنها را در اين عالم ملاحده كه به صانع قائل نيستند و اتباع مانى نقاش كه به دو خدا قائلند از مكاره و آلام و مصائب و مرگ و فنا. و آنچه طبيعيان حكماء مى گويند كه اشياء به طبايع خود مى آيند و مى روند بى مدبرى و صانعى كه در اين امور سخن مى گوئيم تا رد اقوال ايشان بر تو آسان گردد.
--------------------------------------------
1-مرحوم علامه مجلسى در بيان خود نوشته است: مراد از اسم، مسمى است يا مراد آن اسمى است كه خداوند آشكارش كرده و قبل از اسامى ديگر در لوح ثبت فرموده است و يا مراد، اسمى است ويژه ذات و آن پيشترين و شريف ترين اسمها در مقام اعتبار است. بحار، ج 3، ص 143.
استاد علامه در تعليقه خود مى نويسد: مقصود از اسم، خود مسمى است ولى نه آن گونه كه مرحوم مجلسى فرمود كه مراد از مسمى ذات مى باشد، بلكه مقصود آن چيزى است كه احاديث باب ((اسماء حسنى)) بر آن دلالت دارند كه آن اسماء حسنى از مصداقى مناسب خود حكايت دارد و مصداق اسم ذات است - عزت اسماءه - و نام هاى تلفظ شده در حقيقت اسم اسم اند. مرحوم مجلسى اين اخبار را از متشابهات دانسته و لذا در توجيه آنها دچار زحمت شده است و اما دو معناى نخست كه مجلسى فرموده، قطعا درست نيستند چگونه امام اسم به اين معنى را با صفت ((ذى الجلال و الاكرام)) توصيف مى كند و سپس ((النور الاعظم)) را بر آن عطف مى كند.
2-سوره انفال، آيه 42.
-----------------------------------------
مفضل بن عمر
ترجمه: علامه محمد باقر مجلسى
مجلس چهارم: در مصالح وجود ناملايمات و مصايب
- بازدید: 2385