محمد حسين اصفهانى متخلص به صغير در سال 1312 قمرى در اصفهان متولد شد و چون از اوان كودكى به سرودن شعر آغاز كرده بود به «صغير» متخلص گرديد. صغير از سال 1334 ه.ق كه انجمن دانشكده در اصفهان تأسيس گرديد؛ با اين انجمن همكارى داشت. وى از سرسپردگان سلسله نعمة اللهى بشمار مىرفت و دست ارادت به آقا ميرزا عباس صابر عليشاه داد. بيشتر اشعارش در مسائل عرفانى و مدايح اهل البيت عليهم السلام بويژه مدح مولى الموالى حضرت على عليه السلام است. ديوان اشعار و مصيبت نامه اش در اصفهان چاپ شده است.
در مدح سيد اطهر حضرت موسى بن جعفر عليه السلام (1)
اى لعبت نسرين بدن لاله بنا گوش
گر نيست تو را خاك ره، اى سرو قبا پوش
اى در خم چوگان تو سرها همه چون گو
صد گونه ستم از تو در ايام كشيدم
آن دم كه مقيد به دو گيسوى تو ديدم
تا كار من افتاد به روى چو مه يار
گاهى به زمين رخ نهم و گاه به ديوار
گه تير مژه آرد و گه خنجر ابرو
آسيب غمش كرده مرا سر به گريبان
رحمى كن و ده كام من از ليموى پستان
ابروى تو يا تيغ كج اندر كف ماه است
موى تو به رخ يا به گل افشانده گياه است
يا جا به لب آب بقا ساخته هندو
عالم شده آشفته از آن طره پر خم
غم نيست مرا گر شوى اى ترك تو همدم
بازآى كه گلزار زگل گشته معطر
گه حمد خدا گويد و گه نعت پيمبر
كاوراست دو صد موسى عمران ارنى (2) گو
كز بهر غلاميش زجان تاخته غلمان (3)
حوران بهشتى به در آن شه ذيشان
اى زاده زهرا خلف سيد لولاك (4)
بال و پر خود فرش كند بر زبر خاك
بيضا (5) شد و چون فضل تو رخ تافت به هر سو
كى كاسته شد رتبه شيران ز سلاسل
با كوى تو هرگز نتوان كرد مقابل
روى تو به نور احدى آمده مظهر
بى مهر تواى نوگل گلزار پيمبر
و زخاك نرويد به چمن سنبل خوشبو
ديگر چه غم از وحشت فرداى قيامت
بى رنج و تعب جاى نماييم به جنت
اى نور خدا شمع هدى، مصدر ايمان
اى يوسف آل نبى، اى مظهر يزدان
غلطان به روى خاك ز پهلوى به پهلو
مسموم نمودند تو را از ره بيداد
الحق كه بود ناسخ بد فعلى شداد
كلب تو «صغير» آن كه ترا هست ثنا خوان
ران ملخش تحفه كه در بخشش عصيان
اى زاده آزاده تو ضامن آهو
---------------------------------------
1ـ كتاب مصيبتنامه، صغير اصفهانى، چاپ كتابفروشى ثقفى اصفهان، 1348، صفحه .99
2ـ ارنى: اشاره است به آيه: «و لما جاء موسى لميقاتنا و كلمه ربه قال رب ارنى انظر اليك...» (آيه 143 سوره اعراف) موسى (ع) به درخواست جاهلانه قوم خود تقاضاى ديدن خدا را مىنمايد و پاسخ: (لن ترانى) هرگز مرا نخواهى ديد مىشنود.
3ـ غلمان: (جمع غلام: پسر بچه) خدمتگزاران بهشت.
4ـ سيد لولاك: حضرت پبامبر خاتم (ص) است و اشاره دارد به حديث قدسى: لولاك لما خلقت الافلاك: اگر تو نبودى افلاك را خلق نمىكردم.
5ـ بيضا: خورشيد.
كتاب: مناقب حضرت موسى بن جعفر (ع) در شعر فارسى، ص 74
------------------------------
احمد احمدى بيرجندى