بيست و سوم ذى القعده روز زيارتى حضرت على ابن موسى الرضا عليه السلام

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

بيست و سوم ذى القعده روز زيارتى پيشواى هشتم شيعيان حضرت على ابن موسى الرضا عليه السلام
در طوس تجلى خدا مى بينم
آثار جلال كبريا مى بينم
در كفشكن حريم پور موسى
موساى كليم با عصا مى بينم
زيارت چيست؟
زائر كسيت؟
زيارت، ديدارى است از سر شوق و شوق ديدار است و زائر، ان مشتاق بيقرار ديدار است.
زيارت، شستشوى جان است در زلال محبت، غبار روبى دل است با نسيم ولايت. نشان معرفت است و گامى است براى كسب معرفت بيشتر.
زيارت، موسم توبه است و اصلا خود توبه. عاملى است براى تزكيه نفس، تصفيه روح و موعدى مناسب براى محاسبه نفس. عرضه خويشتن بر مولا است. سنجش اعمال با محك و معيار ولايت، براى معرفت نفس، تا بدانى كه چند مرده حلاجى و تا چه ميزان به قله انسان كامل كه امام عليه السلام مصداق اعلاى ان است، نزديك گشته اى.
زيارت، قرار گرفتن در حصن حصين توحيد و امان از عذاب الهى است، با همه شرايط ان، كه فرمود: كلمه لا اله الا ا... حصنى، فمن دخل حصبى امن من عذابى بشرطها و شروطها و انا من شروطها: لا اله الا ا... حصار من است هر كس  اندر حصار من در ايد از عذاب من در امان خواهد بود (البته) با شرايطش كه من يكى از ان شرايط هستم.
زيارت، اداى اجر رسالت است چرا كه خود نشان مودت است. قل لا اسئلكم عليه اجرا الموده فى القربى: بگو اى رسول ما من از شما اجرا رسالت جز اين نخواهم كه محبت و مودت در حق خويشاوندا (من) منظور داريد.
زيارت، حضور مريد است در محضر مراد، حضور غلام در محضر مولا و حضور ماموم است در محضر امام.
زيارت، بيعت مجدد ماموم است با امام، اعلام وفادارى است نسبت به رهبر، ابراز بيزارى است از هر چه باطل و قرار گرفتن در جبهه حق، كه گيتى همواره صحنه نبرد حق و باطل است. زيارت، اعلان مواضع است كه زائر با هر كه مولا و امامش سر صلح و اشتى دارد در سلم و صفا است و با هر چه و هر كس كه امام را دشمن مى دارد، دشمن است هر چند پدر يا فرزند و يا برادرش... باشد. (انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم): من در صلح و سازشم با هر كه سر صلح با شما دارد و در جنگم با آنكه با شما سر جنگ دارد. زيارت، وفا به عهدى است كه امام بر گردن دوستداران و پيروان خويش دارد كه عالم آل محمد - صلى الله عليه وآله - فرمود:
ان لكل امام عهدا فى عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زياره قبور هم: هر امامى را عهدى است بر گردن پيروان و دوستان او، آن عهد را كاملا وفا كردن و حق آنان را نيكو ادا نمودن، زيارت قبور آنان است. زيارت، اداى حقى است كه بر عهده ماءموم است و رد امانتى كه در دست اوست.
زيارت، استناره دائم از منبع نور و استفاضه از واسطه فيض الهى و ارتباطى دائمى با آن كس كه سبب قوام هستى و سكون و حيات زمين و اهل آن است كه لولا الحجه لساخت الارض باهلها: اگر حجت خدا نبود زمين اهلش ‍ را فرو مى خورد.
زيارت، بار يافتن انسانى فقير و درمانده در بارگاه كريمى مرتبط با خزانه غيب، توسل جستن معصيتكارى شرمنده به دامن بنده اى مقرب و آبرومند در درگاه رب الارباب است.
زيارت، هجرتى است برونى و بالاتر از آن هجرتى درونى است كه شيفته اى دل سوخته، با طى راههاى خاكى جان خويش برگرفته و به سوى مزار محبوب مى آيد تا با هجرت از بديها و گناهان به سوى حسنات و طاعات تشبه و تمثل به او پيدا كند. زيارت پاس داشتن حريم عترت، همراهى و ملازمه با اهل البيت است كه:
المتقدم لهم مارق و المتاءخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق
پيشى جوينده بر آنها از دين خارج شود و بازمانده از آنها نابود و همراه و ملازم با آنها، به آنان ملحق گشته است.
زيارت، در درياى پر تلاطم دنيا بر كشتى نجات سوار شدن و چراغ هدايت را در ظلمات به دست گرفتن است. ياءمن من ركبها و يغرق من تركها: ايمن است هر كه بر آن سوار شود و غرق گردد هر كه آنرا رها كند.
زيارت، تجديد قوا است براى پيمودن صراط مستقيم و برگرفتن توشه و زاد راه براى سفر دور و دراز
زيارت، ذكر و تذكير است، - ذكرى - غفلت كش و تذكرى جهل سوز و نيز به ياد آوردن مسئوليت سنگين خويش، در تحمل بار امانت الهى است.
ياد آورى آن همه حماسه ها و مجاهدات و مظلوميت ها و سرانجام شهادتها و درس آموزى و عبرت پذيرى از آنهاست.
زيارت، تفريح روح است، گرچه با رنج سفر و تعذيب جسم قرين است. زيارت، تعظيم شعائر الهى و نشانه تقواى دلها است. و من يعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب: هر كس شعائر دين را بزرگ و محترم دارد، كه اين صفت دلهاى باتقوا است.
زيارت، قدرشناسى از بندگان صالح و شكر گذارى نعمت وجود آنهاست.
زيارت، اسوه را همواره در پيش چشم داشتن است، حركتى بر مبناى الگو و تاءسى به اوست.
زيارت نوعى اعتراض به سياست جابرانه حاكم و دهن كجى به وضع موجود در روزگار ستم است. قيامى است عليه ظلم و شورشى است عليه جور نقى طاغوت و تمسك به رهبرى بر حق و اعتصام به حبل ا... است. زيارت.... اينها همه زيارت اند و زيارت، تنها آينها نيست و زائر آن انسان عاشق عارف، مريد وفادار، محبت تائب، محاسب متوسل، مطيع حاضر در صحنه، ايثارگر ذاكر، مهاجر مجاهد، موحد متقى، معترض انقلابى و.... گرسنه محبت، تشنه ولايت و شيفته امامت.... است كه تمامى جانمايه و سرمايه خويش برگرفته و بر كف اخلاص ‍ نهاده و خانه و كاشانه و شهر و ديار ترك گفته و رنج سفر بر خويش هموار نموده، با قلبى مشتاق و جانى اميدوار آمده تا با حضور در محضر امام و مراد و ولى نعمت خويش و درك نور و فيض و كسب توشه و توان، همچنان با بصيرت و قدرت و معرفت، بر صراط مستقيم توحيد و با تمسك به كتاب و عترت، راه خويش را تا رسيدن به سرمنزل مقصود كه همان كمال انسانى و تقرب الى ا... است، طى نمايد.
اگر مى بينيم در طول تاريخ همواره حكام جائر از زيارت، در هراس بوده اند و از زائرين بيمناك، اگر مى بينيم كه طاغوتى ستم پيشه چون متوكل و ديگران بارها و بارها آب بر مزار مقدسى چون تربت اطهر حسين عليه السلام مى بندند و زائرين را دست و پا مى برند و به قتل مى رسانند، اگر در تاريخ مى خوانيم كه منصور بن محمد الكندرى و زير طغرل سلجوقى به ويرانگرى پرداخت و مانع از زيارت مرقد مطهر ثامن الائمه عليه السلام مى شد و زائرين آن حضرت را مى آزرد تا سرانجام به فرمان خواجه نظام الملك به قتل رسيد.
و اگر مى بينيم حكومت استعمارى و روباه پير انگليس به جاسوسان خود توصيه مى كند كه با لطايف الحيل مؤمنين را از زيارت قبور ائمه باز دارند و با پخش  شايعات بى اساس در سنديت تاريخى زيارتگاهها و قبور بزرگان دين ترديد روا دارند. مانند اينكه در توس (مشهد) هارون دفن است نه امام رضا عليه السلام و در هر جايى به گونه اى و اگر به چشم خويش ديديم كه صدها زائر موحد و پاكباخته را در حرم امن الهى به فرمان شيطان، سفا كانه به خاك و خون كشيدند.
و اگر... همه و همه به خاطر وحشتى است كه امامان نار و پيشوايان كفر پيشه از زيارت (به مفهومى كه شرحش گذشت) و از زائرين، با ان ويژگيها، داشته و دارند. زهى خيال باطل؛ (يريدون ليطفوا نورا... با فواههم وا... متممم نوره ولو كره المشركون): كافران مى خواهند نور خدا را بادها نشان خاموش كنند و البته خدا نور خود را تمام و كامل (محفوظ) خواهد داشت هر چند كافران را خوش نيايد.

بيست و سوم ذى القعده روز زيارتى پيشواى هشتم شيعيان حضرت على ابن موسى الرضا عليه السلام
در طوس تجلى خدا مى بينم
آثار جلال كبريا مى بينم
در كفشكن حريم پور موسى
موساى كليم با عصا مى بينم
زيارت چيست؟
زائر كسيت؟
زيارت، ديدارى است از سر شوق و شوق ديدار است و زائر، ان مشتاق بيقرار ديدار است.
زيارت، شستشوى جان است در زلال محبت، غبار روبى دل است با نسيم ولايت. نشان معرفت است و گامى است براى كسب معرفت بيشتر.
زيارت، موسم توبه است و اصلا خود توبه. عاملى است براى تزكيه نفس، تصفيه روح و موعدى مناسب براى محاسبه نفس. عرضه خويشتن بر مولا است. سنجش اعمال با محك و معيار ولايت، براى معرفت نفس، تا بدانى كه چند مرده حلاجى و تا چه ميزان به قله انسان كامل كه امام عليه السلام مصداق اعلاى ان است، نزديك گشته اى.
زيارت، قرار گرفتن در حصن حصين توحيد و امان از عذاب الهى است، با همه شرايط ان، كه فرمود: كلمه لا اله الا ا... حصنى، فمن دخل حصبى امن من عذابى بشرطها و شروطها و انا من شروطها: لا اله الا ا... حصار من است هر كس  اندر حصار من در ايد از عذاب من در امان خواهد بود (البته) با شرايطش كه من يكى از ان شرايط هستم.
زيارت، اداى اجر رسالت است چرا كه خود نشان مودت است. قل لا اسئلكم عليه اجرا الموده فى القربى: بگو اى رسول ما من از شما اجرا رسالت جز اين نخواهم كه محبت و مودت در حق خويشاوندا (من) منظور داريد.
زيارت، حضور مريد است در محضر مراد، حضور غلام در محضر مولا و حضور ماموم است در محضر امام.
زيارت، بيعت مجدد ماموم است با امام، اعلام وفادارى است نسبت به رهبر، ابراز بيزارى است از هر چه باطل و قرار گرفتن در جبهه حق، كه گيتى همواره صحنه نبرد حق و باطل است. زيارت، اعلان مواضع است كه زائر با هر كه مولا و امامش سر صلح و اشتى دارد در سلم و صفا است و با هر چه و هر كس كه امام را دشمن مى دارد، دشمن است هر چند پدر يا فرزند و يا برادرش... باشد. (انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم): من در صلح و سازشم با هر كه سر صلح با شما دارد و در جنگم با آنكه با شما سر جنگ دارد. زيارت، وفا به عهدى است كه امام بر گردن دوستداران و پيروان خويش دارد كه عالم آل محمد - صلى الله عليه وآله - فرمود:
ان لكل امام عهدا فى عنق اوليائه و شيعته و ان من تمام الوفاء بالعهد و حسن الاداء زياره قبور هم: هر امامى را عهدى است بر گردن پيروان و دوستان او، آن عهد را كاملا وفا كردن و حق آنان را نيكو ادا نمودن، زيارت قبور آنان است. زيارت، اداى حقى است كه بر عهده ماءموم است و رد امانتى كه در دست اوست.
زيارت، استناره دائم از منبع نور و استفاضه از واسطه فيض الهى و ارتباطى دائمى با آن كس كه سبب قوام هستى و سكون و حيات زمين و اهل آن است كه لولا الحجه لساخت الارض باهلها: اگر حجت خدا نبود زمين اهلش ‍ را فرو مى خورد.
زيارت، بار يافتن انسانى فقير و درمانده در بارگاه كريمى مرتبط با خزانه غيب، توسل جستن معصيتكارى شرمنده به دامن بنده اى مقرب و آبرومند در درگاه رب الارباب است.
زيارت، هجرتى است برونى و بالاتر از آن هجرتى درونى است كه شيفته اى دل سوخته، با طى راههاى خاكى جان خويش برگرفته و به سوى مزار محبوب مى آيد تا با هجرت از بديها و گناهان به سوى حسنات و طاعات تشبه و تمثل به او پيدا كند. زيارت پاس داشتن حريم عترت، همراهى و ملازمه با اهل البيت است كه:
المتقدم لهم مارق و المتاءخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق
پيشى جوينده بر آنها از دين خارج شود و بازمانده از آنها نابود و همراه و ملازم با آنها، به آنان ملحق گشته است.
زيارت، در درياى پر تلاطم دنيا بر كشتى نجات سوار شدن و چراغ هدايت را در ظلمات به دست گرفتن است. ياءمن من ركبها و يغرق من تركها: ايمن است هر كه بر آن سوار شود و غرق گردد هر كه آنرا رها كند.
زيارت، تجديد قوا است براى پيمودن صراط مستقيم و برگرفتن توشه و زاد راه براى سفر دور و دراز
زيارت، ذكر و تذكير است، - ذكرى - غفلت كش و تذكرى جهل سوز و نيز به ياد آوردن مسئوليت سنگين خويش، در تحمل بار امانت الهى است.
ياد آورى آن همه حماسه ها و مجاهدات و مظلوميت ها و سرانجام شهادتها و درس آموزى و عبرت پذيرى از آنهاست.
زيارت، تفريح روح است، گرچه با رنج سفر و تعذيب جسم قرين است. زيارت، تعظيم شعائر الهى و نشانه تقواى دلها است. و من يعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب: هر كس شعائر دين را بزرگ و محترم دارد، كه اين صفت دلهاى باتقوا است.
زيارت، قدرشناسى از بندگان صالح و شكر گذارى نعمت وجود آنهاست.
زيارت، اسوه را همواره در پيش چشم داشتن است، حركتى بر مبناى الگو و تاءسى به اوست.
زيارت نوعى اعتراض به سياست جابرانه حاكم و دهن كجى به وضع موجود در روزگار ستم است. قيامى است عليه ظلم و شورشى است عليه جور نقى طاغوت و تمسك به رهبرى بر حق و اعتصام به حبل ا... است. زيارت.... اينها همه زيارت اند و زيارت، تنها آينها نيست و زائر آن انسان عاشق عارف، مريد وفادار، محبت تائب، محاسب متوسل، مطيع حاضر در صحنه، ايثارگر ذاكر، مهاجر مجاهد، موحد متقى، معترض انقلابى و.... گرسنه محبت، تشنه ولايت و شيفته امامت.... است كه تمامى جانمايه و سرمايه خويش برگرفته و بر كف اخلاص ‍ نهاده و خانه و كاشانه و شهر و ديار ترك گفته و رنج سفر بر خويش هموار نموده، با قلبى مشتاق و جانى اميدوار آمده تا با حضور در محضر امام و مراد و ولى نعمت خويش و درك نور و فيض و كسب توشه و توان، همچنان با بصيرت و قدرت و معرفت، بر صراط مستقيم توحيد و با تمسك به كتاب و عترت، راه خويش را تا رسيدن به سرمنزل مقصود كه همان كمال انسانى و تقرب الى ا... است، طى نمايد.
اگر مى بينيم در طول تاريخ همواره حكام جائر از زيارت، در هراس بوده اند و از زائرين بيمناك، اگر مى بينيم كه طاغوتى ستم پيشه چون متوكل و ديگران بارها و بارها آب بر مزار مقدسى چون تربت اطهر حسين عليه السلام مى بندند و زائرين را دست و پا مى برند و به قتل مى رسانند، اگر در تاريخ مى خوانيم كه منصور بن محمد الكندرى و زير طغرل سلجوقى به ويرانگرى پرداخت و مانع از زيارت مرقد مطهر ثامن الائمه عليه السلام مى شد و زائرين آن حضرت را مى آزرد تا سرانجام به فرمان خواجه نظام الملك به قتل رسيد.
و اگر مى بينيم حكومت استعمارى و روباه پير انگليس به جاسوسان خود توصيه مى كند كه با لطايف الحيل مؤمنين را از زيارت قبور ائمه باز دارند و با پخش  شايعات بى اساس در سنديت تاريخى زيارتگاهها و قبور بزرگان دين ترديد روا دارند. مانند اينكه در توس (مشهد) هارون دفن است نه امام رضا عليه السلام و در هر جايى به گونه اى و اگر به چشم خويش ديديم كه صدها زائر موحد و پاكباخته را در حرم امن الهى به فرمان شيطان، سفا كانه به خاك و خون كشيدند.
و اگر... همه و همه به خاطر وحشتى است كه امامان نار و پيشوايان كفر پيشه از زيارت (به مفهومى كه شرحش گذشت) و از زائرين، با ان ويژگيها، داشته و دارند. زهى خيال باطل؛ (يريدون ليطفوا نورا... با فواههم وا... متممم نوره ولو كره المشركون): كافران مى خواهند نور خدا را بادها نشان خاموش كنند و البته خدا نور خود را تمام و كامل (محفوظ) خواهد داشت هر چند كافران را خوش نيايد.

قبله هفتمين

قبله هفتمين
هشتمين حجت خدا اينجاست
قبله هفتمين رضا اينجاست
هر چه خواهى بخواه از اين درگاه
منبع رحمت خدا اينجاست
بنگرى گر به ديده تحقيق
مظهر ذات كبريا اينجاست
به كجا ميروى تو اى سائل
صاحب بخشش و عطا اينجاست
روى كن جانب امام رئوف
كه ملاذ شه و گدا اينجاست
آنكه بودى حريم اقدس او
عطر اگين كند فضا اينجاست
بهتر از روضه بهشت برين
روضه شاه دين رضا اينجاست
نور چشمان موسى جعفر
گل گلزار مرتضى اينجاست
گره افتاده، اى كه در كارت
باش اگه گره گشا اينجاست
آنكه گيرد ز راه لطف و كرم
دست ما را در ان سرا اينجاست
كيمياى سعادت ار طلبى
با خبرباش كيميا اينجاست
آنكه در شدت مصائب بود
به رضاى خدا رضاى خدا رضا اينجاست
آنكه هر سائلى بدرگاهش
مينهد روى التجا اينجاست
آنكه گردون به خاك درگه او
قامتش ميشود دو تا اينجاست
آنكه در هر بلا و غم گيرد
دست افتاده اى ز پا اينجاست
آنكه هر شيعه بهر غربت او
هست با چشم پر بكا اينجاست
آنكه هر روز اشك غم ميريخت
بهر سلطان كربلا اينجاست
سرود در مدح امام على بن موسى الرضا عليه السلام
اى پور شاه لافتى
مولا على موسى الرضا
فرزند بيت هل اتى
مولا على موسى الرضا
اى كعبه دلهاى ما
مولا على موسى الرضا
ذكر لب ارض و سما
مولا على موسى الرضا
دل بر تو بستم از ازل
از اين و ان ببريده ام
اندر ميان لبرآن عشق تو را بگزيده ام
زيرا به درگاه تو من
درياى رافت ديده ام
اى هشتمين مولاى
مولا على موسى الرضا
بسپرده ام دل را به تو
من عاشق دلداده ام
اسب دلم را با شعف
تا استانت را نده ام
اندر شدائد بى ريا
مولاى خود را خوانده ام
شاهنشهى و من گدا
مولا على موسى الرضا
عاقل ندانم دلبرا
هر كس نشد ديوانه ات
عارف ندانم سرورا
هر كس نشد پروانه ات
خواهم نشينم سالها
چون گرد بر كاشانه ات
كن گوشه چشمى به ما
مولا على موسى الرضا
هر دم به باغ ارزو
شوق وصالت سرزند
هر لحظه اين شيدا دلم
همچون كبوتر پر زند
شايد كه يك بوسه لبم
بر پاى ان دلبر زند
اى نور چشم مصطفى
مولا على موسى الرضا
محراب جانم ساختم
آن حلقه ابروى تو
باغى ز جنت يافتم
شهر و ديار و كوى تو
سوى مشامم ميرسد
عطر گل خوشبوى تو
اى مظهر نور خدا
مولا على موسى الرضا
عشق جمال بو الحسن
تابد ز بام سينه ام
من اين پسر را چون پدر
باب الحوائج ديده ام
بنگر دل آشفته را
چون واله ديرينه ام
اى قبله حاجات ما
مولا على موسى الرضا
-------------------
محمد عسكرى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page