موضوع پانزدهم

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

بخش دوم: فاطمه سلام الله عليها از ديدگاه روايات ((15))
دليل ديگرى كه ((ولية الله)) بودن حضرت صديقه زهرا سلام الله عليها را اثبات مى كند، استقلال اوست در موضوع صلوات فرستادن بر آن حضرت و كيفيت زيارتش، كه همانند صلوات بر پيامبر اكرم (ص) و اميرالمؤمنين (ع) و حسنين (ع) و زيارات آنان است، يعنى همانگونه كه به صلوات بر آن چهار وجود مقدس و زيارتشان امر شده است، نسبت به حضرت زهرا(ع) نيز در اين موارد، همگان مامور، و ماجورند.
فاطمه عليهالسلام كه مشمول آيه تطهير و از اهل بيت پيامبر اكرم (ص) يعنى آل محمد(ص) است كيفيت صلوات بر او را رسول خدا(ص) بصراحت چنين بيان داشته است:
((لا تصلوا على صلوة بتراء، ان تصلوا على و تكستوا عن آلى)) ((بر من صلوات بريده شده (ناقص) نفرستيد، سول شد يا رسول الله (ص) صلوات بريده شده چيست؟)) ((فرمود: اينكه بر من صلوات بفرستيد ولى در باره ((ال من)) ساكت باشيد.))
صلواتى كه شامل على، فاطمه و حسنين عليهم السلام نباشد، مقطوع و بريده، و مورد قبول خدا و رسولش نمى باشد، لذا حضرت صديقه زهراعليه السلام همرديف و برابر افرادى است كه جميع مسلمين با ايمان جهان (از شيعه و سنى) هر شبانه روز در تشهد نمازهاى پنجگانه بر او درود مى فرستند، و او در اين مقام، همتاى محمد بن عبدالله (ص)، و على (ع)، و حسنين (ع) است و همين لزوم صلوات بر فاطمه عليهالسلام در هنگام اقامه نماز، يك منقبت و فضيلت ساده نيست، بلكه نشانگر مرتبه اعلى و منصب والاى آن حضرت است كه اينچنين در جنب صاحبان رسالت و امامت قرار گرفته است، و بدون ترديد بايد فاطمه (ع) خود ((ولية الله)) و داراى مقام ولايت بوده باشد، تا همرديف و همتاى اولياء خدا، مورد خضوع و مشمول صلوات و درود جميع مومنين جهان در هر زمان و مكان باشد.
پيامبر اكرم (ص) مى فرمايد:
((من صلى عليك يا فاطمة غفرالله له والحقه حيث كنت من الجنة)) ((يا فاطمه هر كس بر تو صلوات فرستد، خداى تعالى از او در گذرد، و او را در بهشت به من ملحق گرداند.)) چنان كه در موضوعهاى قبلى مشروحا بيان شد، مقصود از تعبيرات (همدرجه شدن با رسول الله (ص)) يا (ملحق شدن به پيامبر اكرم در بهشت) و يا (همسايه بودن با آن حضرت) كه در روايات مكرر بكار رفته است، جمع شدن جميع مؤ منين در مرتبه (درجة الايمان) است كه جامع تمام آن كسانى است كه با عقايد درست، و با ايمان به آنچه از رسول خدا(ص) به ما رسيده است، از جهان رفته اند. در آن درجه همه مؤ منين يكسانند و در كنار هم، ولى جاى هيچگونه ترديدى نيست كه مراتب و درجات ديگر كه شمار آنها برابر تعداد افراد بشر و بسيار متفاوت است، كاملا محفوظ بوده، و مقام هر كس مخصوص به خود او مى باشد.
حضرت رسول اكرم (ص) در حديثى يكى از فضائل حضرت فاطمه (ع) را چنين بيان مى فرمايد:
((اتانى الروح، قال ان فاطمة اذا قبضت و دفنت يسئلها الملكان فى قبرها، من ربك؟)) ((فتقول الله ربى، فيقولان فمن نبيك؟، فتقول ابى، فيقولان فمن وليك؟، فتقول هذا)) ((القائم على شفير قبرى على ابن ابيطالب، الا و ازيدكم من فضلها)) ((جبرئيل (روح) آمد به نزد من و گفت: هنگامى كه فاطمه (ع) قبض روح مى شود و دفن مى گردد، دو ملك در قبر از او سؤ ال مى كنند: پروردگار تو كيست؟، مى فرمايد (الله) پروردگار من است. سپس مى پرسند پيامبرت كيست؟، در پاسخ مى فرمايد: پدرم. آنگاه سؤ ال مى كنند: ولى تو كيست؟ در جواب مى گويد: على بن ابيطالب (ع)، همين كسى كه در كنار قبرم ايستاده است.
پيامبر اكرم (ص) در پايان سخن مى فرمايد: آيا باز هم فضائل ديگر زهرا(ع) را بيان كنم؟
شايد پيامبر اكرم (ص) مى خواهد بدينوسيله تذكر دهد كه فاطمه (ع) تنها كسى است در عالم، كه پدرش ((رسول الله و همسرش ((ولى الله)) است،))
در يك روايت ديگر پيامبر اكرم (ص) مى فرمايد:
((ان الله قد و كل بها رعيلا من الملائكه، يحفظونها من بين يديها و من خلفها و عن يمينها و عن شمالها و هم معها حياتها، و عند قبرها و عند موتها يكثرون الصلوة عليها و على ابيها و بعلها و بنيها، فمن زارنى بعد وفاتى فكانما زارنى فى حياتى، و من زار فاطمة فكانما زارنى، و من زار على ابن ابيطالب فكانما زار فاطمه، و من زار الحسن و الحسين فكانما زار علينا، و من زار ذريتهما فكانما زارهما)) ((همانا، خداى تعالى يك دسته از فرشتگان را براى محافظت فاطمه (ع) گماشته است، تا از چهار طرف نگهبان او باشند، و اين ملائك در حال حيات، و هنگام مرگ او، و كنار قبرش پيوسته در خدمت او هستند، و كارشان صلوات فرستادن بر فاطمه و پدرش و همسر و فرزندان اوست (يعنى در منطق ملائك و لسان فرشتگان، صلوات بر پيامبر اكرم (ص) و على (ع) و حسنين (ع) همواره بايد با صلوات بر فاطمه عليهاسلام توام باشد، و در اين منقبت نيز آن حضرت برابر و همرديف آن چهار وجود مقدس ديگر مى باشد) سپس پيامبر اكرم (ص) چنين به سخن ادامه مى دهد:
هر كس مرا بعد از وفاتم زيارت كند، مثل اين است كه مرا در حال حيات زيارت كرده است، و كسى كه فاطمه (ع) را زيارت كند، گوئى مرا زيارت نموده است، و هر كس على ابن ابيطالب (ع) را زيارت نمايد مثل زيارت كردن حسنين است، و آن كسى كه زيارت كند ذرية آنان را، همانند زيارت خود آنهاست، لذا زيارت حضرت عبدالعظيم (ع) را در شهر رى، بازيارت حسين بن على (ع) در كربلا همانند دانسته اند، و اين مطلب را علماء عامه (سنى) هم عنوان كرده اند، مخصوصا موضوع صلوات بر فاطمه سلام الله عليها را.
چنان كه ((سهيلى)) در كتاب ((روض الانف)) در ذيل مطلبى مى نويسد:
((و من صلى عليها فقد صلى على ابيها)) ((هر كس بر فاطمه (ع) صلوات فرستد، در حقيقت بر پدر او صلوات فرستاده است)) و از اين حديث نيز ولية الله بودن حضرت زهرا سلام الله عليها استنباط مى شود.
---------------------------------
گفتار علامه امينى
به كوشش: حبيب چايچيان