فصل سوم: در منزل پدر

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

من هرگز پدر را رها نخواهم كرد
هنگامى كه خواهران حضرت فاطمه (عليها السلام) ازداواج كردند و به خانه شوهر رفته بودند، فاطمه به دامن مادرش (كه هنوز زنده بود) چسبيده و گفت: مادر! من دوست نمى دارم به خانه ديگر بروم، من هيچ گاه از شما جدا نمى شوم.
خديجه (عليها السلام) با لبخندى سرشار از ستايش پاسخ داد: اين را همه مى گويند، ما نيز مى گفتيم. بگذار وقتش برسد! اما فاطمه (عليها السلام) در حالى كه مادر ساكت بود با اصرار گفت نه، من هرگز پدر را رها نخواهم كرد هيچ كس نمى تواند مرا از او جدا كند.(1)
فاطمه در محاصره اقتصادى
يكسال از عمر نازنين در دانه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) سپرى شده بود كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) و اصحاب او، به دليل فشارهاى روحى و شكنجه هاى كفار بر مسلمانان و تصميم سران كفار بر قتل پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)، تصميم بر ترك مكه گرفته و به دره اى بيرون از مكه در محلى كه به آن ((شعب ابى طالب)) مى گفتند، حركت كردند. فاطمه (عليها السلام) رشد و نماى خود را در تنگناى شعب سپرى نمود. او مى ديد كه خويشان ابوطالب و دوستداران پدر و روزها پيرامون او و شبها تا صبح از خيمه پدر حراست مى نمودند. وقتى كه كودكان هم سن او در ناز و نوازش و رفاه بودند، او بر روى ريگهاى داغ بيابان مكه راه مى رفت و در سختى و رنج بزرگ مى شد. هنگامى كه او را از شير مادر گرفتند، نه تنها غذا مخصوصى برايش نبود، بكله خوراك معمولى هم يافت نمى شد.
فاطمه (عليها السلام) پايان دوران شيرخوارگى، راه رفتن، سخن گفتن، و آداب ابتدايى زندگى را به همراه پدر و مادر و ديگران مسلمانان به مدت سه سال دوشوارترين شرايط در شعب ابى طالب گذارند.
هنوز گرد و غبار مشكلات و سختيهاى دوران شعب از رخسار رسول خدا و فاطمه (عليها السلام) زايل نشده بود كه خديجه در سن شصت و پنج سالگى به سختى بيمار شد. خديجه از اين بيمارى بر نخاست و فاطمه را كه پنج سال بيش نداشت با پدر گراميش تنها گذاشت. آن سال به جهت فوت ابوطالب و خديجه سال غم و اندوه نام گرفت.
كفن خديجه (عليها السلام) را از بهشت آوردند
خديجه همسر گرامى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به وسيله فاطمه (عليها السلام) از پيامبر خواهش كرد تا همان عبايى را كه در حين نزول وحى به سر مى كشيد كفن او قرار دهد. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نيز عبا را براى خديجه داد، در همين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: يا رسول الله! سلام بر تو و خديجه باد، خدايت مى فرمايد: خديجه هر چه مال داشت در راه ما داد، تو عباد خود را نگه دار، من كفن خديجه را از بهشت آوردم و آن كفن رحمت و مغفرت است.(2)
فاطمه (عليها السلام) در فراق مادر
خديجه كبرى، ملكه عرب، در نجابت و جلالت شهرتى بسزا داشت. در جود و بخشش و كرم افضل بانوان عرب بود. خديجه بهترين مونس و انيس ‍ پيغمبر، قويترين مددكار روزهاى سختى او بود. از بذل مال دريغ نكرد و با آن قدرت مالى و شهرت مقامى كه داشت از هر لحاظ خود را در اختيار پيامبر و آرمانهاى او گذاشت. به اين جهت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بسيار او را دوست مى داشت و جبرئيل در اكثر مواقع كه نازل مى شد به خديجه سلام مى رساند.
در سال دهم بعثت زمانى كه هنوز بيش از يك سال از رهايى پيغمبر و يارانش از محاصره شعب نگذشته بود كه خديجه و ابوطالب به فاصله كمى از يكديگر از دنيا رفتند. خديجه از دنيا رفت در حالى كه فاطمه (عليها السلام) پنج ساله بود و در اين سن، تحمل درد يتيمى براى فاطمه (عليها السلام) بسيار سخت بود.
چون خديجه از دنيا رفت، پيامبر خدا به همراهى اصحاب، او را با احترام بسيار تشيع كرده و براى خاكسپارى به قبرستان ((حجون)) آوردند. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) خود به درون قبر رفت و خديجه (عليها السلام) را كه يادگار سالهاى رنج و مجاهدت او بود به خاك سپرد.
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: وقتى كه خديجه از دنيا فاطمه (عليها السلام) كودك خردسالى بيش نبود او از نبود مادر اظهار دلتنگى مى نمود و از همگان سراغ مادر را مى گرفت. سراغ پدر رفت و دامان پدر را گرفته، به دور او گشت و گفت: ((يا ابتاه اءين امى؛ اى پدر جان، مادرم كجاست))؟ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نتوانست جواب او را بدهد، قدرى ساكت شد، در همين لحظات فرشته وحى نازل شد و از طرف پروردگار جل و علا براى فاطمه پيام آورد كه:
ان ربك ياءمرك ان تقراء على فاطمة السلام
اى رسول خدا! پروردگارت فرمان مى دهد كه بر فاطمه (عليها السلام) سلام برسانى
و به او بگوئى كه:
ان امك فى بيت من قصب كعابه من ذهب و عمده من ياقوت احمر، بين آسية امراة فرعون و مريم بنت عمران...
مادرت در كاخى از مرواريد كه اطاقهايش از طلا و ستونهايش از ياقوت سرخ است جاى دارد. او در كنار آسيه همسر فرعون و مريم دختر عمران دو زن از زنان برگزيده عالم ميهمان نعمتهاى پروردگار است.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) پيغام پروردگار را به فاطمه (عليها السلام) ابلاغ كرد. فاطمه كه درياى معرفت و دانش و بينش بود با شنيدن پيغام پروردگار آرام گرفت و گفت:
ان الله هو السلام و منه السلام و اليه السلام
پروردگار من خود سر منشاء و آغاز سلام است، سلام مخصوص اوست و به او باز مى گردد.
سپس سر را به دامان پدر گذارد و رضايت خود را بر رضايت پروردگار اعلام كرد.(3)
فاطمه (عليها السلام) ابوجهل را دشنام مى دهد
ابن مسعود روايت كرده كه: روزى پيغمبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نزديك خانه كعبه نماز مى خواند و ابوجهل و جمعى از مشركان ديگر در كنارى نشسته بودند ابوجهل رو به اطرافيان خود كرده و گفت: كيست كه اكنون برخيزد و شكنبه اى از شتران فلان قبيله را كه ديروز نحر كرده اند بياورد و همين كه محمد به سجده رفت بر سرو گردن او بيفكند؟
يكى از مشركين كه در آنجا حضور داشت انجام اين كار را به عهده گرفت و اين كار را انجام داد. ابوجهل و اطرافيان او در حالى كه نظاره گر صحنه بودند مى خنديدند و به صورت تمسخر به يكديگر نگاه كردند. پيامبر همچنان در سجده بود تا آنكه شخصى خود را به منزل پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) رسانيد و فاطمه (عليها السلام) را از ماجرا با خبر كرد، فاطمه (عليها السلام) كه در آن زمان دختر كوچكى بود به سرعت خود را به مسجد رسانده و آن شكنبه را از روى پدر برداشت و سپس رو به ابوجهل و اطرافيان او كرده و به سختى آنان را دشنام داد.(34)
ام اءبيها
چون آيه شريفه
النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم و ازواجه امهاتهم؛(5)
نازل شد، بر حسب اين آيه زنان رسول خدا كنيه ((ام المؤمنين)) يافته و بدان مفتخر شدند.
حضرت زهراء (عليها السلام) نزد پدر آمد و تقاضاى افتخارى كرد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) او را در آغوش گرفت و نوازش كرد و فرمود: اگر زنان من مادر مؤ منين هستند تو مادر منى.(6)
شدت علاقه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به فاطمه (عليها السلام) به حدى بود كه او را((ام ابيها؛ مادر پدر خود))به معنى مادر پدرش خطاب مى فرماد. امام صادق (عليه السلام) از پدر بزرگوارش ‍ حضرت باقرالعلوم (عليه السلام) روايت كرده است كه فرمود:
ان فاطمة (عليها السلام) كانت تكنى ام ابيها
همانا فاطمه (عليها السلام) به ((ام ابيها كنيه گرفت.))(7)
اين كنيه مستقيما توسط شخص پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) خطاب به فاطمه به كار مى رفته است.
فاطمه (عليها السلام) ثمره شجره طيبه نبوت و نتيجه خلقت و حاصل عمر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در همه حال غمخوار پدر بود. وقتى كه مشركين مكه پيامبر را آزار و اذيت مى كردند و گرد و خاك و شكمبه حيوانات بر روى پيامبر مى ريختند، اين فاطمه بود كه غبار غم از چهره پدر مى شست و با محبتهاى خود نسبت به پدر مكنى به كنيه ((ام ابيها)) شد، يعنى دخترى كه مثل مادر است براى پدرش!
داستان هجرت
مى دانيم كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در جريان هجرت و پيش از حركت و خروج از مكه، اميرالمؤ منين على (عليه السلام) را ماءمور كرد تا در بستر او بخوابد و به سفارشهايش عمل نمايد و به همراه زنانى كه باقى مانده بودند به آن جناب ملحق شوند. زنانى كه در هجرت على (عليه السلام) از مدينه به مكه همراه او بودند عبارت از:
حضرت فاطمه (عليها السلام) فاطمه بنت اسد، فاطمه دختر حمزه و فاطمه دختر زبير بن عبدالمطلب.
حضرت على (عليه السلام) در راه هجرت به مدينه وقتى به منطقه اى به نام ((ضجنان)) رسيد، با هشت نفر از شجاعان قريش كه آنها را تعقيب مى كردند برخورد نمود، به آنها حمله ور شد و متفرقشان كرد. در برخى از كتب سيره آمده است كه((حويرث بن نقيد بن عبد قصى))، يكى از سوار كارانى بود كه قريش او را به تعقيب حضرت على (عليه السلام) و همراهانش فرستاده بود، وى بر شترى كه حضرت زهراء (عليها السلام) و يكى از بانوان ديگر به نام فاطمه بر آن سوار بودند، حمله كرده و حضرت زهراء (عليها السلام) را بر زمين انداخت، حضرت كه بر اثر صدمات روحى وارد شده پيش از هجرت، به ويژه پس از رحلت مادر بزرگوارش بسيار ضعيف گشته بود، از اين ضربه صدمه ديد.))
حضرت على (عليه السلام) و همراهان او، يك شبانه روز در ((ضجنان)) ماندند كه در اين توقف، عده اى ديگر از مسلمانان از جمله ((ام ايمن)) كنيز حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم) به آنها ملحق شدند. در آن شب، در پيشگاه پروردگار نماز به جاى آورده و تا صبح مشغول راز و نياز و ذكر و دعا با خالق كردگار شده و پس از برپايى نماز صبح به جماعت، حركت خود را آغاز نمودند. اين گروه از مهاجرين، منزل به منزل همين مراسم عبادت و راز و نياز و نماز جماعت را انجام مى دادند تا اينكه وارد مدينه شدند. پيش از رسيدن آنان به مدينه آيه:
الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا غذاب النار... فاستجاب لهم ربهم انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى (8)
در شاءن آنان نازل شد كه مراد از مرد در آيه شريفه حضرت على (عليه السلام) و زن حضرت فاطمه (عليها السلام) مى باشد(9).
فاطمه غمخوار پدر
در سال دهم بعثت ابوطالب و خديجه، در فاصله كوتاهى يكى پس از ديگرى از دنيا رفتند، اين دو حادثه ناگوار به قدرى در روح بزرگ پيغمبر تاءثير كرد كه آن سال را ((سال غم و اندوه)) ناميد. دشمنان رسالت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) وقتى كه مشاهده كردند مدافع او، يعنى ابوطالب از دنيا رفته است، شروع به آزار و اذيت او پرداختند.
روزى يكى از مشركين مكه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را در كوچه ملاقات كرد، مقدارى خاكروبه و آشغال بر سر و صورت آن جناب پاشيد، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) چيزى نگفت و با همين حال وارد خانه شد. فاطمه (عليها السلام) به استقبال پدر شتافت، آب آورد و با چشم گريان سر و صورت پدر را شست پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: دخترم! گريه نكن، مطمئن باش كه خدا پدرت را از شر دشمنان محفوظ مى دارد و پيروز مى گرداند.(10)
--------------------------
1-فاطمه (عليها السلام)، فاطمه است، ص 113
2-زندگانى چهارده معصوم، ص 349
3-بحارالانوار، ج 16، ص 1.
4-زندگانى حضرت فاطومه و دختران آن حضرت، ص 22.
5-پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نسبت به مؤ منان از خودشان مقدم و سزاوارتر است و زنانش مادر مؤ منان مى باشد))احزاب / 6.
6-رياحين الشريعه، ج 1، ص 7
7-بحار، ج 43، ص 19
8-((كسانى كه در حال ايستاده و نشسته و خوابيده به ياد خدا هستند و در آفرينش آسمانها و زمين تفكر مى كنند و (مى گويند) پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده اى، پروردگارا! پاك و منزه هستى، ما را از عذاب دوزخ نگه دار!... پس پروردگارشان دعايشان را مستجاب كرده فرمود: من عمل هيچ كس از شما را - چه مرد باشد و چه زن - تضييع نكرده بى فايده نمى گذارم)) آل عمران / 195-191.
9-فاطمه زهراء شادمانى دل پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) ص 604-602.
10-بانوى نمونه اسلام، ص 42 به نقل از تاريخ طبرى، ج 2، ص 344
-------------------
حليمه صفرى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page