از طرف ديگر هنگامى كه به تاريخ سياسى صدر اسلام مراجعه كنيم در مى يابيم نهال نو پاى اسلام علاوه بر مشركان از سوى سه نيروى قوى ديگر نيز تهديد مى شد. آن سه خطر عبارت بودند از روم، ايران و منافقان.
امپراطورى روم كه در آن زمان يكى از قدرتهاى بزرگ جهانى محسوب مى شد در شمال جزيره عربستان مستقر بود و پيوسته فكر پيامبر (ص) را به خود مشغول داشت و پيامبر اكرم تا آخرين لحظه حيات خود از فكر اين قدرت خطرناك بيرون نرفت. نخستين برخورد نظامى مسلمين با ارتش روم در سال هشتم هجرى در سرزمين فلسطين رخ داد كه منجر به شهادت سه فرمانده بزرگ اسلام و شكست مسلمين گرديد. (1) عقب نشينى سپاه اسلام موجب جراءت ارتش روم شد و هر لحظه احتمال مى رفت كه مركز حكومت اسلامى مورد حمله قرار گيرد. از اين جهت پيامبر (ص) در سال نهم هجرى با سپاه مجهزى به سوى كرانه هاى شام حركت نمود. گر چه در اين سفر پر رنج و زحمت، جنگى ميان آنها رخ نداد؛ (2) ولى سپاه اسلام توانست حيات سياسى خود را تجديد نمايد. با اين حال هنوز احتمال خطر كاملا رفع نگرديد؛ از اين رو رسول گرامى (ص) چند روز پيش از بيمارى خود، ارتش اسلام را به فرماندهى اسامة ماءمور كرد تا به كرانه هاى شام رفته و در صحنه حضور يابند. (3)
از سمت شرق، كيان اسلام مورد تهديد امپراطورى ايران قرار داشت. هنگامى كه نامه پيامبر (ص) به خسرو پرويز شاه ايران رسيد، از شدت خشم آن را پاره كرد و سفير پيامبر (ص) را با اهانت از كاخ بيرون انداخته و حتى به استاندار يمن نوشت كه رسول خدا را دستگير كرده و در صورت امتناع به قتل برساند. (4) از طرف ديگر استاندار يمن مسلمان شده و يمن ادعاى استقلال مى نمايد و نمايندگان پيامبر به سوى يمن سرازير مى شوند و اين جريان براى ايران قابل تحمل نبود؛ چرا كه يمن مدتها مستعمره ايران بود.
خطر سوم كه از همه مهم تر است، از ناحيه منافقان بود. آنها نيز از هر سعى و كوششى در براندازى اسلام دريغ نمى كردند، از پخش شايعه ها براى تضعيف روحيه مسلمين گرفته تا جاسوسى براى دشمنان و كارهاى ديگرى از همين قبيل. قدرت تخريبى منافقان به حدى بود كه قرآن در سوره هاى مختلف نظير بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب و... از آنها ياد مى كند و حتى سوره اى به نام منافقين (5) در قرآن آمده است.
با توجه به وجود چنين دشمنان نيرومند و خطرناكى كه در كمين اسلام نشسته بودند، عاقلانه نيست كه پيامبر (ص) براى رهبرى دينى و سياسى عصر پس از خود طرحى نداشته باشد.
------------------------------------
1-ابن هشام، عبدالملك، سيرة النبوية، ج 4، ص 28 - 11؛ طبرى، محمد، تاريخ، ج 3، ص 42 - 36؛ ابن اثير، على، الكامل، ج 1، ص 609 - 606.
2-ابن سعد، الطبقات الكبرى، ج 1. ص 165؛ ابن اثير، على، الكامل، ج 1، ص 635.
3-ابن هشام، عبدالملك، السيرة النبوية، ج 4، ص 288؛ ابن اثير، على، الكامل فى التاريخ، ج 2، ص 5؛ طبرى، محمد، تاريخ طبرى، ج 3، ص 184؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبرى، ج 2، ص 189.
4-ابن سعد، محمد، الطبقات الكبرى، ج 1، ص 260؛ مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 2، ص 389؛ طبرى، محمد، تاريخ، ج 2، ص 656 -654؛ ابن اثير على، الكامل، ج 1، ص 593.
5-سوره شصت و سوم.
------------------------------
على محمد ميرجليلى
خطر تهديدهاى سه گانه
- بازدید: 5850