زمينه ها و عوامل اصلاحات

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

بدون ترديد يك سلسله زمينه ها و عوامل معنوى و مادى، در بسترسازى و تحقق اصلاحات نقش دارد كه بيشتر آنها را در نهج البلاغه مى يابيم، از جمله:
1 - تقوا
تقوا نيرويى است مقدس كه سبب كشش به سوى ارزشهاى معنوى و عالى و گريز از پستى ها و آلودگى هاى مادى مى شود، و آدمى را بر خويشتن مسلط نموده، از اسارت هواهاى نفسانى آزاد مى كند. و در واقع به انسان مصونيت مى بخشد نه محدوديت. داشتن تقوا در انديشه و عمل اصلاح طلب موثر مى باشد. امام المتقين على عليه السلام پيوسته بر تحقق تقوا و تعميق و توسعه آن خاصه نسبت به خواص، تاكيد داشت، حتى در وصيتنامه خود، قبل از هر چيز به تقوا و پروا پيشگى توصيه مى فرمايد:
شما را و تمام فرزندانم و هر كس اين پيام به او مى رسد در هر زمان و هر به تقوا و نظم در امور و ايجاد صلح و صلاح بين خود سفارش مى كنم.... (1)
و در خطابى ديگر به بيان آثار تقوا پرداخته، مى فرمايد:
به راستى تقوا داروى بيمارى دلها و قلب هاى شما... و به صلاح و سامان رساننده فساد درون جان و جامعه) شماست. (2)
اى بندگان خدا بدانيد تقوا دژى بلند و شكست ناپذير است و بى تقوايى و هرزه گى خانه اى پست و در حال فرو ريختن كه حافظ ساكنان خود نمى باشد و كسى كه به ان پناه برد در امان نخواهد بود، آگاه باشيد، باتقوا مى توان ريشه و نيش گزنده گناهان را قطع كرد.»(3)
«همانا تقوا كليد هر در بسته و توشه قيامت و عامل آزادى از هر گونه بردگى و نجات از هر تباهى است. و در پرتو تقوا طالب هر چيز پيروز خواهد و پروا كنندگان از گناه، رستگارند و با تقوا به هر آرزويى مى توان رسيد(4)»
2- قدردانى از نعمت ها
يعنى انچه داريم از آن خدا بدانيم و همراه با سپاس و شكر او، با برنامه ريزى صحيح و به دور از اسراف و تبذير، در مسير رضاى او و خدمت به بندگان او استفاده و صرف كنيم. كه حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
هر نعمتى كه خداوند به تو بخشيده نيكو دار و در راه صلاح و اصلاح بكار گير و هرگز نعمت هايى را كه در اختيار دارى تباه مكن.(5)
3 - تامين زندگى كارمندان
رسيدگى به معيشت كارمندان نه تنها اميد بخش و انگيزه كار بهتر و بيشتر مى شود بلكه سبب آرامش خاطر آنان بوده، و مانع تجاوز به اموال مردم و بيت المال مى گردد. امام على عليه السلام در اين زمينه مى فرمايد:
سپس روزى فراوان و امكانات مورد نياز كارمندان را بر آنان ارزانى دار كه با حقوق و در آمد كافى در اصلاح خود بهتر مى كوشند و با بى نيازى دست به اموال بيت المال نمى زنند و اتمام حجت است بر آنها. (6)
4 - استفاده از تجربه صالحان
بهره گيرى از تجربه موفق مصلحان هم علم است و هم صرفه جويى در زمان و دورى از زيان هاى آزمون و خطا، كه حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
آنچه نيكان و صالحان خاندانت به آن عمل كرده اند، انتخاب كن و انجام بده (7)
5 - دورى از شعار و ريا
اسلام پيوسته آدمى را از تنگ نظرى هاى مادى و خودنمايى و خود بينى هاى بيرون آورده، او را به خدا و كمال نامتناهى متوجه مى كند تا نه تنها به جاى حرف و شعار، عملگرا گردد بلكه در اجراء و عمل هم گرفتار توقف يا انحراف نشود، حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
و عمل صالح زراعت آخرت و ارزشمند است... و كارها (نيكى ها و اصلاحات) را بدون ريا و خود نمايى و شهرت طلبى، انجام دهيد. (8)
6 - امر به معروف و انتقاد سالم و خير خواهانه
براى شكل گير و پيشرفت اصلاحات، دولت و ملت بايد ناظر و ناصح هم باشند، در نهج البلاغه مى خوانيم:
پس مرا با خير خواهى خالصانه و سالم يارى كنيد. (9)
و امر به معروف را براى اصلاح توده ها و جامعه قرار داد (10)
7 - قانون گرايى
عمل به وظيفه و حفظ حقوق يكديگر در مردم و كارگزاران بستر ساز اصلاحات مى باشد. على عليه السلام مى فرمايد:
و آنگاه كه مردم حق رهبرى و والى را ادا كنند و زمامدار جامعه، حقوق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، راههاى دين پديدار و استوار گردد، نشانه هاى عدالت برقرار و سنت هاى صحيح، در مسير خود به راه افتد پس بدين ترتيب روزگار اصلاح شود و مردم به استمرار دولت و حكومت اميدوار و توطئه و طمع هاى دشمنان به ياس انجاميد. (11)
8 - مبارزه با فساد
همزمان با برنامه هاى اصلاحى، شناسايى و جلوگيرى از رويش و رشد مفاسد (فردى، اجتماعى، اقتصادى و... از هر كس و در هر شكل) يك ضرورت است تا اصلاحات به ثمر رسد همانگونه كه براى رشد نهال و گل ها، آفتها و خارهاى مزاحم را بايد دفع كرد و با روش صحيح از بين برد مصلحان بزرگ تاريخ يعنى انبياء اينگونه عمل كردند، و على عليه السلام مى فرمايد:
بدانيد خداوند مرا فرمان داده است تا با سركشان، پيمان شكنان و كسانى كه فساد به راه مى اندازد مبارزه كنم. (12)
در حفظ خصلت هاى پسنديده تعصب به خرج دهيد... از ستم و فساد اجتناب و دورى كنيد. (13)
9 - تبيين آثار و فوايد
از جمله عوامل موثر در پذيرش و شكل گيرى اصلاحات بيان نتايج و فوايد ارزشى حركت اصلاحى و تجليل از عمل صالح و بها دادن به خوبان و خوبى ها مى باشد، امام صالحان على عليه السلام مى فرمايد:
هر گاه صلاح و شايستگى بر روزگار و مردم چيره شد، اگر كسى به ديگرى گمان بد برد كه گناهى از او ظاهر نشده، ستمكار است. (14)
آگاه باشيد نام نيك و زبان صالح و خير كه خداوند براى آدمى، در ميان مردم قرار دهد بهتر است از مال ارثى كه براى ديگران مى گذارد و او را سپاس هم نمى كند. (15)
هيچ تجارت و معامله اى همانند عمل صالح (پرسود) نيست (16)
البته خواستن و تلاش مردم در تحقق اصلاحات قابل ترديد نيست (همانند زمين آماده و پذيراى بذر صالح) و شايد ذكر محاسن برنامه اصلاحى، عامل ايجاد و افزايش تقاضا و خواست ملت گردد. و لذا على عليه السلام (به فساد پرداختن و اميد اصلاح داشتن را) توبيخ مى كند:
آنها (دشمنان)... در شهرها ومناطق خود به صلاح و اصلاح مشغولند و شما به فساد و خرابى مى پردازيد! (17)
10 - شايسته سالارى
گزينش و انتخاب كارگزاران صالح و كاردان، نقش اساسى در اجراى اصلاحات دارد، به عكس گماشتن افراد ناصالح و ناكار آمد، وابستگان قومى و حزبى ناتوان، عامل ظلم، بدبينى، نارضايتى و خشم مردم و موجب فساد و بحران خواهد شد. در اين رابطه امام على عليه السلام مى فرمايد:
كارگزاران خود را از ميان افراد با تجربه، با حيا و از خاندان هاى شايسته و با صلاحيت و پيشگام در اسلام انتخاب كن... (18)
11 - برخورد قاطع با كارگزاران متخلف
حضرت على عليه السلام در عين آنكه مظهر محبت و تبلور عطوفت بود اما با خائنان و مسئولان متخلف نظام، بدون ملاحظه كارى و تساهل و تسامح برخورد مى نمود و قاطعانه قوانين الهى را در حق آنها اجرا مى كرد
در نامه خود به والى مصر مى نويسد:
سپس رفتارشان را مورد برسى قرار ده و بازرسان مخفى از افراد راستگو و وفادار بر آنان بگمار زيرا بازرسى سرى تو سبب مى شود تا آنها امانت دارى كنند و با مردم به ملاطفت رفتار نمايند و از اعوان خائن دور نگهدارند. و اگر يكى از آنها (كارگزاران) آلوده به خيانت شد و گزارش ماموران مخفى عليه او جمع گرديد و آن اخبار را حجت دانستى، خائن را تنبيه بدنى كن و به كيفر عملش برسان، و او را خوار نموده و داغ خيانت و ننگ بر گردنش بينداز. (19)
آرى تاريخ گواه است كه آن حضرت، شريح قاضى را به خاطر خانه اى كه تهيه كرده بود، احضار و توبيخ كرد. (20) جانشينى فرماندار بصره را براى كوتاهى در حفظ بيت المال به شدت تهديد نمود. (21) و كميل بن زياد نخعى را به جهت بى كفايتى در فرماندهى لشكر، نكوهش و بركنار كرد. (22)
و در نامه بى يكى از مسئولان خائن حكومتش نوشت:
از خدا بترس و پرهيزكار باشد و اموال آنان را باز گردان و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا به تو دست يابم تو را كيفر خواهم كرد كه نزد خدا عذر خواه من باشد. و با شمشيرى تو را مى زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. به خدا سوگند اگر حسن و حسين عليه السلام (دو فرزند آن حضر) چنان مى كردند كه تو انجام دادى، از من روى خوش نمى ديدند و به آرزويى نمى رسيدند جز آنكه حق را از آنان بگيرم. (23)
و در كلامى ديگر مى فرمايد:
در انجام آنچه صلاح به شمار مى آيد سستى مكنيد و براى رسيدن به حق تلاش نماييد و اگر بر حق و صلاح پايدارى نكنيد، بدانيد خوارترين افراد نزد من، انسان كج رفتار است كه به سختى كيفر خواهم داد و هيچ راه گريزى نخواهد يافت. (24)
12 - صداقت و صراحت
در سيره سياسى امام عدالت خواهان حضرت على عليه السلام به وضوح صداقت و صريح گويى با مردم، ديده مى شود كه نقش فراوان در جلب اعتماد و پذيرش برنامه اصلاحات دارد، به طورى كه مى فرمود:
آنچه مى گويم بعهده مى گيرم و بدان پاى بندم... بخدا سوگند هرگز سر سوزنى حقيقت را از شما پنهان نكردم و هيچگونه دروغى نگفته ام. (25)
و همچنين مى فرمايد:
هرگاه رعيت و ملت بر تو بدگمان گردد، عذر و دليل خود را آشكارا با آنان در ميان بگذار و با اين كار بدگمانى را (و در نتيجه زير سئوال رفتن خود و برنامه هايت) از آنان برطرف كن، كه اين دفاع، رياضتى براى خود سازى تو و مهربانى و مدارا نسبت به مردم است و آنان را به حق و قانون مدارى و مى دارد. (26)
13 - حفظ كرامت انسانها
در نهج البلاغه بارها محبت به ملت و حفظ كرامت انسانها توصيه شده است كه اين خوى پسنديده عامل پذيرش و پيشرفت طرح هاى اصلاحى و سبب رشد و شكوفايى ملت، اجراى قانون، اعتماد و امنيت خواهد بود. و امام على عليه السلام مى فرمايد:
اى مالك رافت و رحمت را پوشش دل خود قرار بده و با همه مردم دوست و مهربان باش چرا كه دو دسته اند، يا برادر دينى تو اند و يا افرادى همانند تو در آفرينش... بر آنان سخن مگير و ببخشاى... و بايد محبوب ترين چيزها نزد تو، تعميم عدل و جلب خوشنودى و رضاى توده مردم باشد.(27)
و در پيامى ديگر مى فرمايد:
با مردم متواضع و فروتن، مهربان و گشاده روباش و در نگاه و نيم نگاهت به مردم نيز، با تساوى رفتار كن. (28)
چرا كه تبعيض هاى ناروا، جامعه را به فساد و تفرقه، تباهى و طغيان مى كشاند و مانع شكل گيرى و استمرار اصلاحات مى باشد. و لذا پيشواى اصلاح طلبان راستين، على عليه السلام اجازه برترى خواهى به كارگزارانش ‍ نمى داد.
و براى همه ملت آنچه براى خود و خاندانت دوست دارى، دوست بدار و براى آنها آنچه براى خود و خاندانت نمى پسندى مپسند. (29)
حتى منت گذارى، بزرگنمايى كار خود و آمار زياد دادن را نهى مى فرمايد:
از منت بر رعيت به هنگام احسان بپرهيز و بيش از آنچه انجام داده اى كارت را بزرگ مشمار و هرگز خلاف وعده عمل مكن... و از امتياز خواهى براى خود در آنچه مردم مساويند بر حذر باشد. (30)
14 - دعا
به دنبال برنامه ريزى و مديريت صحيح،(31) هر طرح و حركت اصلاحى، توجه قلبى به قدرت نامتناهى خدا نمودن و دعا كردن، نه تنها يك اصل مكتبى و معنوى مى باشد كه توفيق و تداوم كار و مصونيت از تهديدهاى نامرئى را نويد مى دهد و به طور كلى دعا عبادت بوده و آثار تربيتى و روحى فراوان به همراه دارد. امام على عليه السلام مى فرمايد:
اگر مردم هنگام نزول بلاها و گرفتاريها و زوال نعمت ها، با نيت هاى درست و صادقانه به درگاه خدا زارى كنند و با قلب هاى سرشار از محبت، از خدا بخواهند، آنچه از دستشان رفته، باز خواهد گشت و هر گونه فسادى اصلاح گردد. (32)
و در كلامى ديگر مى فرمايد:
خداى بين ما و آنان اصلاح فرما و صلاح و صواب را حاكم كن. (33)
پروردگارت تو مرا به اصلاح امورم راهنمايى فرما و قلبم را به آنچه سبب رستگاريم شود هدايت نما. (34)
ممماا رى! على عليه السلام به عنوان رئيس حكومت اسلامى و يك مصلح اسوه، خدا را مى خواند و دعا مى كند و به ما مى آموزد.


---------------------------
1-اوصيكما و جميع ولدى و من بلغه كتابى بتقوى الله و نظم امركم و صلاح ذات بينكم. نامه 47.
2-فان تقوى الله دواء داء قلوبكم م... و صلاح فساد صدوركم. خطبه 198.
3-واعلموا عباد الله ان التقوى دار حصن عزيز و الفجور دار حصن ذليل لا يمنع اهله ولا يحرز من لجاء اليه الا وبا لتقوى تقطع حمه الخطايا. خطبه 157.
4-فان التقوى مفتاح سداد و ذخيره معاد و عتق من كل ملكه و نجاه من كل هلكه بها ينجح الطالب و تنال الرغائب. خطبه 230.
5-استصلح كل نعمة انعمها عليك و لا تضعين نعمة من نعم الله عندك. نامه 69.
6-ثم اسبغ عليهم الارزاق فان ذلك قوة لهم على استصلاح انفسهم و غنى لهم عن تناول ما تحت ايديهم و حجة عليهم. نامه 53.
7-و الاخذ بما مضى عليه الاولون من آبائك و الصالحون من اهل بيتك. نامه 31.
8-و العمل الصالح حرث الاخرة... و اعملوا فى غير رياء و... خطبه 23.
9-فاعينونى بمناصحة خلية من الغش، سليمة.... خطبه 118.
10-و الامر بالمعروف مصلحة للعوام. حكمت 252.
11-فاذا ادات الرعية الى الوالى حقه وادى الوالى حقها.... خطبه 216.
12-فتعصبوا لخلال الحمد من الحفظ للجوار... و الكف عن البغى و اجتناب الفساد فى الارض. خطبه 192.
13-الا و قد امرونى الله بقتال اهل البغى و انكث و الفساد فى الارض خطبه 192.
14-اذا استولى الصلاح على الزمان و اهله ثم اساء رجل الظن بر جل لم تظهر منه حوبة فقد ظلم. حكمت 114.
15-الا و ان الانسان الصالح يجعله الله تعالى الى للمرء فى الناس خير له من المال يورثه، من لا يحمده. خطبه 120.
16-لا تجاره كالعمل الصالح. غرر الحكم و در الكلم ج 6، ص 364.
17-... و بصلاحهم فى بلادهم و فسادكم...، خطبه 25.
18-و توخ منهم اهل التجربة و الحيا من اهل البيوتات الصالحه و القدم فى الاسلام و.... نامه. 53
19-ثم تفقد اعمالهم و ابعث العيون من اهل الصدق و الوفاء عليهم. نامه 53.
20-نهج البلاغه، نامه 3.
21-همان، نامه 20 و 21.
22-همان، نامه 61.
23-فاتق الله واردد الى هولا القوم اموالهم فانك ان لم تفعل... نامه 41 74- و لا تفر طوا فى صلاح و ان تخوضوا الغمرات الى الحق فان انتم لم تستقيموا... نامه 50.
25-ذمتى بما اقول رهينة و انابه زعيم... و الله ما كتمت و شمة و لا كذب كذبة. خطبه 16.
26-و ان ظنت الرعيه بك حيفا فاصحر لهم بعذرك... نامه 53.
27-همان، نامه 35.
28-و اخفض لهم جناحك و الن لهم جنابك و ابسط لهم و جهك و آس بينهم فى اللحظه و النظره.... نامه 53.
29-و احبب لعامة رعيتك ما تحب لنفسك و اهل بيتك و اكره لهم ما تكره لنفسك و اهل بيتك. تحف العقول، ص 122.
30-و اياك و المن على رعيتك با حسانك او التزايد فيما كان من فعلك و اياك و الاستئثار بما الناس فيه اسوة... نامه 53.
31-نهج البلاغه، نامه 47.
32-لو ان الناس حين تنزل و تزول عنهم النعم فزعوا الى ربهم بصدق... و اصلح لهم كل فاسد. همان، خطبه 178.
33-الهم و اصلح ذات بيننا و بينهم. همان، خطبه 206.
34-سفدلنى على مصالحى و خذ بقلبى الى راشدى. همان، خطبه 227.
----------------------
حسين ايرانى