آيا پيغمبر بايد از دانش افراد بشر استفاده كند؟

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

اكنون ببينيم آيا راه كسب دانش منحصر به اين است كه انسان كليد دانش ديگران را در دست داشته باشد و از دانش آنها استفاده كند؟ آيا پيغمبر بايد از دانش افراد بشر استفاده كند؟ اگر اينچنين است پس نبوغ و ابتكار كجا رفت؟ اشراق و الهام كجا رفت؟ دانش مستقيم از طبيعت كجا رفت؟
از قضا پست ترين انواع دانش آموزى همان است كه از نوشته ها و گفته هاى ديگران به دست آيد، چه، گذشته از آنكه شخصيت خود دانشآموز در آن دخالت ندارد، در نوشته هاى بشرى اوهام و حقايق به هم آميخته است.
دكارت حكيم معروف فرانسوى پس از آنكه يك سلسله مقالات منتشر كرد، صيت شهرتش همه جا پيچيد و سخنان تازه اش مورد تحسين و اعجاب همگان قرار گرفت. يكى از كسانى كه مقالات وى را خوانده بود و بدانها اعجاب داشت و مانند دكتر سيد عبداللطيف فكر مى كرد، خيال كرد كه دكارت بر گنجينه اى از نسخه ها و كتابها دست يافته و معلومات خويش را از آنجا به دست آورده است. به ملاقات وى رفت و از وى تقاضا كرد كتابخانه اش را به او ارائه دهد. دكارت او را به محوطه اى كه در آنجا جسد گوساله اى را تشريح كرده بود راهنمايى كرد و آن گوساله را به او نشان داد و گفت اين است كتابخانه من! من معلومات خود را از اين كتابها به دست مىآورم.
مرحوم سيد جمال الدين اسدآبادى مى گفته است:
(عجب است كه بعضى افراد عمرى را پاى چراغ به خواندن كتابها و نوشته هاى انسانهايى مانند خود صرف مى كنند، اما يك شب خود همان چراغ را مطالعه نمى كنند. اگر يك شب كتاب را ببندند و چراغ را مطالعه كنند، معلومات بيشتر و وسيعترى پيدا مى كنند).
هيچ كس عالم به دنيا نمىآيد. همه مردم اول جاهل و بعد كم و بيش عالم مى گردند. و به تعبير صحيح تر، هر كسى جز خدا در ذات خود جاهل است و به موجب نيروها و علل و اسباب ديگرى عالم مى شود. پس هر كسى نيازمند به معلم، يعنى نيازمند يك قوه و نيرويى است كه الهام بخش او باشد.
خداوند درباره رسول اكرم مى فرمايد:
ا لم يجدك يتيما فاوى و وجدك ضالا فهدى و وجدك عائلا فاغنى (1).
آيا تو يتيمى نبودى كه خدا به تو پناه داد؟ گمراه و بى خبر نبودى كه خدا تو را راهنمايى كرد و با خبرت ساخت؟ تهيدست نبودى كه خداوند تو را بى نياز ساخت؟
اما سخن در معلم است كه لزوما چى و كى بايد باشد؟ آيا انسان حتما بايد از بشر ديگر علم بياموزد، پس حتما لازم است كليد دانش بشرهاى ديگر را كه نامش (سواد داشتن) است در اختيار داشته باشد؟ آيا انسان را آن پايه نيست كه مبتكر باشد؟ آيا انسان نمى تواند بى نياز از انسانهاى ديگر، كتاب طبيعت و خلقت را مطالعه كند؟ آيا انسان را آن مقام و درجه نيست كه با غيب و ملكوت اتصال پيدا كند و خداوند مستقيما معلم و هادى او باشد؟ قرآن كريم درباره پيغمبر مى فرمايد:
و ما ينطق عن الهوى، ان هو الا وحى يوحى علمه شديد القوى (2).
او از هواى نفس سخن نمى گويد، آنچه مى گويد جز وحى كه به او مى رسد نيست. آن كه داراى نيروهاى زيادى است او را تعليم داده است.
---------------------------------------------
1-ضحى / 8.
2-نجم / 3 - 5.
-------------------------------------
استاد شهيد مرتضي مطهري