درهاى حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام
حرم حضرت عباس عليه السلام (رواق و گنبدخانه ) داراى شش باب در است كه پنج تاى آنها به رواق ها گشوده مى شود و يكى دو قسمت بالا سر قرار دارد.
دو باب از اين درها در غرب قرار دارند.
يكى از اين دو در در جوار كفشدارى متعلق به توليت حرم واقع شده ، جنس آن از نقره و داراى دو لنگه است . بر بالاى آن كتيبه اى است و در آن كتيبه نوشته است : كتبه محمد على القزوينى الحائرى 1288 هجرى قمرى . (1) بر لنگه هاى در نيز اين نوشته ها به چشم مى خورد:
بر لنگه در راست ، اين ابيات از شاعر كربلايى سيدحسين علوى نقش بسته است :
قام للحق ناصرا و المنايا بشبا عضبه تشب لظاها
هى باب لمرقد ضم بدرا لبنى هاشم وليث و غاها
و على العلقمى شيد صرح قصرت عنه رفعه جوزاها
جدد المرتضى له الباب فخرا ولا فعاله الاله تباهى
فيك بابا النجاه جدد ارخ حق بالله لم يخب من اتاها
او در سرزمين طف آبرسانى به تشنگان را بر عهده گرفت و البته به كام دشمنان شربت مرگ ريخت ، او برخاست و حق را يارى داد و با لبه شمشير حويش طوفان مرگ بر اردوى دشمن وزاند.
اين در مرقدى است كه ماه بنى هاشم و شير بيشه پيكار اين خاندان را در خود جاى داده است .
و بر كنار نهر علقمى كاخى ساخته شد بلند كه آسمان نيلگون به بلندى آن نرسد.
مرقفى براى آن درى ديگر ساخت و اين مايه افتخار اوست كه خداوند كارهايش را مايه فخر قرار دهد.
اى ابوالفضل ، بر آستانه تو باب نجات حياتى ديگر يافته است ، تاريخ آن بگوى : اين به خداوند سوگند درى است كه هر كس قصد آن كند نوميد و ناكام نشود.
گفتنى است مصراع آخر اين شعر يعنى عبارت ((حق بالله لم يخب من اتاها)) ماده تاريخ ساخت اين در است كه در حساب ابجد با عدد 1356 برابر است و سال ساخت را نشان مى دهد.
بر لنگه چپ نيز ابيات ديگرى از همان شاعر است :
قائلا باب حطه من اتاها و حمى من جهنم و لظاها
و باعتابها الملائك تهوى فاز بالا من فليفز من اتاها
و على الشهب قد تسامت مقاما بجلال و رفعه لا تضاهى
يا ثرى العلقمى قد صرت حصنا بخضوع تشم طيب ثراها
لابى الفضل جددت باب قدس ملا الخافقين ، فخر علاها
اين باب نجاتى است كه حق آن را به تمامى گشوده است ؛ آن جا كه در كتاب خدا از آن نام برده است ، جايى كه مى گويد ((باب حطه )) كه هر كس بر اين در بيايد گناه او آمرزيده شود و سپرى براى او در برابرى دوزخ و زبانه هاى آن باشد.
بر آستانه اين در فرشتگان بايستند. اين در، باب امن است . هر كه آهنگ آن كند رستگارى يابد.
بر كوه هاى بلند نيز به جلال و رفعتى برترى و بلندى دارد كه آن را همانند نيست .
اى خاك علقمى ، تو با سر تسليم نهادن به زير گام هاى عباس دژى استوار شده اى و همه جا بوى خوش تو به مشام رسد، براى مرقد ابوالفضل درى نو ساخته شد، براى مرقدى پاك كه آوازه شكوه آن خاور و باختر را پر كرده است .
اين در، ساخت محمد حسن نقاش فرزند مرحوم شيخ موسى است .
در دوم نيز از نقره و داراى دو لنگه است و اين ابيات از كربلايى سيد حسين علوى شاعر بر آن نقش بسته است :
نصر الدينعن بصيره امر صابر اللذى اراد القضاء
فعلى قبره الملائك طافت واليه قد زارت الانبياء
و غدا باب قدسه للبرايا كهف امن به المنى و الرجاء
بطل نال فى الطفوف مقاما غبطته بنيله الشهداء
قد حباه اللوا حسين افتخارا و الى مثله يحق اللواء
نار موسى ام باب قدس تجلى لابى الفضل نوره ام ذكاء؟
ام غدا العلقمى طور التجلى و به الارض اشرقت و السماء؟
مذ حوى مرقدا لشبل على و له الفضل ينتمى و العرفاء
آن هنگام كه اين را نو سازى كردند در صبحگاهان از آن نورى به آسمان برخاست .
حسن ، آن كه داوطلبانه توليت قبر او را عهده دار شد افتخارى از آن خود كرد كه همه مفتخران در برابر آن سرفرود آوردند، او (عباس ) از سر آگاهى دين را يارى داد و در برابر خواست آن كه قضا و تقدير از آن اوست صبر كرد،
پس برگرد قبر او، فرشتگان به طواف آمدند و قبر او را، پيامبران زيارت كردند،
و آستانه بارگاه قدس او براى همه مردمان پناهگاه امنى شد كه امان و آرزوى خود آن جا بيابند،
او قهرمانى است كه در كربلا به چنان جايگاهى دست يافت كه همه شهيدان ديگر بر آن حسرت بردند، حسين افتخار پرچمدارى را به او داد و البته همانند او را اين پرچم سزاست ،
اينجا آتش مومى است يا باب قدسى است كه نور و روشنى ابوالفضل عليه السلام در آن تجلى كرده است ؟
يا آن كه نهر علقمى طور تجلى شده و آسمان از اين تجلى نورانى گشته است ؟
از آن زمان كه مرقد، پسر على را در برگرفت ، همان كه فضل و وفا را به او نسبت دهند.
در مورد ماده تاريخ نو سازى اين نيز دو بيت گفته شده است :
مذتم ارخ مجملا قولنا باب الهدى و الرشد العالمين
درى از درهاى اين حرم روشنگر و اين پناهگاه مردمان كه به نور خود بر گدايان اين در روشنى بخشيده است نو سازى كردند، از آن هنگام كه اين بنا به پايان رسيد، ماده تاريخى برايش بگذار. چكيده سخن ما آن كه اين در، براى همه جهانيان باب راهيابى و هدايت است .
شايان ذكر است كه عبارت ((مجملا قولنا باب الهدى و الرشد فى العالمين )) در حساب ابجد با عدد 1219 برابرى مى كند و اين سال را مى نماياند.
شايان ذكر است كه اين در مشرف بر كفشداريى است كه به واژه شيخ محمد كشوان تعلق دارد.
سومين در همان است كه در قسمت بالا سر قرار دارد و به جايى گشوده نمى شود. چهارمين در سمت پايين پا، يعنى در مشرق واقع است و به رواق گشوده مى شود. پنجمين در كه آن نيز به رواق گشوده مى شود، داراى دو لنگه است ؛ بر يك لنگه ، اين ابيات نقش بسته است :
فما زلت ارثيه و ابكى لرزئه و يسعد عينى دمعها و زفيرها
ولا برح الوفاد زوار قبره يفوح عليه مسكها و عبيرها
سلام عليك يا اباالفضل كلما تمر شمالات النسيم و مورها
مولانا طاهر سيف الدين
بر قبر شهيدى در كربلا گذر كردم و اشك از ديدگانم فرو ريخت . همچنان او را رثا مى گويم و بر مصيبت و اندوه او مى گريم و ديده ام نيز مرا به اشك و سينه ام مرا به ناله همراهى مى كند، همچنان قاصدان كوى او به زيارت قبرش مى آيند و بوى مشك و عبير در اين مرقد مى پراكند.
اى ابوالفضل ، سلام بر تو تا آن زمان كه نسيم پگاه و شامگاه بوزد.
وقف : سرمان سيف الدين طاهر، سال 1351 هجرى قمرى .
بر لنگه ديگر نيز اين ابيات به چشم مى خورد:
تهديك افئده الكرام بشوقهم بمقامك العالى لكسب ثواب
يقضى حوائج من يلوذ ببابه رب العلى و مسبب الاسباب
و يفوز زائره بنيل مرامه و له النعيم غدا يغير حساب
قصر البيان عن المديح لبابه طوبى لحجاب و حسن مآب
عباس ، اى باب الحوائج مردمان واى كه فضل و نيكى ات بر همه پاكان جاى است ، دل هاى بزرگان شوق تو دارد و مقام بلند تو را براى رسيدن به پاداش الهى به پيشوايى مى گيرد، هر كس بر در او پناه آورد، خداوند آسمان سبب ساز هستى حاجت او را بر مى آورد.
هر كس او را زيارت كند به خواسته خويش مى رسد و كامياب مى گردد و در فرداى قيامت نيز او را نعمتى بى حساب خواهد بود، بيان ازمديحه سرايى بر آستانه او كوتاه است ، خوشا كسى را كه پاسبان آن در است و اين خوش فرجامى است )).
اما ششمين در نيز درناحيه شمال حرم واقع است و همان اشعارى بر آن نقش بسته كه بر پنجمين در هست ، با اين تفاوت كه در ميانه لنگه دوم اين كتيبه نيز ديده مى شود: ((البانى محمد جعفر خلف المرحوم الحاج عبدالحميد التاجر الاصفهانى 1341 هجرى كتبه على بن الحسين الموسوى البهبهانى )). (2)
ايوان طلا
ايوان طلا ايوانى است وسيع كه در جلوى گنبد خانه حرم و مشرف بر صحن شريف است و 320 متر مربع مساحت دارد. از آجرهاى مسى رنگ و طلا كارى شده در نماى آن استفاده شده است . بر پيشانى ايوان قطعه اى مستطيل شكل ديده مى شود كه چند بيت به زبان تركى و باخطى زيبا بر آن نوشته است . يكى از بيت ها اين است :
يازدى خلوصى برله تاريخ كلك فيض
اين بيت گوياى آن است كه ايوان در دوره حكومت سلطان عبدالحميد عثمانى تجديد بنا شده است . در كتاب مدينه الحسين آمده است :
ديوار جلويى ايوان ، از كف تا ارتفاع دو متر، با سنگ هاى مسى رنگ و طلا كارى شده تزيين يافته و آن گونه كه از نوشته هاى چپ و راست پيشانى ايوان و مجاور در ميانى حرم پيداست ، در سال 1309 هجرى قمرى احترام الدوله همسر ناصر الدين شاه به طلا كارى ايوان اقدام كرده و پس از او آصف محمد على شاه لكنهوى به پوشش طلاى قسمت هاى باقيمانده جلو ايوان پرداخته است . مساحت ايوان نزديك به مساحت ايوان حرم امام حسين عليه السلام است و در زير اين ايوان در قسمت ميانى درى مسى گشوده مى شود كه 3 متر طول و 2 متر عرض دارد و بر آن اين عبارت نوشته است :
((رجب على الصائغ ابن المرحوم فتح الله الشوشترى عام 1355 هجرى قمرى صاغها النقاش محمد حسين ابن المرحوم الشيخ موسى كتبها محمد جواد الخطاط)). (3) ظاهرا همين شخص دو در نقره اى ديگر نيز ساخته كه در جلوى ايوان و در دو ضلع شرقى و غربى آن به سمت داخل گشوده مى شود)). (4)
بر ايوان طلا و درهايى كه از آن يا از مجاورت آن گشوده مى شود، شش كفشدارى وجود دارد كه سه تاى آنها در چپ ايوان قرار گرفته است : اولين كفشدارى از آن ورثه سيد سليمان سيد جعفر سيد مصطفى آل طعمه و در اجاره شيخ حسين معله نجفى است .
دومين كفشدارى از آن ورثه برخى از افراد آل لطيف آل قنديل و آل صخنى و فعلا در دست عبدالحسين ، جعفر و حاج صادق فرزندان محمد على بن مرزه بن محمد كشوان است و سومين كفشدارى ديگر هم كه در سمت شرق ايوان قرار گرفته ، همه از آن ورثه سيد امين سيد مصطفى آل طعمه است . سيدمحمد حسن آل ضياء الدين توليت حرم نيز دو كفشدارى براى خود ايجاد كرده است ؛ يكى در شرق و ديگرى درغرب ايوان .
از اين ايوان دو در گشوده مى شود كه يكى در وسط آن قرار گرفته است و به رواق راه دارد. در اول ؛ اين در از جنس نقره است و ابيات زير از شاعر محمد على يعقوبى بر آن نقش بسته است :
و انتشق من ثرى ابى الفضل نشرا ليس يحكى الضلال نشر شذاه
غاب فيه من هاشم اى بدر فيه ليل الضلال يمحى دجاه
هو يوم الطفوف ساقى العطاش فاسق من فيض مقلتيك ثراه
و اطل عنده البكاء فقيه قد اطال الحسين شجوا بكاه
لا يضاهيه ذو الجناحين لما قطعت فى شبا الحسام يداه
هو باب الحسين ما خاب يوما وافد جاء لائذا بحماه
قام دون الهدى يناضل عنه وكفاه ذاك المقام كفاه
فاديا سبط احمد كابيه حيدر من فدى النبى اخاه
جدد ((المرتضى)) له باب قدس من لجين يغشى العيون سناه
انه باب حطه ليس يخشى كل هول مستمسك فى عراه
قف به داعيا و فيه توسل فيه المرء يستجاب دعاه
به آستانه بارگاهى پناه جوى كه ستارگان آرزو كنند كاش ريگ هاى زمين آن باشند.
خود را از بوى خوشى كه از آن جا از مضجع ابوالفضل مى وزد و هيچ بويى ديگر آن را همانندى نكند برخودار كن ، در اين خاك بدرى از خاندان بنى هاشم پنهان شده است ، چه بدرى كه همه سياهى ها و ظلمت ها را از ميان برد، او در روز عاشورا سقاى تشنگان بود، تو نيز از سرشك ديدگانت خاك او را سيراب كن .
آن جا فراوان گريه كن كه حسين عليه السلام از اندوه او بسيار غمگين گشت و گريست .
آن گاه كه بر لبه شمشير دو دست او از تن جدا شد جعفر طيار نيز نتواند به رتبه او رسد و او را همانندى كند؛
او باب حسين است و آن كه به حرم و پناهگاه او پناه آورد، هيچ گاه ناكام و نوميد نشد،
او به دفاع از امام هدايت برخاست ، پيشاپيش او پيكار كرد و دو دستش سپر بلاى او ساخت ،
او سبط احمد را فدا شد، آن سان كه پدرش على فدايى برادر خود پيامبر خدا گشت (و به شب هجرت در بستر او خوابيد).
مرتضى براى او درى كه باب قدس است نوسازى كرد و با نقره اى كه فروغش ديگان را خيره كند آراست . اين در، باب آمرزش گناهان است كه با چنگ آويختن به حلقه اش هيچ بيمى نيست .
بر اين درگاه به دعا و توسل بايست كه در اين جا و به حرمت اين بارگاه ، دعاى كسان مستجاب شود.
در وسط اين در كتيبه اى با عبارت : قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم : انا مدينه العلم و على بابها (5) اين بيت شعر ديده مى شود:
بدين بارگاه به آرزوى خود رسيدى ، آن را ماده تاريخ گوى : باب نجات گنهكاران نوسازى شده است .
گفتنى است مصراع اخير باب نجاه المذنبين جددا به حساب ابجد نمايانگر عدد 1354 است كه سال ساخت اين دورانشان مى دهد.
در دوم ؛ اين در نيز از نقره است كه به حرم گشوده مى شود و دو لنگه دارد.
بر لنگه نخست ، چند بيت شعر از مرحوم سيد محمد جمال هاشمى به چشم مى خورد. متن آن ابيات چنين است :
كعبه المومنين حجت اليها عاطفات فيها الولاء مذاب
ووفود الاملاك تهبط شوقا لمقام لله فيها اقتراب
كم صلاه لله نعرج فيه و دعاء فى ظله يستجاب
انت باب الحسين دنيا و اخرى فله منك جيئه و ذهاب
من يزره من غير بابك الغى حاجزا حوله يقوم حجاب
انت سر القبول فى العمل المقبول لا ما اتت به الاتعاب
فتحت للجنان باسمك بابا شيعه الحق و الوسيله باب
صنعته باصفهان فامسى تحفه يحتفى بها الاعجاب
حملته اليك تطوى الفيافى بولاء تضج منه الشعاب
و تناهت بنصبه باحتفال فيه للدين نصره و اكتساب
يا اباالفضل ان بابك اسمى من يحط حده و فيه الحساب
ياشهيد الايمان يومك فخر للهدى فيك تزدهى الاحقاب
1388 هجرى
اى ابوالفضل تو باب خدايى كه آسمان به يمن تو گنبدى بلند افراشته است .
تو كعبه مومنانى و دل ها و عاطفه هايى به اين كعبه حج گزارده اند كه به ولا و سرسپردگى در آميخته اند،
فرشتگان گروه گروه و به شوق اين بارگاه فرود مى آيند و اين جا توان به بارگاه خداوند تقرب يافته ، چه بسيار نمازها كه از زير اين گنبد به آسمان فرستاده و چه بسيار دعاها كه در سايه اين سراى اجابت مى شود،
تو در اين سراى و آن سراى باب حسينى كه از رهگذر تو توان به او رسيد، هر كس از غير طريق تو آهنگ زيارت او كند، پرده اى سنگين بر گرد خويش افكند است ،
از دست فيض تو به سر سپردگان پاداش دهند و به نام تو از بردگان اين كوى كيفر بردارند،
تو را از پذيرفته شدن هر كار پذيرفته اى ، نه آن كه راز اين پذيرش رهاورد سختى و تلاش باشد،
شيعيان كه طايفه حقند، براى اين بوستان به نام تو درى ساخته اند و البته اين در بهانه است ،
آن را در اصفهان ساخته اند و ارمغان آورده اند، ارمغانى كه هزاران شگفت برانگيزد،
شيعيان اين در را از كوه و بيابان گذرانده و بدين جاى آورده اند، با عشق و ولايى كه آوازه آن در كوه و دره پيچيده است ،
نصب آن را با مجلسى به پايان رساندند و اين يارى دين و مايه به دست آوردن پاداش الهى شد،
اى ابوالفضل ، در بارگاه تو پر آوازه ترين درى است كه بر آن گناه با همه آن كه حسابى دارد فرو ريخته شود،
اى شهيد ايمان ، آن روز پرافتخار پايدارى تو مايه افتخار راه هدايت است و نسل ها بر آن مباهات كنند.
در پايين اين شعر نيز عدد 1388 هجرى قمرى . كه نشان دهنده سال ساخت اين در است ديده مى شود.
در ميان لنگه دوم دايره اى است و در آن چنين نوشته است : انا مدينه العلم و على بابها العبد الجانى ابن شمس الدين محمد الاصفهانى محمد على الحسينى الطباطبائى غفر ذنوبه 1259 هجرى قمرى .
من شهر دانشم و على آن را دروازه است . بنده گنهكار فرزند شمس الدين محمد اصفهانى محمد على حسين طباطبايى كه خداى از گناه او در گذرد، 1259 هجرى قمرى .
در سمت غرب اين ايوان ، درى كوچك مشرف به كشيكخانه وجود دارد و بر لوح هايى مسين كه بر اين درنصب شده ، بيت زير نوشته است :
اى عباس ، تو جانى گرانبها براى يارى حسين فدا كردى و اين چه ناياب مثلى براى فداكارى است .
به سال 1355 هجرى قمرى (1936 ميلادى ) سيد محمد حسن آل ضياء الدين توليت حرم عباس عليه السلام درى ديگر از جنس نقره براى حرم حضرت ساخت . شيخ محمد حسن ابوالحب ابيات زير را در اين باره سروده است :
فقف عليها خاضعا مسلما ملتثما من ادب اعتابها
الاترى الاملاك فيها احدقت اضحت على ابوابه حجابها
باب ابى الفضل سليل حيدر من فاق ابناء العلى انجابها
((اى پسر مرتضى ، تو درى از درهاى عظمت و سربلندى ساختى كه بندگان همه بر آستانه اش سر فرود آورده اند.
پس تو اى زاير، بر اين در بايست ، سلام ده و آستانه از روى ادب ببوس .
آيا نمى بينى كه فرشتگان بر اين بارگاه حلقه زده اند و دربانانى اين جا ايستاده اند؟
اين باب ابوالفضل فرزند حيدر است ؛ كسى كه فرزندانش بر همه مهتران برترى دارند)).
محمد بن سيد حسن حلى هم در اين باره شعرى گفته و در اين شعر ماده تاريخى به حساب جمل آورده است :
الا اقصد اباالفضل فهو المراد لكل كئيب غدا مقصدا
و فيه و منه بلوغ المنى و فى حرم القبر تلقى الندا
و من رام اذ ارخوا ((قصده)) فبابا ابى الفضل قد جددا
1355 هجرى
هر كس را كه باب اميد مى جويد و هر كس را كه بر جگر تشنه خود آبى مى طلبد مى گويم ،
هلات آهنگ ابوالفضل كن كه او مراد و مقصد فرداى هر دل آزرده است ،
در اين جا و از اين جاست كه به آرزوى خود رسند و در اين حرم است كه ندايى مى شنوى :
(چونان كه ماده تاريخ مى گويم ) هر كه آرزويى دارد قصد اين آرامگاه كند كه درهاى حرم ابوالفضل را از نو ساخته اند.
گفتنى است عبارت قصده فبابا ابى الفضل قد جددا به حساب ابجد با عدد 1355 برابرى مى كند و اين سال را مى نماياند.
شاعر كربلايى ، سيد مرتضى وهاب نيز چند بيتى در ماده تاريخ ساخت در حرم آورده است :
باب خلد حيث فى تاريخه ((شيدوا باب ابى الفضل لجينا))
1374 هجرى .
بر درگاه خداوند بايست و به آن جوانمردى كه در كربلا حسين راهمراهى كرد شفاعت جوى ،
اين در باب خلد و جاودانگى است كه در تاريخ آن گفته شده است : در بارگاه ابوالفضل را از نقره ساختند.
گفتنى است عبارت : شيدوا باب ابى الفضل لجينا به حساب ابجد، عدد 1374 را مى نماياند.
در كفشدارى مقابل دفتر توليت حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام نيز اين دو بيت از شاعر زنده ياد سيد حسين علوى به چشم مى خورد:
واخلع النعلين و ادخل صاغرا و انتزع من قدسه طيب شذاه
به آستانه ابوالفضل پناه جوى كه چون پدرش على عليه السلام از ناموس دين دفاع كرد.
پاى افزار بكن و فروتنانه به درون رو و از جايگاه قدس اين حرم خوش آن را بياب .