فصل اول

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

پيامبران خدا و امامان معصوم عليهم السلام ، انسان هاى كاملى هستند
به كارهاى گران مرد كارديده فرست

كه شير شرزه در آرد به زير خم كمند

برجستگى و برازندگى افراد، از راه قبول وظيفه و مسئوليت هاى خطير و حساس معلوم مى شود. به خصوص اگر از جانب كسانى محول شود كه از نظر كمالات انسانى و فضايل نفسانى و ارزش هاى شناخته شده ، در مرتبه اى والا باشند.
پيامبران خداو امامان معصوم ، انسان هاى كاملى هستند كه نقص و خلل و ضعفى در اخلاق و گفتار و كردار آنها نيست و كارى كه اينها انجام مى دهند، مى تواند به عنوان بهترين الگوى رفتارى و بهترين سرمشق اخلاقى مورد استفاده ساير انسان ها قرار گيرد. گو اينكه خود آنها نيز همانند نيستند و ميان آنها نيز تفاوت و تفاضل است .
در تاريخ زندگى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به افرادى بر مى خوريم كه از سوى آن بزرگوار، مسئوليت ها و وظايفى عهده دار شده اند. قطعا اگر اينها واجد شرايط قبول مسئوليت نبودند و صلاحيت لازم را درمحدوده وظيفه اى كه بر عهده آنها گذاشته مى شد، نداشتند. هرگز رهبر بزرگ اسلام آنها را نصب نمى كرد.
البته گاهى ممكن است مصالحى اقتضا كند كه افرادى را براى كارهايى ماموريت و مسئوليت دهند كه بالاتر از حد توان آنهاست . اين هم فايده يا فوايدى دارد. مهم تر از همه اينكه خود آن شخص و اشخاصى كه با او برابر يا از او كمترند، به ميزان توانايى خود پى مى برند و توقعات و انتظارات بيهوده را كنار مى گذارند. به علاوه لياقت و شايستگى آنكه مسئوليت خود ر به نحو مطلوبى انجام مى دهد، ظاهر مى شود.
در جنگ خيبر، هر روزى يك تن ، پرچم مى گرفت و به مبارزه مى شتافت و شب هنگام ، فتح نكرده باز مى گشت . يك روز ابوبكر خسته و كوفته و بى اخذنتيجه ، از ميدان نبرد مراجعت كرد و روز ديگر عمر. از اين رو ابن ابى الحديد معتزلى مى گويد:
و ان انس الذين تقدما

و فرهما والفر - قد علما - حوب

((هر چه فراموش كنم ، فرار آن دو تن را فراموش نمى كنم و آنها خود مى دانستند كه گريز از جنگ ، ننگ است )).
شب هنگام پيامبر خدا فرمود: فردا پرچم را به دست كسى مى سپارم كه همواره در ميدان نبرد، حمله ور ناگريزنده است . او خدا و رسول را دوست مى دارد وخدا رسول او را خدايت خيبر را به دست او مى گشايد.
فرداى آن روز اصحاب گرد آمدند و هر كس آرزو مى كرد كه مصداق گفتار رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، خودش باشد.
دراين موقع ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم على عليه السلام را احضار كرد كه مرد يگانه اين ميدان بود و كسى جز او نمى توانست فاتح خيبر باشد. (1)
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم از اول هم مى دانست كه كسى جز على عليه السلام گشاينده دژهاى يهوديان خيبر نيست . ولى بايد مجال و فرصت مى داد تا افراد ديگر هم در اين مسابقه شركت كنند و در اين ميدان زور آزمايى گام نهند، تا ارزش ها و لياقت شناخته شود.
خواجه نصير الدين طوسى مواردى مواردى از اين قبيل را در كتاب ارجمند كلامى خود تجريد الاعتقاد بر مى شمارده ذيلا به آنها اشاره مى كنيم :
عدم اولويت ابوبكر
از آنجا كه مساله امامت امت ، از مسائل بسيار ظريف و خطير و حساس ‍ است و پويندگى اسلام و رشد و شكوفايى و بالندگى آن بر بستر زمان ، بستگى به اين دارد كه بهترين ها بار مسئوليت را به دوش گيرند، رهبر بزرگ اسلام به گونه اى عمل مى كرد كه مردم ، آگاهى پيدا كنند و به نحو مطلوب و شايسته اى به وظيفه خود عمل نمايند.
خواجه مى فرمايد:
((ولم يتول عملا فى زمانه واعطاه سورة برائة فنزل جبرئيل و امر برده و اخذ السورة منه وان لا يقرئها الا هو او احد من اهل بيته فبعث بها عليا)). (2)
به ابوبكر در زمان پيامبر، كارى سپرده نشد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم سوره مباركه برائت را به او داد (كه به مكه رود و بر مشركان قرائت كند) جبرئيل نازل شد و امر كرد كه پيامبر او را برگرداند و سوره را از او بگيرد و جز خود يا يكى از خاندانش سوره را (بر مشركان ) قرائت نكند پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم ابوبكر را بازگردانيد و سوره برائت را از او گرفت و ماموريت را به على عليه السلام سپرد)).
اگر انسان دقيق شود به اسرار اين اعزام وارجاء اين دادن و گرفتن مسئوليت و اين اعزام نهايى كه به اشارت غيب صورت گرفته آگاه مى شود.
عدم اولويت عمر
يكى از انتقادات بر ابوبكر اين است :
((و خالف الرسول فى الاستخلاف عندهم و فى تولية من عزله )). (3)
ابوبكر در دو مورد با پيامبر مخالفت كرده : يكى در مساله انتخاب خليفه - بنابراين راى اهل تسنن - و ديگرى در دادن مسئوليت به كسى كه پيامبر اكرم او را عزل كرده بود)).
از نظر اهل تسنن ، پيامبر اكرم جانشينى براى خود تعيين نكرده است . ايراد اين است كه چرا ابوبكر با پيامبر مخالفت كرد و عمر را به جانشينى خود برگزيد؟!
علامه حلى در توضيح مخالفت دوم مى گويد: مقصود از آنكه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم معزولش كرده ، عمر است پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ، يك بار در جنگ خيبر به او ماموريت داد و او شكست خورده برگشت و يك بار هم او را مامور صدقادت كرد و به سبب شكايت عباس - عموى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم - از سمت خود كنار گذاشته شد. اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، از كار ابوبكر اظهار عدم رضايت كردند و طلحه به او گفت : شخصى درشتخو و خشن را بر ما ولايت و حكومت دادى . (4)
عدم اولويت عثمان
خواجه درباره عثمان مى گويد:
((وعابوا غيبته عن بدر و احد و البيعة )). (5)
مسلمانان عدم حضور عثمان را در جنگ بدر واحد و در بيعت رضوان ، بر وى عيب گرفته اند.
تاريخ ، آيينه است حوادث بزرگ ، آزمون است . آنكه در حوادث بزرگ ، نقش ‍ دارد، ارزشمند است و آنكه در اين حوادث ، نقشى ندارد، سربلندى و افتخار ندارد.
اولويت اسامه
خواجه پس از آنكه تخلف از سپاه اسامه را عيبى بزرگ بر متخلفان مى شمارد، مى فرمايد:
((وولى اسامة عليهم فهو افضل و على لم يول عليه احد او هو افضل من اسامة )) (6) پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ، اسامه را برايشان فرماندهى بخشيد. بنابراين ، على عليه السلام برتر از اسامه است .
اين نمونه هاى را براى اين آورديم ، تا معلوم شود كه دادن پست ها و مسئوليت ها و يا گرفتن و ندادن ، از روى ملاك و معيار بوده و جز ضابطه ، هيچ چيز حاكم نبوده و رابطه را در اين گزينش ها و عزل كردن نقشى و دخالتى نبوده است .
با اين مقدمه ، بايد به سراغ آن قهرمان نام آورى برويم كه در حيات سه امام همام ، مورد اعتماد و اطمينان كامل بوده و ساير امامان بزرگوار نيز از او به نيكى و عظمت ياد كرده و مقام و مرتبه او را ستوده اند.
سخن درباره وظيفه ها و مسئوليت هايى است كه در جريان قيام خونين حسينى بر عهده حضرت عباس عليه السلام نهاده شده ، تا از اين رهگذر بتوانيم آن قهرمان بزرگ عالم اسلام و آن پهلوان مرزبان حريم عترت و قرآن ، و آن سلحشور سپاه مخلص يزدان را بهتر بشناسيم و از صميم قلب در برابر عظمت بيكرانش سر تعظيم فرود آوريم و به انسان هاى مخلص حق دهيم كه قرنهاى متمادى به ياد آن استوانه شجاعت و رشادت ، اشك ريخته و در حرم پاكش با خداى بزرگ به راز و نياز نشسته و بر بساط قرب حق ، به آرامش دل رسيده و به جان و دل ، به حق پيوسته و از ما سواى او گسسته و بريده اند.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ، كلمه اى است جامع كه جامع ترين كلمات ، يعنى قرآن مجيد بر سينه پاك و پر فروغش نازل گرديده و خود، قرآن مجسم و مظهر كرامت و صراط مستقيم و نور ساطع است . نسخه وجود او، درمان همه دردها و كانون همه شفاها و نجات بخش همه انسان ها از پليدى ها و كژى ها در تمام دوره ها و قرون و اعصار و در همه بلاد و اعصار و اقطار است و اگر انسان بخواهد از قيد تعلقات نفسانى و از وساوس ملعونه شيطانى برائت جويد، راهى جز اينكه حقيقت او را، در مد نظر قرار دهد، ندارد كه خود فرمود: ((من رانى فقد راى الحق )) هر كه مرا ببيند، حق را ديده است . (7)
بارى هرگاه چنين پيامبرى ، مسئوليت هايى را بدهد و يا مسئوليت هايى را بازگيرد، بهترين معيار براى شناخت لياقت ها و عدم لياقت ها به دست مى آيد.
در آيه شريفه مباهله ، ((فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم )) (8)
اميرالمؤ منين عليه السلام به عنوان نفس پيامبر، يعنى خود پيامبر، معرفى شده و بنابراين ، كارهايى كه او بعد از پيامبر انجام داده ، دقيقا كار خود پيامبر محسوب است و همان گونه كه كارهاى پيامبر اكرم الگو واسوء است ، كارهاى آن بزرگوار نيز اسوه است . ساير ائمه اطهار عليهم السلام نير چنينند.
حضرت عباس عليه السلام مورد اعتماد و احترام سه امام بوده و علاوه بر اينكه در دوران اميرالمؤ منين و امام مجتبى عليهماالسلام شايستگى ها و لياقت هاى او در حد اعلى به ظهور و بروز رسيده و مخصوصا در جنگ صفين ثابت كرده است كه قهرمانى نستوه و دلاورى رزمجوست ، در صحنه نبرد خونين كربلا پاى همت بر قله بلند افتخار نهاد و گوى سبقت را در ميدان مسابقه مردانگى و صلابت ، از همگنان ، بل از همگان ربود.
اكنون سخن درباره وظيفه ها و مسئوليت هاى حضرتش در قبال برادر و سرور و فرمانده و پيوايش حضرت امام حسين عليه السلام است كه از مطالعه و ملاحظه اين مسئوليت به ميزان لياقت و استعداد و اطمينان و اعتماد امام حسين عليه السلام در برابر آنكه به تمام وجود در خدمت مكتب و پيشواى مكتب است ، مى توانيم پى ببريم .
اما قبل از آنكه درباره وظيفه ها و مسئوليت هاى حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام و رابطه بسيار گرم و صميمانه و خالصانه و مخلصانه او با برادرش پى ببريم ، ناچاريم به دو مطلب توجه كنيم : يكى ارتباط و پيوند جسمانى و ديگرى ارتباطى و پيوند روحانى .
---------------------------------------------------------
1-منتهى الآمال ، وقايع سال هفتم هجرى .
2-كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، المقصد 5، المساله 6.
3-كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد.
4-همان .
5-كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد.
6-همان .
7-الحكمة المتعالية فى الاسفار الاربعه ، ج 7 ص 22.
8-سوره آل عمران ، آيه 61.
-------------------------------------------
على ربانى خلخالى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page