شعر «جان رابطه ای با لب مرجان تو دارد»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

آیت الله آیتی بیرجندی
جان رابطه ای با لب مرجان تو دارد
دل زندگی از چشمۀ حیوان تو دارد
هر لحظه پیامی رسدم از تو که با دل
ایمای خوش نرگس فتّان تو دارد
زاشفتگی خاطر هر کس که بپرسم
سودای سر زلف پریشان تو دارد
از باغ مران بلبل افسردۀ خود را
عمری ست که خو با گل و ریحان تو دارد
صد قافله دل می رسدت هر دم و ساعت
سرّی ست نهان درگه و ایوان تو دارد
ای یوسف مصری چه حدیثی ست در آن شهر
هر دلشده دل در شکرستان تو دارد
ای خسرو خوبان جهان شاه شهیدان
دل آرزوی روضۀ رضوان تو دارد
سرو تو علی اکبر و اصغر ، گل و فردوس
کی چون گل و چون سرو و گلستان تو دارد
شمع تو رخ ماه بنی هاشم و قاسم
کی طاق فلک شمع شبستان تو دارد
گر اکبر ناکام کند آب تمنّا
در دل هوس لعل بدخشان تودارد
عبد الله اگر آمد از خیمه به مقتل
در سر هوس طلعت رخشان تو دارد