شعر «احلی من عسل»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

شبیه بارش فریادها با ذکر « یا رب » ها
عطش می ریخت بر روی زمین از خشکی لب ها
زمین می سوخت در تب ، عاشقان در تاب بی تابی
تماشایی است طرز سوختن در تاب ها تب ها
چه دشتی بود : غرق داغ ، غرق درد ، غرق خون
تمام دشت وصف گوشه ای از حال زینب ها
جهان با آخ های استخوان ها زیر و رو می شد
چه قاسم ها که افتادند زیر پای مرکَب ها
عسل ها مات از شیرینی شهد شهادت ها
که « احلی من عسل » ها عاجزند از شرح مطلب ها
قلم ها سال ها نام تو را دارند می گریند
فدای مُصحف خونین تو خون مُرکّب ها...
صادق کریمی