شيعه و موقعيّت آنان‏

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

شيعه اماميّه از شناخته شده‏ترين و مشهورترين فرقه‏ها، و داراى رساترين برهان و سرسخت‏ترين مواضع در صحنه درگيرى‏هاى فكرى بود. تا آنجا كه نيرو و عظمت فكرى دعوت شيعى بدان حدّ رسيده بود كه حكومت ناچار شد با رهبر و مقتداى آنان، يعنى امام رضا (عليه السلام) (كه -ديروز- با آن روش مخصوص و بى نظير، يعنى بيعت گرفتن براى ولايت عهدى، او و سپس سر به نيست كردنش با آن روش ترسويانه‏اى كه همه دانستند و در جاى خود آن را شرح داده‏ايم) سازش كند.
اين سازش اگر نشانه چيزى باشد، نشانه ميزان توان و نفوذ اين فرقه، و تأثير آرأ و اقوال آن در ميان مردم و در احساسات و موضع‏گيرى‏هايشان مى‏باشد، و اينكه فرقه‏هاى ديگر، اين فرقه را نيرومندترين حريف فكرى و عقيدتى خود، و مجهّز به روشن‏ترين دليل و برهان مى‏ديدند كه اگر به آن فرصت داده شود، به زودى صحنه را در اختيار مى‏گيرد و با انديشه زنده و پوياى خود، و اساس و پايه‏اى كه در اعماق فكر و فطرت و خرد و وجدان انسانها دارد، گروه‏هاى مختلف مردم را زير پوشش مى‏گيرد.
آرى، حادثه‏اى عقيدتى، و در نوع خود بى‏نظير و مهمّ، همانند اين رويداد (امامت كودكى نورس!) به خصوص كه براى فرقه‏اى با آن ويژگى‏ها و در آن موقعيّت پيش آمده، مى‏تواند توجّه دشمنان اين فرقه را جلب كند. به ويژه كه تحريك از جانب حكومت و طبيعت ترديد برانگيز خود حادثه، با هم، زمينه را براى بهره بردارى از وضعيّت پيش آمده، براى شروع يورشى سخت و سرنوشت ساز، به منظور ساقط نمودن فكر اعتقادى اين فرقه، فراهم ساخت. بدون ترديد چنين يورشى دل حكومت را خنك مى‏كرد. بنابراين، به زودى با تمام توان به تدارك اين هجوم و به وجود آوردن شرائط مناسب براى موفقيّت هر چه بيشتر طرح خود كه عبارت بود از: از سر راه برداشتن انديشه عقيدتى اين فرقه و حتى نابود ساختن آن از بيخ و بُن، كمك مى‏كرد.
و اگر به اين هدف خود مى‏رسيدند، ديگر در تمام زمينه‏ها و براى بقأ و استحكام حكومت فرصت و مجال موفقّيت به دست آورده بودند. چرا كه ديگر خطرى جدّى كه آينده عقيدتى و سياسى آنان را تهديد كند باقى نمى‏ماند.
آرى، مقارن بودن آن نهضت فكرى بسيار نيرومند، كه از آغاز و در زمانى دراز، در حساس‏ترين مسائل، كه عبارت بود از موضوع امامت و رهبرى، با اماميّه درگيرى داشت، با پديد آمدن شرائط جالب توجّهى كه اين گمان را كه به سبب خردسالى امام جواد و پس از او امام هادى (عليهما السلام) و ادامه اين وضع تا سال‏هاى متمادى، شديدترين سستى و ضعف در پايه‏هاى اعتقادى اين فرقه به وجود آمده است، در دشمنان ايجاد مى‏كرد، فرصتى مناسب براى تصفيه حساب فكرى و به اصطلاح افشأ ضعف مبانى عقيدتى تشيّع پديد آورده بود.
در چنين زمينه‏اى، براى طرح سؤالات بسيار، و دامن زدن به شبهات متعدّد در مورد بزرگترين اصل دينى كه به خاطر آن در گرداب‏هاى مهالك فرو رفته شده و جان‏ها در باخته شده و مى‏شود. تا آنجا كه «شهرستانى» مى‏گويد: «بزرگ‏ترين اختلاف بين امّت، اختلاف درباره امامت بوده، چرا كه درباره هيچ اصل دينى، به اندازه‏اى كه همواره در باره امامت شمشير كشيده شده، در اسلام شمشير كشيده نشده است»(1) فرصت فراهم بود.
آرى، مردم مخالف، در موضوع سنّ امام (عليه آلاف التحيّْ و السّلام)، غوطه ور گشتند، و آن را از جمله مدارك و دست آويزهايى كه به آنها امكان مى‏داد در ادّعاى امامت و رهبرى و جانشينى رسول ا (صلّى ا عليه و آله و سلّم) در زعامت و هدايت امّت، از سوى آن حضرت، شبهه و شكّ ايجاد كنند، قرار دادند.
شخصى به حالت پرسش به آن حضرت عرض كرد: «آنها درباره كمى سنّ شما گفتگو مى‏كنند؟»
امام (عليه السلام) فرمود: «خداوند به داوود وحى فرستاد كه سليمان را جانشين خود قرار دهد. در حالى كه سليمان كودكى بود كه گوسفند به چرا مى‏برد»(2).
و على بن حسّان به آن حضرت عرض كرد: «آقاى من، مردم، خردسالى شما را بر شما خرده مى‏گيرند؟!».
امام فرمود: «آنها از كلام خداوند چه خرده‏اى مى‏گيرند كه مى‏فرمايد: «قل هذه سبيلى ادعوا الى ا على بصيرْ أنا و من اتّبعنى»(3) به خدا قسم، جز على (عليه السلام) كه در آن زمان نه سال داشت كسى از پيامبر (صلّى ا عليه و آله و سلّم) پيروى نكرده بود و من هم نه سال دارم»(4).
و بالأخره، در اين خصوص برخى چنين گفته‏اند:
«پدرش وفات يافت و او در حالى كه هفت سال داشت جانشين پدر در امامت شد. پس عامّه مسلمين، ولايت ائمّه و رجوع به آنان را در حالى كه در سنين كودكى هستند، بر شيعه خرده گرفتند و عيب نهادند. به خصوص كه در عادات و رسوم عربى، در ولايت امر و رهبرى، سنّ اهميّت دارد. به اين جهت، امامت جواد (عليه السلام) كه به سنّ بلوغ و رشد نرسيده بود خطرناك‏ترين مشكلى بود كه شيعه با آن مواجه شده بود.(5)
-----------------------------------------------
1- الملل و النّحل، ج 1، ص 24.
2- كافى، ج 1، ص 314.
3- استدلال به اين آيه شريفه، پيشتر نيز نقل شد.
4- كافى، ج 1، ص .415 اين استدلال امام (عليه السلام) ناظر به چيزى است كه نزد غير شيعيان هم معروف است و آن خردسالى على (عليه السلام) در زمان اسلام آوردن او است. پس اين استدلال در مرحله اوّل استدلال جدلى است.
5- نظريّْ الامامْ، ص 390.
-------------------------------------
علامه جعفر مرتضى عاملى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page