شعر «هواي زيارت»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

زائر کوي رضايم روز و شب‏
در هواي آشنايم، روز و شب‏
رهسپار راه سبز راستي‏
راهي راه ولايم، روز و شب‏
جز زلال عطر روي يار نيست‏
در گذار لحظه‏ هايم، روز و شب‏
تا به اوج سبز گردون مي‏رسد
نغمه ‏ام، شورم، نوايم، روز و شب‏
سرخوشم از جرعه‏ ي ميناي او
مست از جام بلايم، روز و شب‏
تا به سمت عشق، روآورده ‏ام‏
زائر آيينه ‏هايم، روز و شب‏
تا به سوداي رضا دل بسته ‏ام‏
از همه عالم رهايم، روز و شب‏
يک صداي آشنا از دورها
مي‏کند هر دم صدايم، روز و شب‏
دل به دست عشق دادم، تا شود
در حريم عشق، جايم، روز و شب‏
جان سپار راه جاويد رضا
رهرو آل عبايم، روز و شب‏
بر گل رخساره‏ ي مولا قسم!
در هوايم در هوايم، روز و شب‏
دل رها کردم به دست روشني‏
تا شود کوي وفايم، روز و شب‏
در هوايش، در هوايش سرخوشم‏
ساکن کوي وفايم، روز و شب‏
قبله‏ ام تا خاک خوشبوي رضاست‏
از دل و از جان، جدايم، روز و شب‏
تا به سويش رونمودم «نسترن»
لحظه لحظه با خدايم، روز و شب‏

-----------------------------------
 
منبع:كتاب حريم سبز عشق