در صفين امامعليه السلام با دلاورى و قهرمانى و مواضع راستين خويش تجلّىوصف ناپذيرى داشت. او در اين هنگام شصت سال از عمرش مىگذشتودر طول اين مدّت مصايبى بر او فرود آمده بود كه اگر يكى از آنها بركوهى سترگ فرود مىآمد، از هم مىپاشيد. امّا او رهبر استوارى بودوهميشه بر بلنداى كمال سير مىكرد و اوج مىگرفت.
تحركات امام در صفين گوشهاى از اين روح شگرف و ايمان راستين اورا نمودار مىكند. آنحضرت به معاويه نامهاى نگاشت كه : خود به نبردمن در آى و اين دو سپاه را از خونريزى و كشتار بر كنار دار. پس هر كداماز ما اگر ديگرى را كشت، خلافت از آنِ او باشد.
بدين شجاعت بنگريد كه چگونه آنحضرت، داوطلبانه حاضر استجان خود را فداى مسلمانان سازد امّا معاويه در پاسخ امام يك كلمهگفت : "من به نبرد با هماوردى متهور و شجاع علاقه ندارم". آنگاه بهعمرو كه او را بر مبارزه با على تشويق مىكرد و مىگفت : على درباره توانصاف به خرج داده، نگريست وگفت : اى عمرو! شايد تو بدين مبارزهتمايل داشته باشى!
امّا عمرو بن عاص كه خود يكى از زيركان عرب و يكى از رهبران آناندر روزگار جاهليّت به شمار مىآمد ساده لوحانه تصميم گرفت به نبرد باامام بشتابد. پس امامعليه السلام بر او هجوم آورد همين كه خواست به اونزديك شود، عمرو خود را از اسب به زير انداخت و جامهاش را كنار زدو پاهايش را از هم گشود و عورتش را آشكار ساخت، امام نيز كه وضع اورا چنين ديد، چهرهاش را برگرداند و عمرو از فرصت استفاده كرد وخاكآلوده برخاست و به سوى سپاهيان خويش دويد. ياران امام به آنحضرتگفتند : اى اميرمؤمنان! آيا آن مرد را رها كردى؟! فرمود : آيا او رامىشناختيد؟ گفتند : خير. فرمود : او عمرو بن عاص بود. با عورتش با منرو به رو شد و من رخ از او برگرداندم.(1)
در صحنهاى ديگر عروة بن داوود دمشقى به نبرد با امامعليه السلام پيشقدمشد. پس آنحضرت با ضربتى على وار او را به دو نيم كرد. نيمى به راستافتاد ونيمى به چپ. سپاه معاويه از ديدن اين منظره به لرزه افتاد. پس ازكشته شدن عروه، امام پيكر او را مورد خطاب قرار داد و فرمود :
"عروه! به سوى قوم خويش روانه شو و ايشان را بگو كه سوگند بهخدايى كه محمّد را به حق برانگيخت من خود به چشم خويش آتش راديدم و اينك از پشيمانان هستم".(2)
سپس پسر عموى عروه به نبرد با امام در آمد امّا آنحضرت، او را همبه نفر قبلى ملحق كرد. در اين ميان معاويه كه برتلى ايستاده و نظارهگر ايننبردها بود. گفت : نفرين و ننگ بر اين مردان! آيا در ميان آنان كسىنيست كه اين مرد - على - را در حين مبارزه بكشد يا او را ترور كند و يا درهنگام برخورد دو سپاه و بلند شدن گرد و غبار او را از پاى در آورد؟!!
وليد بن عقبه به او پاسخ داد : خود به رويارويى او بشتاب كه توسزاوارترين كس در نبرد با اويى. امّا معاويه گفت : به خدا سوگند او مرا بهنبرد خويش فرا خواند تا آنجا كه من از قريش خجل شدم. به خدا قسم منبا او مبارزه نمىكنم.(3)
روزى معاويه با كسانى كه دوروبر او نشسته بودند از عدم مبارزهخويش با امام و نيز از كشف عورت عمرو در نبرد با آنحضرت، سخنمىگفت و در آنجا اظهار داشت :
"ترس و فرار از مبارزه با على بر كسى ننگ نيست"(4)
بدين گونه امام علىعليه السلام كه در جنگهاى آغازين خود بر ضدّقريشوبخصوص بنى اميّه صحنههايى قهرمانانه از خود به نمايش گذاشته بود،در اين ميدان نيز كه به عنوان خليفه اسلامى و فرمانده كل قواى سپاه اسلامانجام وظيفه مىكرد، دليريها و شجاعتهاى شكوهمندى آفريد.
اگر ما به عرصه نبرد صفين نگاهى افكنيم و ياران پيامبر را ببينيم كهگرداگرد رهبر خويش، حلقه زدهاند و با عمرهايى پنجاه تا نود سال بهمبارزه و نبرد مىپردازند، دچار حيرت و شگفتى مىشويم! اينان در واقعنخستين پرچمداران و طلايه داران اسلام و صاحبان درفش پر افتخاردعوت به توحيد در جهان و رهبران بلا منازع امّت محسوب مىشوند.سبحان اللَّه!! چه صفحه شكوهمندى است! چه انگيزهاى موجب شده تااين پيران سالخورده سپاهى ويژه به نام "كتيبة الخضراء" تشكيل دهند؟!و چه انگيزهاى در كار است كه اينان چنين دست از جان شيرين خودشستهاند؟! با كدامين انگيزه به ميدان آمدهاند؟! حال آنكه اگر ايشان درخانههايشان هم قرار مىگرفتند و به اين جنگ رهسپار نمىشدند، باز هماز تكريم و احترام آنان چيزى كاسته نمىشد!!
امّا مسأله حيثيت اسلام بود و اين پيران خود نسل قرآن بودند. آيا مگراين قرآن نيست كه مى تواند شخصيّت انسان را چنان شكل دهد و او راچنان بارآورد كه در سالهاى پيرى هم مبارزه كند و از ماديات پا فراترنهد؟ اينان در برابر ارتداد جاهلى مآبانه بنى اميّه از هيچ تلاش فروگزارنكردند و دل پيامبر را با فداكاريهاى كه بايد انجام مىدادند، شاد نمودند.
-------------------------------------------------
1) في رحاب أئمّة اهل البيت، ص168.
2) همان مأخذ، ص17.
3) في رحاب أئمّة اهل البيت، ص17.
4) همان مأخذ، ص173.
---------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت
امام نبردها را رهبرى مىكند
- بازدید: 5390