امام به خلافت برگزيده مى‏شود

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

موجهاى‏اضطراب وپريشانى، كشتى امّت‏را هر لحظه‏از سواحل امنيّت‏وآسايش به دور مى‏برد. مهاجران وانصار كه طلحه و زبير هم در ميان‏آنان بودند گرد هم آمدند وهمگى بر بيعت با على عليه السلام اتفاق كردند وبه‏سرعت نزد آن‏حضرت آمدند و گفتند : مردم بايد پيشوا وامامى‏داشته باشند.امام پاسخ داد : مرا در كار شما حاجتى نيست. هركس را كه شما برگزيديد،من نيز بدان رضايت مى‏دهم. آن جماعت گفتند : ما جز تو را برنگزينيم‏واضافه كردند : ما امروز كسى را سزاوارتر از تو به خلافت نمى يابيم.على‏عليه السلام فرمود : چنين مكنيد. اگر من وزير باشم بسى بهتر از آن است كه‏امير باشم. آنان در پاسخ گفتند : هرگز، به خدا چنين نكنيم مگر آنكه با تودست بيعت دهيم. حضرت فرمود : اين كار بايد در مسجد انجام پذيرد.زيرا بيعت من نبايد پنهانى ونيز به دور از رضايت مسلمانان انجام گيرد.
مردم امام را تهديد كرده، گفتند : ما با تو بيعت مى‏كنيم كه خودمى‏بينى بر اسلام چه گذشت.
امام فرمود : "مرا وانهيد و در پى كس ديگرى باشيد. زيرا ما به كارى‏دست مى‏زنيم كه رنگها و ابعاد گوناگون دارد دلها در برابر آن تاب نياورندوعقلها زيربار آن نخواهند رفت".(1)
امّا آن‏جماعت گفتند : تو را در اين باره به خدا سوگند مى‏دهيم. آيا مگرحال‏وروز اسلام‏را نمى‏بينى؟ آيا مگر اين‏آشوب‏وفتنه‏را مشاهده نمى‏كنى؟
فرمود : من بيعت شما را مى‏پذيرم ودر اين صورت طبق آنچه خودمى‏دانم با شما رفتار خواهم كرد.(2)
آرى، امام خلافت را نمى پذيرفت زيرا امواج فتنه به بالاترين حدّخود رسيده بود. آن‏حضرت دوست مى‏داشت تا وزير و كمك كار آنان‏باشد تا بدين وسيله در فرو نشاندن آتش فتنه وآشوب از موقعيّت آزادى برخوردار باشد. امّا نه كسى خود را نامزد خلافت مى‏كرد ونه كسى به‏خلافت فردى جز على عليه السلام رضايت مى‏داد.
از سويى امام بيعت اهل حل وعقد را بدون كسب رضايت مردم، براى‏خلافت ناكافى مى‏دانست بلكه آن‏حضرت، انتخاب خليفه تعيين شده ازسوى خداوند را حق عموم مردم مى‏ديد از اين رو پيشنهاد كرد كه بيعت بااو در مسجد ودر برابر چشم مردم انجام پذيرد.
از ديگر سو آن‏حضرت با آنان شرط كرد كه بر طبق علم ودانش خودرهبرى‏آنان را بر عهده گيرد ومطابق با سنّت پيامبرصلى الله عليه وآله با آنان رفتار كند،نه براساس مصالح يارانش و جهل آنها، ويا فشارهاى نيروهاى سياسى.
على عليه السلام دوران خلافت خود را باپى ريزى انقلابى عليه اوضاع فاسدآن زمان آغاز كرد. او تمام نيروى خود را براى مقابله با دشواريهايى كه‏خلفاى پيش از وى در برابر آنها به زانو در آمده يا متوقف شده بودند، به‏كار بست. يكى از بزرگترين دشواريها مقابله با نيروى سياسى فزاينده بنى‏اميّه وهم پيمانان آنان كه از بقاياى دوران جاهلى به شمار مى آمدند، بود.
در واقع حذف اين جناح از جامعه اسلامى يكى از بزرگترين‏مأموريتهايى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله خود سنگ اوّل آن را گذاشته بود وپس ازوى اصحاب با ضعف و سستى خط آن‏حضرت را دنبال كردند تا آنكه‏نوبت به خلافت امام رسيد وبا آنكه شرايط نامساعدى بر جامعه اسلامى‏حكمفرما بود آن‏حضرت با عزم راسخ خويش براى اصلاح وضع موجوددست به كار شد.
در اهميّت شناخت چهره پليد بنى اميّه كافى است به قرآن بنگريم كه‏از آنان به عنوان "شجره ملعونه"(3) ياد كرده است. همچنين رسول خدامسلمانان را نسبت به آنان هشدار داده وفرموده است :
"هر گاه معاويه را بر فراز منبر من ديديد او را بكشيد اگر چه هرگزشما چنين نمى‏كنيد".
آنان بزرگترين نيروى سياسى در جزيرة العرب به حساب مى‏آمدند.پيامبرصلى الله عليه وآله نيز دور و بر ايشان را گرفته بود تا شايد به راه هدايت گام نهندوخود را با شرايط جديد هماهنگ سازند. يا آنكه پيامبر مى‏خواست‏شوكت وعظمت اسلام را حفظ كند وآنگاه در فرصتى مناسب، آنان را ازصحنه محو سازد. امّا اكنون موقع اين كار فرا رسيده بود. آنان نه تنها خودرا در بوته جامعه اسلامى ذوب نكردند بلكه همواره بر ضدّ نيروهاى‏مكتبى و اصيل دسيسه چينى مى‏كردند ودر انتظار فرصتى بودند تا كارحكومت اسلامى را يكسره كنند.
به همين علّت است كه امير مؤمنان خلافت خود را با هجوم بربنى‏اميّه وپس گرفتن امتيازات آنان كه به زور از عثمان گرفته بودند، آغازكرد.
ابن ابى الحديد به نقل از ابن عبّاس روايت كرده است كه على عليه السلام درروز دوّم از خلافتش در مدينه به ايراد خطبه پرداخت ودر آنجا فرمود :
"هر زمينى كه عثمان بخشيده وهر مالى كه عطا كرده از مال اللَّه است‏وبايد به بيت المال باز گردانده شود. زيرا هيچ چيز حق قديم را باطل‏نمى‏كند واگر من آنها را بيابم، اگر چه كابين زنها شده ويا در شهرهاپراكنده گشته باشد، به بيت المال بازشان مى‏گردانم. زيرا در عدل وسعتى‏است وكسى كه حق بر او تنگ مى‏آيد بداند كه ستم بر او تنگتر شود".(4)على‏عليه السلام كار گزاران خليفه سابق را كه بر ولايات‏اسلامى حكومت داشتند،از كار بركنار كرد. همچنين بر عزل معاويه، رهبر سياسى ونظامى حزب‏اموى، بسيار پافشارى نمود. در واقع معاويه دوست داشت تا آن‏حضرت‏مانند خلفاى گذشته وى را به عنوان والى شام همچنان در مقام خود ابقاكند تا شايد از اين راه براى تحكيم نفوذ حزب خود در حكومت، فرصت‏ديگرى بيابد.
از بين بردن معاويه وحزب اموى بزرگترين مسئوليّت امام به شمارمى‏آمد ورسول خدا خود در بيانى به آن‏حضرت تأكيد كرده بود كه وى بايددر ادامه خط رسالت، با حذف نيروهاى جاهلى وبقاياى آن، به تكميل‏هدف پيامبر همّت گمارد. روزى پيامبر به آن‏حضرت فرمود :
"تو بر سر تأويل و تفسير قرآن با بنى‏اميه خواهى جنگيد چنان كه مابر سر تنزيل آن با ايشان پيكار كرديم".
ياران روشن نگر رسول خدا نيز تماماً نسبت به اين وظيفه الهى كه‏تحقّق آن برايشان واجب بود، آگاهى داشتند وعلى نيز براى تحقّق اين‏اهداف مسئوليّت خطير خلافت بر مسلمانان را عهده دار شد. وى نهايت‏كوشش خويش را براى تحقّق يكى از دو امر زير به كار بست :
1 - بيرون راندن بقاياى نظام جاهلى از صحنه جامعه و اقامه عدل‏اسلامى در آن.
2 - افشاى اين نيروى جاهلى ورسوا كردن آن وايجاد حركتى مكتبى به‏منظور نابودى اين نيرو وجلوگيرى از تحقّق كامل اهداف ومقاصد آن.
از آنجا كه شرايط براى تحقّق هدف نخست مساعد نبود، بالطبع‏تمام تلاشها در جهت تحقّق هدف دوّم به كار گرفته شد. بدين ترتيب درميان امّت پرچمدارانى مكتبى ظاهر شدند كه مبارزه با بنى‏اميّه راسر لوحه كار خود قرار داده بودند به طورى كه توانستند آنان را كاملاً ازصحنه جامعه بيرون برانند وبنى‏اميّه هم بدون آنكه بتوانند به هدف‏اصلى واساسى خود كه همان باز گرداندن مردم به جاهليّت بود، دست‏يابند از عرصه جامعه حذف شدند. روايت زير مى‏تواند نشانگر گوشه‏اى‏از اهداف پليد معاويه باشد.
پس از آنكه معاويه به خلافت رسيد، روزى به بانگ اذان گوش‏سپرده بود. عدّه‏اى از خواص وى نيز در مجلس او حاضر بودند. چون مؤذن‏به عبارت "اشهد أنَّ محمّداً رسول اللَّه" رسيد، معاويه در خشم شد. يكى‏از كسانى كه در مجلس حضور داشت، از علّت خشم معاويه پرسيد.معاويه پاسخ داد : ابو بكر حكومت كرد و رفت و مردم در باره اومى‏گويند خدا ابو بكر را رحمت كند. همچنين ابو عدى حكومت كرد ورفت ومردم پس از حكومتش گفتند : خدا عمر را بيامرزد. امّا اين ابن ابى‏كبشه )پيامبرصلى الله عليه وآله( راضى نشد مگر آنكه نام خود را قرين نام خدا كرد.نه، به خدا قسم كه او بايد نيست و نابود شود.
همچنين يزيد، فرزند فاسد معاويه اين شعر را مى‏سرود : بنى هاشم باحكومت بازى كرد ودر واقع نه خبرى آسمانى آمد ونه وحى نازل شد.
بدين علّت امير مؤمنان‏عليه السلام استراتژى خود را تا آنجا كه در توان‏داشت، بر اساس حذف حزب اموى از صحنه جامعه قرار داد.
-----------------------------------------------
1) نهج البلاغة، خطبه 92.
2) نهج البلاغة، همان خطبه، ونيز في رحاب أئمة اهل البيت، ج‏2، ص‏4، به نقل ازطبرى وابن‏اثير.
3) سوره اسراء، آيه 60.
4) في رحاب أئمّة اهل البيت، ج‏2، ص‏11.
---------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page