امام على علیه السلام در برابر دشواريها

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

پيامبرصلى الله عليه وآله در واپسين دم حيات خويش به على‏عليه السلام خبر داد كه ازامّتش دردها و دشواريهاى بسيارى متحمّل خواهد شد و آنان اوامرش رادرباره على وديگر خاندانش نشنيده و نديده مى‏انگارند. بنابراين براوست كه به هنگام رويارويى با چنين اوضاع و شرايط به سلاح صبرمجهز گردد و شكيبايى پيشه كند. آنگاه به رفيق اعلى پيوست و درحالى كه‏سر مباركش بر سينه امام على‏عليه السلام بود، جان داد.
پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله، على به انجام غسل و كفن و دفن آن‏حضرت‏اهتمام ورزيد. وى در اين باره مى‏فرمايد :
رسول خداصلى الله عليه وآله، جان داد. درحالى كه سر او بر سينه من بود و به روى‏دستم جان از كالبدش بيرون شد. پس دستم را (براى تيمّن) بر چهره‏ام‏كشيدم و به كار غسل او پرداختم درحالى كه فرشتگان مرا در اين كار يارى‏مى‏دادند. پس از خانه رسول خدا و اطراف آن گريه و فرياد بلند شد.گروهى از فرشتگان فرود مى‏آمدند و گروهى ديگر به سوى آسمان عروج‏مى‏كردند. همهمه نمازهايشان كه بر پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏خواندند از گوش من‏بيرون نمى‏رفت تا آنكه پيكر پاك آن حضرت را در آرامگاهش نهاديم.پس چه كسى از مردگان و زندگان، به آن‏حضرت، از من سزاوارتراست؟!(1)
امّا درهمين موقعيّت عدّه‏اى در انديشه ايجاد انقلاب و دگرگونى بودند.سه خط عمده پس از وفات پيامبرصلى الله عليه وآله، بر نقشه سياسى جزيرةالعرب‏آشكارا به چشم مى‏خورد.
نخست : خط امام على‏عليه السلام كه عدّه بسيارى از انصار و نيز برخى ازمهاجران با وى همراه بودند.
دوّم : خط ساير مهاجران و پاره‏اى از انصار بويژه قبيله خزرج.
سوّم : حزب امويها به رهبرى ابو سفيان.
با وجود آنكه خط سوّم، خطى مطرود به شمار مى‏آمد و هنوزخاطرات جنگهاى بدر و اُحُد و كردار سران اين خط در يادهاى مسلمانان‏زنده بود مى‏توان چنين نتيجه گرفت كه اين خط جرأت نمى‏كرده تا خود رابه عنوان يك نيروى سياسى در جامعه مطرح كند. امّا پراكنده بودن عوامل‏و ايادى آن در جزيرةالعرب و نيز برخوردارى از تجربه‏هاى فراوان‏رهبرى و در اختيار داشتن بسيارى از مردان قوى و مقتدر و ثروتهاى‏بسيار، عواملى بود كه همواره اين خط را در هر تصميم‏گيرى سياسى براى‏جامعه به عنوان يك جريان پشت پرده درنظر جلوه مى‏داد. اين خطصاحب بيشترين نيروى فشار در تمام رويدادها بود.
هر پژوهشگر تاريخ بخوبى درمى‏يابد كه هر نيروى سياسى كه با خطابوسفيان همگام و هم‏پيمان مى‏شد، مى‏توانست براحتى سر رشته امور رادر دست خود گيرد. ابو سفيان درآغاز كوشيد با امام على هم‏پيمان گردد امّاعلى‏عليه السلام خواسته او را نپذيرفت. آنگاه ابوسفيان با برخى از عناصر خطدوّم كه ميانه‏روتر قلمداد مى‏شدند، همسو گشت. زيرا على‏عليه السلام در راه‏خداوند بسيار سختگير و انعطاف‏ناپذير بود.
در برخى از مدارك و متون تاريخى آمده است كه ابوسفيان پس ازوفات رسول اكرم‏صلى الله عليه وآله به نزد على رفت و آن‏حضرت را به گرفتن حقوقش‏تشويق كرد وبه او قول داد كه شهر را از اسب و سوار پر كند، امّا على‏عليه السلام‏با قاطعيّت پيشنهاد او را رد كرد و خطبه پر مغزى ايراد نمود كه در آن‏مردم را به گرايش به آخرت تشويق كرد و از تمايل به دنيا برحذر داشت.آن‏حضرت در مطلع اين خطبه مى‏فرمايد :
"اى مردم! امواج فتنه‏ها را با كشتيهاى نجات بشكافيد و از طريق‏دشمنى ومخالفت باز گرديد و تاجهاى فخر فروشى را بر زمين نهيد. آن‏كس كه با بال و پر قيام مى‏كند، رستگار است و آن كس كه تسليم شده‏راحت و آسوده است.
اين )دنيا يا خلافت( آبى است بد بوى و لقمه‏اى است كه در گلوى‏خورنده‏اش گير مى‏كند و آن كس كه ميوه را كال بچيند همچون كشاورزى‏است كه در زمين ديگرى به كشت و كار پردازد. پس اگر سخنى بر زبان‏آورم، گويند بر حكومت حرص مى‏ورزد و اگر خاموش بنشينم گويند ازمرگ بيمناك شده است".(2)
بدين‏گونه خط دوّم و خطى كه رهبران آن توانستند با خليفه اوّل بيعت‏كنند، چيرگى يافتند. فرماندهان ارتش مسلمانان هم غالباً با اين خط متفق‏و هماهنگ بودند. در توان ماست كه پيروزى اين خط را به عنوان پيروزى‏جناح نظامى تفسير كنيم. اگرچه على‏عليه السلام خود يكى از برجسته‏ترين‏فرماندهان نظامى در آن روزگار به شمار مى‏رفت و پرچم اسلام را دراكثر ميدانها بر دوش مى‏كشيد، امّا بيشتر يارانش از محرومان‏ومستضعفانى همچون گروه انصار بودند.
همچنين ما مى‏توانيم انگيزه پيامبر را در گسيل داشتن سپاه اسامه به‏خارج از پايتخت كشور اسلام و بلكه بيرون از جزيرةالعرب و نيز ملحق‏كردن اصحاب بزرگ و معروف خود كه گروهى از انصار و رهبران جناح‏دوّم هم درميان آنان بودند، به اين سپاه را به خوبى تفسير و تبيين كنيم.
امّا مسلمانان از روانه كردن سپاه اسامه سرباززدند و از همراه شدن باآن تخلّف ورزيدند. چه بدين علّت كه از اصرار و هدف پيامبر در روانه‏ساختن سپاه اسامه آگاه شده بودند و چه بنابر گمان برخى، بر حال پيامبراظهار نگرانى مى‏كردند. اين درحالى بود كه خود پيامبرصلى الله عليه وآله فرموده بود :
"سپاه اسامه را روانه كنيد. خداوند لعنت كند كسى را كه از ملحق‏شدن به سپاه اسامه سرباززند". تفصيل اين نكته در حديثى صريح از اميرمؤمنان بيان شده است. آن‏حضرت مى‏فرمايد :
"آنگاه رسول خداصلى الله عليه وآله به سپاهى كه در هنگام بيمارى‏اش كه منجر به‏مرگ او شد، اسامة بن زيد را به فرماندهى آن گماشته بود دستور حركت‏داد. پيامبرصلى الله عليه وآله هيچ يك از اعراب و از قبايل اوس و خزرج و ساير مردم‏را كه از خلافت و منازعه آنان انديشناك بود و نيز هيچ يك از كسانى كه‏مرا به ديده دشمنى مى‏نگريستند، از كسانى كه پدر يا برادر يا دوستشان راكشته بودم، باقى نگذاشت مگر آنكه آنان را هم به ملحق شدن به آن سپاه‏فرمان داد. همچنين آن‏حضرت هيچ يك از مهاجران و انصار و مسلمانان‏وغير مسلمانان و اهل كتاب ومنافقان را در شهر بازنگذارد مگر آنكه‏آنها را هم در سپاه اسامه جاى داد تا بدين وسيله دلهاى كسانى كه در شهربودند با من يكى باشد و كسى سخنى نگويد كه موجب آزردگى حضرتش‏شود و مانعى مرا از رسيدن به ولايت ورسيدگى به حال مردم پس از وى‏باز ندارد. آخرين سخنى كه پيامبر درباره كار پيروانش بر زبان راند اين‏بود كه سپاه اسامه روانه شود و هيچ يك از افرادى كه بدان سپاه گسيل‏داشته بود، از آن تخلّف نورزند و در اين باره به سختى سفارش فرمودوبسيار اشاره و تأكيد كرد.
ولى پس از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله جان داد جز همان افرادى را كه اسامة بن‏زيد گسيل داشته بود كس ديگرى را نديدم. آنان همگى جايگاههاى خودرا ترك گفته و مواضع خود را خالى گذارده بودند و دستور رسول خداصلى الله عليه وآله‏را در آنچه كه بدان گسيلشان داشته بود و بديشان فرموده بود كه با فرمانده‏خود همراه باشند وزير پرچم او حركت كنند تا مأموريّتى كه براى آنان‏ترتيب داده بود، انجام دهند زير پاى نهادند. آنها فرمانده خود را دراردوگاهش تنها گذاردند و به سرعت بر مركبهاى خود نشستند تا عهدوپيمانى را كه خداوند عزّ وجل و رسولش براى من بر گردن آنان نهاده‏بود، نقض كنند. پس آن را نقض كردند وعهدى را كه خدا و رسولش بسته‏بودند، شكستند و براى خود ميثاقى بستند وبه خاطر آن داد و فرياد سردادند و آراى خود را بر آن جمع كردند بدون آنكه كسى از خاندان‏عبدالمطّلب در كار آنان دخالت يا در رأى آنان مشاركت داشته باشد و ياامرى را كه از بيعت من بر گردن آنان بود، فسخ كند.
آنان چنين كردند درحالى كه من به رسول خداصلى الله عليه وآله مشغول بودم و بامهيا كردن او براى كفن و دفن از ساير كارها غافل بودم. چراكه، در آن‏هنگام، پرداختن به چنين كارى مهمتر و سزاوارتر از آن كارى بود كه‏ديگران بدان شتافتند.
پس اى برادر يهود! اين كارى‏ترين زخمى بود كه برقلب من وارد شد باآنكه من خود در پيشامدى ناگوار و مصيبتى دردناك بودم و در فقدان كسى‏سوگوار بودم كه جز خداوند تبارك و تعالى كسى را پشتيبان نداشت. پس‏شكيبايى پيشه كردم تا آنكه فاجعه و مصيبت بعدى به سرعت درپى آن برمن فرود آمد.
آنگاه على‏عليه السلام به يارانش نگاهى كرد و پرسيد : آيا اين گونه نبود؟گفتند : چرا اى اميرمؤمنان همين‏گونه بود كه تو خود گفتى".(3)
---------------------------------------------------
1) نهج البلاغة، خطبه 311.
2) نهج البلاغة، خطبه 5.
3) بحارالانوار، ج‏28، ص‏207.
---------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page