جنگ جمل

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

طلحه و زبير تا زمان عثمان صاحب مقام بودند، و اميدوار بودند كه در روزگار على عليه السلام به خواسته هاى فراوانى دست يابند ولى هنگامى كه به خواسته خود نزد امام عدالت، نرسيدند، در دل تصميمى گرفتند و از على عليه السلام پس از آنكه با او بيعت كرده بودند، اجازه خواستند كه براى عمره به مكه بروند. آن حضرت با اينكه از نيت آنان آگاه بود، به آنها اجازه داد و به اصحاب خود فرمود: «به خدا كه قصد عمره ندارند، آنها قصد پيمان شكنى دارند» (1) آن دو در مكه به عايشه پيوسته، او را براى خارج شدن تشويق نمودند.
عايشه دختر ابوبكر:
در نيمه دوم خلافت عثمان بن عفان، جناب عايشه «از سخت ترين مردم بر ضد عثمان بود تا آنجا كه جامه اى از جامه هاى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را بيرون آورد و آن را در خانه خود آويزان كرد و به كسانى كه بر او وارد مى شدند مى گفت: اين جامه رسول خداست كه هنوز از بين نرفته، در حالى كه عثمان سنتش را از بين برده است... و گفته اند كه وى نخستين كسى بود كه عثمان را نعثل نام نهاد (كه نام يكى از يهوديان مدينه بود) و مى گفت نعثل را بكشيد، خداوند نعثل را بكشد. (2) چنانكه منابع تاريخى نقل مى كنند، جناب عايشه در مكه بود كه پيش از كشته شدن عثمان به آنجا رفته و هنگامى كه حج خود را به پايان رسانيد، به سوى مدينه بازمى گشت كه در ميان راه، يكى از آشنايانش، ابن ام كلاب، با او روبرو مى شود و عايشه به او مى گويد: عثمان چه كار كرد؟ گفت: كشته شد! گفت: دور و نابود باد.
ولى آنچه مايه شگفتى ماست آنكه او همراه با لشكر جرارى براى جنگ با على عليه السلام خارج مى شود به اين جهت كه به ادعاى او عثمان را كشته بود. اما اين چگونه است كه او قبلا قتل عثمان را خواسته و اينك براى گرفتن انتقام خون وى لشكركشى مى كند؟!
طبرى مى گويد هنگامى كه عايشه ابن ام كلاب را ديد كه وى را از كشته شدن عثمان با خبر ساخت، گفت: پس از آن چه كار كردند؟ گفت: اهل مدينه به اجتماع بر آن شدند و به بهترين شيوه عمل كردند، آنها بر خلافت على بن ابيطالب متفق شدند.
او گفت: «به خدا كاش آن يك بر اين يك بهم برمى آمد اگر امر خلافت براى دوست تو استقرار يابد، مرا بازگردانيد، مرا بازگردانيد. پس به سوى مكه رفت در حالى كه مى گفت: به خدا عثمان مظلوم كشته شد. به خدا كه انتقام خون او را خواهم خواست. ابن ام كلاب به وى گفت: براى چه! به خدا تو نخستين كسى بودى كه بر او اعتراض نمودى و مى گفتى نعثل را بكشيد كه كافر شده است» (3) ابن ام كلاب حق داشت كه اينگونه تعجب كند! ولى با نگاه سريعى به تاريخ عايشه نسبت به على عليه السلام مى بينيم كه او از زمان رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله با او موافق نبوده و سخن وى كه اخيرا بيان كرديم، بر ميزان كينه اش نسبت به على عليه السلام حكايت دارد كه به صورت جنگ و تحريك و تشويق و بلكه به فرماندهى سپاه براى جنگ با وى درآمد. در حالى كه سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، پيش از اين بيان شد كه «جز مومن تو را دوست نمى دارد و جز منافق با تو دشمنى نمى ورزد» (4) و همين منابعى كه اين حديث را نقل كرده اند، ما را از دشمنى عايشه نسبت به على عليه السلام خبر مى دهند تا آنجا كه نام بردن از او را تحمل نمى كرد و امام احمد بن حنبل روايت مى كند كه: «روزى، ابوبكر آمد و براى ديدار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اجازه خواست و پيش از وارد شدن شنيد كه عايشه با صداى بلند به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مى گفت: به خدا دانستم كه على نزد تو از من و پدرم محبوبتر است. اين را دوبار تكرار كرد تا اينكه پدرش او را كتك زد». (5) مجموعه اى از حالت هاى نفسانى در وراء موضع گيرى عايشه نسبت به اهل بيت عليهم السلام قرار داشت تا آنجا كه به صراحت عدم دوستى خود نسبت به حضرت حسن عليه السلام را بيان كرد هنگامى كه مى خواستند او را نزد جدش حضرت مصطفى صلى اللَّه عليه و آله به خاك سپارند كه او به سوى آنان خارج شد و گفت: «كسى را كه دوست نمى دارم، در خانه ام دفن نمى شود» (6) و شايد بارزترين آن صفات رشك بردن عجيب او بود كه بر هيچكس پوشيده نماند. و ما آن را در مطالب درسى خود خوانده ايم. و نيز عوامل بسيار ديگرى وجود داشت كه علت خروج عايشه بر ضد على عليه السلام بوده اند. شايد مهم ترين آنها موضع گيرى على و اهل بيت عليهم السلام در برابر خلافت پدرش و نيز ايستادن حضرت زهرا عليهاالسلام در برابر او بوده و معلوم است كه حضرت زهرا عليهاالسلام همسر على عليه السلام و مادر حسن و حسين و از همه مهم تر تنها دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از خديجه نخستين همسر آن حضرت مى باشد كه عايشه بر او رشك مى برد. حتى در هنگامى كه او در جهان ديگرى بوده و رحلت كرده بود... اين امر نياز به تأمل دارد، ما چيزى را نمى يابيم كه خروج عايشه بر ضد امام على عليه السلام را توجيه كند، بلكه آن را به موجب دليل نقلى و عقلى و اجماع امت بر خلاف شرع مى دانيم.
عايشه با خروج خود با صريح آيات قرآنى مخالفت نمود كه زنان پيامبر را به آرام گرفتن در خانه هايشان فرمان مى دهد: (و قرن فى بيوتكن و لا تبرجن تبرج الجاهليه الاولى) (7) يعنى: «در خانه هايتان آرام گيريد و چون جاهليت پيشين خود را آشكار نسازيد». همه همسران پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به جز عايشه، اين دستور را اجرا نمودند.
همچنين خروج او بر خليفه شرعى، صرف نظر از اينكه وى زنى بوده است كه دستور داشت در خانه اش بماند و آن روش اهل سنت و جماعت است اشكال ديگرى دارد و آن اينكه امام على عليه السلام به عنوان خليفه مسلمين، محل اجماع امت بود و براى عايشه جايز نبوده است كه بر ضد او خروج كند و با وى بجنگد، زيرا كه اين امر، بنا به عقيده ما و عقيده آنان، خروج از دين شمرده مى شود.
همچنان كه عقل به متناقض بودن موضع گيرى او حكم مى كند زيرا كه وى گاهى قتل عثمان را مطالبه مى كند و هنگامى كه اين امر اتفاق مى افتد، به خونخواهى وى برمى خيزد. اين چيزى عجيب و موضع گيرى غير قابل فهمى است كه البته نيازمند تامل و دقت است تا بتوانيم موضع خود را مشخص سازيم... خصوصا اينكه گفته شده است كه نصف دين، نزد حميراء (يعنى عايشه است).
حضرت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، بشرحى كه در مستدرك آمده، از خارج شدن وى، خبر داده بود. گفت: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله خروج بعضى از امهات مومنين را خبر داد، پس، عايشه خنديد و آن حضرت فرمود: «ببين اى عايشه كه تو آن يك نباشى». سپس خبر داد آن كس كه خارج شود سگ هاى حوأب، بر او پارس خواهند كرد. و هنگامى كه سگ ها (هنگام رفتنش براى جنگ جمل. م.) بر او پارس كردند، گفت: «اين كدام آبادى است؟ گفتند: حوأب. گفت، گمان نكنم كه بازگردم؟ زبير گفت: نه! بلكه مى روى تا مردم تو را ببينند. گفت: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله را شنيدم كه مى گفت: چگونه باشد يكى از شما هر گاه سگ هاى حوأب او را پارس كنند» (8) در زمان حيات حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله ما او را همانگونه مى بينيم كه در آيه هاى مباركه سوره تحريم آمده كه در مورد همسران پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به تفصيل سخن گفته و براى ما بيان داشته است كه همسران پيامبران ضرورتا ممكن است در مرتبه اى واحد از ايمان نباشند بلكه ممكن است كه بر خلاف همسران پيامبرشان باشند و اين امر بعيدى نيست و خداوند تعالى براى ما مثال هايى مى آورد باشد كه ما متوجه شويم: (ضرب اللَّه مثلا للذين كفروا امراه نوح و امراه لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما فلم يغنيا عنهما من اللَّه شيئا و قيل ادخلا النار مع الداخلين) (9) يعنى: «خداوند مثالى در مورد كسانى كه كافر شده اند، زده است: زن نوح و زن لوط كه همسران دو تن از بندگان درستكار ما بودند و به آنان خيانت كردند و آنها در برابر خداوند نفعى براى آن دو نداشتند و به آن دو گفته شد كه به آتش وارد شويد همراه با وارد شوندگان به آن».
اين مثال در سوره تحريم آمده است كه (اين سوره) درباره كارهاى عايشه با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سخن مى گويد. خداى تعالى مى فرمايد: (ان تتوبا الى اللَّه فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا عليه فان اللَّه هو مولاه و جبريل و صالح المومنين و الملائكه بعد ذلك ظهير) (10) يعنى: «اگر به سوى خدا توبه كنيد، دلهايتان توجه نموده و اگر بر او با يكديگر همدست شويد، خداوند مولاى اوست، و جبرئيل و مومنان درستكار و پس از آنها فرشتگان. پشتيبان او هستند». اين آيه ها بنا به گفته عمر در مورد عايشه و حفصه نازل شده اند، آنگونه كه در صحيح بخارى آمده است (11) خداوند تعالى آنان را به طلاق تهديد مى كند: (عسى ربه ان طلقكن ان يبدله ازواجا خيرا منكن مسلمات مومنات قانتات تائبات عابدات سائحات ثيبات و ابكارا) (12) يعنى: «اگر شما را طلاق دهد، شايد پروردگارش بجاى شما به او همسرانى بهتر از شما بدهد، زنانى مسلمان و با ايمان و پرستنده و توبه كننده و عبادت كننده و روزه دار كه بيوه يا دوشيزه باشند».
من نمى خواهم در مورد سيره عايشه به تفصيل سخن بگويم، زيرا اين مجال، مجال جهاد و جنگ و فرماندهى لشكرهاست كه خاص مردان مى باشد لذا فقط براى اينكه مطلب روشن شود اين موارد را بيان كردم.
يكى از دوستان با بعضى وهابيها در مورد جهاد زن سخن مى گفت و گفتگو بصورتى حاد درآمد و آن وهابى در برابر اين برادر با تعصب فرياد كشيد: «جهاد براى زن جايز نيست و اين تبرج بشمار مى آيد و حرام مى باشد» در اين هنگام آن برادر به او گفت: «پس در اين صورت چرا مادرتان در روز جمل خارج شد».
طرف هاى درگير در جنگ جمل اينها بودند: على عليه السلام خليفه مسلمين و ولى امر آنان از يكسو اما از سوى ديگر كسانى كه تحت فرماندهى عايشه و طلحه و زبير بودند.
عايشه خود عملا سپاه را فرماندهى مى كرد و همچون خليفه شرعى در امور آن مداخله مى نمود و گمان مى كنم كه او به اين خيال افتاده بود كه مى تواند جاى پدرش را بگيرد! در اين باره آنچه اين امر را تاييد مى كند، مطلبى است كه ابن ابى الحديد بيان كرده كه: «عايشه هنگامى كه در بصره بود، نامه اى به زيد بن صوحان عبدى نوشت و در آن چنين اظهار داشت: از عايشه ام المومنين دختر ابوبكر، همسر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به فرزند خالصش زيد بن صوحان، اما بعد در خانه ات اقامت گزين و مردم را از على بن ابيطالب بازدار. باشد كه آنچه دوست مى دارم از تو به من برسد كه نزد من تو موثق ترين فرد از اهل من هستى. والسلام.
لكن آن شخص به او چنين پاسخ داد: از زيد بن صوحان به عايشه دختر ابوبكر. اما بعد خداوند تو را فرمانى داده است و ما را فرمانى. به او امر كرده است كه در خانه ات آرام گيرى و ما را فرمان داده است كه جهاد كنيم در حالى كه نامه تو به من رسيده است كه در آن مرا دستور مى دهى كه بر خلاف فرمان خداوند عمل كنم كه در آن صورت كارى را انجام دهم كه خداوند تو را به آن امر كرده و تو كارى را مى كنى كه خداوند مرا به انجام آن فرمان داده است، پس دستور تو نزد من اطاعت نمى شود و نامه ات را جوابى نباشد (13) عايشه اينگونه با امامى مى جنگيد كه اطاعتش به عقيده ما واجب و به اجماع همگان خليفه مسلمين بود. بر خلاف ديگر خلفاء به اعتقاد اهل سنت و جماعت، كه اميرالمومنين بر او پيروز شد و شترش را پى زد و با وى به روش رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله با اهل مكه رفتار نمود، كه به آنان فرمود: «برويد كه شما آزاد شدگان هستيد»، و على عليه السلام او را سالم به مدينه فرستاد.
----------------------------------------------
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 11 ص 17 و بحارالانوار ج 32 ص 25.
2. طبرى ج 4 ص 459.
3. طبرى ج 4 ص 459.
4. سنن ترمذى ج 5 ص 643 حديث 3736، كنز العمال ج 11 ص 598 حديث 32878.
5. مسند احمد بن حنبل ج 5 ص 345 حديث 17953.
6. ارشاد مفيد ص 193.
7. سوره احزاب، آيه: 33.
8. مستدرك حاكم ج 3 ص 119، 120.
9. سوره تحريم، آيه 10.
10. سوره تحريم، آيه: 4.
11. بخارى باب و اذا سر النبى الى بعض ازواجه. ج 6 ص 196- 197.
12. سوره تحريم، آيه: 5.
13. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 6 ص 226.
-------------------------------------
نویسنده: عبدالمنعم حسن سودانى
مترجم: سيد حسين محفوظى موسوى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page