سقيفه

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

براى اينكه حقيقت جريانات روز انتصاب ابوبكر به عنوان خليفه مسلمين را بدانيم تاچاريم حوادث آن روز را مرور كنيم تا بدين وسيله مشخص سازيم آيا واقعا آن طور كه ادعا مى كنند، شورايى در بين بوده است:
در طبقات ابن سعد آمده است: «هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به ملأ اعلى منتقل شد، انصار، در سقيفه بنى ساعده، جمع شدند كه گروهى از مهاجرين (1) نيز به آنها پيوستند و در كنار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كسى جز خويشاوندانش باقى نماند كه آنان نيز به غسل و كفن آن حضرت پرداختند و عبارت بودند از: على و عباس و دو پسرش، فضل وقثم، و اسامه بن زيد و صالح، غلام پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و اوس بن خولى انصارى. در اين باره عمر بن خطاب، خبر سقيفه را خلاصه نموده گفت: خبر يافتيم كه هنگام درگذشت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله انصار، در سقيفه، «سقيفه بنى ساعده» اجتماع نموده اند و على و زبير و كسانى كه همراهشان بودند، همراه ما نيامدند، به ابوبكر گفتم: بيا تا نزد برادرانمان انصار، برويم.
پس حركت كرديم و هنگامى كه نزد آنان رسيديم، مردى را در بستر آرميده يافتيم. گفتيم: اين، كيست؟ گفتند: اين، سعد بن عباده است كه بيمار مى باشد. هنگامى كه اندكى نشستيم، خطيب آنان، شهادتين را گفت و خداى را ستايش نمود سپس گفت: اما بعد، ما ياران خداوند و لشكر اسلام هستيم و شما گروه مهاجرين خاندان پيامبرمان هستيد كه از قومتان گروهى به سوى ما آمدند. عمر گفت: هنگامى كه ديدم آنان مى خواهند ما را كنار بگذارند و امر (خلافت) رااز ما غصب كنند، مطلبى را آماده كرده بودم تا در حضور ابوبكر بيان كنم ولى هنگامى كه مى خواستم حرف بزنم، گفت: آرام باش و من دوست نداشتم كه او را به خشم آورم، پس برخاست و خداى را حمد و ثنا گفت و چيزى را باقى نگذاشت كه من قصد بيان آن را داشتم لذا او يا آن را بيان كرد يا بهتر از آن را. و گفت: اى گروه انصار، شما هيچ فضلى را بيان نمى كنيد، مگر اينكه شايسته آن باشيد (و مردم عرب، اين امر را جز براى اين بخش از قريش نمى شناسند) (كه آنان از نظر محل و نسب حد وسط باشند) (و من يكى از اين دو نفر را براى شما پسنديدم) با هر كدام از آنان كه خواستيد، بيعت كنيد. پس، دست مرا گرفت و دست ابوعبيده بن الجراح را. هنگامى كه ابوبكر سخنش را به پايان رساند، از ميان آنان شخصى برخاست و گفت «من شايسته اين امر و برازنده ى آن مى باشم، از ما اميرى باشد و از شما اميرى، اى گروه قريش» (2) عمر گفت: در اين هنگام صداها برخاست و گفتگوهاى فراوانى درگرفت و هنگامى كه من از اختلاف بيمناك شدم. به ابوبكر گفتم: دست خود را باز كن تا با تو بعيت كنم. ابوبكر گفت: بلكه تو باشى اى عمر كه تو براى اين كار از من قويتر هستى! و عمر آنگونه كه طبرى نقل مى كند قويتر بود، و هر كدام از آن دو نفر مى خواست كه دوستش دست خود را باز كند تا دست خود را براى بيعت بر آن بزند. بالاخره عمر دست ابوبكر را باز كرد و گفت: قدرت من به همراه قدرت تو و براى توست. پس مردم بيعت كردند و بيعت را تثبيت نمودند ولى على و زبير خوددارى نمودند. زبير شمشير خود را كشيد و گفت: آن را غلاف نمى كنم تا اينكه با على بيعت شود. اين خبر بر ابوبكر و عمر رسيد و عمر گفت: شمشير زبير را بگيريد و آن را بر سنگ بزنيد. سپس عمر به سوى آنان رفت و آن دو را با زحمت آورد و گفت: يا اطاعت كنيد و بيعت نماييد و يا اينكه به زور بيعت خواهيد كرد» (3) عمر مى گويد: «سپس بر روى سعد جهيديم تا آنجا كه يكى از آنان گفت: سعد را كشتيد. گفتيم: خداوند سعد را بكشد و ما به خدا كارى را مهمتر از بيعت با ابوبكر نيافتيم» (4) حوادث سقيفه بدينگونه يك رويداد شعبده بازانه تاريخى بود كه در آن مردم به جاهليت خويش بازگشتند. تا آنجا كه يكى از آنان به عمر گفته بود «به خدا كه آن را بصورت سابق بى دست و پايش بازمى گردانيم» و هم او بود كه مى گفت: « من شايسته و برازنده آن هستم».
آنچه در سقيفه اتفاق افتاد يك بازى سياسى نمايشى دراميك بود كه سناريوى آن قبل از اجرا آماده شده و مقدمات آن نيز فراهم گرديده بود كه در آن نه منطق ارزش ها و اصول بلكه گرايشهاى جاهلى حاكم بود.
ما در سقيفه اثرى از مهاجرين نمى بينيم، به جز مثلث ابوبكر و عمر و ابوعبيده، كه اين امر نيازمند تفسير است كه چرا فقط اين سه نفر و نه ديگران، حضور داشتند و آنگونه كه عمر مى گويد: دو فرد صالح را ديديم كه در غزوه بدر حضور داشتند و آن دو ما را از خبر سقيفه آگاه ساختند، اما نام اين دو فرد را بيان نكرده است. اين دو نفر چه كسانى بوده اند و راز انتخاب آنان چه بوده است.
از اين گذشته حضور اين سه نفر در مدينه غير قانونى بوده، زيرا كه آنان مأموريت داشتند كه در سپاهى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرماندهيش را به اسامه سپرده بود حضور داشته باشند، به نحوى كه بيان آن خواهد آمد.
چه زيانى به اين سه نفر مى رسيد اگر سعى در آرام كردن اوضاع مى نمودند تا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به خاك سپرده شود، خصوصا اينكه ابوبكر در ميان آنان بود كه به ادعاى آنها، در وضعيتى قرار داشت كه مى توانست در اين امر موثر باشد، اما اگر چنين مى كردند كارها بر خلاف خواسته آنان، دگرگون مى گشت؟
درباره ى تعداد حاضر در اين شورا، گمان نمى كنم كه چشم گير بوده باشد خصوصا اگر بدانيم كه اين سقيفه (يعنى سايبان. م)، محلى نيست كه به هيچ وجه، گنجايش تعداد زيادى را داشته باشد، و به اين امر بايد اضافه نمود كه عده زيادى از اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و در رأس آنان، على و هاشميان حضور نداشتند زيرا كه به مصيبت رحلت حضرت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مشغول بودند، كه دوست صديق او يعنى ابوبكر آن را به فراموشى سپرده و به دنبال خلافت رفته بود.
عمر مى گويد: «با خبر شديم كه هنگام فوت پبامبر صلى اللَّه عليه و آله على و زبير و كسانى كه همراه آنان حضور داشتند، در خانه فاطمه، بوده اند» (5) واقعا اين چه شورايى است كه باب مدينةالعلم، فاروق اعظم و صديق نخست، على بن ابى طالب عليه السلام در آن حضور نداشته است. و مشروعيت را از كجا كسب مى كند در حالى كه همه ساكنان مدينه در آن وقت صرف نظر از همه ى سرزمين هاى اسلامى براى نامزد كردن ابوبكر، جمع نشده بودند. حتى كسانى كه بيعت كردند انگيزه آنان شخصيت ابوبكر نبوده است، زيرا كه بعضى از بيعت كنندگان بنا به ملاحظات سياسى بيعت كرده بودند، آنگونه كه قبيله اوس عمل كردند كه در هنگام بيعت با ابوبكر بعضى از آنان، كه اسيد بن حضير (يكى از بزرگانشان) در ميان آنان بود اظهار داشت: «به خدا كه اگر قبيله خزرج يكبار بر شما تسلط يابند، پيوسته بدان سبب بر شما برترى خواهند داشت و هرگز براى شما سهمى در آن قرار نخواهند داد، پس برخيزيد و با ابوبكر بيعت كنيد» (6) ابوبكر بر آنان استدلال نمود كه اين امر، جز براى اين بخش از قريش شناخته نشده كه آنان از محل و نسب، مركزيت عرب را دارند و عمر استدلال نمود و گفت: چه كسى در حكومت و امارت محمد با ما منازعه مى كند در حالى كه ما اولياء و عشيره وى هستيم.
اگر معيار اين باشد، اهل بيت نبوت و در رأس آنان حضرت على عليه السلام شايسته ترند و آن حضرت هنگام شنيدن استدلال آنان گفته بود: «به درخت استدلال نمودند ولى ثمره آن را تباه ساختند». (7)
فان كنت بالشورى ملكت امورهم
فكيف بهذا و المشيرون غيب
و ان كنت بالقربى حججت خصيمهم
فغيرك اولى بالنبى و اقرب
پاورقي :شرح نهج البلاغه از ابن ابى الحديد ج 18/ ص 416.
يعنى: اگر تو با شورا، بر آنان دست يافته اى، اين چگونه باشد در حالى كه افراد شورا غايب بوده اند و اگر بر خويشاوندى استدلال نموده اى، غير از تو به پيامبر شايسته تر و نزديكتر است.
سرانجام، عمر در مورد بيعت ابوبكر گفته است: «بيعت ابوبكر اشتباهى بود آن چنانكه بود اما خداوند شر آن را دور ساخته است» (8) لكن من مى گويم اشتباهى بود كه امت را پاره پاره نموده و آن را از راه راست دور ساخت.
----------------------------------------------
1. طبقات لابن سعد ج 3 ص 615- 616.
2. تاريخ طبرى ج 3 ص 205 و 206.
3. تاريخ طبرى ج 3 ص 206.
4. تاريخ طبرى ج 3 ص 206.
5. تاريخ طبرى ج 3 ص 205.
6.  شرح نهج البلاغه از ابن ابى الحديد معتزلى ج 2/ 39.
7. شرح نهج البلاغه از ابن ابى الحديد معتزلى ج 6/ ص 4 و ج 2 ص 26.
8. شرح نهج البلاغه از ابن ابى الحديد ج 18/ ص 416.
-------------------------------------
نویسنده: عبدالمنعم حسن سودانى
مترجم: سيد حسين محفوظى موسوى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page