همراه با عدالت صحابه

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

صحابى در نزد اهل سنت و جماعت، كسى است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را در حالى كه به او مؤمن باشد (حتى اگر براى يك ساعت هم كه شده ديدار كرده) و با عقيده به اسلام از دنيا رفته باشد. و بالطبع، در مكه و طائف كسى كه ده ساله بود باقى نماند كه اسلام نياورده و با پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله در حجه الوداع شركت نداشته باشد و نيز، از اوس و خزرج در پايان روزگار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كسى نمانده بود كه به دين اسلام نگرويده باشد كه به اين شمار فراوان باى داضافه كرد كسانى را كه در جنگهاى بعد از وفات پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرماندهى يافته بودند. كه همه اين افراد زير عنوان صحابى در مفهوم اهل سنت قرار مى گيرند. سنيان معتقد هستند كه همه آنان عادل بوده اند آنگونه كه ابن عبدالبر در مقدمه كتاب الاستيعاب گفته است: «و صحابه با ديگر راويان در همه آن مشاركت دارند مگر در جرح و تعديل زيرا كه همه آنها عادل بوده اند» و ابن حجر گفته است: «اهل سنت اتفاق دارند كه همه، عادل هستند» و گفته هاى ديگرى از علماى آنان كه بحث در احوال آنان را زندقه (يعنى كفر باطنى و تظاهر به اسلام است. م.) مى دانند.
قرآن و عدالت صحابه:
اما قرآن، كاملا در برابر اين سخن مى ايستد و آن را نقض مى نمايد. همچنانكه عقل كه خداوند آن را براى تصديق وحى به انسان بخشيده (تا از
اين رهگذر به سوى شناخت حقايق حركت كند) اين مطلب را نمى پذيرد و آنچه در ميان آن صحابه واقع شد، ما را در مورد افعال آنان در مخالفت با دين در زمان رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و پس از وفات آن حضرت و آنچه نسبت به اهل بيتش مرتكب شده اند به حيرت مى اندازد.
كسى كه آيات قرآن كريم را بدور از تعصب و بدون ناديده گرفتن حقيقت بررسى نمايد، درمى يابد كه در ميان صحابه، منافقانى بوده اند كه به نفاق بار آمده و نسبت هاى ناروا به خانواده پيامبر صلى اللَّه عليه و آله داده و تلاش كردند كه آن حضرت را ترور نمايند. و همچنين در ميان آنان افرادى دچار شك و ترديد بوده و تنها اندكى از آنان به حق ايمان داشته اند كه قرآن كريم صفت شاكرين را به آنها داده است: (لقد جئناكم بالحق ولكن اكثركم للحق كارهون) (1) يعنى: «ما حق را برايتان آورديم ولى بيشتر شما حق را نمى پسنديد». و: (و لا تجد اكثرهم شاكرين) (2) يعنى: «و بيشتر آنها را سپاس گزار نمى يابى». و مى فرمايد: (و قليل من عبادى الشكور) (3) يعنى: «و اندكى از بندگان من سپاس گزارند». در مورد همين اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرموده است كه آنان در روز قيامت در اطراف او تكان خواهند خورد. در اين هنگام آن حضرت خواهد گفت: «ياران من، ياران من! او فرمود كه در اين حال به من گفته مى شود: تو نمى دانى كه بعد از تو چه كرده اند» يعنى بدون شك، منافقان و شكاكان و كسانى كه به گذشته جاهلى و كافرانه ى خود باز خواهند گشت، همراه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به سر برده، و جزء صحابى او بوده و پشت سر او نماز خوانده و در سفر و حضر همراه او بودند. در اينجا آياتى را بيان
مى كنيم كه در مورد وضع برخى از آنان در حالى كه در اطراف پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بوده اند، سخن مى گويند:
- (قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولكن قولوا اسلمنا و لما يدخل الايمان فى قلوبكم) (4) يعنى: «باديه نشينان گفتند ايمان آورديم، بگو ايمان نياورده ايد ولى بگوييد اسلام آورده ايم، و هنوز ايمان در دل هايتان وارد نشده است»
- (فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول اللَّه و كرهوا ان يجاهدوا بأموالهم و انفسهم فى سبيل اللَّه و قالوا لا تنفروا فى الحر قل نار جهنم اشد حرا لو كانوا يفقهون) (5) يعنى: «بر جاى ماندگان شاد شدند به ماندنشان بعد از رسول خدا و دوست نداشتند كه با مال ها و جان هايشان در راه خدا جهاد كنند و گفتند در گرما به جهاد نرويد، بگو كه آتش جهنم گرمايى شديدتر دارد اگر مى فهميدند».
- (ذلك بانهم اتبعوا ما اسخط اللَّه و كرهوا رضوانه فاحبط اعمالهم، ام حسب الذين فى قلوبهم مرض ان لن يخرج اللَّه اضغانهم، و لو نشاء لأريناكهم فلعرفتهم بسيماهم و لتعرفنهم فى لحن القول و اللَّه يعلم اعمالكم) (6) يعنى: «اين بدان جهت است كه آنان پيروى كردند از آنچه خداى را به خشم آورد و رضايت خداوند را دوست نداشتند، پس اعمالشان را ارزشى ننهاد، با آنان كه در دلهايشان مرضى است، آيا پنداشتند كه خداوند كينه هايشان را آشكار نمى سازد؟ و اگر ما مى خواستيم آنان را به تو نشان مى داديم و تو آنها را به چهره هايشان مى شناختى و البته تو آنان را به آهنگ صدا مى شناسى، و خداوند
كارهايتان را مى داند».
- (ها انتم هؤلاء تدعون لتنفقوا فى سبيل اللَّه فمنكم من يبخل و من يبخل فانما يبخل عن نفسه و اللَّه الغنى و انتم الفراء و ان تتولوا يستبدل قوما غيركم ثم لا يكونوا امثالكم) (7) يعنى: «اين شمائيد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مى شويد پس برخى از شما، بخل مى روزند و هر كس بخل بورزد، عليه خود بخل ورزيده، و خداوند بى نياز است ولكن شما نيازمند هستيد، و اگر روى گردانيد، خداوند قومى ديگر به جاى شما برمى گزيند و آنان همانند شما نخواهند بود».
- (و منهم من يستمع اليك حتى اذا خرجوا من عندك قالوا للذين اوتوا العلم ماذا قال آنفا اولئك الذين طبع اللَّه على قلوبهم واتبعوا اهواءهم) (8) يعنى: «و از آنان كسانى هستند كه به تو گوش مى دهند تا اينكه از نزد تو بيرون روند به كسانى كه علم داده شده اند مى گويند اخيرا چه گفته است، آنان كسانى هستند كه خداوند بر دلهايشان مهر زده، و آنان از هواهايشان پيروى كرده اند».
- (و منهم الذين يوذون النبى و يقولون هو اذن، قل اذن خير لكم يؤمن بالله و يؤمن للمومنين و رحمه الذين آمنوا منكن والذين يوذون رسول اللَّه لهم عذاب اليم) (9) يعنى: «و برخى از آنان پيامبر را مى آزارند و مى گويند كه او گوش است، بگو او گوش نيكويى براى شماست، به خدا ايمان دارد و به مومنان ايمان دارد و رحمتى است براى كسانى كه از شما ايمان آورده اند، و كسانى كه رسول خدا را مى آزارند، عذابى دردناك براى آنان وجود دارد».
- (و يوم حنين اذا اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا و ضاقت عليكم الارض بما رحبت ثم وليتم مدبرين) (10) يعنى: «و روز حنين كه فراوانيتان شما را به خودپسندى انداخت ولى چيزى براى شما نداشت و زمين با همه وسعتش بر شما تنگ شد و سپس پاى به فرار نهاديد».
اى خواننده عزيز، من مى گويم كه بايد به اينها بيفزايى اين قول خداى تعالى را كه مى فرمايد:
(و من يولهم يومئذ دبره الا متحرفا لقتال او متحيزا الى فئه فقد باء بغضب من اللَّه و مأواه جهنم و بئس المصير) (11) يعنى: «و در آن روز، هر كس به آنان پشت كند، مگر به قصد اينكه براى نبرد چاره اى انديشد و يا به جهت پيوستن به گروهى خاص از نيروهاى جنگى بوده باشد، به خشم خداى دچار گشته و سرانجامش جهنم است و بدسرنوشتى براى او خواهد بود».
پس لازم است كه محققان محترم در اين مورد تأملى بفرمايند!
تعداد بسيارى از منافقان را قرآن فراموش ننموده لذا به وضوح به آنان در بيش از يك مورد اشاره نموده و آن گروهى است كه نمى توان آن را ناچيز شمرد... ولى متأسفانه، ما در حالى كه تاريخ را در مدارس خود تدريس مى كنيم، جز عبداللَّه بن ابى بن سلول، كسى از آنها را نمى شناسيم و هر وقت از نفاق در روزگار رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله سخن به ميان آيد، فقط اين منافق است كه به ذهنم متبادر مى گردد. با وجود آنكه قرآن بشدت از آنها سخن مى گويد و اين نمى تواند باشد مگر اينكه جنبش نفاق، حركتى بسيار قوى در درون جامعه اسلامى بوده است و گرنه، قرآن اين همه به آن اهميت نمى داد و عجيب است كه به زعم برخى اين موج منافق، پس از وفات پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از حركت بازمى ماند. لكن ما نمى دانيم چرا؟ زيرا يا اينكه منافقين پس از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به دست خلفاى سه گانه، ايمان آورده اند و يا اينكه در روزگار آن صحابى، وضع را مناسب يافته و به بالاترين مراكز قدرت راه يافته و زمام امور امت را به دست گرفته اند. كه اين شق اخير را مى توان گفت ارجحيت دارد و آنچه پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اتفاق افتاد، دليل ما بر آن است:
براى مثال همين كه مسلمانان بر انتخاب على عليه السلام متفق شدند، نفاق بار ديگر سر بر آورد تا جنگ بر ضد جانشين پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را رهبرى كند و لذا، حضرت على در جنگهاى پى درپى: جمل، صفين و نهروان درگير شد و سرانجام به شهادت رسيد، تا وضع به حالت قبلى خود بازگردد و جبهه نفاق بار ديگر، بر گرده ى مسلمانان مسلط شود.
اينك به برخى از آيات كه درجه قدرت جبهه نفاق در روزگار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را بيان مى كند، اشاره مى نماييم:
- (يحذر المنافقون ان تنزل عليهم سوره تنبئهم بما فى قلوبهم، قل استهزؤا ان اللَّه مخرج من تحذرون) (12) يعنى: «منافقان بيم دارنده كه سوره اى بر آنان نازل شود كه از آنچه در دلهايشان است آنان را با خبر سازد، بگو، استهزاء كنيد كه خداوند آنچه را از آن حذر داريد، آشكار خواهد ساخت».
- (و ممن حولكم من الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا على النفاق لا تعلمهم، نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون الى عذاب عظيم)  (13) يعنى: «و در ميان كسانى كه در اطراف شما هستند گروهى از باديه نشينان و گروه ديگر از اهل مدينه هستند عده اى كه به نفاق ادامه مى دهند، تو آنان را نمى دانى، ما آنها را مى شناسيم، آنان را دوبار عذاب خواهيم كرد و سپس به سوى عذاب عظيمى روانه خواهند شد».
- (الاعراب اشد كفرا و نفاقا و اجدر الا يعلموا حدود ما انزل اللَّه على رسوله و اللَّه عليم حكيم) (14) يعنى: «باديه نشينان كافرتر و منافق ترند و شايسته ترند به اينكه حدود آنچه را خداوند بر پيامبرش نازل كرده است، نشناسند و خداوند حكيم داناست».
- (و من الاعراب من يتخذ ما ينفق مغرما و يتربص بكم الدوائر عليهم دائره السوء و اللَّه سميع عليم) (15) يعنى: «و از اعراب كسانى هستند كه آنچه را انفاق مى كنند به جاى تاوان مى گيرند و منتظر فرصتى بر شما هستند تا بدى به آنان برسد، و خداوند شنواى داناست».
- (المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض، يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون ايديهم نسوا اللَّه فنسيهم ان المنافقين هم الفاسقون) (16) يعنى: «مردان و زنان منافق، برخى از برخى ديگر هستند، به منكر دستور مى دهند و از معروف بازمى دارند و دست خود را (از انفاق) مى بندند، خداى را فراموش كرده اند، پس خداوند آنان را فراموش نمود، همانا كه منافقان خود، فاسقانند».
- (وعد اللَّه المنافقين و المنافقات و الكفار نار جهنم خالدين فيها هى حسبهم و لعنهم اللَّه و لهم عذاب مقيم)  (17) يعنى: «خداوند به مردان و زنان منافق آتش جهنم را وعده داده كه بر آن برايشان كافى است و خداوند آنان را لعنت نموده كه عذابى پايدار براى آنان باشد».
- (و يعذب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظانين بالله ظن السوء عليهم دائره السوء و غضب اللَّه عليهم و لعنهم و اعدلهم جهنم و ساءت مصيرا) (18) يعنى: «و خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زمان مشرك را كه به خداوند بدگمان هستند، عذاب مى كند و بدى بر آنان باشد و خداوند بر آنها خشم گرفته و آنان را لعنت كرده و براى آنها جهنم را آماده كرده است و چه بد سرنوشتى است آن».
اين آيات اندكى از بسيار است كه اگر كتاب خدا را ورق زده بر صفحات آن نگاهى بيندازيم، صفات بيشترى از مردان و زنان منافق را خواهيم شناخت كه در اين صورت نيازى به اين همه تكلف نمى داشتيم تا هاله اى مقدس براى كسى بسازيم كه صرفا با رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله همراه بوده است.
البته بر انسانهاى هوشمند رابطه ميان جريان منافق و جنگهايى كه در روزگار امام على عليه السلام پيش آمد پنهان نيست و نگاهى به احاديث رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله درباره صفات منافقين، ما را به فهم و كشف رازى مى رساند كه سپاهيانى را براى جنگ با على عليه السلام به حركت درآورد. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به على فرموده است:
«جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق كسى تو را دشمن نمى دارد».
اين معيار آشكارتر از آن است كه محتاج بيان باشد، زيرا كه از صفات منافق دشمنى با على عليه السلام است و بالاترين مصداق دشمنى نيز جنگ است...
اين حديث در صحيح مسلم از على بن ابيطالب وارد شده است كه گفت:
«سوگند به آنكه دانه را آفريد و جان را خلق كرد، اين عهد پيامبر امى صلى اللَّه عليه و آله به من است كه جز مومن مرا دوست ندارد و جز منافق مرا دشمن نباشد» (19) اين امر در زمان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله معروف بوده، تا آنجا كه ابوذر گفته است: «ما منافقين را نمى شناختيم مگر با تكذيبشان نسبت به خداوند و پيامبرش و حاضر نشدن در نمازها و دشمنى با على بن ابيطالب» (20)
----------------------------------------------
1. سوره زخرف، آيه: 78.
2. سوره اعراف، آيه: 17.
3. سوره سبأ، آيه: 13.
4. سوره حجرات، آيه: 14.
5. سوره توبه، آيه: 81.
6. سوره ى محمد صلى اللَّه عليه و آله، آيه: 28- 30.
7. سوره محمد صلى اللَّه عليه و آله، آيه: 38.
8.  سوره ى محمد صلى اللَّه عليه و آله، آيه: 16.
9. سوره توبه، آيه: 61.
10. سوره توبه، آيه: 25.
11. سوره انفال، آيه: 16.
12. سوره توبه، آيه: 64.
13. سوره توبه، آيه: 101.
14. سوره توبه، آيه: 97.
15. سوره توبه، آيه: 98.
16. سوره توبه، آيه: 67.
17. سوره توبه آيه: 68.
18. سوره فتح، آيه: 6.
19. صحيح مسلم ج 1 ص 85 حديث 131 باب دليل بر اينكه دوستى انصار و على از ايمان است.
20. مستدرك حاكم ج 3/ 129.
-------------------------------------
نویسنده: عبدالمنعم حسن سودانى
مترجم: سيد حسين محفوظى موسوى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page