بررسى علل و اسباب غيبت

(زمان خواندن: 10 - 19 دقیقه)

حسين على پور
1 ـ واقع شدن سنّت هاى پيامبران درباره حضرت مهدى(عليه السلام)
يكى از علل و اسباب غيبت امام زمان(عليه السلام) كه در روايات معصومين(عليهم السلام)آمده، اين است كه موضوع غيبت در اسلام چيز جديد و بى سابقه اى نيست، بلكه در امم پيشين نيز به صورت يك سنّت الهى جريان داشته است.

از طرفى خداى متعال با ارسال پيامبران براى هدايت مردم، حجّت را بر همگان تمام كرده، و راه هر گونه عذر و بهانه جويى را بر افراد لجوج و بهانه گير بسته است.
از طرف ديگر پيامبران خدا(عليهم السلام) تمام تلاش و كوشش خويش را براى هدايت و ارشاد مردم به كار برده و در اين راه مصايب و مشكلات فراوانى را متحمّل مى شدند و بدون كم ترين توقّع و چشم داشتى، مردم را به سوى خدا دعوت مى كردند. متأسفانه مردم بر اثر جهل و نادانى بناى مخالفت با پيامبران خدا را مى گذاشتند و آن چنان عرصه را بر آنان تنگ مى كردند كه در مواردى چاره اى جز اختفا و غيبت نداشتند. به همين جهت براى مدّتى از نظر مردم پنهان مى شدند.
در اين زمينه روايات زيادى از حضرات ائمه معصومين(عليهم السلام)نقل شده است كه به عنوان نمونه به ذكر دو حديث بسنده مى كنيم.
«سُدَير از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت فرمود:
براى قائم ما غيبتى است طولانى.
عَرض كردم: چرا يابن رسول اللّه؟
حضرت فرمود:
به جهت اين كه خدا خواسته است كه سنّت و روش پيامبران گذشته را در مورد غيبت هايشان درباره آن حضرت نيز جارى كند; اى سدير! به ناچار غيبت آن جناب واقع خواهد شد. زيرا خداوند متعال فرموده است: «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَق»(1) سنّت گذشتگان درباره شما نيز جارى خواهد گشت»(2).
«عبد اللّه بن فضل هاشمى از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت فرمود:
ناگزير براى صاحب الامر غيبتى خواهد بود، به طورى كه صاحب هر عقيده باطلى در مورد آن حضرت دچار شكّ و ترديد مى شود.
عبد اللّه گفت: جانم به فدايت! چرا؟
حضرت فرمود:
ما اجازه نداريم علّت آن را براى شما بيان كنيم.
عبد اللّه بار ديگر عرض كرد: حكمت غيبت آن حضرت چيست؟
حضرت فرمود:
حكمت غيبت آن حضرت، همان حكمت غيبت پيامبران و حجج پيشين خداوند است و تا بعد از ظهور آن حضرت علّت آن كشف نمى شود; همان گونه كه علّت سوراخ كردن كشتى و كشتن غلام و بپا نمودن ديوار توسّط خضر(عليه السلام) تا هنگام جدا شدن موسى(عليه السلام)از خضر براى آن حضرت روشن نشده بود»(3).
ازاين دو روايت كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شد، چند نكته استفاده مى شود:
1 ـ اصل وقوع غيبت حضرت مهدى(عليه السلام)، و به طول انجاميدن آن از هر دو روايت استفاده مى شود. زيرا روايت اول در طولانى شدن غيبت صراحت دارد، و در روايت دوم نيز به طولانى شدن غيبت اشاره شده است; به جهت اين كه حضرت فرمود:
«غيبت آن حضرت به گونه اى خواهد بود كه موجب شكّ و ترديد براى بعضى از افراد مى شود»
و چنين غيبتى طبعاً ملازم با طولانى بودن آن است.
2 ـ اين كه موضوع غيبت امام زمان(عليه السلام) چيز جديد و بى سابقه اى نيست; بلكه در پيامبران و حجج پيشين خدا نيز، وجود داشته است و همان علل و اسباب و حكمت هايى كه موجب غيبت آنها شده، غيبت آن بزرگوار را نيز موجب گرديده است
3 ـ از روايت دوم استفاده مى شود كه خداوند به ائمه معصومين(عليهم السلام)نيز اجازه نداده است كه تمام علل و اسبابى را كه موجب غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) شده، براى شيعيان بيان فرمايند و كشف آن ها را به بعد از ظهور آن حضرت موكول فرموده اند.
از اين نكته، نكته ديگر و بلكه نكات ديگرى مى توان استفاده نمود; زيرا امام صادق(عليه السلام) در پايان سخنانشان به عبد اللّه بن فضل فرمود:
«اى پسر فضل! موضوع غيبت مهدى(عليه السلام) امرى خدايى و سرّى از اسرار او و غيبى از غيب هاى اوست. از آن جايى كه ما مى دانيم خداوند حكيم است، تصديق مى كنيم كه تمام كارهاى او از روى حكمت است، گر چه علّت و سبب آن براى ما روشن نباشد»(4).
آنچه لازم است اشاره كنيم آن است كه ما بايد بيشتر در زمينه شناخت حضرت مهدى(عليه السلام) و همچنين موضوع ولايت و امامت ائمه معصومين(عليهم السلام) فكر و انديشه خودمان را به كار گيريم و با تجزيه و تحليل عميق ترى در راستاى شناخت پيشوايان معصوم(عليهم السلام) گام برداريم.
اينجاست كه بايد در فكر و انديشه عميق ترى فرو رويم و بدانيم كه بعد از رحلت پيامبر گرامى اسلام چه رويداد بزرگى اتفاق افتاده بود كه خلفا و جانشينان به حق پيامبر اسلام، يعنى حضرت على(عليه السلام) و فرزندان معصوم آن بزرگوار، در طول دويست و شصت سال نتوانستند آن چنان كه مى بايست حرف دلشان را بزنند و حقيقت امر را براى شيعيان و ارادتمندان خود بيان فرمايند تا جايى كه بيان بسيارى از حقايق را به بعد از ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) موكول فرمودند چنانكه در فرمايش امام صادق(عليه السلام) به عبداللّه بن فضل هاشمى گذشت.
جواب اين پرسش با مراجعه به تاريخ صدر اسلام به خوبى روشن مى شود و معلوم مى گردد كه عامل تمام گرفتارى هايى كه بعد از رحلت پيامبر اسلام براى مسلمانان پيش آمد، همان غصب خلافت است كه به سبب آن زعامت و رهبرى جامعه اسلام از صاحبان و وارثان اصلى آن سلب گرديد.
2 ـ همگونى غيبت حضرت مهدى(عليه السلام)
با غيبت انبياى گذشته
در مورد همگونى غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) با غيبت انبيا(عليهم السلام)، علل و حكمت هايى در روايات بيان شده است كه با توجه به آن، قسمتى از اسرار غيبت روشن مى شود. به چند روايت در اين زمينه، اشاره مى كنيم.
1 ـ سدير صيرفى مى گويد: با مفضّل و ابو بصير و ابان بن تغلب خدمت امام صادق(عليه السلام) شرفياب شديم. آن حضرت بر روى خاك نشسته بود و لباسى خيبرى بر تن داشت و همچون مادرى فرزند مرده، گريه مى كرد و حزن و اندوه، سراسر وجود حضرت را فرا گرفته بود و در حالى كه اشك هايش جارى شده بود مى فرمود:
«سيّدي غيبتك نَفَتْ رُقادي، وضيّقت علىّ مهادي، وابتزّت منّي راحة فؤادي، سيّدي غيبتك أوصلت مصابي بفجايع الأبد».
«اى آقاى من! غيبت تو خواب را از ديدگان من سلب نموده و زندگانى را بر من تنگ كرده و آرامش قلبم را از من گرفته است. اى آقاى من! غيبت تو، مصائب و اندوه مرا براى هميشه درد آور نموده است».
آن قدر حضرت صادق(عليه السلام) درباره طولانى شدن غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) سخن گفت كه عقل از سر ما پريد و قلبمان شكست. به آن حضرت عرض كرديم: اى فرزند بهترين انسان ها! چرا اين قدر گريان و اندوهناك هستيد؟
حضرت صادق(عليه السلام) در حالى كه نفسى عميق و سوزناك كشيد، فرمود:
«امروز صبح به كتاب «جفر» نگاه كردم و در كيفيّت تولد و غيبت طولانى قائم(عليه السلام) و گرفتارى مؤمنان و ترديدهايى كه به واسطه طولانى شدن غيبت در آنان پيدا مى شود و اكثر آن ها از دينشان بر مى گردند، تأمّل كردم; رقّت، قلبم را فرا گرفت و غم و اندوه بر من چيره گشت».
از حضرت صادق(عليه السلام) تقاضا كرديم كه ما را مورد عنايت و تفضّل قرار داده و در جريان مسايل مربوط به غيبت آن حضرت قرار دهد.
حضرت صادق(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
«خداوند متعال در قائم ما، سه سنّت از سه پيامبر قرار داده است; تولّد آن حضرت را مانند تولد حضرت موسى(عليه السلام) و غيبت او را مانند غيبت حضرت عيسى(عليه السلام) و طول عمر آن جناب را مانند طول عمر حضرت نوح مقرّر فرموده است. سپس عمر بنده صالح خدا، خضر(عليه السلام)، را دليل بر طول عمر حضرت مهدى(عليه السلام)قرار داده است».
از حضرت صادق(عليه السلام) توضيح خواستيم. حضرت فرمودند:
«در مورد تولّد موسى(عليه السلام)، چون فرعون دريافته بود كه زوال ملك و سلطنت وى به دست موسى خواهد بود، دستور داد كه كاهنان در حضورش جمع شده و او را از نَسَب موسى(عليه السلام)باخبر نمايند. آنان نيز خواسته فرعون را بر آوردند و گفتند موسى از بنى اسرائيل است. لذا فرعون دستور داد تا شكم زنان حامله را دريدند و بيش از هزار مولود از بنى اسرائيل را كشتند; ولى به موسى(عليه السلام) كه در حفظ و حمايت خداوند متعال به سر مى برد، دست نيافتند».
آنگاه امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«همچنين بنى اميّه و بنى عبّاس، چون با خبر شدند كه زوال و پايان سلطنت آن ها و ساير ملوك و جبابره آنان بر دست قائم اهل بيت(عليهم السلام)خواهد بود، به عداوت و دشمنى با اهل بيت(عليهم السلام)برخاسته و قتل و كشتار اهل بيت پيامبر(عليهم السلام)را شروع كردند تا شايد بتوانند به كشتن حضرت مهدى(عليه السلام)دست يابند; لكن خداوند مانع شد كه ستمگران از آن حضرت با خبر شوند، تا نور ـ امامت ـ را به پايان برساند; گر چه مشركين كراهت داشته باشند».
و امّا  در مورد غيبت حضرت عيسى(عليه السلام) يهود و نصارا گفتند كه عيسى كشته شد. لكن خداوند آنان را تكذيب نمود و فرمود: «وَما قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوُه وَلكِن شُبِّهَ لَهُمْ(5); نه او را كشتند و نه بر دار آويختند ولكن امر بر آنها مشتبه گرديد». همين طور است غيبت قائم(عليه السلام). زيرا امّت به واسطه طولانى شدنش آن را انكار مى كنند».
امّا راجع به طولانى شدن عمر نوح(عليه السلام)، امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«وقتى نوح(عليه السلام) براى قوم خود درخواست عذاب نمود، خداوند جبرئيل را با هفت هسته خرما فرستاد و او را مأمور به كاشتن آنها نمود و براى وى پيغام فرستاد كه من بندگانم را هلاك نمى كنم مگر بعد از اتمام حجت بر آنان و تو صبر و تحمّل را پيشه كن و آنان را به سوى من دعوت كن كه ثواب و پاداش تو را عطا خواهم كرد. اين آزمايش الهى به قدرى طولانى شد كه عده بسيارى از دين خدا برگشتند، تا جايى كه فقط هفتاد و دو نفر از امت حضرت نوح بر دين آن حضرت ثابت ماندند.
بدين وسيله آزمايش الهى تحقّق يافت و كسانى كه در معرض انحراف و نفاق بودند، از مؤمنان حقيقى جدا شدند. آن گاه خداوند به نوح(عليه السلام)دستور ساختن كشتى را داد و فرمود:
«وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَ(6); اى نوح! كشتى را در حضور ما و به فرمان ما بساز».
آن گاه امام صادق(عليه السلام) فرمودند: برنامه غيبت قائم(عليه السلام) نيز چنين است. زيرا به قدرى طولانى مى شود كه براى بسيارى از شيعيانى كه داراى نفاق هستند، ارتداد حاصل مى شود و مؤمنان خالص از ديگران جدا مى گردند.
امّا طولانى شدن عمر بنده صالح خدا، خضر(عليه السلام)، نه به نبوّت و امامت اوست; بلكه چون خداوند عمرى طولانى براى حضرت مهدى(عليه السلام)مقدّر نمود و مى دانست كه طولانى شدن غيبت آن حضرت، موجب انكار مى شود، عمر خضر را طولانى گردانيد تا بدين وسيله، بر طولانى شدن عمر حضرت مهدى(عليه السلام)استدلال شود و حجت خدا بر منكران آن حضرت تمام گردد»(7).
در اين روايت، امام صادق(عليه السلام) بعضى از علل و حكمت هايى را كه موجب غيبت شده است، بيان فرمودند كه با توجه به آن، بعضى از اسرار غيبت براى ما روشن مى گردد.
2 ـ سعيد بن جبير مى گويد: از سيدالعابدين على بن الحسين(عليهما السلام)شنيدم كه مى فرمود:
در قائم ما سنّت هايى از انبيا است; سنّتى از آدم و سنّتى از نوح و سنّتى از ابراهيم و سنّتى از موسى و سنّتى از عيسى و سنّتى از ايّوب و سنّتى از حضرت محمد(صلى الله عليه وآله وسلم). امّا سنّتى كه از آدم و نوح در آن حضرت است، طول عمر است. سنّتى كه از ابراهيم است، مخفى بودن ولادت و كناره گيرى از مردم است. سنّتى كه از موسى است، ترس و غيبت است. سنّتى كه از عيسى در اوست، اختلاف مردم درباره او است. سنّتى كه از ايوب است، رسيدن فَرَج بعد از گرفتارى است و سنّتى كه از محمد(صلى الله عليه وآله وسلم)است، قيام و خروج به شمشير است»(8).
نتيجه
با توجه به تشابه و همگونى علل و اسباب غيبت امام زمان(عليه السلام) با علل و اسباب غيبت بعضى از پيامبران خدا، چنين نتيجه مى گيريم كه همان طورى كه با روى كار آمدن ستمگران در امم گذشته، اسباب غيبت و اختفاى عدّه اى از پيامبران خدا فراهم شد، براى حضرت مهدى(عليه السلام) نيز در امّت اسلام، اسباب غيبت مهيّا گرديده است چنانكه اين معنى را مرحوم صدوق از امام صادق(عليه السلام) چنين نقل مى كند:
«حضرت نوح(عليه السلام) هنگام فرا رسيدن مرگش شيعيان خود را فرا خواند و به آنان فرمود كه بدانيد كه بعد از من با غيبتى روبرو مى گرديد كه طواغيت و ستمگران در آن ظاهر مى شوند; لكن خداوند متعال، سرانجام شما را به واسطه فرزندم هود كه از هر جهت به من شباهت دارد، نجات مى دهد و دشمنان شما را در هنگام ظهورش هلاك مى كند.
لذا پيروان نوح(عليه السلام) پيوسته درانتظار مقدم حضرت هود(عليه السلام) به سر مى بردند و منتظر ظهورش بودند»(9).
آرى! در امّت اسلام بعد از آن كه مسلمانان سفارشات اكيد پيامبر را در مورد خلافت و امامت على(عليه السلام) و فرزندان معصوم آن حضرت ناديده گرفتند، منافقان ظاهر شدند و قدرت اسلام را كه مرهون زحمات صادقانه پيامبر اكرم و از خود گذشتگى هاى حضرت على(عليه السلام) بود، در دست گرفتند و از همان آغاز كار، به جاى قدردانى از پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين(عليهما السلام)بناى اذيّت و آزار اهل بيت(عليهم السلام)را گذاشتند. در نتيجه در اندك زمانى مقدمات شهادت دخت گرامى پيامبر، حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام)، و خانه نشينى حضرت على(عليه السلام)فراهم گرديد و خطّ انحراف از اسلام كه توسّط طواغيت و ستمگران به وجود آمده بود ادامه يافت و خلفا و جانشينان راستين پيامبر اسلام، يكى پس از ديگرى به دست اشقيا به شهادت رسيدند و سرانجام با شهادت يازدهمين پيشواى معصوم پس از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)مسئله غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) رخ داد و دنياى اسلام و بشريّت، از ديدار جمال آشكار آخرين وصىّ پيامبر محروم گشت.
در پايان اين بحث، جملاتى از كلام اميرالمؤمنين(عليه السلام) را كه با موضوع بحث ما نيز مناسب است مى آوريم.
آن حضرت در پيشگويى اى درباره حضرت مهدى(عليه السلام) مى فرمايد:
«. . . يا قوم، هذا إبّان ورود كلّ موعود، ودنوٍّ من طلعة ما لا تعرفون، ألا و إنّ من أدركها منّا يسري فيها بسراج منير، و يحذو فيها على مثال الصالحين ليَحُلِّ فيها ربقاً و يعتق فيها رقّاً، و يصدع شعباً و يشعب صدعاً، في سُترة عن الناس، لا يبصر القائف أثره و لو تابع نظره . . .»(10)
«اى مردم! اكنون هنگام فرا رسيدن فتنه هايى است كه به شما وعده داده شد و نزديك است برخورد شما با رويدادهايى كه حقيقت آن براى شما مبهم و ناشناخته است. بدانيد كه هر كس از ما اهل بيت (مهدى موعود منتظر(عليه السلام)) آن روزگار را درك كند، با مشعل فروزان هدايت حركت مى كند و به سيره و روش پاكان و نيكان (پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام)) رفتار مى نمايد، تا اين كه در آن گير و دارها گره ها را بگشايد و بردگانِ در بند و اسير را از بردگى و اسارت نجات بخشد و جمعيت باطل را متلاشى نمايد و حق طلبان را با هم جمع نمايد.
اين رهبر (مدّت هاى طولانى) درخفا و پنهانى از مردم به سر مى برد و هر چند كوشش كنند تا اثرى از او بيابند، ردّ پايش نيابند.
در اين هنگام گروهى از مؤمنان براى در هم كوبيدن فتنه ها آماده مى شوند همچون آماده شدن شمشير كه در دست آهنگر صيقل زده شده. آنها كسانى هستند كه چشمانشان به نور قرآن جلا گيرد و موج تفسير قرآن در گوش دلشان طنين انداز شود و در شامگاهان و صبحگاهان جانشان از چشمه حكمت و معارف الهى سيراب گردد».
همان گونه كه ملاحظه نموديد، حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)جرياناتى را كه در صدر اسلام واقع شده است، مقدمه فتنه هاى آينده و غيبت دردناك حضرت مهدى(عليه السلام) معرفى نموده اند; آن گاه با بشارت فرا رسيدن روزگارى پر شكوه، دل هاى غم زده را شاد و اميدوار فرموده اند.
«اللهم اجعلني من أنصاره وأعـوانه وأتـباعه وشيعته، وأرني في
آل محمّد(عليهم السلام) ما يأملون، وفي عدوّهم مايحذرون، إله الحقّ
آمين يا ذاالجلال والإكرام يا أرحم الراحمين».(11)
3 ـ خوف از كشته شدن
(فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْماً وَجَعلَني مِنَ الْمُرْسَلينَ)(12)
«هنگامى كه از شما ترسيدم، فرار كردم. آن گاه پروردگارم به من علم
و حكمت عطا كرد و مرا از پيامبران خويش گردانيد».
خداوند از قول حضرت موسى(عليه السلام) نقل مى فرمايد كه آن حضرت در شرايطى كه براى وى پيش آمده بود و خطر قتل، او را از ناحيه دشمن تهديد مى كرد، فرار كرد و خود را از مرگ نجات داد.
نكته اى كه از آيه مذكور استفاده مى شود اين است كه انسان بايد تا جايى كه امكان دارد، خطر مرگ را از خود دور كند و بدون جهت خود را به كشتن ندهد.
يكى از علل و اسباب غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) كه در روايات اهل بيت(عليهم السلام) بيان شده، ترس از كشته شدن است چنانكه مرحوم صدوق از زراره نقل مى كند كه گفت: از امام باقر(عليه السلام)شنيدم كه مى فرمود:
«براى قائم(عليه السلام) پيش از آنكه قيام نمايد، غيبتى است».
عرض كردم: چرا؟
حضرت فرمود: «براى آنكه از كشته شدن بيم دارد».(13)
در حديث ديگرى نيز زراره از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:
«للقائم غيبة قبل قيامه، قلت: ولِمَ؟ قال: يخاف على نفسه الذبح(14); براى قائم(عليه السلام) قبل از قيامش غيبتى هست. عرض كردم: چرا؟ فرمود: براى آن كه از كشته شدن بيم دارد».
روايات در اين موضوع، فراوان است كه ما نمونه اى از آن را ذكر كرديم.
امّا اين كه خوف از كشته شدن و نداشتن تأمين حياتى موجب غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) شده است، از مراجعه به كتب حديثى كه در موضوع غيبت نوشته شده روشن مى شود. زيرا سردمداران حكومت هاى عباسى بر اساس رواياتى كه از پيامبر اكرم و اهل بيت(عليهم السلام) شنيده بودند، مى دانستند كه از خاندان پيامبر و از فرزندان اميرالمؤمنين و حضرت فاطمه(عليهما السلام) شخصى به وجود خواهد آمد كه بساط حكومت ستمگران و جبّاران با دست وى برچيده خواهد شد و نيز به آنان رسيده بود و دريافته بودند شخصيّتى كه اساس و بنيان ظلم و استبداد را از بين مى برد، فرزند امام حسن عسكرى(عليه السلام) است; لذا در صدد كشتن وى بر آمدند و تمام نيرنگ هاى خود را در اين زمينه به كار گرفتند.
همان طورى كه فرعون، حيله هاى شيطانى خود را نسبت به حضرت موسى(عليه السلام)انجام داد، بنى عباس نيز نقشه هاى فراوانى را براى دست يابى به حضرت مهدى(عليه السلام) طرّاحى كردند; لكن خداوند متعال با تدبير حكيمانه خويش كه بر دست امام حسن عسكرى(عليه السلام)جارى ساخت، نقشه هاى شوم آنان را نقش بر آب كرد تا آخرين وصىّ و جانشين پيامبر براى انتقام كشيدن از ستمگران، جان سالم به در بَرَد و روز موعود فرا رسد و بساط ظلم و استبداد به وسيله آن حضرت برچيده شود.
(وَمَكَرُوا وَمَكَرَاللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ)(15)
«دشمنان خدا نقشه كشيدند و خدا نيز چاره جويى كرد و خدا بهترين چاره جويان است».
بنابر اين، روشن مى شود كه غيبت حضرت ولى عصر(عليه السلام) با خوف از قتل توسّط ستمگران ارتباط دارد و دستگاه حكومتى بنى عباس، ولادت آن حضرت را خطرى جدى براى خود تلقى مى كرد. بدون شك، اگر دشمنان به آن حضرت دسترسى پيدا مى كردند، او را از بين مى بردند; لذا با تدبير حكيمانه اى كه امام حسن عسكرى(عليه السلام)به كار بستند، ولادت فرزند ارجمندش مانند ولادت حضرت ابراهيم و موسى(عليهما السلام)پنهان ماند و حتى پس از ولادت نيز آن حضرت را مخفى داشتند تا تمام تلاش هاى مزوّرانه دشمن و نقشه هايى كه براى دستيابى به آن حضرت كشيده بودند، نابود گردد.
---------------------------------------
(1) سوره انشقاق، آيه 19.
(2) كمال الدين، ج 2، ص 480، ح 6.
(3) بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4.
(4) بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4.
(5) سوره نساء، آيه 157.
(6) سوره هود، آيه 37.
(7) كمال الدين، ص 352; بحارالانوار، ج 51، ص 219، ح 9، البته اين روايت طولانى است و در اينجا ترجمه قسمتى از آن را ذكر كرديم.
(8) عن سعيد بن جبير قال: سمعت سيّد العابدين علي بن الحسين(عليهما السلام) يقول: «في القائم  منّا سنن من سنن الأنبيا(عليهم السلام); سنّة من آدم و سنّة من نوح و سنّة من إبراهيم، و سنّة من موسى و سنّة من عيسى و سنّة من أيّوب و سنّة من محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم). فأمّا من آدم و من نوح فطول العمر، و أمّا من إبراهيم فخفاء الولادة و اعتزال الناس، و أما من موسى فالخوف و الغيبة، و أمّا من عيسى فاختلاف الناس فيه، و أمّا من أيّوب فالفرج بعد البلوى، و أمّا من محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) فالخروج بالسيف». بحارالانوار، ج 51، ص 217، ح 4.
(9) كمال الدين، ص 135.
(10) نهج البلاغه، خطبه 150.
(11) زيارت آل ياسين.
(12) سوره شعرا، آيه 21.
(13) كمال الدين، ص 342.
(14) همان، ص 343; بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 18.
(15) سوره آل عمران، آيه 54.
-----------------------------------------------
www.m-mahdi.com

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page