ارضاي خواسته فطري

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

به طور كلي شخصيت ذاتي انسان كمال جو و حقيقت طلب است و زمينه محبت و عشق به خدا و پاكي و انسانيت و بيزاري از كفر، فسق و عصيان در عمق جان او به امانت گذاشته شده است؛ زيرا كه دين اسلام، دين فطرت مي‌باشد و به همان اموري هدايت مي‌كند كه فطرت انسان‌ها به سوي آن هدايت مي‌نمايند؛ و هيچ قانون و حكم مخالفي ساختار روح و جسم آدمي را در بر نمي‌گيرد.
نتيجه آن كه انسان مي‌تواند عقايد، اخلاق، اعمال و اشياء، به ويژه پديده‌ها و مدل‌هاي نو را با محك فطرت و ادراك باطني خويش بسنجد و از حقانيت يا بطلان و فضيلت يا رذيلت آنها آگاهي يابد. البته در پاره‌اي از موارد و مصاديق وحي و دين راهنماي اصلي به شمار مي‌رود.
پوشش و حجاب عفيفانه ندا و دعوتي است كه زن آن را در عمق جان خود مي‌شنود و كششي است كه از درون خود به سمت آن گرايش پيدا مي‌كند و از بي‌حجابي، بدحجابي و خودنمايي انزجار و تنفر دارد و از آن جا كه منشا امور فطري، آفرينش انسان است لذا در همه افراد به طور يكسان وجود دارند هر چند عواملي مانند تربيت خوب يا بد، تبليغات سازنده يا مخرب، محيط فاسد و ناسالم در شكوفايي و رشد يا ضعف و كاهش و حتي به خاموش گراييدن نور آن در باطن مؤثر هستند.
يك نشانه بر فطري بودن حجاب آن است كه كتاب‌هاي تاريخي و آثار تمدن‌هاي مختلف گواهي مي‌دهد كه فرهنگ حجاب همواره در ميان زنان مرسوم بوده و اختصاص به مذهب يا  دين خاصي ندارد.
استاد شهيد، مرتضي مطهري (ره) در اين باره مي‌گويد:
«به طور كلي بحثي است درباره ريشه اخلاق جنسي، از قبيل حيا، عفاف و از آن جمله است تمايل به ستر و پوشش خود ـ زن ـ از مرد و در اين جا نظرياتي ابراز شده كه دقيق‌ترين آنها اين است كه حيا و عفاف و ستر و پوشش تدبيري است كه خود زن با يك نوع الهام براي گران بها كردن خود و حفظ موقعيت خود در برابر مرد به كار برده است» .(1)
به طور كلي مرز حفظ و ماندگاري يك قانون و آيين، موافق بودن آن با فطرت و طبيعت و نيازهاي بشري است. بر اين اساس فرهنگ ابتذال و بدحجابي و بي‌حجابي بر خلاف فطرت زن است و اگر چه به خاطر برخي عوامل خارجي و غفلت‌ها و ناآگاهي‌ها در كوتاه مدت رواج يابد ليكن پايدار نخواهد بود.

----------------------------------------------

1  - مسأله حجاب: استاد شهيد مطهري، ص 62