106 «اتَّبِعْ ما أُوحِىَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ»
ترجمه :
106. متابعت كن آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو وحی رسیده كه نیست الهی غیر از او، و اعراض كن از مشركین.
تفسیر :
[ معنای تابع و مستقل ، جوهر و عرض ]
«اتَّبِعْ» « تابع » مقابل مستقل است . لذا اعراض را میگویند وجود تبعی دارند مقابل جواهر كه وجود استقلالی دارند كه تعریف كردند عرض را كه « إذا وجد وجد فی الموضوع »[1] و جوهر را إذا وجد وجد لا فی الموضوع »[2]. انسان در افعال و گفتار و اعمال خود اگر به رأی خود و سلیقه خود عمل نمود ؛ مثل اكثر مردم امروزه مستقل و مستبد به رأی خود است و اگر از روی دستور و فرمان غیر است میگویند : فعل او تابع رأی غیر است. دستور آمد كه پیغمبر تابع «ما أُوحِىَ» باشد. «وحی» القای به قلب است. اگر از طرف شیاطین باشد وحی شیطانی است ، چنانچه میفرماید: «وَكَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّاً شَیاطِینَ الإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً»[3]، شرحش بیاید. و اگر از جانب خداوند است وحی الهی است كه به توسط روح الامین به قلوب مطهره انبیا القا میشود. این هم دو قسم است : یك قسم دستوراتی است كه بر انبیای سلف نازل شده. و یك قسم بر خصوص نبی اكرم صلی الله علیه و آله. وجود مقدسش مأمور شد به متابعت آنچه به خود او وحی شد كه فرمود : «ما أُوحِىَ إِلَيْكَ» از پروردگار خود : «مِنْ رَبِّكَ». آنچه پیغمبر صلی الله علیه و آله بفرماید یا عمل كند یا تقریر نماید متابعت وحی پروردگار اوست ، مستقل نیست : «وَما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوی * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْىٌ يُوحی»[4]، «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الأَقاوِیلِ * لأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ»[5]. «لا إِلهَ إِلاّ هُوَ» این جمله ممكن است بیان «ما أُوحِىَ إِلَيْكَ»باشد ؛ یعنی آن چیزی كه وحی شد به سوی تو كلمه توحید است كه اول كلمه ، كه پیغمبر مأمور شد به دعوت ، دعوت به توحید بود كه فرمود: «قولوا لا إله إلاّ اللّه تُفلحوا»[6].
و ممكن است علت متابعت باشد كه غیر پروردگار تو الهی نیست كه متابعت آنها لازم باشد ، بلكه فقط اله منحصر به پروردگار توست و متابعت وحی او لازم و حتم است. و ممكن است جمله مستقله باشد.
[ سه معنا برای اعراض از مشركان ]
«وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» «اعراض از مشركین» سه نحوه است : یكی اعراض از عقیده مشركین است كه شرك باشد كه مفاد «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ»[7]. و یكی اعراض از دعوت مشركین است ، زیرا اینها دیگر قابل هدایت نیستند و اجابت دعوت تو را نمیكنند و این آیه مفاد آیه شریفه «فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتّی يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِی يُوعَدُونَ»[8] است و یكی اعراض از معاشرت و مراوده و ملایمت با آنهاست ، چون امیدی در آنها نیست كه با شما همراهی داشته باشند. و اینكه بعضی گفتند. اعراض از مجاهده با آنهاست و گفتند : اینكه این آیه نسخ شده به آیه «وَقاتِلُوا الْمُشْرِكِینَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً»[9]، غلط است.
^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^
[1] . اگر عرض پیدا شود در موضوع پیدا میشود [احتیاج به موضوع دارد].
[2] . اگر جوهر وجود یابد احتیاج به موضوع ندارد .
[3] . و همین نحو قرار دادیم از برای هر پیغمبری دشمنی از شیاطین انسی و جنّی كه وسوسه میكنند یكدیگر را به گفتاری های مزخرف [= آراسته و ظاهر فریب] كه صورت ظاهر دارد و مغز و حقیقت ندارد برای فریب دادن یكدیگر. سوره انعام: آیه 112.
[4] . و از روی هوای نفس و خواهش نفسانی چیزی نمیگوید ، آنچه میفرماید نیست مگر وحی الهی كه به او وحی شده. سوره نجم: آیات 3 ـ 4.
[5] . و بر فرض محال اگر پیغمبر صلی الله علیه و آله نسبت دهد به ما ، كه خداوند متعال باشیم ، از راه كذب و از پیش خود بعضی اقاویل [= گفته ها] ولو یك قول باشد هرآینه ما او را میگیریم به یمین ، به تمام قوت ، پس از آن قطع میكنیم از او رگ حیات ، رگ قلب او را . سوره حاقة: آیات 44 ـ 46.
[6] . بگویید خدایی جز اللّه نیست تا رستگار شوید. مناقب آل ابی طالب : ج1 ، ص86 و بحار الأنوار : ج18 ، ص202.
[7] . هر آینه اگر مشرك شدی تمام اعمال صالحه تو البته حبط می شود. سوره زمر: آیه 65.
[8] . پس واگذار آنها را كه فرو روند در عقاید باطله خود و بازی كنند در هواهای نفسانیه خود تا اینكه ملاقات كنند روز خود را كه قیامت باشد آنچه به آنها وعده داده شده از عذاب الهی. سوره زخرف: آیه 83، وسوره معارج: آیه 42.
[9] . و بكشید مشركین بالتمام ، چنانچه آنها شما را میكشند بالتمام. سوره توبه: آیه 36.