105 «وَكَذلِكَ نُصَرِّفُ الاْ یاتِ وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ»
ترجمه :
105. و همین نحو ما آیات خود را پی در پی بیان میكنیم و هرآینه آن كفار و مشركین میگویند به پیغمبر صلی الله علیه و آله كه درس خوانده ای (یعنی از دیگران فرا گرفته ای). و هر آینه ما بیان میكنیم از برای قومی كه میدانند و علم دارند.
تفسیر :
«وَكَذلِكَ نُصَرِّفُ الاْ یاتِ» ، یعنی همان نحوی كه ما در این آیات قبل آثار قدرت و عظمت خود را برای اثبات توحید بیان كردیم همین نحو آیات قرآنی و سایر معجزات را یكی بعد از دیگری نازل نمودیم كه دلیل باشد بر صدق نبىّ محترم و مُثبِت [= ثابت كننده] نبوّت آن سرور باشد ، زیرا معجزه فعل الهی است كه به دست نبىّ جاری می شود و دیگران عاجز هستند از آوردن مثل آن. و این نشانه خداوند است بین خدا و بندگان كه بدانید این شخص فرستاده من است ، چنانچه عصای موسی علیه السلام ثعبان [= مار عظیم] گردد و سحر سَحَره [= ساحران] فرعون را ببلعد. و احیای عیسی علیه السلام مردگان را و سایر معجزات كه به انبیا علیهم السلام اعطا شده. این آیات شریفه قرآن را و سور آن را پی در پی ، نجوماً [= به تدریج] در ظرف بیست و دو سال بر این رسول محترم نازل نمودیم كه معنای تصریف همین است. و لذا علم صرف را صرف گفتند كه هر فعل و فاعل و مفعول و صفت مشبهة و صفت مبالغه و ماضی و مضارع و امر و ثلاثی و رباعی و خماسی و مجرد و مزید فیه را از افعال و تفعیل و افتعال و انفعال و تفعّل و استفعال را ، وجه اشتقاق آنها را بیان میكند.
[ فرق بین مبدأ اشتقاق و مشتقات ومادة المواد و صور شخصی ]
و به عقیده صرفیین مبدأ اشتقاق را مصدر میدانند اگرچه این هم تمام نیست ، زیرا مصدر هم مشتق است و مبدأ همان ماده اصلیه است كه ضاد و راء و باء باشد در مشتقات ضرب ، كه این ماده در تمام هیئات موجود است. و یكی از هیئات مصدر است كه مفید معنی است ؛ نظیر هیولای صرفه كه تعبیر به مادة المواد اصلیه میكنند و بدون صورت جسمانی تحقق پذیر نیست.
هیولا در بقا محتاج صورت
تشخص كرد صورت را گرفتار
و لذا گفتند : شیئیت شیء به صورت است نه به مادّه. و به همین مناسبت صرّاف را صرّاف گفتند كه نقود را زیر و بالا میكند و صحیح و سقیم و خوب و بد آن را تمیز میدهد و هر استاد فنّی را صرّاف گفتند : جواهرشناس صراف جواهرات است، استاد زرگر صرّاف طلاهاست ، علمای اعلام صراف علم هستند، خداوند عالم صراف نبی صادق و كاذب است به اعطای معجزات و صفات و شرایط نبوت و فقدان موانع آن .
«وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ» لكن جاهل بی خبر و عامی بی اطلاع و احمق بی شعور كه هِرّ را از بِرّ[1] تمیز نمیدهد حتی انبیای اولوالعزم را رَمْی به تكذیب[2] میكند و معجزه را حمل به سحر و جادو، وحی الهی را حمل به اینكه از دیگران فرا گرفته : «وَقالَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلاّ إِفْكٌ افْتَراهُ وَأَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ»[3]،«وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِی يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِینٌ»[4]. میگویند پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله درس خوانده با اینكه در میان آنها چهل سال بوده و با كسی تماسّی نداشته : «فَقَدْ لَبِثْتُ فِیكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»[5].
«وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ» كسانی كه عاقل و دانشمند و فهمیده هستند این تصریف آیات برای آنها سود دارد و خداوند به لطف و عنایتش بر آنها ظاهر میگرداند و بیان میفرماید. اگرچه قرآن بر سرتاسر دنیا نازل شده لكن بهره برداری از آن خاص علماست و آنها صرّاف و مميّز حق و باطل هستند باید رجوع به آنها كرد نه به هر جاهل بی سر و پا و گمراه و گمراه كننده ای.
^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^&^
[1] . هِرّ : گربه . بِرّ : موش . مثلی است به این معنا كه ، چیزی نمیفهمد. التبیان : ج1 ، ص197 .
[2] . نسبت دروغگویی به كسی دادن .
[3] . و گفتند كسانی كه كافر بودند : نیست این قرآن مگر دروغ بافی كه این مدعی رسالت افترا بسته و كمك كردند او را بر این قوم دیگران. پس به تحقیق آمدند این كفار از روی ظلم و كذب و بی جا گویی. سوره فرقان: آیه 4
[4] . و هرآینه ما می دانیم كه این كفار و مشركین میگویند : جز این نیست كه این قرآن را پیغمبر اكرم تعلیم گرفته از بشر كه او تعلیمش داده و حال آن كه لسان آن كسی كه اینها الحاد میكنند با او ؛ یعنی آن كسی كه میگویید كه پیغمبر را تعلیم داده ، عجمی است ، و این قرآن لسان عرب فصیح و واضح و روشن است. سوره نحل: آیه 103.
[5] . پس به تحقیق مدتی از عمر خود در میان شما بودم قبل از بعثت ، آیا پس از این تعقل نمیكنید؟ سوره یونس: آیه 16.