104 «قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِىَ فَعَلَيْها وَما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِیظٍ»
ترجمه :
104. به تحقیق آمد برای شما اسباب بینایی و آگاهی و تنبّه از جانب پروردگار شما. پس هر كس بینا و آگاه و متنبّه شد نفعش عاید خود او میشود و هر كس كوركورانه از آنها گذشت دودش در چشم خودش میرود و ضررش به خودش برمیگردد. و نیستم من موظف و مكلف به حفظ شما.
تفسیر :
[ ادله هشتگانه در اثبات عقاید ]
«قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ» در باب اصول دین گفته ایم ادلّه قطعیه برای اثبات آنها هشت قسم است هر كدام به جای خود :
1. عقل مستقلّ برای اثبات صانع و توحید و صفات آن و مسئله نبوت عامه و امامت عامه.
2. عقل غیر مستقل كه محتاج به ضمیمه خارجیه است ؛ مثل نبوت خاصه كه به اقامه معجزه یا اخبار معصوم ثابت میشود.
3. نصّ قرآن ، مثل معاد جسمانی.
4. نصّ خبر متواتر ، مثل امامت خاصه.
5. ضرورت دین اسلام.
6. ضرورت مذهب.
7. نص خبر محفوف [= همراه] به قراین قطعیه.
8. اجماع قطعی
[ معنای «عمی» و «بصیر» ]
و مراد از «بصائر» اموری است كه باعث تنبّه و بینایی باشد ، مثل همین آیات كه به بیانات واضحه و ادلّه محكمه اثبات وجود صانع و توحید او را میكند. غایة الامر تأثیر آن در قلوب مشروط به قابلیت محل ، كه در مقام تحصیل معرفت باشد و خالی از عناد و عصبیت باشد ، كه مفاد «فَمَنْ أَبْصَرَ» است ، كه روشنایی قلب و بینایی دل است البته تأثیر میكند و هدایت میشود و رستگار میگردد كه مفاد «فَلِنَفْسِهِ» است و نتایج دنیوی و اخروی نصیب او میشود. «وَمَنْ عَمِىَ» چشم قلبش كور یا به واسطه كثرت معاصی یا توغّل [= فرو رفتن] در شهوات یا متابعت هواهای نفسانی یا عناد و عصبیت ، قلب از قابلیت تأثیر افتاده و كوركورانه بر این ادله و آیات میگذرد و حمل بر كذب و افترا و امور دیگر میكند كه در حقّش صادق می آید : «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ»[1]، «فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ»[2].
«فَعَلَيْها» ضرر و خسارت و عذاب ابدی و بليّات دنیوی متوجه به خود اوست «وَما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِیظٍ» من قدرت ندارم بر اجبار به ایمان و بر دفع بلیات و عقوبات ، «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْیی مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»[3]. و توهّم اینكه این جمله نسخ شد به آیه جهاد ، توهّم فاسدی است ، زیرا تكلیف جهاد برای دفع دشمن است از حریم اسلام، مثل قطع عضو فاسد است از سرایت به سایر اعضا ، نه برای اجبار به ایمان و سلب اختیار است.
@%@%@%@%@%@%@%@%@%@%@%@%@
[1] . كرند ، لالند ، كورند ، بنابراین به راه نمی آیند . سوره بقره: آیه 18.
[2] . در نمی یابند [نمیفهمند]. سوره بقره: آیه 171.
[3] . هر كس به كفر و شرك باقی ماند و به هلاكت افتاد حجت بر او تمام شود و هر كس هدایت شد از روی دلیل و برهان هدایت شود. سوره انفال: آیه 42.