آیه ٤١ « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِى ... »

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

41 « يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِى الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا سَمّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللّه‏ُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّه‏ِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّه‏ُ أَنْ‏يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِى الدُّنْيا خِزْىٌ وَ لَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ»
ترجمه :
41. اى پيغمبر اكرم! محزون نكنند شما را جماعتى از منافقين كه كمال سرعت را دارند در كفر ؛ به زبان مى‏ گويند كه ما ايمان آورديم و به دل ايمان نياوردند كه معنى منافق همين است. و همچنين محزون نكنند جماعتى از يهود كه سمّاع هستند براى دروغ كه حرف شما را بشنوند و بر خلاف آن نقل كنند و كلام جماعت ديگر يهود كه بر خلاف واقع مى ‏گويند، قبول مى‏ كنند كه نزد شما نمى ‏آيند، تحريف مى‏ كنند كلمات الهى را از مواضع آن ، كه حكمى در موردى را در مورد ديگر اعمال مى‏ كنند؛ مى‏ گويند كه اگر پيغمبر موافق كلام ما فرمود بگيريد و قبول كنيد و اگر بر خلاف آن فرمود دور اندازيد و قبول نكنيد. و كسى را كه خداوند اراده فرموده او را در عقوبت و شدت و عذاب بيندازد، شما پيغمبر نمى ‏توانى از آن‏ها دفع كنى. اين‏ها كسانى هستند كه دل‏هاى آن‏ها قابليت تطهير ندارد و خدا دل‏هاى آن‏ها را پاك نفرموده. از براى آن‏ها در دنيا خزى و ذلت و خفت است و در آخرت عذاب عظيم است ؛ خسر الدنيا و الاخرة.
[ شأن نزول آيه ]
شرح اين آيه شريفه موقوف بر بيان اخبارى است كه از ائمّه در مورد اين آيه رسيده در تفسير على بن ابراهيم ، كه گفتند مأخوذ از اخبار است راجع به دو قبيله از يهود است : بنى نضير و بنى قريظه و چون بنى نضير عده آن‏ها زيادتر بود و قوه و قدرت آن‏ها بيشتر بود و خود را شريف ‏تر از بنى قريظه مى ‏دانستند پيشنهاد كردند به آن‏ها كه اگر شما يك نفر از ما را كشتيد بايد هم قاتل را قصاص كرد هم ديه كامله گرفت و اگر ما يك نفر از شما را كشتيم قصاص نشود فقط نصف ديه پرداخته شود و قاتل را بر شترى روى به عقب شتر سوار كرد و صورتش را سياه كرد و در بازار گردانيد و چون بنى قريظه مقهور آن‏ها بودند اين قرارداد را قبول كرده و نوشته ، طرفين امضا كردند.
و در زمان پيغمبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏ آله بنى قريظه اين قرارداد را رد كرده و گفتند همچه حكمى در تورات نيست ؛ بالاخره طرفين راضى شدند به حكميت حضرت رسول صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله، بنى نضير عبد اللّه‏ بن اُبىّ را با يك نفر ديگر فرستادند نزد حضرت رسول صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏ آله از او سؤل كنند كه اگر موافق نظر آن‏ها حكم مى‏فرمايد قبول كنند حكميت او را ، و الاّ رد كنند . حضرت در جواب آن‏ها سكوت فرمود و مغموم شد ، جبرئيل عليه ‏السلام نازل شد و اين آيه را آورد تا آنجا كه مى ‏فرمايد: «فَإِنْ جاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ ... وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ...»[1] الآية .[2]
لكن در تفسير مجمع خبرى از حضرت باقرعليه‏ السلام روايت كرده كه خلاصه آن اين است كه در ميان يهود در موضوع زناى محصنه اگر از اشراف بودند فقط چهل تازيانه مى ‏زدند و يك مقدارى بى ‏احترامى مثل سوار كردن بر پشت و گردانيدن و امثال اين‏ها، و اگر از غير اشراف بودند رجم مى ‏كردند و اين حكم بر اين‏ها دشوار بود. و در موردى زناى محصنه از اشراف واقع شده بود، سپس از غير اشراف خواستند آن‏ها را رجم كنند گفتند تا آن‏ها را رجم نكنيد نمى ‏گذاريم اين‏ها را رجم كنيد . تراضى كردند به حكم حضرت رسالت  صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله ، حضرت حكم به رجم نمودند منكر شدند و گفتند همچه حكمى در تورات نيست ، حضرت فرمود ميان من و شما ابن صوريا[3] ، كه به اعتراف خود يهود اعلم علماى يهود بود ، [داور] باشد . قبول كردند و ابن صوريا را خواستند . حضرت او را قسم دادند به خدا و مقدساتِ نزد يهود كه آيا حكم رجم محصنه در تورات هست ؟ اعتراف كرد . حضرت آن‏ها را در مسجد حكم به رجم نمود ، سپس يهود اعتراض كردند به ابن صوريا كه چرا تصديق كردى محمد صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله را ؟ گفت : اگر قسم نداده بود تصديق نمى‏ كردم ، لكن چون قسم داد ترسيدم و تصديق كردم[4]. اين خلاصه قصه، برويم در مقام شرح آيه شريفه.
[ دلدارى به پيغمبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏ آله در غمگين نبودن به كفر منافقين و يهود ]
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِى الْكُفْرِ»
اشكال:
قبلاً متذكر شديم كه « مسارعت » در امور خيريه استعمال مى ‏شود و عجله در شرور و در اين آيه مسارعت را در كفر استعمال فرموده.
جواب:
كفر در نظر آن‏ها شرّ نيست ، بلكه خير و خوب مى‏ دانند و اين غير از عذاب است كه در نظر تمام شرّ است؛ «يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ»[5]، خداوند تسليت مى ‏دهد نبى اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله را كه در مخالفت يهود بلكه تمام كفار محزون نباشد كه چرا اين‏ها ايمان نمى ‏آورند و هدايت نمى ‏شوند و روز به روز بر كفر آن‏ها افزوده مى‏ شود ؛ زيرا قابل هدايت نيستند و قابليت شرط است، و الاّ فاعل تام الفاعليه است ، آنچه بايد و شايد در هدايت آن‏ها كوتاهى نشده ، لكن قساوت قلب و عصبيت و عناد و كورى دل مانع از قبول است. و اين تسليت براى ائمّه عليهم ‏السلام و علماى دين هست كه اين‏ها هم نبايد در امر هدايت كوتاهى كنند به قدر مقدور ، هر كه قابليت دارد هدايت مى ‏شود و هر كه ندارد « بگذار تا بميرد در عين خود پرستى » .
«مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤمِنْ قُلُوبُهُمْ» كه منافقين باشند كه جاى آن‏ها «فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ» است و عذاب آن‏ها اشدّ جميع طبقات كفار است.
«وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا» ؛ يعنى « يهود » كه كلام آن‏ها و عمليات آن‏ها هم تو را محزون نكند ، زيرا آن‏ها اعدا عدو شما هستند و از روى عناد و عصبيت با علم به رسالت شما قبول نكردند و در تمام اهل كفر كسى كه از روى حقيقت ايمان آورد كمتر از يهود نيست[6] ، بسيار متقلب و دو رو هستند .
«سَمّاعُونَ لِلْكَذِبِ» ؛ يعنى مى ‏آيند فرمايشات شما را مى ‏شنوند براى اينكه دروغ به شما ببندند و بر خلاف آنچه فرموده‏ اى نقل كنند و نسبت دهند .
«سَمّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ» ؛ مى ‏شنوند كه براى قوم ديگرى از خود يهود يا كفار ديگرى نقل كنند ، مَثَلِ اين‏ها مثل مبلّغ ‏هاى مسيحى و بهايى هستند كه مى ‏آيند با بعضى از علما سؤالاتى در موضوع نبوت يا امامت مى ‏كنند تا ببينند نظر آن‏ها چيست، بروند نزد همكاران خود و جوابى بر اين مطالب تدارك كنند و بسا نسبت‏ هاى دروغ به آن‏ها ببندند .
«لَمْ يَأْتُوكَ» ؛ آن قوم آخرينى كه خدمت شما نرسيده و نمى ‏دانند چه فرموده ‏اى .
«يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ»مراد كلام خداست كه در موضع خود قرار داده واجب را واجب فرموده، حرام را حرام، حلال را حلال، اين‏ها تغيير دادند ؛ قصاص را تبديل به ديه، رجم را تبديل به جلد[7] و بين اشراف و ضعفا فرق گذاردند و بين اين طايفه و آن طايفه و اين قبيله و آن قبيله و هكذا . «يَقُولُونَ»اشاره به قول عبداللّه‏ بن اُبىّ و صاحب اوست «إِنْ أُوتِيتُمْ هذا فَخُذُوهُ» ؛ يعنى اگر موافق نظر بنى نضير فرمود بگيريد طبق دلخواه آن‏ها «وَ إِنْ لَمْ تُؤتَوْهُ» و اگر بر خلاف آن فرمود «فَاحْذَرُوا» ؛ عمل نكنيد.«وَ مَنْ يُرِدِ اللّه‏ُ فِتْنَتَهُ» « فتنه » در اين مقام به معنى عذاب است ، چنانچه مى‏ فرمايد: «يَوْمَ هُمْ عَلَى النّارِ يُفْتَنُونَ * ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ...» الآيه[8] ، يعنى كسى كه قابليت رحمت ندارد و مورد عذاب الهى است «فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللّه‏ِ شَيْئاً» ؛ يعنى نمى ‏توانى او را هدايت كنى و از عذاب نجات دهى ، چون قابليت ندارد.
«أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللّه‏ُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ» ، چون قلوب آن‏ها غلف است و قاسيه و مريض است كه در آيات اشاره شده : «قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ»[9]، «قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً»[10]، «فِى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»[11].
و « اراده » تكوينى است نه تشريعى ، زيرا تشريعاً خداوند راه هدايت را به تمام افراد نشان داده و همين شاهد بر اين است كه اراده در آيه تطهير[12] در حق اهل البيت هم تكوينى است نه تشريعى و دليل بر مقام عصمت است.
«لَهُمْ فِى الدُّنْيا خِزْىٌ» ؛ از ذلت، كوچكى، خفت، اعطاى جزيه[13] و ظهور كذب آن‏ها در كتمان حكم رجم و قصاص و مغلوبيت در جنگ‏ها و غير اين‏ها.
«وَ لَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ» ، جميع عذاب ‏هاى آخرت عظيم است بالنسبه به عذاب‏ هاى دنيا و همچنين شديد و اَليم است ، لكن در ميانه عذاب‏ هاى آخرت عذاب اين طايفه عظيم‏ تر است ؛ چون عظمت و حقارت، كبر و صغر، عزت و ذلت و امثال اين‏ها امور  نسبى است.
*****************************************
[1] .  همين سوره : آيه 42 .
[2] .  تفسير قمى : ج1 ، ص175 .
[3] .  مختصرى از شرح حال وى در همين تفسير ، ج2 ، ص496 گذشت .
[4] .  مجمع البيان : ج3 ، ص299 .
[5] .  طلب تعجيل عذاب مى ‏كنند از تو و به درستى كه جهنم هر آينه احاطه كرده به كافرين. سوره عنكبوت: آيه 54.
[6] .  يعنى يهوديان كمترين گروهى هستند كه از روى حقيقت ايمان مى ‏آورند .
[7] .  يعنى حكم سنگسار را به شلاق تبديل كردند .
[8] .  روزى كه آن‏ها را بر آتش عذاب مى ‏كشد، بچشيد عذاب خود را. سوره ذاريات: آيات 13 ـ 14.
[9] .  و [يهود] گفتند دل ‏هاى ما در غلاف است . سوره بقره: آيه 88.
[10] .  و قلوب آن‏ها را قسىّ [نموديم] . سوره مائده : آيه 13.
[11] .  در دل هايشان مرضى است . سوره بقره: آيه 10.
[12] .  سوره احزاب : آيه 33 .
[13] .  مال و پولى است كه ساكنان غير مسلمان در حكومت و سرزمين مسلمانان در هر سال به حكومت اسلامى مى‏ پرداختند .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page