آیه ٩٩ « قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّه‏ِ مَنْ ... »

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

99   «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّه‏ِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَأَنْتُمْ شُهَداءُ وَمَا اللّه‏ُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ»
ترجمه:
99. بگو : اى اهل كتاب! چرا مانع مى‏شويد از راه الهى راه حق كسانى را كه ايمان آوردند و مى‏خواهيد و مى‏طلبيد از آن‏ها راه كج و انحراف از حق را، با اينكه خود شما حقانيت را دست آورده‏ايد و خداوند غافل نيست از آنچه مى‏كنيد.
[اقسام اهل ضلالت و طرح‏هاى گمراهانه آن‏ها]
توضيح كلام اينكه اهل ضلال كه در مقام اضلال مؤنين كوشش دارند بر چند قسم هستند: يك قسم آنان كه تبليغات سوء دارند و دعوت مى‏كنند آن‏ها را به دين خود؛ مثل تبليغات مسيحى‏ها و بهائى‏ها و ساير فرق ضالّه. و يك قسم القاى شبهات در دين اسلام مى‏كنند كه مسلمين در اسلام شك كنند و از اسلام بيرون روند، ولو به كيش آن‏ها در نيايند.
يك قسم ايجاد اختلاف بين آن‏ها تا ضعف آن‏ها زياد شود و قوّه و قدرت آن‏ها كم گردد تا بتوانند بر آن‏ها مسلّط گردند.
يك قسم تطميع آن‏ها به زخارف دنيوى از مال و جاه و منصب تا از دين براى دنيا دست بردارند.
يك قسم ترويج معاصى و تشويق بر قبايح و اشاعه فحشا در بين آن‏ها.
يك قسم اشتغال آن‏ها به امور بيهوده از لهو و لعب و لغويات تا از تحصيل علم و كمال و عبادت آن‏ها را باز دارند و غير اين‏ها از حيله‏ها و تزويرها كه طرق شيطانى است و تمام اين‏ها «صدٌّ عن سبيل اللّه‏» است و اين هم دو قسم است:
تارةً از روى جهالت است كه حقانيت اسلام بر آن‏ها معلوم نشده از روى تقصير يا قصور، و اُخرى با علم به حقانيت اسلام از روى عناد و عصبيت است كه اغلب رؤاى اهل ضلالت از اين جهت است، لذا خطاب مى‏فرمايد به اهل كتاب:
تفسير:
«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ» كه آن‏ها معجزات را مشاهده كرده‏اند و بشارات را در كتب خود ديده‏اند.
«لِمَ تَصُدُّونَ» «صدّ» به معنى منع و جلوگيرى است.
«عَنْ سَبِيلِ اللّه‏ِ» «سبيل اللّه‏» راه حق است كه عبارت از دين اسلام است ؛
«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّه‏ِ الاْءِسْلامُ»[1]، «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاْءِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»[2].
«مَنْ آمَنَ»؛ اهل ايمان را كه مسلمين باشند و اين جمله مفعول «تَصُدُّونَ» است.
«تَبْغُونَها عِوَجاً» «ابتغاء» به معنى طلب نمودن چيزى از غير است، چنانچه در آيه دارد «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه‏ِ»[3].
«عوج» به معنى كج است و اينجا مراد راه كج و معوج است و راه كج بسيار است كه تعبير به سُبُل شيطان شده؛ «وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ»[4]، و راه حق يك راه است كه صراط مستقيم است.
«وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ» ظاهرا اشاره به يهود است كه در مدينه قبل از بعثت خبر مى‏دادند و بشارت به اهل مدينه كه پيغمبرى به اين اوصاف در مكه در اين زمان ظاهر مى‏شود و هجرت به مدينه مى‏فرمايد و در كتب ما خبر داده شده و خيال مى‏كردند كه او از بنى اسرائيل باشد، چون ديدند از بنى اسماعيل است از روى حسد و عداوت و عصبيت و لجاج انكار كردند و آيه ولو در اين مورد باشد منافات با عموم ندارد.
«وَ مَا اللّه‏ُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ» «غفلت» از عوارض است كه بسا بر انسان عارض مى‏شود، مثل سهو و نسيان و شك و به كلّى از ذهن خارج مى‏شود كه هيچ توجه ندارد و خداوند محل حوادث نيست، چون تغيير در ساحت قدس او روا نيست و تغيير از ذاتيات حوادث مادى است و واجب الوجود از حوادث عرى و برى است.
-------------------------------------------------
[1] .  سوره آل عمران: آيه 19.
[2] .  همان: آيه 85.
[3] .  سوره بقره: آيه 207.
[4] .  متابعت نكنيد راه‏هاى ديگر را. سوره انعام: آيه 153