مهدويت(1) يعني اعتقاد به ظهور مهدي(عج) و او همان مصلح موعود جهانيست که همه اديان الهي در هنگامي که زمين پر از ظلم و جور گردد و مردم از شدت بيدادگري طلب مرگ کردند ظهور و قيام او را براي برقراري حکومت عدل جهاني به جهانيان وعده دادهاند.(2)
عقيده شيعه در خصوص مهدويت
مرحوم محمدرضا مظفر رحمه اله عليه در کتاب عقائد الاماميه پس از بيان عقيده شيعه در مورد تعداد امامان(ع) و ذکر اين که نام دوازدهمين امام ابوالقاسم، محمدبنحسن المهدي(عج) ميباشد و وي در سنه 256 هجري متولد گشته است بر خلاف ساير ائمه، تاريخي را براي وفات آن حضرت(عج) ذکر ننموده و بلافاصله اظهار ميدارند که اين امام دوازدهم، در عصر ما حجت غايب و منتظر است و سپس به شرح عقيده تشيع در مورد مهدي(عج) و مهدويت ميپردازد.(3)
گفتار اول - دلايل اثبات مهدويت در قرآن:
در قرآن کريم درباره مسائل آينده و دوران و حوادث آخرالزمان و استيلاي خوبي و خوبان بر جهان و حکومت يافتن صالحان گاه به اشاره و گاه به تصريح و سخن گفته شده است. اين گونه آيات را مفسران اسلامي طبق مدارک حديثي و تفسيري مربوطه به مهدي(عج) و ظهور آخرالزمان دانستهاند.(4)
نويسنده کتاب خورشيد مغرب پس از انجام تحقيق و پژوهشي وافر در کتب و منابع مختلف حديثي و تفسيري شيعه و سني در اثبات مهدويت از طريق آيات قرآن کريم به ده آيه شريفه از قرآن استناد جسته و ذيل هر يک از آيات مذکور تفاسير و احاديث واره دال بر اثبات مهدويت را ذکر نموده است.
لکن از آنجايي که محدوديت نگارش اين نوشته مختصر مجال ذکر همه نظريات مفسرين شيعي و سنّي ذيل آيات مذکور و احاديث وارده را نميدهد ناگزير از بيان آيات دهگانه و توضيح مختصر در خصوص منابع حديثي و تفسيري ميباشيم.
آيه اول:
« و لقد کتبنا في الزبور من بعد الذکر ان الارض يرثها عبادي الصالحون » انبياء/105(5)
ما در زبور داوود از پس ذکر (تورات) نوشتهايم که سرانجام زمين را بندگان شايسته ما ميراث برند و صاحب شوند.
آيه دوم:
« و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين » قصص/5(6)
- ما ميخواهيم تا به مستضعفان زمين نيکي کنيم يعني آنان را پيشوايان سازيد و ميراث براي زمين.
آيه سوم:
« يا ايها الذين آمنوا من يرتد منکم عن دينه فسوف ياتي اللَّه بقوم يحبهم و يحبونه اذله علي المؤمنين اعزه علي الکافرين يجاهدون في سبيل اللَّه و لا يخافون لومه لائم... » مائده/5(7)
- اي مؤمنان هر کس از شما از دين خويش بگردد زياني به دين خدا نخواهد رسيد زيرا که خداوند دين خود را بيياور نخواهد گذاشت بلکه او مردمي پديد خواهد آورد که ايشان را دوست ميدارد و ايشان او را دوست ميدارند، آن مردم، با مؤمنان خوشرفتار و نرمخو خواهند بود و با کافران سختگير و بيگذشت و آنان همواره ميکوشند و در راه خدا جهاد ميکنند و از سرزنش هيچ سرزنشگري باکي نخواهند داشت.
آيه چهارم:
« وعد اللَّه الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض کما استخلف الذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا... » نور/56(8)
- خداوند آنان را که گرويدند از شما و نيکيها کردند وعده داد که به يقين ايشان را خليفه کند در زمين چنان که از پيش بودند خليفه ساخت و دينشان را باز بگستراند آن دين که بپسندد براي آنان و هم آنان را از پس بيمي که دارند بيبيمي دهد و ايمني.
آيه پنجم:
« هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون » توبه/33(9)
- او آن خداست که رسول خويش را بفرستاد به راهنمايي و دين راست تا آن دين را پيروز گرداند بر همه دينهاي دگر هر چند بر مشرکان دشوار آيد.
آيه ششم:
«. ..لهم في الدنيا خزي و لهم في الاخره عذاب عظيم » بقره/114
- براي ايشان است در اين جهان خواري و در آن جهان عذابي بزرگ.(10)
آيه هفتم:
«. .. و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلا يسرف في القتل انه کان منصورا » اسراء/33
- و هر کس را بکشند به بيداد وارثان او را صاحب فرمان کرديم (که هر چه خواهند بکنند: قاتل را بکشند، يا ديه ستانند، يا عفو کنند) و مباد که کس به گزاف کسي را بکشد، که خدا ياور خون بناحق ريخته است.(11)
آيه هشتم:
« بقيه اللَّه خير لکم ان کنتم مؤمنين... » هود/86
- بقيه اللَّه (ذخيره الهي) براي شما مردم، اگر مؤمن باشيد، از هر چيز و هر کس ديگر بهتر است.(12)
آيه نهم:
« يوم تأتي بعض آيات ربک لا ينفع نفسا ايمانها لم تکن آمنت من قبل... » انعام/158
- روزي که پارهاي از آيات پروردگار تو پديدار گردد، آن روز هيچ کس را - اگر از پيش ايمان نياورده باشد - ايمان و باور سودي نخواهد بخشيد.(13)
آيه دهم:
« فيها يفرق کل امر حکيم » دخان/4
- در شب قدر، همه امور را بر طبق حکمت به جاي خويش مقرر دارند.
مقصود از اين آيت فرخنده تقدير امور است در شب قدر، در هر سال. و اين امر در ارتباط مستقيم است با حضرت ولي عصر(عج) و حضور ولايتي او در امت و در مجاري تقدير و در جهان کائنات.(14)
گفتار دوم - دلايل روايي در اثبات مهدويت:
از نظر تشيع، مهدي از فرزندان فاطمه است و نه تنها ظهور او در آخرالزمان با احاديث متواتر از پيامبر(ص) قابل اثبات ميباشد بلکه عموم مسلمين نيز با اختلافات اندکي و با تکيه بر احاديث متواتر از پيامبر(ص) به طور اجماع آن را پذيرفتهاند.
بنابراين مردود بودن اين شبهه که شدت ظلم و ستم در حق شيعيان آنان را به ابداع مسئله به نام مهدويت وا داشته است آن قدر بيّن و روشن است که ياوهسراياني که اين شبهه را مطرح کردهاند خود بيشتر از همه به مردود بودن اين شبهه علم داشته و دارند؛ زيرا اين اعتقاد يعني مهدويت و ظهور مهدي(عج)، در زماني که شيعيان تحت ظلم و ستم حکومت زمانه بودهاند شکل نگرفته است؛ مضافاً اين که مطالعه تاريخ وم مستندات انکارناپذير آن به خصوص دعوي مهدويت در قرنهاي نخست اسلامي از جانب کيسانيها و عباسيين نيز مهر باطلي از نظر تاريخي بر فکر طراحان شبهه فوق زده است.
1- از پيامبر(ص) روايت شده است که فرمود:
«اگر از عمر دنيا تنها يک روز باقي باشد خداوند مردي را برميانگيزد که نام وي همچون نام من و اخلاقش چون خلق و خوي من و کنيهاش ابوعبداللَّه است و مردم بين رکن و مقام با وي بيعت ميکنند و فتوحاتي نصيب او گردد و همه اهل زمين گوينده لا اله الا اللَّه شوند، در اين هنگام سلمان فارسي برخاست و عرض کرد: اي رسول خدا(ص) (اين مرد) از ذريه کدام فرزند شماست؟ فرمود: از فرزندان اين پسرم و با دست مبارک خود به امام حسين(ع) اشاره فرمود».(15)
2- روايت معتبر دوم در اين باب نزد شيعه و تسنن اين است که کنيه آن بزرگوار ابوالقاسم است که همان کنيه پيامبر اکرم(ص) ميباشد. رسول خدا(ص) فرمودند:
«مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه است او بر اساس شيوه و روش من مبارزه ميکند آن گونه که من بر اساس وحي مبارزه نمودم».(16)
3- روايت سوم از پيامبر(ص) اين که:
«او در آخرالزمان قيام به آئين (اسلام) مينمايد همچنان که من در آغازِ اسلام قيامِ به آن نمودم».(17)
4- و بالاخره اين روايت که پيامبر(ص) فرمودند:
«در جهان جز فرمانروائي اسلام وجود نخواهد داشت و زمين چون لوح سيمين خواهد شد».(18)
يعني زمين از لوث کفر و نفاق پاک و پيراسته خواهد شد مانند شمش نقره خالص و ناب. اما در خصوص ادعاي تواتر احاديث معتبر در خصوص مهدويت و ظهور امام مهدي(عج)، احاديث نبوي در کتابها و اسناد عالمان مذاهب اسلامي، به اندازهاي فراوان است، که کمتر به آن اندازه، درباره موضوعي ديگر، حديث رسيده است. اين واقعيت، يعني کثرت احاديث ياد شده و فراواني و گوناگونيِ راويان آن، در مآخذ و طُرُق رواي اهل سنت، به خوبي چشمگير است. و همين واقعيت باعث شده است، تا دانشمندان علم حديث، و حُفاظ بزرگ سنّي، جاي جاي، به متواتر «متواتر» بودن احاديث مهدي(عج)، تصريح کنند.
حافظ ابوعبداللَّه گنجي شافعي (درگذشته 658 ه ق)، در کتاب «البيان»، ميگويد:
تواترت الاخبار و استفاضت، بکثره رواتها عن المصطفي«ص» في امر المهدي«ع».(19)
- احاديث پيامبر اکرم«ص»، درباره مهدي«ص»، به دليل راويان بسياري که دارد، به حد تواتر رسيده است.
حافظ معروف حديث، ابن حجر عسقلاني شافعي (درگذشته 852 ه ق) که او را «حافظ عصر» خواندهاند، در کتاب «فُتح الباري»، که در شرح «صحيح بُخاري» نوشته است، ميگويد:
تواترت الاخبار، بان المهدي من هذه الامه، و ان عيسي - عليه السلام - سينزل و يصلي خلفه.(20)
- احاديث متواتر رسيده است، که مهدي از اين امت است، و عيسي«ع» از آسمان فرود خواهد آمد، و پشت سر مهدي نماز خواهد خواند.
به جز اين دو عالم و محدث معروف، عالمان ديگري نييز به «متواتر» بودن احاديث نبوي، درباره مهدي، تصريح کردهاند، که در مآخذ آمده است. ما از نقل آن تصريحات ميگذريم. و براي همين واقعيت است که قاضي محمد شوکاني يمني، رساله خود را، در اين موضوع، «التوضيح في تواتر ما جاء في المنتظر و الدجال و المسيح» ناميده است. او در اين باره ميگويد:
و جميع ماسقناه بالغ حذ التواتر، کما لا يخفي علي من له فضل اطلاع. فتقرر بجميع ماسقناه ان الاحاديث الوارده، في المهدي المنتظر، متواتره.(21)
- همه اين احاديث که آورديم به حد تواتر ميرسد، چنان که بر مطلعان پوشيده نيست. بنابراين، با توجه به همه احاديث مذکور، مسلم گشت که احاديث رسيده، درباره مهدي منتظر، متواتر است.
اين موضوع، که مسئله مهدي، مسئلهاي اسلامي است و قطعي، به اندازهاي مسلم است و مشهور، که حتي لغتنويسان و واژهشناسان اهل سنت نيز، در ذيل کلمه «مهدي»، آن را مطرح کردهاند. از جمله، جمال الدين ابن منظور افريقي مصري (درگذشته 711 ه ق)، در لغتنامه بزرگ و معتبر خويش (لسان العرب)، چنين ميگويد:
المهدي، الذي قد هداه اللَّه الي الحق. و قد استعمل في الاسماء، حتي صار کالاسماء الغالبه. و به سمّي «المهدي»، الذي بشر به النبي - صلي اللَّه عليه و سلم - انه يجي في آخر الزمان.
- مهدي، يعني: کسي که خداوند راه حق را به او نشان داده است. اين کلمه (که از نظر دستوري، «وصف» است)، به صورت اسم به کار رفته است (و اشخاص را به آن نامگذاري کردهاند)، تا جايي که علم بالغلبه شده است. و همين کلمه (مهدي)، نام کسي است که پيامبر«ص»، مژده داده است که در آخر الزمان ميآيد.
همچنين محدث و اديب و واژهشناس معروف عرب، مجد الدين ابن اثير شافعي (درگذشته 606 ه ق)، در کتاب «النهايه»، و مرتضي زبيدي حنفي (در گذشته 1205 ه ق)، در فرهنگ «تاج العروس»، اين موضوع را ياد کردهاند. زبيدي در آخر، جمله دعا را نيز افزوده است:
جعلنا اللَّه من انصاره.(22)
- خداوند، ما را از جمله ياران مهدي قرار دهد!
گفتار سوم - دلايل عقلي در اثبات مهدويت:
از نظر تشيع در حالي که دين اسلام، خاتم و اکمل اديان الهي ميباشد در ممالک اسلامي (تا چه رسد به ممالک غير اسلامي) بسياري از احکام اسلامي به صورت تعطيل درآمده است و نشر قبايح و بيدادگري و ظلم بر عدالتگستري و اجراي احکام ناب اسلام عينيت يافته است و اين در حالي است مسلمانان را از دين ديگري بينياز ميدانند. با توجه به اين اوضاع و احوال بايد منتظر فرجي باشيم که دين اسلام را به همان قدرت و تمکن اوليه برساند و اين جهان فرو رفته در گردابهاي ظلم و فساد را اصلاح کند. مضافاً اين که از نظر عقلي هم ممکن است دين اسلام با اين اختلافاتي که مسلمانان در خصوص قوانين و احکام آن با يکديگر دارند و هر مذهب و فرقهاي خود را درست و ديگران را منحرف شده از راه صحيح و درست ميداند به آن قوت و سيطرهاي برساند که همه مردم جهان را فرا گيرد.(23) در صورتي که مسلمانان، هنوز همان بدعتها و تحريفها در قوانين و گمراهي در ادعاهاي خود را دارند.
بنابراين از نظر عقلي برقراري حاکميت عدل الهي و فراگير که به وعدههاي پيامبر(ص) و پيامبران پيش از او جامه عمل بپوشاند و تمامي انحرافات و کژيهاي نسبت داده شده به دين مبين اسلام را بزدايد و وحدت کلمه را در ميان مسلمانان به وجود آورد؛ ظهور مهدي موعود و منجي عالم بشريت را از عقلي و منطقي تخلفناپذير مينماياند.
البته در خصوص شخص حضرت مهدي(عج) و حيات وي بين شيعه و بعضي از فرق اسلامي اختلاف نظر وجود دارد منجمله اين که از نظر تشيع مهدي موعود و مورد انتظار همه جهانيان، شخص معين و از قبل شناخته شده است که در تاريخ 256 ه متولد شده و تاکنون هم زنده است او فرزند امام حسن عسگري(ع) ميباشد و نامش محمد است. مهدي بودن اين شخص از خود پيامبر و ائمه به نص وعده شده که در صفحات قبل به مهمترين احاديث و روايات وارده از قول نبي اکرم(ص) و متواتر بودن آنها پرداختيم.
اصل امامت که همانند نبوت لطفي است که از جانب خداوند متعال ميباشد اقتضاء دارد که در هر عصري، امامي هادي به جاي پيامبر باشد و زمين هرگز از حجت خدا خالي نباشد اگرچه اين امام و حجت خدا از منظر مردم مخفي باشد.
از مباحث اختلافي مطروحه توسط ديگران اين است که چگونه ممکن است کسي از سال 256 هجري تاکنون زنده باشد. در پاسخ به اين سئوال بايد گفت وقتي امامت ائمه پس از پيامبر و نبوت وي به عنوان حجت خدا اجتناب ناپذير است و در حالي که روز ظهور مهدي موعود از اسرار الهي و هيچ کسي جز خداوند متعال به آن روز عالم نيست مسلماً حيات و بقاي مهدي(عج) در اين مدت طولاني معجزهاي است که خداوند برايش قرار داده است و عمر طولاني حضرت مهدي چيزي نيست که منظر قدرت لايزال الهي غيرممکن باشد.
از سوي ديگر طولاني شدن حيات او بيش از يک عمر طبيعي، يا اين که اساساً اين حيات را هم جزء عمر طبيعي دانستهاند، چون فن طبابت مانع اين کار نيست و آن را محال نميداند منتهي بعداً نتوانست به آنچه چه که عمر انسان را زيادتر ميکند دست يابد، وانگهي ناتواني علم طب از کشف رمز طولاني شدن عمر، سبب محال بودن آن نميشود چون خداوند قادر به اين کار ميباشد. ضمن آن که حتي قرآن کريم نيز با نشان دادن عمر طولاني حضرت نوح و زنده بودن حضرت مسيح(ع) مسئله طول بقاء مهدي(عج) را نيز حل کرده است.(24)
__________
منابع و مآخذ:
قرآن کريم
نهجالبلاغه
حکيمي، محمدرضا، خورشيد مغرب (غيبت، انتظار، تکليف)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1381.
کوراني، علي، (ترجمه عباس جلالي)، عصر ظهور، شرکت چاپ و نشر بينالملل، تهران، 1382.
مظفر، محمدرضا، عقائد الاماميه (ويژگيهاي فکري شيعه، ترجمه کاظمي خلخالي)، انتشارات حضور، قم، 1380.
________________________
1) براي مطالعه بيشتر در خصوص اين موضوع رجوع کنيد به کتاب دايره المعارف فارسي، ج 2، ص 1830.
2) براي مطالعه بيشتر در خصوص توصيف آخرالزمان که مقارن ظهور حضرت مهدي(عج) خواهد بود بهترين سند خطبههاي 100، 138 و 182 کتاب شريف نهجالبلاغه است.
3) ويژگيهاي فکري شيعه (ترجمه عقائد الاماميه، تأليف محمدرضا مظفر)، ترجمه کاظم خلخالي، ص 120.
4) حکيمي، محمدرضا، خورشيد مغرب، نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1377، ص 114.
5) شيخ طبرسي در کتاب تفسير مجمعالبيان، ج 7، صص 7-66 و عليابنابراهيم در تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 464 متذکر دلالت اين آيه در خصوص اين که وارثان زمين، اصحاب مهدي(عج) در آخرالزمان ميباشند گرديدهاند.
6) همان مأخذ.
7) همان مأخذ (اين آيه درباره قائم و اصحاب او نازل شده است همانان که در راه خدا جهاد کنند و از هيچ چيز پروا ندارند).
8) در خصوص دلالت اين آيه بر شيعيان حضرت مهدي(عج) و ظهور آن حضرت مراجعه کنيد به: مجمعالبيان، ج 7، ص 152، همچنين تفسير البرهان، ج 3، ص 147.
9) براي ديدن شرح و تفسير اين آيه شريفه و دلالت آن بر حضرت مهدي(عج) و قيام وي مراجعه کنيد به: رشيدالدين ميبدي، تفسير کشف الاسرار، ج 4، ص 119 الي 120.
10) همان منبع، ص 325.
11) نورالثقلين، ج 3، ص 163 (نقل قول حويزي از امام محمدباقر(ع) مبني بر دلالت اين آيه بر قيام حضرت مهدي(عج) و گرفتن انتقام خون امام حسين(ع).
12) همان منبع، ص 390 (نقل قول از امام جعفر صادق(ع) و نقل قول شيخ ابومنصور طبرسي در کتاب الاحتجاج از علي(ع) و نقل قول شيخ صدوق در کتاب اکمال الدين از امام محمدباقر(ع) که اين آيه مخصوص حضرت مهدي(عج) ميباشد).
13) براي ملاحظه دلالت اين آيه مبني بر آن آيت مورد انتظار حضرت قائم(عج) است به قول شيخ صدوق از امام جعفر صادق(ع) در کتاب تفسير البرهان، ج 1، ص 564، تأليف سيد هاشم بحراني مراجعه نماييد.
14) چون مجال ذکر همه منابع روايي و تفسيري نميباشد در خصوص تفاسير معتبر اهل سنت و دلالت آيات متعدد قرآن کريم بر حضرت ولي امر(عج) ميتوان به کتب تفسيري اهل سنت ذيل مراجعه نمود: 1- تفسير غرائب القرآن نظام نيشابوري 2- تفسير الکشف و البيان ابواسحاق ثعلبي 3- تفسير کشاف جاراللَّه زمخشري 4- تفسير کشف الاسرار رشيدالدين ميبدي 5- تفسير مفاتيح الغيب فخر رازي 6- تفسير الدر المنثور جلال الدين سيوطي 7- تفسير المنار شيخ محمد عبده مصري 8- تفسير روح البيان اسماعيل حقي 9- تفسير روح المعاني شهاب الدين آلوسي بغدادي 10- تفسير جواهر طنطاوي مصري.
15) بيان شافعي، ص 129 (به نقل از: کوراني، علي، عصر ظهور، انتشارات شرکت چاپ و نشر بينالملل، 1382، ص 359).
16) همان مأخذ.
17) بهار، ج 51، ص 78 (به نقل از: کوراني، علي، عصر ظهور، انتشارات شرکت چاپ و نشر بينالملل، 1382، ص 359).
18) ملاحم و فتن، ص 66، (به نقل از کوراني، علي، عصر ظهور، انتشارات شرکت چاپ و نشر بينالملل، 1382، ص 359). ضمناً از اميرمؤمنان روايت شده است که فرمود: «او (قائم) رأي و نظر را از قرآن ميگيرد، آنگاه که ديگران قرآن را بر رأي و انديشه خود باز ميگردانند، به آنان شيوه عدالت را نشان ميدهد و کتاب و سنت را که متروک و منزوي شده، زنده ميکند». به اين معنا که حضرت مهدي(عج) از قرآن پيروي نموده و مانند منحرفان، تفسير آن را تحريف نميکند (همان منبع).
19) منتخب الاثر، ص 5، پانوشت (به نقل از: حکيمي، محمدرضا، خورشيد مغرب، نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1377، ص 81).
20) همان منبع.
21) همان منبع.
22) لسان العرب المحيط، ج 3، ص 787 (به نقل از: حکيمي، محمد رضا، خورشيد مغرب، نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1377، ص 82).
23) مظفر، محمدرضا، عقائد الاماميه، ص 132.
24) همان منبع، ص 133.
--------------------------------------------------
سوال کننده : محسن معصومی
منبع : www.alsoal.ir
شيعه و مهدويت
- بازدید: 1812
دیدگاهها
الحمد لله و صلوات الله علی رسوله محمد و اله
عزیزان در خصوص مهدویت و این موارد یک منطقی ارائه می نمایم که تا حال کسی ارائه ننموده و لطفا با صبر و تقوی و ایمان به خداوند تا پایان متن را بخوانید و ببیند که شما بزرگواران برای اثبات آن چقدر طولانی صحبت نمودید و راه ساده تری وجود دارد همجنان که قرآن کریم منطق ساده ای دارد ان شاء الله ما هم بتوانیم به منطق قرآن راه راست را بیابیم.
برای منکران مهدویت عرض کنم که البته که مهدویت صحیح است چرا که:
1. آیا حضرت محمد (ص) خود را شیعه علی خواند یا سنی وهابی یا مسلمان؟
2. آیا امام علی (ع) خود را شیعه خواند؟
3. آیا امام حسین (ع) خود را شیعه خواند؟
4. آیا چقدر مهدویت در قرآن کریم عنوان شده؟ خدایی بگذریم از تفسیرهای حب الدنیا ولی چقدر؟
5. آیا در اذان دوران حضرت محمد(ص) و یا امام علی (ع) و یا امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نامی از علی می آمد؟
6. آیا امامت و عدد موروثی 12 امام در قرآن کریم آمده است؟
7. آیا بوسیدن قبر امامان و معجزات (قول بافواههم) شیعه در قرآن کریم آمده است؟
8. آیا چه لزومی برای آمدن مهدویت وجود دارد برای بشریت آیا نعوذ باالله قرآن کریم کامل و جامع برای هدایت بشر نیست؟
9. آیا فلسفه انتظار ساخته و پرداخته انسان ها نیست تا ما را از اسلام واقعی جدا کند؟
10. آیا اگر تمام این احادیث و روایات جعلی را کنار بگذاریم و فقط و فقط به قرآن کریم که جامع و کامل و وحی و از سوی الله تعالی بر ما نازل گردید تکیه کنیم آیا و آیا جایی برای شیعه و امامت و مهدویت و سنی و مهدویت و 72 فرقث باقی می ماند؟
ولسلام علیکم
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا