چون غاصبين با توطئه قبلى، خلافت على (علیه السلام) را اشغال كردند، فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)، در كنار شوهر و فرزندانش به يك تلاش همه جانبه دست زد و شبانه به در خانههاى مهاجرين و انصار آمد و گفت:
« اى مهاجرين و انصار! به يارى خدا بشتابيد. من دختر پيامبر شما هستم و شما با آن حضرت بيعت كردهايد كه از او و فرزندانش مثل خود و فرزندانتان دفاع كنيد. بنابراين بر تعهدات خويش عمل نماييد. (ولى كسى او را يارى نكرد.)»
در اين حديث آمده است كه فاطمه (سلام الله علیها) چهل شب متوالى اين دعوت را ادامه داد، ولكن با بىمهرى و بىتفاوتى آنان روبرو گشت.[1]
حضرت امام باقر (علیه السلام) در اين زمينه مىفرمايند:
ان عليا حمل فاطمه على حمار، و ساربها ليلا الى بيوت الانصار يسألهم النصره، و تسألهم فاطمه الانتصار له...[2]
على (علیه السلام) فاطمه (سلام الله علیها) را شبانه در حالى كه وى را بر مركب سوار نموده بود، به در خانههاى انصار مىآورد و علاوه بر خود على (علیه السلام)، فاطمه(سلام الله علیها) نیز از آنان براى خلافت حضرتش استمداد مىكرد.
مرحوم شُبّر با سند معتبر از طريق سليم بن قيس از حضرت سلمان و عموى پيامبر خدا (عباس) نقل نموده، كه حضرت على (علیه السلام) به همراه فاطمه، حسن و حسين : به همهى اصحاب بدر مراجعه نموده و از آنان براى گرفتن خلافت خويش استمداد نمود ولكن جز عدهاى قليل اعلان آمادگى نكردند. حضرت به آن گروه افرادى كه جواب مثبت داده بودند فرمود: فردا صبح همگى به نشانهى بيعت براى مرگ، سرهاى خويش را تراشيده و سلاح بر دست در فلان جا آماده شويد.
در اين حديث آمده است كه جز سلمان، ابوذر، مقداد و زبير كس ديگرى به صحنه نيامد.[3]
و در يك حديث ديگر (خطبهى طالوتيّه) مىخوانيم كه در پى دعوت آن حضرت و فاطمهى زهرا 8، شبانه سيصد و شصت نفر اعلان آمادگى كردند و اميرالمؤمنين (علیه السلام) فرمودند: هركس مىخواهد فردا در كنار من با تمام وجود، با دشمنان به مبارزه برخيزد، سرهاى خويش را تراشيده و با حمل سلاح و شمشير در فلان مكان (احجارالزّيت) حاضر گردد. اميرالمؤمنين(علیه السلام) به نشانهى آمادگى براى مرگ، خود سرش را تراشيد و در احجارالزيّت حاضر شد و در آن روز جز پنج نفر: (ابوذر، مقداد، حذيفه، عمار و سلمان)از كسى خبرى نشد...[4]
و معاويه بن ابوسفيان در نامهاى كه براى اميرالمؤمنين(علیه السلام) نوشته، به اين قضيه تلخ اشاره نموده، مىگويد:
«به ياد مىآورم آن روزگار را كه زن خود را بر چهارپايى سوار مىكردى و دست حسن و حسين 8را مىگرفتى و از همهى اهل بدر و ساير اصحاب پيامبر استمداد مىنمودى، ولى جز چهار و يا پنج نفر اعلان آمادگى نكردند.[5]
آنچه از اين احاديث و قضاياى تاريخى به بحث ما مربوط مىباشد، اين است كه فاطمهى زهرا (سلام الله علیها)براى خلافت اميرالمؤمنين(علیه السلام) و مبارزه با غاصبين خلافت، از آبرو و شخصيت خويش مايه گذاشته و سعى مىكرد على (علیه السلام) را در رسيدن به اين هدف يارى نمايد، ولى...
-----------------------------------------------------
[1] عوالم، ج 11 ، ص 600.
[2]- ابن ابىالحديد، ج 6، ص 13.
[3]- جلاءالعيون، ج 1، ص 191.
[4]- اصول كافى، ج 8، ص 33.
[5]- ابن ابىالحديد، ج 2، ص 47: «و اعهدك امس تحمل قعيده بيتك ليلا على حمار و يداك فى يدى ابنيك الحسن والحسين، فلم تدع احدا من اهل بدر والسوابق الا دعوتهم الى نفسك... فلم يجبك منهم الا اربعه او خمسه...»
فاطمه زهرا (سلام الله علیها)از مهاجرين و انصار يارى مىطلبد!
- بازدید: 1717