دختر گرامى پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و غصب فدك، در ميان گروهى از زنان مدينه به مسجد رسولاللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده و در آنجا خطبهى پرمحتوايى را ايراد كرد و مردم را متأثر ساخت و آن چنان عاطفهى مردم را تحريك كرد كه تاريخ نظير آن را نديده است.[1]
در اين خطبه پس از حمد خدا و درود بر پيامبر؛ آنگاه كه به اصل مطلب مىپردازد، در چندين جا سخن از مولاى متقيان به ميان آورده و از شخصيت بىنظير او تعريف و توصيف كرده است.
اينك فرازهايى چند از جملات آن حضرت را در اين باره تقديم خوانندگان عزيز مىنماييم:
ايها الناس! اعلموا انى فاطمه و ابىمحمد... فان تعزوه و تعرفوه تجدوه ابى دون نسائكم، و اخا ابن عمى دون رجالكم.
اى مردم! بدانيد كه من فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) هستم، اگر بخواهيد پدرم را خوب بشناسيد، خواهيد ديد كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پدر من است، نه پدر زنان شما و برادر پسر عمويم على (علیه السلام)، نه برادر مردان شما...
قابل توجه است كه فاطمه (سلام الله علیها)نه تنها على (علیه السلام) را برادر پيامبر خدا مىداند، بلكه به عكس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را برادر اميرالمؤمنين(علیه السلام) مىداند. (دقت فرماييد). سپس در جاى ديگر خطبه مىفرمايند:
قذف اخاه فى لهواتها، فلا ينكفىء حتى يطأ صماخها باخمصه، و يخمد لهبها بسيفه، مكرودا فى ذات اللَّه، مجتهدا فى امراللَّه، قريباً من رسولاللَّه، سيداً فى اولياء اللَّه، مشمراً، ناصحاً، كادحاً...
پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برادرش على (علیه السلام) را به خطرناک ترین مراحل جنگ و مبارزه می فرستاد، و او نيز برنمىگشت، مگر اينكه با شجاعت خود دشمن را مغلوب كند و شر آتشين آنان را با شمشيرش خاموش سازد. على (علیه السلام) آنقدر در راه خدا تلاش كرد كه فرسوده شد و در امر الهى كوشيد، مردى بود كه محرم رازهاى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به حساب مىآمد، او سرور اولياءاللَّه، آماده جهاد و خدمت، دلسوز مردم، پرتلاش و فعال بود...
مطرح كردن اين صفات والا آن هم در محضر جمع آشفته و پرغوغاى غاصبين بسيار ارزشمند و براى منافقين كوبنده بود، تا جايى كه خليفهى اول، در آغاز سخنانش- در جواب فاطمه(سلام الله علیها) - به برترى اميرالمؤمنين(علیه السلام) و اخوت او با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) اعتراف مىكند.
و در خطبهاى كه فاطمه (سلام الله علیها)براى زنان مدينه ايراد كرد، صريحاً فرمود:
و ما الذى نقموا من ابىالحسن؟ نقموا منه واللَّه نكير سيفه، و قله مبالاته بحتفه، و شده و طأته، و نكال و قعته، و تنمره في ذات اللَّه واللَّه لو تكافوا عن زمام نبذه رسولاللَّه اليه لاعتلقه، و لساربهم سيراً سجحا، لايكلم خشاشه، و لا يتعتع راكبه و لاوردهم منهلا صافيا...
چه باعث شد از اميرالمؤمنين(علیه السلام) اعراض كنند؟ اعراض نكردند مگر به خاطر شمشير او كه سران مشركين را درو كرد و به اينكه او نسبت به مرگ بىاعتنا بود و در جنگ آن چنان
پيش مىرفت كه دشمنان را مىگرفت و مىكشت و براى رضاى خدا خشم مىگرفت....
سوگند به خدا اگر زمام خلافت را كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در اختيار على (علیه السلام) قرار داده بود، از كف او خارج نمىساختند، وى مردم را بدون مشكل پيش مىبرد و قافله را سالم به مقصد مىرسانيد و هيچ درد و رنجى متوجه آنان نمىشد، ولى...
فاطمه (سلام الله علیها)در اين فراز به طور صريح از ولايت به حق اميرالمؤمنين(علیه السلام) كه از جانب خدا، پيامبر اسلام در اختيار وى قرار داده، سخن به ميان آورده و مسير صحيح خلافت علوى را ترسيم نموده و سپس به ستمهاى وارده از سوى حكومت غاصبين پرداخته است...
----------------------------------------------------------
[1]- شرح ابن ابىالحديد، ج 16، ص 212.
ولايت اميرالمؤمنين (علیه السلام)در خطبههاى حضرت زهرا (سلام الله علیها)
- بازدید: 1501