اُنس و اُلفت با پدر
پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همواره شدت علاقه و دوستى خويش را نسبت به فاطمه(سلام الله علیها) بين مسلمانان ظاهر مىكرد روزى عايشه از آن حضرت پرسيد: چه كسى را بيش از همه دوست دارى؟
فرمود: از زنان، فاطمه و از مردان على را.[1]
و نيز در عظمت مقام فاطمه (سلام الله علیها)همين بس كه چون فاطمه (سلام الله علیها)بر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مىشد آن حضرت به احترامش برمىخاست و رويش را مىبوسيد و به او خوشآمد مىگفت و سپس دستش را مىگرفت و بر جاى خودش مىنشاند.[2]
و همواره عادت آن حضرت بر اين بود كه به هنگام سفر با آخرين نفرى كه خداحافظى مىكرد. فاطمه(سلام الله علیها) بود و به وقت بازگشت پيش از همه به ديدار او مىشتافت.
برخورد فاطمه (سلام الله علیها)با پدر برخوردى مؤدّبانه و بسيار متواضعانه بود، به گونهاى كه فاطمه(سلام الله علیها) بيش از همه در تكريم و تعظيم مقام رسالت سعى نموده و پيشه ی كمال ادب و وقار در رفتار او مشهود بود.
گرچه رابطه اين دختر و پدر بسيار عاطفى و سراسر محبّت و صميميت بود، اما این مانع احترام نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)نمىشد. فاطمه (سلام الله علیها)فرمود:
وقتى آيهى 63 سورهى نور نازل شد[3] ديگر شرم كردم به پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بابا بگويم و او را پيامبر خدا صدا كردم. حضرت از من روى برگرداند. چند بار به همين ترتيب صدا كردم. و او جواب نداد. سپس فرمود: فاطمه جان اين آيه درباره تو و خاندانت نازل نشده است. در رابطه با جفاكاران خودخواه فرود آمده است. « أنت منّى و انا منك. قولى يا ابه، فانّها أحيى للقلب و أرضى للرّب» «تو از منى و من از تو هستم. تو بگو بابا زيرا اين سخن، دل را زنده و خدا را خشنود مىسازد»[4]
در اكرام نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همين بس كه او مشغول نماز (مستحبى) بود، چون صداى پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنيد نماز را رها كرد و بسوى آن حضرت آمد و به او سلام كرد.
پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از جواب دست بر سر او كشيد و فرمود: دخترم حالت چطور است؟ خدا تو را مورد رحمت و غفران قرار دهد.[5]
اُنس و اُلفت با مادر
فاطمه (سلام الله علیها)پنج سال و دو ماه از عمر مبارك خود را در كنار مادر سپرى كرد. پنج سال كه مملو بود از دنياى عاطفه و محبّت بين اين مادر و فرزند 8.
انس فاطمه (سلام الله علیها)و خديجه (سلام الله علیها)از زمانى آغاز شد كه خديجه (سلام الله علیها)نور فاطمه (سلام الله علیها)را در رحم خويش احساس كرد. آن زمان كه از شدّت تنهائى (به دليل دورى كردن زنان قريش و بنىهاشم از او دلهره براى وجود مبارك رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می رفت تا در درون حضرت خديجه (سلام الله علیها) صبر، گريبان چاك كند؛ صداى نازنين و آرامشبخش فاطمه (سلام الله علیها) مادر را آرام مىكرد. ارتباط و محبتى كه بين هيچ مادر و دخترى برقرار نبوده و نخواهد بود.
پهنهى اين ارتباط عاطفى فقط به دوران باردارى خديجه (سلام الله علیها)محدود نشد؛ بلكه تا آخرين لحظات حيات ايشان ادامه داشت. خديجه (سلام الله علیها)آنچه را كه يك مادر در طول زندگى مىبايست به دختر خويش بياموزد، در اين پنج سال به فاطمه (سلام الله علیها)آموزش داد. و شايد گاهى نيز اين خديجه (سلام الله علیها)بود كه از درياى بىكران فاطمه (سلام الله علیها)بهره مىبرد.
براى فهم بهتر آنچه كه ما آنرا كودكى در زمان حيات مادر مىناميم؛ نظر به رويدادهاى تاريخى و شرايط حاكم بر آن مقطع زمانى لازم و ضرورى است؛ از پنج سال همراهى فاطمه (سلام الله علیها)با مادر، دو سال اول همراه با تنش و اضطراب مدام در شعب ابىطالب گذشت. و چهار سال بعد همراه بود با، آزرده خاطريهاى خديجه (سلام الله علیها)به خاطر عملكرد كفار و فشارهاى روانى حاكم بر خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) كه همه و همه در روح لطيف و پراحساس دختر كوچك خانه ی وحى و ارتباط او با مادر اثرگذار بود. در عين حال كهولت سن خديجه (سلام الله علیها)نيز بر ارتباط بين اين مادر و دختر بىتأثير نبوده است. اما همين دوران كوتاه آنچنان عشقى از وجود مبارك مادر در دل فاطمه (سلام الله علیها)ايجاد كرده بود كه، سالها بعد از آن هرگاه نام خديجه (سلام الله علیها)در حضور فاطمه (سلام الله علیها)مىآمد، اشك از چشمان نازنين فاطمه (سلام الله علیها) جارى مىشد. بىتابيهاى فاطمه (سلام الله علیها)بعد از فوت خديجه (سلام الله علیها)نيز خود بيانگر اين وابستگى عاطفى فاطمه (سلام الله علیها)به مادر مىباشد.
-------------------------------------------------
[1]- مستدرك حاكم ج 157 /3.
[2]- مستدرك حاكم ج 157 /3.
[3]- لا تجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضا. آیه 63 نور
[4]- بحارالانوار، ج 43، ص 33.
[5]- بحارالانوار، ج 43، ص 40.
اُنس و اُلفت با پدر و مادر
- بازدید: 1660