1- فرمان الهى، بر خلقتى مبارك
روزى رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) در «ابطح» نشسته بود، جبرئيل نازل شد و عرض كرد: خداوند بزرگ، بر تو سلام فرستاده و مىفرمايد: چهل شبانه روز از خديجه (سلام الله علیها)كنارهگيرى كن و به عبادت و تهجّد مشغول باش. پيغمبر اكرم بر طبق دستور خداوند حكيم، چهل روز به خانه خديجه(سلام الله علیها) نرفت. و در آن مدت، شبها به نماز و عبادت مىپرداخت و روزها روزهدار بود.
توسط عمّار براى خديجه پيغام فرستاد كه اى بانوى عزيز، كنارهگيرى من از تو بدان جهت نيست كه كدورتى داشته باشم، تو همچنان عزيز و گرامى هستى. بلكه در اين كار از دستور پروردگار جهان اطاعت مى كنم، و خدا به مصالح آگاهتر است. اى خديجه(سلام الله علیها)، تو بانوى بزرگوار هستى كه خداوند، در هر روز چندين مرتبه به وجود تو بر فرشتگان خويش مباهات مىكند. شبها درب خانه را ببند و در بستر استراحت كن و منتظر دستور پروردگار عالم باش. من در اين مدت در خانه فاطمه دختر اسد خواهم ماند.
خديجه(سلام الله علیها) بر طبق دستور رسول (صلی الله علیه وآله و سلم)خدا رفتار كرد و در آن مدت از مفارقت همسر محبوب خويش و اندوه تنهايى مىگريست.
چون چهل روز بدين منوال سپرى شد، فرشته خدا فرود آمد. غذائى از بهشت آورد و عرض كرد:
امشب از اين غذاهاى بهشتى تناول كن. رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم) با آن غذاهاى روحانى و بهشتى افطار كرد. هنگامي كه برخاست تا آماده نماز و عبادت شود، جبرئيل نازل شد و عرض كرد:
اى رسول گرامى خدا((صلی الله علیه وآله و سلم))، امشب از نماز مستحبى بگذر و به سوى خانه خديجه(سلام الله علیها) حركت كن زيرا خدا اراده نموده كه از صلب تو فرزند پاكيزهاى بيافريند.
پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله و سلم) با شتاب رهسپار خانهى خديجه(سلام الله علیها) شد.
خديجه(سلام الله علیها) مىگويد: در آن شب طبق معمول، درب خانه را بسته و در بستر استراحت مینمودم. ناگهان صداى كوبيدن در بلند شد. گفتم: كيست؟ كه جز محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) كسى سزاوار نيست درب اين خانه را بكوبد. آهنگ دلنشين پيغمبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بگوشم رسيد كه فرمود: باز
كن، محمد(صلی الله علیه وآله و سلم) هستم. شتابان در را باز كردم. با روى گشاده وارد خانه شد. طولى نكشيد كه نور فاطمه (سلام الله علیها) از صلب پدر به رحم مادر وارد شد.
مطلب ديگر آنكه: اعتكاف چهل روزهی حضرت در خانه فاطمه بنت اسد، و شب زندهدارى و روزههاى مكرر و كنارهگيرى از مردم و از همسر بزرگوارش خديجه، شباهتى به دوران آغازين نزول وحى و روزهاى نخستين قبل از بعثت داشت؛ آرى: در آن ايام آمادهی پذيرش تحفه الهى بود كه بزودى منشأ پيدايش امامت و ولايت مىشد، بلكه او ريشه اصلى درخت نبوت بود، همانگونه كه از حضرت باقر علیه السلام وارد شده است.[1]
مطلب ديگر آنكه حضرت سنّت و روش هميشگى خود را در هنگام افطار ترك كرده و آن غذا را به خود اختصاص داده و ديگران را از ورود به آن خانه منع كرد.
نكته ديگر آنكه: سنت خود را در تطهير و وضو گرفتن به هنگام ورود به خانه و آماده شدن براى نماز قبل از خوابيدن ترك كرد، كه اين رها كردن سنت جاريه، دلالت بر اهميت آن موضوع دارد.
2- صحبت حضرت زهرا (سلام الله علیها) با مادر قبل از تولد
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: چون حضرت خديجه (سلام الله علیها) با پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) ازدواج كرد، زنان مكّه، از حضرت خديجه (سلام الله علیها) دورى کردند و ديگر به منزل او رفت و آمد نداشتند و مانع رفتن زنان ديگر هم مىشدند، حضرت خديجه (سلام الله علیها) در وحشت و تنهايى بسر مىبردند و دلخوشى ايشان فقط به رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) بود، تا به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) حامله شدند، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با مادر در وحشت و تنهائى حديث مىكرد، و در شكم مادر تكلّم مىنمود و او را امر به صبر و بردبارى و تحمل در تنهائى مىنمود به طورى كه يك روز رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) وارد خانه شدند، ديدند حضرت خديجه (سلام الله علیها) با كسى سخن مىگويد، فرمودند: خديجه جان: با چه كسى تكلّم مىكنى؟ عرض كرد: با اين فرزند كه در شكم من است و انيس تنهايى و مونس دوره ی وحشت و شبهاى تاريك من است. پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند: اى خديجه اكنون جبرئيل به من خبر داد كه اين فرزند دختر است و نسل طاهرهی مبارکه سادات از رحم اوست. و او مادر ذريّهی من خواهد بود و ائمّهی دوازدهگانه مسلمين كه خلفاء و جانشينان
حق در زمين هستند از نسل او خواهند بود و اين ائمّه پس از انقضاى وحى حجّت خدا بر خلق مىباشند. [2]
3- حضرت زهرا (سلام الله علیها) «خير كثير»
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) براى پدر و ديگر مردمان گلى بود كه رايحه خوشش حياتآفرين دلها بود، و خداوند او را خير كثير ناميد. پس جاى شگفتى نيست كه او بار غم ابتر بودن را از چهره پدرش، حضرت محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) بزدايد، چرا كه فرزندان پسر پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) چندى نمىپاييد كه رخت برمىبستند و اين خود بهانهاى به دست دشمنان پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)داده بود تا نغمهساز اين سخن شوند كه بعد از محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) نامى از او نمىماند.
]بسم اللَّه الرحمن الرحيم، انا اعطيناك الكوثر، فصلّ لربّك وانحر، ان شانئك هوالابتر[
به نام خداوند بخشنده و مهربان، ما كوثر به تو ارزانى داشتيم. پس پروردگار خود را به نماز گرامى دار و قربانى كن. همانا كه بدخواه تو ابتر است.[3]
4- تاريخ و مكان تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در تاريخ تولد فاطمه (سلام الله علیها) اختلاف است. لیکن در بين علماى اماميه مشهور است كه آن حضرت در روز جمعه بيستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد يافته است.[4]
اطلاعات كلبى در عالم انساب خوب است. عبداللَّه گفت: يا اميرالمؤمنين احوال مادر مرا از من بايد پرسيد و احوال مادر كلبى را از او.
اما اكثر علماى اماميه مانند ابن شهرآشوب در مناقب ج 3 ص 357، كلينى در اصول كافى ج 1 ص 458، مجلسى در بحارالانوار ج 43 ص 6 و حيات القلوب ج 2 ص 149، محدث قمى در منتهى الامال ج 1 ص 94، محمدتقى سپهر در ناسخ التواريخ ص 17، على بن عيسى در كشفالغمه ج 2 ص 75، طبرى در دلائل الامامه ص 10 فيض كاشانى در وافى ج 1 ص 173، اين دانشمندان و گروه ديگرى نوشتهاند كه فاطمه(سلام الله علیها) پنج سال بعد از بعثت تولد يافت: مدرك آنان احاديث است كه در اين باره از ائمه: صادر شده است. ابوبصير روايت كرده كه امام صادق 7 فرمود: در بيستم ماه جمادى الثانى در هنگامى كه پيغمبرچهل و پنج ساله بود به دنيا آمد. هشت سال با پدرش در مكه بود. و ده سال در مدينه با پدرش زندگى كرد. بعد از پدر بزرگوارش هفتاد و پنج روز زنده ماند و در روز سوم جمادى الثانى در سال يازدهم هجرى وفات نمود. (دلائل الامامه ص 10).
امّا بر خوانندگان محترم مخفى نيست كه وفات حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سوم جمادى الثانى با داستانِ هفتاد و پنج روز زنده ماندن آن حضرت سازگار نيست و با نود و پنج روز مناسبتر است. لذا بعيد نيست كه لفظ «تسعين» نقل، با لفظ «سبعين» اشتباه شده باشد.
حبيب سجستانى مىگويد: از حضرت ابوجعفر علیه السلام شنيدم كه مىفرمود: فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه وآله و سلم)، پنج سال بعد از بعثت رسول خدا تولد يافت و در هنگام وفات هيجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شريفش گذشته بود (اصول كافى ج 1 ص 457). در روايتى وارد شده كه فاطمه(سلام الله علیها) در هنگام عروسى نه ساله بود.
سعيد بن مسيّب مىگويد به حضرت على بن الحسين8 عرض كردم: پيغمبر در چه سالى فاطمه(سلام الله علیها) را به على7 تزويج نمود؟ فرمود: يكسال بعد از هجرت، و در آن تاريخ فاطمه(سلام الله علیها) نه ساله بود (روضه كافى چاپ نجف سال 1385 هجرى ص 281).
در كتاب فرائد السمطين ج 1 ص 88 مىنويسد: ابابكر و عمر از پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) تقاضا كردند كه با فاطمه (سلام الله علیها) ازدواج كنند در جواب فرمود: هنوز كوچك است. ولى وقتى على بن ابىطالب 8خواستگارى كرد مورد قبول قرار گرفت. اين حكايت نيز با تولد بعد از بعثت سازگارتر است، زيرا اگر قبل از بعثت تولد يافته بود در آن زمان 18 ساله بود و دختر 18 ساله صغير نيست.
از امثال اين احاديث استفاده مىشود كه تولد فاطمه(سلام الله علیها) بعد از بعثت رسول اكرم(صلی الله علیه وآله و سلم) واقع شده است. صاحب كتاب كشفالغمه روايتى نقل كرده كه در خود آن حديث تناقضى وجود دارد: امام محمد باقر 7فرمود: فاطمه(سلام الله علیها) پنج سال بعد از بعثت به دنيا آمد، در همان سالى كه قريش مشغول ساختن خانهى كعبه بودند. و در هنگام وفات هيجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر شريفش گذشته بود (كشفالغمه ج 2 ص 75).
چنان كه ملاحظه مىفرماييد در خود اين حديث تناقض است. زيرا از يك طرف مىگويد: فاطمه(سلام الله علیها) پنج سال بعد از بعثت بدنيا آمد، و در هنگام وفات هيجده ساله بود. از طرف ديگر مىگويد: در هنگام تولد آن جناب، قريش مشغول ساختن خانهى كعبه بودند. در صورتى كه اين دو مطلب قابل جمع نيستند زيرا خانهى خدا پنج سال قبل از بعثت تجديد بنا شد نه بعد از بعثت. بهر حال بايد در اين حديث اشتباهى رخ داده باشد. يا بايد گفت كلمهى «قبل البعثه» اشتباهاً به كلمه «بعد البعثه» تبديل شده يا جمله «و قريش تبنى البيت» از طرف راوى اضافه شده است. كفعمى در مصباح مىنويسد: فاطمه(سلام الله علیها) در روز جمعه بيستم جمادى الثانى سال دوم بعثت به دنيا آمد (بحار الانوار ج 43 ص 9).
چنانكه ملاحظه فرموديد در بين علماى اسلام در مورد تاريخ تولّد زهرا (سلام الله علیها) اختلاف شديدى وجود دارد، اما چون اهلبيت تولد آن حضرت را پنج سال بعد از بعثت دانستهاند قولشان بر قول تاريخنويسان عامّه مقدّم است. زيرا ائمه ی اطهار و اهلبيت پيغمبر و فرزندان زهرا:، بهتر از ديگران از سن مادرشان خبر دارند.
ممكن است كسى بگويد كه: خديجه(سلام الله علیها) در سال دهم بعثت وفات نمود و در هنگام وفات شصت و پنج ساله بود. بنابراين، اگر فاطمه(سلام الله علیها) در سال پنجم بعثت تولد يافته باشد بايد خديجه در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد. چگونه مىتوان اين مطلب را باور كرد؟!.
ما در پاسخ به اين اشكال مىتوانيم دو مطلب را بگوييم:
اولا: اين موضوع مسلّم نيست كه خديجه(سلام الله علیها) در هنگام وفات شصت و پنج ساله باشد. بلكه بنابر قول ابنعباس بايد سنش در موقع آبستن شدن به فاطمه(سلام الله علیها)، در حدود چهل و هشت سالگى باشد. زيرا ابنعباس مىگويد خديجه(سلام الله علیها) در سن بيست و هشت سالگى با پيغمبر(صلی الله علیه وآله و سلم) عروسى كرد (كشف الغمه ج 2 ص 139) و قول
ابنعباس نيز بر سايرين تقدّم دارد. زيرا خويشان پيغمبر(صلی الله علیه وآله و سلم) بهتر از ديگران از وضع داخلى خودشان اطلاع دارند.
بنابراين روايت، خديجه(سلام الله علیها) در هنگام بعثت رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)، چهل و سه ساله بوده و در سال پنجم بعثت كه سال تولد فاطمه(سلام الله علیها) است در حدود چهل هشت سال عمر داشته و آبستن شدن در اين سنين غير عادى نيست.
ثانيا: اگر قول ابنعباس را هم قبول نكنيم و بگوييم خديجه در سن چهل سالگى ازدواج كرده و قاعدتا بايد در سن پنجاه و نه سالگى آبستن شده باشد، باز هم امر محالى نيست زيرا فقها و دانشمندان نوشتهاند كه زنهاى قرشى تا سن شصت سالگى عادت مىشوند و آبستن شدن نيز برايشان امكان دارد. خديجه هم از طائفه قريش و مشمول اين قاعده است.
به علاوه، درست است كه آبستن شدن زن در اين سنين نادرالوقوع است لیکن در تاريخ نمونههايى داشته و دارد.
در خاتمه لازم است بدين نكته توجه داشته باشيد كه اختلافى كه در مورد تاريخ تولد فاطمه(سلام الله علیها) ديده مىشود، به سن شريفش هنگام ازدواج و وفات نيز سرايت مىكند. زيرا اگر تاريخ تولد را پنج سال قبل از بعثت بدانيم بايد در هنگام ازدواج در حدود هيجده ساله باشد و در هنگام وفات، بيست و هشت ساله، اما اگر پنج سال بعد از بعثت متولد شده باشد، بايد در هنگام عروسى در حدود نه ساله باشد و در هنگام وفات هيجده ساله.
مكان تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) در شهر مكه و در خانه خديجه(سلام الله علیها) اتفاق افتاد. اين خانه در محلّهاى است كه در گذشته به آن «زقاق العطارين» يعنى كوچه عطارها مىگفتند. رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساكن بود.
خانه مباركى كه بارها در آن فرشته وحى بر پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) نازل گرديد. اين خانه بعدها به صورت مسجد درآمد.[5] و از آنجا كه محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زيستگاه پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و مكان تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود، در نظر عموم مسلمين ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از اين رو بارها در طول تاريخ همزمان با تعمير و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام كردند.[6]
5- كيفيت و چگونگى تولّد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
دوران باردارى حضرت خديجه (سلام الله علیها) سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسيد، حضرت خديجه (سلام الله علیها) براى زنان قريش پيام فرستاد تا بيايند و او را در امر وضع حمل كمك كنند و كارهاى مربوط به اين برهه كه مخصوص زنان است برعهده گيرند. اما زنان قريش پاسخ دادند كه ما نخواهيم آمد، چرا كه سخن ما را نشنيده انگاشتى و با محمد (صلی الله علیه وآله و سلم) يتيم ابوطالب، پيمان زناشوئى بستى. خديجه(سلام الله علیها) از اين پاسخ رنجيده خاطر گشت، اما در يكى از همين روزها در حالى كه او همچنان در بستر آرميده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود كه بر او وارد شدند. خديجه(سلام الله علیها) كه از ديدن آنان در هراس شده بود به تكاپو افتاد اما يكى از زنان او را آرام نمود و گفت: اى خديجه(سلام الله علیها)! اندوهگين و هراسناك مباش، ما از جانب خدا به سويت آمدهايم و خواهران تو هستيم، من ساره همسر ابراهيم خليلم و اين آسيه همسر فرعون است و آن يكى مريم دختر عمران و چهارمين ما صفورا دختر شعيب است. در اين هنگام چهار زن در چهار سوى خديجه (سلام الله علیها) قرار گرفتند و حضرت خديجه (سلام الله علیها) حمل خود را بر زمين نهاد و نورى از او ساطع گرديد كه در شرق و غرب عالم پرتوافكن شد. نورى كه به خانههاى مكه راه يافت و همه را در حيرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و اِبريقى مملوّ از آب كوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانويى كه در پيش روى
خديجه(سلام الله علیها) قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده دو جامه كه از شير سفيدتر و از عنبر خوشبوتر بود بيرون آورد. با يكى تن مولود را پوشاند، و ديگرى را مقنعه او قرار داد. آنگاه دست خود را بر لبان كودك نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه(سلام الله علیها) دهان گشود و چنين فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسولاللَّه سيدالانبياء و ان بعلى سيدالاوصياء و ولدى ساده الاسباط.
آنگاه يكايك بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رويى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوريان بشارت تولد او را به آسمانها بردند. در آسمان از يمن قدوم او نورى پديدار آمد و ساطع گرديد كه تا آن زمان سماواتيان چنين نورى را رؤيت ننموده بودند. بانوان خديجه(سلام الله علیها) را شادباش گفته از ميمنت و مباركى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خديجه(سلام الله علیها) با سرورى زايدالوصف كودك را در آغوش كشيد و با دنيايى اميد و آرزو پستان در دهان او گذارد.
6- تولد حضرت زهرا (سلام الله علیها) و بشارت جبرئيل به رسول خدا(صلی الله علیه وآله و سلم)
هنگامى كه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به دنيا آمد. فرشته وحى بر وجود مبارك رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم)نازل گشت و از جانب پروردگار مهربان بر وى پيام آورد كه « اللَّه يقرؤك السلام و يقرى مولودك السلام.»
خداوند تبارك و تعالى بر تو و فرزند نور سيّدهات درود مىفرستد.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) با شنيدن خبر تولد فاطمه (سلام الله علیها) در مقابل پروردگار سر به سجده شكر گذارد؛ و خداى عزّوجلّ را بر عطاى اين نعمت مبارك و ميمون سپاس گفت. پيامبر خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) بسيار شادمان و خرسند بود. زيرا كه پيش از اين خداوند در سورهى كوثر بشارت آمدن او را به وى داده بود. و نيز از فرشته وحى شنيده بود كه: « أنها نسله الطاهره الميمونه و ان اللَّه تبارك و تعالى سيجعل نسلك منها و سيجعل من نسلها ائمه و يجعلهم خلفاءها فى ارضه بعد انقضاء وحيه»
7- شكرانه تولّد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
از امام صادق علیه السلام سؤال شد كه: « لم صارت المغرب ثلاث ركعات و اربعا بعدها ليس فيها تقصير فى حضر و لا سفر؟»[7]
چرا نماز مغرب سه ركعت است و نافلهاش چهار ركعت كه در سفر و حضر تقصير در آن نيست؟
آن حضرت فرمود: « ان اللَّه عز و جل انزل على نبيه لكل صلاه ركعتين فى الحضر فاضاف اليها رسولاللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم)لكل صلاه ركعتين فى الحضر و قصر فيها فى السفر الا المغرب و الغداه فلما صلى المغرب بلغه مولد فاطمه (سلام الله علیها)فاضاف اليها ركعه شكراللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسن علیه السلاماضاف اليها ركعتين شكر اللَّه عز و جل فلما ان ولد الحسين علیه السلاماضاف اليها ركعتين شكر اللَّه عز و جل فقال للذكر مثل حظ الانثيين فتركها على حالها فى الحضر والسفر.»
خداوند تبارك و تعالى همهى نمازها را بر پيامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)به صورت دو ركعتى نازل كرد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم)(به امر پروردگار) به همه نمازها به جز نماز مغرب و نماز صبح دو ركعت اضافه نمودند؛ كه در حضر به صورت تمام و در سفر به طور قصر خوانده شوند.
هنگامى كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم)مشغول برپائى نماز مغرب بود. فاطمه (سلام الله علیها) به دنيا آمد رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) به شكرانهى اين نعمت (و به امر پروردگار) يك ركعت به نماز مغرب اضافه فرمودند. پس چون حسن علیه السلام به دنيا آمد، دو ركعت ديگر (به عنوان نافله)
به آن سه ركعت اضافه نمودند و زمانى كه حسين علیه السلام به دنيا آمد، به نافله مغرب دو ركعت ديگر اضافه فرموده و آن را شكرانه تولد آن حضرت قرار دادند.
_____________________________________
[1]- مجمعالبحرين، طريحى، ماده شجر.
[2]- روضه الواعظین ص 143
[3]- ترجمه تفسیر مجمع البیان ص 310
[4]- علمای اماميه و علماى عامّه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اكثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مىدانند. عبدالرحمن بن جوزى در كتاب تذكرهى الخواص ص 306 مىنويسد: تاريخنگاران نوشتهاند كه فاطمهى زهرا در سالى متولد شد كه قريش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. يعنى پنج سال قبل از بعثت.
محمد بن يوسف حنفى در كتاب «نظم دررالسمطين» ص 175 مىنويسد: فاطمه (سلام الله علیها)در سالى متولد شد كه قريش مشغول ساختن كعبه بودند. طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مىكند كه گفت: فاطمه(سلام الله علیها) در سالى متولد شد كه قريش مغشول ساختن خانهى كعبه بودند و در آن هنگام پيغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.
ابوالفرج در كتاب مقاتل الطالبيين ص 30 مىنويسد: فاطمه قبل از بعثت در سالى كه كعبه بنا مىشد به دنيا آمد. مجلسى در كتاب بحارالانوار ج 43 ص 213 مىنويسد: روزى عبداللَّه بن حسن بر هشام بن عبدالملك وارد شد در حالى كه كلبى نيز در مجلس حضور داشت. هشام به عبداللَّه گفت: فاطمه چند سال عمر كرد؟ عبداللَّه در پاسخ گفت: سى سال. سپس همين سؤال را از كلبى نمود. او در جواب گفت: سى و پنج سال. هشام رو به عبداللَّه نمود و گفت: آيا سخن كلبى را شنيدى؟
[5]- كامل ابناثير ج 2 ص 40.
[6]- شفاءالغرام ج 1 ص 272- مراه الحرمين ج 1 ص 192 /189.
[7]- ریحانه خانه ی وحی ص 3144 به نقل از من لا يحضر الفقيه، ج 1، ص 454. تهذيب، ج 2، ص 113. وسائل الشيعه، ج 4، ص 88. عللالشرايع، ص 324.
خلقت جسمانى حضرت زهرا (سلام الله علیها)
- بازدید: 1711