1. علل غفلت از معاد
الف) از دیدگاه قرآن
از آنجا که شناخت علل و زمینههای غفلت از معاد، به منزله یکی از پیشنیازهای اصلی راه حلهای این مسئله به شمار میرود، در این بخش نخست به بررسی دلایل این معضل از دیدگاه قرآن میپردازیم.
نپذیرفتن آیات حق
إِنّ الّذینَ کَذّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنّةَ حَتّى یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمّ ِ الْخِیاطِ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمینَ لَهُمْ مِنْ جَهَنّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الظّالِمینَ. (اعراف: 40 و 41)
در حقیقت، کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از [پذیرفتن] آنها تکبر ورزیدند، درهای آسمان را برایشان نمیگشایند و در بهشت درنمیآیند، مگر آنکه شتر در سوراخ سوزن داخل شود و بدینسان بزهکاران را کیفر میدهیم. برای آنان از [آتش] دوزخ بستری و از بالایشان پوششهاست و اینگونه، بیدادگران را سزا میدهیم.
پیام:
برخلاف آنکه درهای رحمت آسمانی و زمینی خدا به روی مؤمنان باتقوا باز میشود، درهای آسمان به روی کافران معاند و تکذیبگر بسته است.[1]
وَ قالَ مُوسى إِنّی عُذْتُ بِرَبّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلّ ِ مُتَکَبِّرٍ لا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسابِ. (غافر: 27)
و موسی گفت: من از هر مستکبری که به روز حساب عقیده ندارد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه بردهام.
پیام:
ایمان نداشتن به حسابرسی روز قیامت، انسان را متکبر میکند.[2]
پذیرفتن ولایت شیطان
فَریقًا هَدى وَ فَریقًا حَقّ عَلَیْهِمُ الضّلالَةُ إِنّهُمُ اتّخَذُوا الشّیاطینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَ یَحْسَبُونَ أَنّهُمْ مُهْتَدُونَ. (اعراف: 30)
[درحالیکه] گروهی را هدایت کرده و گروهی گمراهی بر آنان ثابت شده است؛ زیرا آنان شیاطین را به جای خدا دوستان [خود] گرفتهاند و میپندارند، راهیافتگانند.
پیام:
نتیجه بریدن از خدا و پذیرفتن ولایت شیطان، غفلت از معاد است.[3]
تکبر
إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالاخِرَةِِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ. (نحل: 22)
معبود شما معبودی است یگانه. پس کسانی که به آخرت ایمان ندارند، دلهایشان انکارکننده [حق] است و خودشان متکبرند.
پیام:
انکار معاد، در حقیقت انکار مبدأست. توحید و معاد به هم وابستهاند.[4]
اثرپذیری از کافران
فَلا یَصُدّنّکَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى . (طه: 16)
پس هرگز نباید کسی که به آن ایمان ندارد و از هوس خویش پیروی کرده است، تو را از [ایمان به] آن باز دارد که هلاک خواهی شد.
پیام:
ایمان به معاد، بهترین عامل برای کنترل هواپرستی است؛
سازش با کفار و افراد بیایمان، مایه نابودی و بدبختی در روز قیامت است.[5]
تعصب و جوسازى
وَ هُوَ الّذی خَلَقَ السّماواتِ وَ اْلأَرْضَ فی سِتّةِ أَیّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنّ الّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلّا سِحْرٌ مُبینٌ وَ لَئِنْ أَخّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ. (هود: 7 و 8)
و اوست کسی که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید و اگر بگویى: «شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد»، قطعاً کسانی که کافر شدهاند، خواهند گفت: این [ادعا] جز سحری آشکار نیست و اگر عذاب را تا چند گاهی از آنان به تأخیر افکنیم، حتماً خواهند گفت: «چه چیزی آن را باز میدارد؟» آگاه باش! روزی که [عذاب] به آنان برسد، از ایشان بازگشتنی نیست و آنچه را مسخره میکردند، آنان را فرو خواهد گرفت.
پیام:
منکران معاد برهان ندارند و فقط تهمت سحر و خیالبافی میزنند؛
تأخیر در عذاب نشانه لطف خداست، نه دلیل ضعف خدا. پس نباید آن را مسخره کرد؛
شیوه برخورد کفار، مسخره کردن باورهای دینی از جمله معاد و بازگشت در روز قیامت است.[6]
ب) در جامعه کنونی
یک حاکمیت نظام سرمایهدارى و ترویج فرهنگ غربى
نظام سرمایهدارى، مجموعهای از اصول فکرى، مبانی نظرى، گرایشهای عملی و امور اجتماعی است که امروزه بر مغربزمین سایه افکنده است. این نظام در بعد اقتصادی، بر پایه معادلات اقتصاد آزاد شکل گرفته و از تئوری تمرکز و حاکمیت سرمایه پیروی میکند. این نظام در بعد فرهنگی نیز دیدگاههای سکولاریستی را ترویج میکند و بر طبل جدایی دین از سیاست میکوبد و همچنین با کمرنگ ساختن اعتقاد به خدا و ماورا و محصور کردن دینداری در دو حیطه تعریف شده رابطه فردی انسان با خدا و محدود ساختن آن به چند ساعت در طول هر هفته، حاکمیت روابط مادی در عرصه روابط اجتماعی را تأیید میکند و مادهپرستی و تقدسزدایی را سرلوحه سیاستهای خود قرار میدهد. نظام سرمایهدارى، سالهاست حرکت پرشتاب خود را برای جهانی شدن و سلطه بر سرنوشت انسانها و جوامع آغاز کرده و در این مسیر، پیچیدهترین نرمافزارها (الگوها، برنامهها و...) و مدرنترین سختافزارها (شرکتهای چندملیتى، نیروهای نظامی و رسانههای ارتباطی و خبری) را به کار گرفته است.کمرنگ شدن ارزشهای دینی و فراموشی باورهای معنوى، از جمله اعتقاد به زندگی اخروی و فناپذیری این دنیا، از پیآمدهای این فرهنگ منحط است.
با از بین رفتن روحیه جهاد و دفاع و اِعمال برخی سیاستهای نادرست، دورهای جدید آغاز شد که یکی از اصلیترین ویژگیهای آن، فاصله گرفتن تدریجی از باورها و ارزشهای دینی و رویآوردن به لذتهای مادی و دنیوی است. بدین ترتیب، توجه انسان امروزی به ارزشهای مادی مانند افزونخواهى، تجملگرایی و مصرفگرایی و در یک کلام، بهسوی ویژگیهای نکوهیده و ناپسندی چون تکاثر و تکبر و مانند آن کشیده شد؛ مفاهیمی که در نگاه قرآن از عوامل رویگردانی انسان از «معاد» و به تبع آن «مبدأ» است. گرچه مکتب اسلام هیچکس را از بهرهمندی از نعمتهای الهی باز نداشته، ولی روند روبهرشد مصرفگرایی در قشرهای گوناگون و ظهور نشانههای اسراف، تبذیر که نشانههایی برجسته از نفوذ فرهنگ «معادگریز» غرب است، زنگ خطر را برای جامعه ما به صدا درآورده است.
آمارهای منتشر شده بیانکننده آن است که میانگین مصرف نان، آب سالم آشامیدنى، سوخت و دیگر انواع انرژى، محصولات کشاورزى، مواد غذایى، دارو و پوشاک در کشور ما از استانداردهای بینالمللی بالاتر است.[7] همچنین ساختمانسازی و لوکس کردن ساختمانها، دکوراسیون اتاق مدیران و پیشرفت وسایل حمل و نقل و پذیرایى، نشان از یک الگوی مصرف غیرمنطقی است که بیشک، در میانمدت و بلندمدت در بینش و گرایش همه افراد جامعه به «معاد»بیتأثیر نخواهد بود.
بیشک، گرایش به تجمل و رفاه و میل فراگیر به استفاده از بهترین، زیباترین و گرانقیمتترین کالاها و خدمات و رو کردن به استفاده از کالاهای خارجى، مجلل بودن دفترهای کار و وسایل نقلیه مسئولان و نحوه برگزاریهمایشها، خلاف اعتقاد به اصلبودن زندگی اخروى، ناپایداری دنیا و وابستگی نداشتن به آن و لذتهای آن است.
در یک نگاه، «فرهنگ غرب» را باید «فرهنگ غفلت» معنا کرد که با سیطره بر رسانههای جمعی جهان و ایجاد ویترینهای جذاب و فریبنده برای انسان امروز، چنین تصمیم میگیرد که انسان امروزی چه بخورد، چه بپوشد، چگونه زندگی کند و حتی چگونه بمیرد. او به انسان امروزی هرگز اجازه تدبر و تفکر به آنچه را پیامبران الهی بر آن تأکید داشتهاند و در کتب آسمانی به آن سفارش شده است نمیدهد؛ تدبر و تفکر در اینکه او از کجا آمده است و به کجا میرود؟!
باورهای دینی و الهى، نقش محوری در شکلدهی و کنترل رفتارهای انسان ایفا میکند؛ زیرا به دلیل هماهنگی با فطرت و ساختمان آفرینش، تا عمیقترین لایههای وجود انسان ریشه دارد و چون از یک جهانبینی سرچشمه میگیرد، امور گوناگون را در گستره وسیع جهان مادی و جهان آخرت ارزیابی میکند.
آنگاه که انسان مؤمن و معتقد در جایگاه انتخاب قرار میگیرد، پیش از آنکه به منافع زودگذر و مقطعی توجه کند، به مسئولیت خود در برابر خداوند میاندیشد و رفتارهای خود را دستکم بر مبنای رهایی از مجازاتها و امید به پاداشهای الهی و بیشتر براساس رضایت خدا تنظیم میکند. بنابراین، یکی از دلایل فراموشی معاد، تقیّد نداشتن به واجبات و تکالیف دینی و ضعف باورهای مذهبی است.
به عبارت دیگر، درونی و نهادینه نشدن باورهای دینى، سبب سستی و سهلانگاری در رفتار میشود و میزان پایبندی مردم به احکام عملی دین را کاهش میدهد و این تصور را پدید آورده است که انسان میتواند مسلمانی معتقد و باایمان باشد، ولی براساس ذوق و سلیقه یا برداشت خود از دین، به برخی احکام مانند احکام حجاب و پوشش عمل نکند یا درآمد خود را از راههایی کسب کند که به نظر شخصی او درست است.
در یک نگاه دقیقتر، نهادینه نشدن باورها و اصول اعتقادی دین از جمله معاد یا انتقال آنها از راه تحمیل یا تقلید از سوی خانواده و جامعه، سبب تشکیل نظام ارزشها و باورها بر پایههای سست و شکننده میشود و زمینه را برای فراموشی یا حتی انکار باورهای دینی فراهم میسازد. این در حالی است که اسلام، دین علم و آگاهی است و بر ایمان و اعتقادی که بر پایه شک و تزلزل باشد، مهر بطلان میزند.
سه نهادینه نشدن اصول اعتقادی از جمله معاد، از سنین کودکى
درونی نشدن اعتقاد به اصول دین از جمله اعتقاد به وجود معاد و زندگی جاودانی در سرای آخرت، از سنین کودکى که شخصیت، باور و افکار انسان از همان زمان شکل میگیرد، از آسیبهای جدی در جامعه دینی ماست. پذیرفتن اصول دین مانند معاد، تحتتأثیر تلقینهای والدین یا مبلّغان کماطلاع و دستیابی نداشتن به این اعتقاد از روی بینش و آگاهی درست، از دوران کودکى، موجب سستی اعتقاد در دوران نوجوانی و به فراموشی سپردن آن در بزرگسالی میشود.
بسیاری از خانوادهها به دلیل توجه نداشتن به ظرایف و حساسیتهای تربیتی و نیازهای اصلی و حقیقی فرزندان و نیز نداشتن قدرت توجیه و اثبات و نهادینه کردن اصول اعتقادی و ارزشهای دینی در فرزندان خود، دچار افراط و تفریط میشوند و بهطور غیرمستقیم و ناخواسته، بنیاناعتقادی فرزندان خود را سست و شکننده میسازند. ازاینرو، بایسته است والدین، مربیان و مبلّغان دینی در مسیر هدایت کودکان به معادباورى، از مؤلفههای روانشناختی استفاده کنند. برجستهسازی اجر و پاداش، بیان زیبایی بهشت و حیات اخروى، میانهروی در ترسیم دوزخ، پروردگار را ناظر بر خویش دیدن و تلاش بر نزدیکی و دوستی با خدا از مسائلی است که باید در این مسیر رعایت شود.
چهار توجه نکردن به شبهات
وجود شبههها و ابهامهای گوناگون درباره مسائل اعتقادی از جمله معاد،بهویژه در میان قشر تحصیلکرده و دانشجو، موضوعی است که باید به آن توجهی عمیق داشت. بهطور کلی میتوان عوامل گوناگونی را در رواج شبهه و تردید در مسائل اعتقادی دخیل دانست، عواملی چون ناآگاهی عمومى، سودجویی شخصى، اختلافنظرهای نخبگان و اندیشمندان و مهمتر از همه تردیدآلود بودن فضای فکری و فرهنگی جامعه و به عبارت دقیقتر، شفاف نبودن مرزهای ارزشى، سبب رواج شبهههای فکری و اعتقادی در سطح جامعه میشود.
بیشک، در جامعهای که مرزهای ارزشی روشن و حد و حدود هنجارها از ناهنجارها،حلالها از حرامها و ارزشها از ضد ارزشها به دقت مشخص شود یا برای تعریف و توصیف آنها ملاک و معیار مشخصی در نظر گرفته شود، برخورد با شک و شبههها امری آسان است.
به دلیل گسترش ارتباطات و افزایش دامنه تبادل اطلاعات و اخبار، حجم فراوانی از پرسشها و شبههها در ذهن جستوجوگر جوانان پدید آمده است. ازاینرو، باید مسئولان امور فرهنگی و تربیتى، همزمان رشد و توسعه این امر و پیدایش شبهههای جدید، اندیشمندان و پژوهشگران را بسیج کنند و با طراحی مراکز مناسب برای پاسخگویی به پرسشهای آنان، نه تنها از رشد و تکثیر عوامل گمراهی و فساد جلوگیری کنند، بلکه قشر جوان را در برابر آنها واکسینه سازند.
پنج برداشت نادرست از مفاهیم دینى
یکی از آسیبهای جدی در جامعه را میتوان برداشت نادرست مردم از برخی معارف و مفاهیم دینی برشمرد؛ برداشتی که در آن، مفاهیم دینی معنای درست و حقیقی خود را از دست داده و معنای دیگری به خود گرفتهاند. در اینگونه برداشتها، معارف و مفاهیم، جنبه حیاتبخشی و ایجاد نشاط در نیکوکاری را از دست میدهند و سستى، رخوت و اباحهگری را القا میکنند.
یکی از این معارف و مفاهیم، بحث «شفاعت» است که برداشت نادرست از آن موجب شده است برخی گمان کنند این مسئله، سند رهایی آنان از عقاب الهی در برابر هرگونه زشتی و پلیدی است. ازاینرو، در قبال اعمال و رفتار خود هیچ احساس مسئولیتی نمیکنند، در حالیکه مفهوم شفاعت هرگز به معنای چشمپوشی خداوند سبحان از کردارها و رفتارهای ناشایست بندگان نبوده و نیست.
مفهوم دیگری که گاه از آن نادرست برداشت میشود، مفهوم تقواست که از آن به «گریز» تعبیر میشود. در تقواگریزى، فرد با فرار از واقعیتهای جامعه و در پیشگرفتن تنهایی و گوشهنشینى، به فردی بیخاصیت و حتی سربار جامعه تبدیل میشود که هیچ کنش یا واکنشی از او در برابر هنجارها و ناهنجاریهای جامعه دیده نمیشود.
در این نوع تقوا، باور «معاد»، با تلاش برای پویایی جامعه، کارآفرینى، حضور در عرصههای اجتماعی و مبارزه با منکرات در حوزههای گوناگون پیوند نخورده، بلکه با چارچوبه بستهای گره خورده است که راه را برای گسترش فسادهای اخلاقی و فکری مهیا میکند که پیآمد آن، «معادگریزی» افراد جامعه است.
شش غفلت از آموزههای دینى
یکی دیگر از عوامل فراموشی معاد و اعتقاد به زندگی پس از مرگ، فراموشی بخشی از آموزههای دینی بهویژه بخشهای بنیادین و اساسی دین است. نادیده گرفتن آموزههایی چون امر به معروف و نهی از منکر، به تدریج موجب میشود هر فرد، مسئولیتخود را در برابر اعمال و رفتار ناشایست دیگران فراموش کند و غفلتزدگی از جهان آخرت در جامعه رواج یابد.
امروزه مفاهیمی مانند توکل، زهد، انتظار، قضا و قدر، جبر و اختیار، صبر، قناعت، ایثار و مانند آن کمرنگ شده و غفلت از آنها سبب گسترش مفاهیم ضد آن چون سستى، ناامیدى، جهل و بیمسئولیتی شده است. برای نمونه وقتی امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، غیرت دینی رخت برمیبندد و گناه نمود عینی مییابد. اگر فرهنگ قناعت در جامعه نهادینه نشود،افزونخواهى، چشموهمچشمی و تجملگرایی در جامعه بروز میکند و موجب فراموشی آخرت و آخرتگریزی میشود. اهتمام نداشتن و سرمایهگذاری نکردن برای نهادینه ساختن اصول اعتقادی و ارزشهای اخلاقى، آن هم از سوی انقلابی که به «انقلاب فرهنگی» شهرت دارد و بر پایه فرهنگ معادباور «شهادت» و «ایثار» پیروز شده است، میتواند جامعه را با نگرانی جدی روبهرو سازد. ازاینرو، توجه کردن به فرمانهای رهبری درباره «فرهنگ» و آموختن و فراگیر ساختن نگاه مبدأ و معاد بر عرصهها و حوزههای هنری میتواند موجب برونرفت جامعه شود.
2) پیآمدهای غفلت از معاد و انکار آن در قرآن[8]
سلطهگری و زورمدارى
آنان که روز جزا را دروغ میپندارند و جز هر تجاوزپیشه گناهکارى، آن را به دروغ نمیگیرد، [همانکه] چون آیات ما بر او خوانده شود، گوید: «[اینها] افسانههای پیشینیان است». (مطففین:13)
مفاسد اقتصادى
وای بر کمفروشان که چون از مردم پیمانه ستانند، تمام ستانند و چون برای آنان پیمانه یا وزن کنند، به ایشان کم دهند. مگر آنان گمان نمیدارند که برانگیخته خواهند شد، [در] روزی بزرگ؛ روزی که مردم در برابر پروردگار جهانیان به پای ایستند. (مطففین: 1 6)
هرزباوری و پذیرش سخن باطل
و بدینگونه برای هر پیامبری، دشمنی از شیطانهای انس و جن برگماشتیم. برخی از آنها ]دشمنان[ به برخى، برای فریب [یکدیگر]، سخنان آراسته القا میکنند و اگر پروردگار تو میخواست، چنین نمیکردند. پس آنان را با آنچه به دروغ میسازند، وا گذار! و [چنین مقرر شده است] تا دلهای آنان که به آخرت ایمان نمیآورند، به آن [سخن باطل] بگراید و آن را بپسندند تا آنچه را باید به دست بیاورند، به دست آورند. (انعام: 112 و ).
بگو گواهان خود را که گواهی میدهند به اینکه خدا اینها را حرام کرده است، بیاورید! پس اگر هم شهادت دادند، تو با آنان شهادت مده و هوسهای کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند و کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند و [ معبودان دروغین را] با پروردگارشان همتا قرار میدهند، پیروی مکن! (انعام:)
بهانهتراشی و حقستیزی و تکذیب پیامبران
و چون آیات روشن ما بر آنان خوانده شود، آنانکه به دیدار ما امید ندارند، میگویند:«قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را عوض کن!» بگو: « مرا نرسد که آن را از پیش خود عوض کنم. جز آنچه را که به من وحی میشود پیروی نمیکنم. اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از عذاب روزی بزرگ میترسم». (یونس: 15)
و اشراف قومش که کافر شده و دیدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگی دنیا آنان را مرفه ساخته بودیم، گفتند: «این [مرد] جز انسانی مانند شما نیست؛ از آنچه میخورید، میخورد و از آنچه مینوشید، مینوشد...
او جز مردی که بر خدا دروغ میبندد، نیست و ما به او اعتقاد نداریم. (مؤمنون:و 38)
ریاکارى
ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منّت و آزار باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مثل او چون مثل سنگ خارایی است که بر روی آن خاکی [نشسته] است و رگباری به آن رسیده و آن [سنگ] را سخت و صاف بر جای نهاده است. آنان [= ریاکاران] نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهای نمیبرند و خداوند، گروه کافران را هدایت نمیکند. (بقره: 264)
و کسانی که اموالشان را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند و هر کس شیطان یار او باشد، چه بدهمدمی است. (نساء: 38)
اسارت در پوچی و جاذبههای مادى
بگو آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه سازیم؟... این دوزخ سزای آنان است؛ چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند. (کهف: 103 و 106)
کسانی که به آخرت ایمان ندارند، کردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم [تا همچنان] سرگشته بمانند. برای آنان عذابی سخت خواهد بود و در آخرت، خود، زیانکارترین مردمند. (نمل: 4 و 5)
پس هرچه را غیر از او میخواهید، بپرستید، ولی به آنان بگو زیانکاران در حقیقت کسانی هستند که به خود و اقوامشان در روز قیامت زیان رساندهاند؟ آرى، این همان خسران آشکار است. (زمر: 15)
آنان را میبینی [که چون] بر [آتش] عرضه میشوند، از [شدت] زبونی فروتن شدهاند، زیرچشمی مینگرند و کسانی که گرویدهاند، میگویند: «در حقیقت، زیانکاران کسانی هستند که روز قیامت، خودشان و اقوامشان را دچار زیان کردهاند. آرى، ستمکاران در عذابی پایدارند». (شورى: 45)
و فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ خداست و روزی که رستاخیز بر پا شود، آن روز است که باطلاندیشان زیان خواهند دید. (جاثیه: 27)
خودمحوری و تنگچشمى
و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک نسازید و به پدر و مادر احسان کنید و در حق خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راه مانده و بردگان خود نیکی کنید که خدا کسی را که متکبر و فخرفروش است، دوست نمیدارد. (نساء: 36)
و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان میآوردند و از آنچه خدا به آنان روزی داده است، انفاق میکردند، چه زیانی برایشان داشت و خدا به [کار] آنان داناست. (نساء: 39)
و برای آنان آن دو مرد را مَثَل بزن که به یکی از آنها دو باغ انگور دادیم و پیرامون آن دو [باغ] را با درختان خرما پوشاندیم و میان آن دو را کشتزاری قرار دادیم. (کهف: 32)
مال و پسران، زیور زندگی دنیایند و نیکیهای ماندگار از نظر پاداش، نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است. (کهف: 46)
محروم ماندن از درک پیام حق
و چون قرآن بخوانى، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، پردهای پوشیده قرار میدهیم. (اسراء:)
[1]. محسن قرائتى، تفسیر نور، قم، در راه حق، 1378، ج 4، ص 63.
[2]. همان، ج 10، ص 243.
[3]. همان.
[4]. همان، ج 6، ص 335.
[5]. همان، ج 7، ص 331.
[6]. همان، ج 5، ص 274.
[7]. مؤسسه تحقیقاتی و فرهنگی مفید، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض با تمرکز بر نقش راهبردی صدا و سیما، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1383، ص 80 .
[8]. عبدالمجید معادیخواه، فروغ بیپایان، فهرست تفصیلی مفاهیم قرآن کریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1378، ج 1، ص 714.