رويکرد دوباره به جدا سازی دختر و پسر در حوزه آموزش

(زمان خواندن: 28 - 55 دقیقه)

اشاره
نوشتار پيش رو با توجه به اقبال اخير غرب به سياست جداسازي زن و مرد در مجامع عمومى، به ويژه در محيط‌هاي آموزشي تهيه شده است.


اين گزارش ناظر به رويکرد دو باره به فضاهاي تک جنسيتي در حوزه آموزش با نگاهي به آنچه در غرب (اروپا و به ويژه آمريکا) و حتي شرق دور مي‌گذرد، انجام پذيرفته است. آنچه در اين يادداشت مي‌گنجد عمدتاً بازگشت به فضاهاي تک جنسيتى، براي مثال در مدارس را، پس از طرد آن‌ها به دنبال انقلاب فمينيستي(از حدود دهه 1970) مورد توجه قرار خواهد داد. اگر چه هنوز نيز مخالفاني در اين عرصه وجود دارند، ليکن استدلالات موافقين اين حرکت (که به خاطر سيطره انديشه‌هاي فمينيستي احتياط را دستور کار خود قرار داده اند) جالب توجه است تا آنجا که منجر به اهميت يافتن و گسترش تدريجي آن شده است. امروزه علاقه روز افزون عمومي به فضاهاي آموزشي تک جنسيتي انکار ناشدني است. تحقيقات متعددي نيز سودمندي اتخاذ چنين سياستي را لااقل به صورت انتخابي و براي برخي از افراد نشان داده اند.
ابتدا پس از ذکر مقدمه‌اي درباره موضوع، نگاهي کلي به وضعيت آموزش تک جنسيتي در جوامع مورد بحث خواهيم داشت. آن‌گاه با تمرکز بيشتر بر مدارس و يا کلاس‌هاي درس کاملاً دخترانه، مزاياي حضور در اين مدارس را مبتني بر تحقيقات صورت گرفته مورد بررسي قرار مي‌دهيم. سپس به تأثير اين مدارس بر آينده شغلي دانش آموزان و دانش آموختگان اشاره مي‌کنيم. در ادامه به توصيف وضعيت نمونه‌اي از مدارس تک جنسيتي در آمريکا و نمونه‌اي در شرق دور مي‌پردازيم. قسمت بعد به پژوهش‌هايي اختصاص خواهد داشت که رابطه فيزيولوژي مغز و جنسيت را مورد موشکافي دقيق‌تري قرار داده‌اند و نتايج قابل توجهي در زمينه‌هاي مورد بحث ما دارند. سپس به مطالبي از مخالفان و قانع شدن آن‌ها براي وجود اين شيوه آموزشي لااقل به صورت انتخابي و براي آزمايش، خواهيم پرداخت. در نهايت ويژگي‌هايي را که موافقان براي مدارس دخترانه بر مي‌شمرند، به عنوان چکيده‌اي از نظرات ايشان ذکر مي‌نماييم.
سپس به صورت دقيق‌تري به چرايي وجود مدارس تک جنسيتى به ويژه دخترانه و ويژگي‌‌هاي توام آموزشي براي دختران خواهيم پرداخت. پس از يک مرور تاريخى، بروندادهاي اين مدارس را بررسي مي‌کنيم و نقش توجه به اين بروندادها را درگسترش تمايل به حضور در اين مدارس مورد کنکاش قرار مي‌دهيم. آن‌گاه نقش تلاش مشترک فعالان اين حوزه در اين امر و تأثير بسزاي اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا را به عنوان يکي از مؤثرترين نهادها در اين زمينه بررسي خواهيم نمود. قسمت بعدي به گزارش‌هاي منتشره درباره آموزش تک جنسيتي و پيامدهاي آن در ايجاد تغيير در نگرش‌هاي موجود درباره اين شيوه آموزشي اختصاص دارد. در ادامه به آنچه دانش‌آموختگان اين مدارس به عنوان شواهد زنده سودمندي محيط‌هاي آموزشي تک جنسيتي مي‌گويند، مي‌پردازيم. در انتها نيز آينده تحولات در اين عرصه را مورد توجه قرار خواهيم داد.
مقدمه
پس از سپري شدن دوران حاکميت کامل انديشه‌هاي فمينيستي و ديدگاه‌هاي مشابه آن در حوزه‌هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي در جامعه غرب، اکنون اين فضا اندکي معتدل‌تر شده و موقعيتي براي بررسي عالمانه‌تر موضوعات طرح شده گفتمان فمينيستي فراهم گشته است. البته بايد توجه داشت سيطره پنهان و پيداي اين‌گونه انديشه‌ها در رسانه‌ها و حتي مراکز روشنفکري غرب، هنوز هم حضور و ظهوري مؤثر دارد.
در حوزه آموزش نيز بازگشت به مدارس خصوصى، تنوع شيوه‌هاي آموزشي و گسترش آموزش خانگي مؤيد چنين رويکردي مي‌باشد. اين اتفاقات فضاي لازم براي احيا و بازگشت آموزش تک جنسيتي به مدارس غرب و به ويژه آمريکا را فراهم نموده است. در عمل حساسيت به ميزان کارآمدي انديشه‌هاي رايج به‌ويژه براي دختران موجب آن گشته است که رويکرد به روش‌هاي جايگزين در همه‌جا جايگاه يابد. در مدارس نيز کلاس‌هاي درس تک جنسيتي و يا مدارس به طور کلي تک جنسيتي به خصوص مدارس کاملاً دخترانه مورد توجه ويژه قرار گرفته‌اند. علاوه بر پژوهشگران بي‌طرف و متوليان آموزشي کارکردگرا، سنت‌گرايان و طرفداران اخلاق و همچنين جمعيت‌هاي ديني به گسترش اين اقبال کمک شايان توجهي کرده‌اند.
اخيراً پژوهشگران، نگراني تازه‌اي پيدا کرده‌اند و آن وضعيت پسران در مدارس مختلط به ويژه در مقطع دبيرستان مي‌باشد. اين در حالي است که در گذشته و حتي تا کنون، بيشتر دغدغه‌ها متوجه وضعيت دختران در مدارس مختلط بود. هم اينک مطالعاتي در حال انجام است که مزاياي خاص مدارس کاملا پسرانه را براي پسران نو جوان مورد بررسي قرارمي‌دهند. اين امر نيز به گسترش هر چه بيشتر آموزش تک جنسيتي و موج فزاينده علاقه‌مندي به آن کمک خواهد نمود.
نگاهي کلي به وضعيت فعلي آموزش تک جنسيتي در آمريکا
- پس از ايجاد اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا در سال 1991، بيش از 35 مدرسه تک جنسيتي جديد در ايالات متحده تأسيس شده است.
- ثبت نام در مدارس عضو اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا پس از ايجاد آن در سال 1991، 23درصد افزايش پيدا کرده است.
- در ايالات متحده بيش از 44000 نفر از دختران در مدارس عضو اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا تحصيل مي‌نمايند.
- تخصص دانش آموختگان اين اتحاديه در رياضي و علوم (13درصد) بيش از ميزان آن در سراسر کشور، هم براي زنان (2درصد) و هم براي مردان (10درصد) است.
- پژوهش‌هاي روز افزون درباره مغز انسان نشان مي‌دهد که تفاوت‌هاي محسوسي بين روشي که مغز مردان و زنان به پردازش اطلاعات مي‌پردازد، وجود دارد و شواهدي علمي در تأييد آموزش تک جنسيتي ارائه مي‌نمايد.
- اکنون 12 مدرسه عمومي تک جنسيتي (کاملاً دخترانه و کاملاً پسرانه) در ايالات متحده وجود دارند که پنج مدرسه از اعضاي اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا هستند؛ آکادمي رهبري جفرسون (لانگ بيچ، کاليفرنيا)، دبيرستان دخترانه فيلادلفيا، دبيرستان وسترن (بالتيمور)، مدرسه رهبري زنان جوان (نيويورک سيتي)، مدرسه چارتر رهبري زنان جوان (شيکاگو).
- به نظر مي‌رسد سند سال 2000 با عنوان « نبايد هيچ کودکي از آموزش محروم بماند»، بارقه آنچه برخي «انفجار» مدارس عمومي جديد تک جنسيتي در ايالات متحده مي‌نامند، را ايجاد نمود. ما هر روزه در کلاس‌هاي درس مدارس عضو اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا (اعم از خصوصي و عمومي) شاهد آن هستيم که محيط‌هاي يادگيري تک جنسيتي تا چه حد مي‌توانند مفيد باشند. بنابراين جاي شگفتي نيست که هر روز بر علاقه‌مندي به اين گزينه آموزشي افزوده مي‌شود.
اجماعي فزاينده
در سال 1982 کارول گيليگان (Carol Gilligan) پژوهشگر دانشگاه هاروارد کتابي منتشر ساخت که موجب تحولي در عرصه آموزش شد. دکتر گيليگان در کتاب «صدايي متفاوت: نظريه روانشناختي و تکامل زنان» اعلام داشت که دختران در انديشيدن، تعامل، رهبرى کردن و تصميم‌گيري از نظر روانشناختي و تکاملى، شيوه‌اي ويژه خود دارند. طبق يافته‌هاي او، الگوي آموزشي مرد محور به آساني با شيوه‌اي که دختران مي‌آموزند، تطبيق پيدا نمي‌کند. [ 2 ]
نتيجه‌گيري‌هاي دکتر گيليگان همراه با آگاهي روز افزون از تفاوت عملکرد دختران و پسران در دانشگاه، منجر به بررسي دقيق‌تر آنچه واقعاً در يک کلاس مختلط رخ مي‌دهد، گرديد. انجمن زنان دانشگاهي آمريکا (AAUW) در «فريب دادن دختران: فريب دادن آمريکا»، يافته خود مبني بر دست کم گرفتن دختران به طور معمول را اعلام نمود. [ 3 ] پروفسور ميرا سدکر (Myra Sadker و پروفسور ديويد سدکر (David Sadker) در کتاب «کوتاهي در انصاف: چگونه مدارس آمريکا دختران را فريب مي‌هند؟» که نتيجه ده سال تحقيق آن‌ها در دانشگاه امريکن مي‌باشد، نيز اين يافته‌ها را منعکس کرده‌اند. [ 4 ]
از آن زمان آموزش تک جنسيتي موضوع مورد علاقه فزاينده پژوهشگران بوده و گزارش‌هاي متعددى، شيوه‌هاي مفيد بودن آموزش کاملاً دخترانه را به تفصيل مورد بررسي قرار داده‌اند. در سال 2000 گروه پژوهشي گودمن از کمبريج ماساچوست به سفارش اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا براي بررسي پيامدهاي مدارس تک جنسيتي براي دختران، 4247 دانش آموخته مدارس دخترانه را مورد مطالعه قرار داد. پاسخ‌هاي به دست‌آمده از بررسي دانش آموختگان مدارس دخترانه عمدتاً مثبت بودند:
- 91درصد آماده شدن براي کالج و يا رقابت دانشگاهي را بسيار خوب و يا عالي توصيف نمودند.
- 88درصد در صورت باز گشت به گذشته، تجربه شرکت جستن در مدرسه دخترانه را تکرار مي کردند.
- 83درصد خود را در مقايسه با رقباي دختري که در دبيرستان‌هاي مختلط درس خوانده بودند، براي رفتن به کالج آماده‌تر مي‌دانستند.
- 93درصد موافق آن بودند که مدارس دخترانه در مقايسه با مدارس مختلط فرصت بيشتري براي رهبري فراهم مي سازند؛ به علاوه 80درصد پس از فارغ التحصيلي در مناصب مديريتي مشغول به کار بودند.
- 13درصد قصد داشتند در رشته‌هاي رياضي و يا علوم ادامه تحصيل بدهند. اين آمار به طور چشمگيري بيش از ميزان ميانگين رويکرد به اين رشته‌ها در ميان زنان و مردان کل کشور است. (آمار دقيق آن‌ها به ترتيب 2درصد و 10درصد مي‌باشد.)
بسياري از شرکت‌نندگان در اين تحقيق به طور داوطلبانه توضيحاتي در تکميل پرسش‌هاي نظر سنجي صورت گرفته، ارائه داده بودند. براي مثال:
- در مدرسه دخترانه‌اي که من در آن حضور داشتم، مسائل دانشگاهي و زرنگ بودن، تمرکز اصلي اغلب دانش آموزان بود.
- من مدام به چالش طلبيده شدم، بر انگيخته شدم، در معرض ايده‌هاي نو قرار گرفتم، تشويق و حمايت شدم.
- مدرسه دخترانه‌ام، موجب شد اعتماد به نفسم را تقويت کنم و اطمينان لازم براي گرفتن تصميمات بزرگ در زندگي‌ام را کسب نمايم. [ 5 ]
کورنليوس ريوردان (Cornelius Riordan ) پژوهشگر و نويسنده «دختران و پسران در مدرسه: با هم يا جدا از يکديگر؟»، سال‌هاي متمادي به بررسي بروندادهاي مدارس با ترکيب‌هاي مختلف پرداخته است. اخيراً او چکيده‌اي از نتايج يافته‌هايش را در سر مقاله نشريه بوستون گلوب اين گونه بيان کرده است:
«من با هدايت تحقيقاتي روي مدارس تک جنسيتي و مختلط در دو دهه گذشته، به اين نتيجه رسيده‌ام که مدارس تک جنسيتي کمک مي‌کنند که دستاوردهاي دانش آموز بهبود يابد. نتيجه‌گيري‌هاي من مبتني بر داده‌هاي ملي با کيفيت خوب جمع آوري شده توسط مرکز ملي آمار آموزشي و همچنين تحقيقات صورت گرفته در سرتا سر جهان مي‌باشد.» [6]
در بسياري از کشور‌هاي اين سوي آب‌ها دانش آموزان زيادي در مدارس تک جنسيتي شرکت مي‌کنند و آمار مفصلي را براي مقايسه فراهم ساخته‌اند. در بريتانياي کبير بنياد ملي تحقيقات آموزشى، داده‌هاي عملکرد دانش آموزان 979 مدرسه ابتدايي و 2954 مدرسه راهنمايي را بررسي نموده است‌. يکي از اهداف اين مطالعه‌، بررسي صحت اين ادعا است که آموزش تک جنسيتي مي‌تواند براي دختران و پسران به طور مشابه مفيد باشد‌. نتايج بررسي نشان مي‌دهد:
- مدارس دخترانه به مقابله با انتخاب جنسيتي کليشه‌اي موضوعات درسي مورد علاقه کمک مي‌کنند.
- عملکرد دختران در مدارس تک جنسيتي صرف نظر از وضعيت اجتماعي - اقتصادي و سطح توانايي‌هايشان‌، از عملکرد آن‌ها در مدارس مختلط بهتر است.
- اگر چه وضعيت درسي پيش از دانشگاه پسران کمي ضعيف‌تر است‌، آن‌ها در مدارس پسرانه نمرات نهايي بهتري از مدارس مختلط کسب مي‌نمايند‌.
- نمرات دستور زبان پسراني که در مدارس تک جنسيتي تحصيل مي‌کنند، بهتر از نمرات دستور زبان پسراني است که در مدارس مختلط درس مي‌خوانند. [ 7 ]
نتايج مشابهي نيز از تحقيقات صورت گرفته در استراليا حاصل مي‌شود. اين امر در مطالب منتشره دکتر کن رو (Ken Rowe) عضو اصلي پژوهشي انجمن تحقيقات آموزشي استراليا که نتايج حاصل از مطالعات متعدد بر روي حدود 270000 دانش آموز را جمع‌بندي نموده‌، مشهود است. دکتر رو نتيجه مطالعاتش را در دومين کنفرانس ملي آموزش مختلط در استراليا در آوريل سال2000 ارائه داد. وي خطاب به شرکت‌کنندگان گفت:
«ظرفيت آموزش به شيوه مختلط به وفق دادن آهنگ بسيار متفاوت رشد شناختى، اجتماعي و تکاملي دختران و پسران 12 ساله تا 16 ساله محدود شده است. در عوض ... شواهد نشان مي‌دهند در اين سنين کليدي نوجوانى، شيوه تک جنسيتي با نيازهاي تکاملي دانش آموزان بهتر تطبيق پيدا مي‌کند.» [ 8 ]
دکتر رزماري سي سالومون (Rosemary C. Salomone) استاد گروه حقوق دانشگاه سنت جان نيز چنين بررسي را هدايت نموده است. دکتر سالومون در کتابش با عنوان «مشابه، متفاوت، برابر: تفکري دو باره در باره مدارس تک جنسيتي» چنين مي‌نويسد:
« به نظر مي‌رسد شيوه کاملاً دخترانه، سطح معيني از آرامش خاطر را براي دختران فراهم مي‌سازد که در پرتو آن اعتماد به نفسشان را بهتر پرورش دهند و بر گستره علائقشان بيفزايند. اين امر در آستانه نوجواني نيز بهتر خود را نشان مي‌دهد. مطالعه نشان داد که مدارس و کلاس‌هاي تک جنسيتي نسبت به برخي موضوعات درسي - رياضي و علوم در مورد دختران و هنرهاي زباني و زبان‌هاي خارجي در مورد پسران – نگرش‌هاي جنسيتي کمتري را ايجاد مي‌کنند.
براي نسل‌ها مدارس دخترانه براي دانش آموزاني با توانايي‌ها، علائق، استعدادها و پيش زمينه‌هاي متفاوت به کار گرفته شده‌اند. آنچه اين مدارس را به هم مي‌پيوندد الزام دراز مدت آن‌ها مبني بر مقدم داشتن دختران در امر آموزش است. آنچه آن‌ها را از ديگر شيوه‌هاي آموزش متمايز مي‌سازد درک عميقشان از چگونگي ياد‌گيري دختران و موفقيت ايشان مي‌باشد.» [ 9 ]
برچ فورد(Burch Ford) رئيس مدرسه دوشيزه پورتر و رئيس سابق هيئت امناي اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا مي‌گويد:
«‌اين مهم است که دختران زماني که هنوز در حال رشد فيزيکى، عاطفى، اجتماعى، فکري و روحي هستند، در محيطي قرار گيرند که آن‌ها را به شکوفايي - هر چند خام و آزمايشي - ترغيب کرده و از آن حمايت نمايد. آن‌ها نياز دارند به راحتي و نه با تلاشي طاقت فرسا، فرصت بيابند خود را در جايگاه انديشمندان، قهرمانان ورزشى، هنرمندان و رهبران بيازمايند تا در اين رقابت‌ها نه تنها جرأ عرضه کردن خود را بيابند بلکه هنگام چالش با پسران و مردها، با آسودگي از منظر خود دفاع نمايند‌. اين رقابت و اعتماد تنها از ديدگاه و درک صحيح ناشي نمي‌شود، بلکه فقط با بهره جستن از الگوهاي بزرگسال و تمرين‌ها و تجربه‌هاي شخصي حاصل مي‌گردد.» [ 10 ]
در مدارس اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، دختران نه تنها از فرصت‌هاي برابر لذت مي‌برند بلکه از هر فرصتي بهره‌مند مي‌شوند. همه گويندگان، بازيکنان، نويسندگان‌، خواننده‌ها، قهرمانان ورزشى، انجام دهندگان کارها و رهبران، از ميان دختران هستند. يافتن مربي و الگوي نقش مورد نظر کار مشکلي نيست. از جو سرد کلاس درس که نياز به تحمل آن باشد و يا عضو درجه دو بودن ديگر خبري نيست.
پروفسور ميرا سدکر و پروفسور ديويد سدکر پژوهشگران دانشگاه امريکن که پيش‌تر به آن‌ها اشاره شد، اين امر را اين‌گونه بيان مي‌نمايند:
«وقتي دختران به مدارس تک جنسيتي مي‌روند ديگر تنها تماشاگر نيستند، بلکه خود بازيگر مي‌شوند.» [ 11 ]
همچنين اين امر موجب مي‌شود که دانش آموختگان مدارس دخترانه وقتي وارد کالج مي‌شوند، در رقابت‌ها جايگاه بهتري بيابند. دکتر رابين رابرتسون (Robin Robertson) مدير سابق مدرسه‌اي دخترانه که بعدها به تدريس در دانشگاه پرداخت، خطاب به جمعي از دانش آموختگان اين مدارس مي‌گويد:
«من به عنوان يک استاد دانشگاه با دقت 90درصد در اولين جلسه کلاس مي‌توانم دانش آموزاني که به مدارس دخترانه تعلق دارند را تشخيص دهم. آن‌ها زنان جواني هستند که دستانشان را بالا مي‌برند، از دفاع از جايگاهشان هراسي ندارند و فرض مي‌کنند که من به ديدگاهشان علاقه مند هستم.» [ 12 ]
امروزه در ايالات متحده، آموزش تک جنسيتي اندک اندک جايگاه بهتري پيدا مي‌کند. دکتر ديويد ريسمن (David Riesman) پژوهشگر دانشگاه هاروارد مي‌گويد:
«‌مدارس دخترانه محيطي را فراهم مي‌سازند که نه تنها خود خوب است بلکه به باز تعريف رقابت و همکارى، استقلال و وابستگي مي‌پردازد که مطلوب است ديگر مدارس از آن تقليد نمايند.» [ 13 ]
مدارس اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، نسل‌هاي متمادي است که از راهبران عرصه آموزش و نه پيروان گرايش‌هاي موجود مي‌باشند. آن‌ها مراکز رشد نو آوري هستند. در اين اماکن بهترين عملکردها در آموزش دختران به کار گرفته مي‌شود. اين روش‌ها مبتني بر سنت چندين دهه و در عين حال پذيراي چالش‌ها و آماده بهره‌گيري از فرصت‌هاي قرن 21 مي‌باشند.
مدارس دخترانه مي‌دانند که دانش آموزاني که بيشترين انتظار از آن‌ها مي‌رود بايد به بهترين منابع دسترسي داشته باشند و درک کنند که آموزشي جدي براي آن‌ها تدارک ديده شده است. اين دانش آموزان بازگشت به عقب نخواهند داشت. اين دقيقاً همان فرهنگ يک مدرسه دخترانه است و زماني که در آن سپري مي‌شود، موجب تحول دختران مي‌شود. اين يک سرمايه گذاري استوار براي زندگي است.
نوع مدرسه و انتظارات شغلي
کري ام واتسون (Cary M. Watson) پژوهشگر دانشگاه استنفورد، انتظارات شغلي دختران نوجوان را بر حسب ميزان توانايي‌ها، کلاس و محيط مدرسه تک جنسيتي مورد بررسي قرار داده است. وي نتيجه مي‌گيرد:
«دختران در همه سطوح توانايي در مدارس تک جنسيتي ... از اين محيط بهره‌مند مي‌گردند و انتظارات شغليشان افزايش مي‌يابد. اين تأثير در ميان تمام بخش‌هاي ديگر تحقيق ما بي‌نظير بود.» [ 14 ]
نمونه اي از آمريکا؛ مدرسه دخترانه سنت مارگارت
« والدين - و دخترانشان - تشخيص داده‌اند که در بسياري از کلاس‌هاي درس مختلط، دختران در مقايسه با پسران دست کم گرفته مي‌شوند و نتايج اين دو گروه با هم فاصله فاحشي دارد. اينک آن‌ها بيش از هميشه به آنچه مدارس دخترانه عرضه مي‌دارند، نظر کرده‌اند و آنچه را مشاهده مي‌کنند، دوست دارند.»
مگ ميلن مولتون (Meg Milne Moulton)، اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا [ 15 ]
آن‌ها مي‌گويند که ما در مدرسه سنت مارگارت اعتقاد داريم که هر دختري استحقاق آن را دارد که فرصتي برايش فراهم شود تا ظرفيت‌هاي خود را تشخيص دهد. مدارس دخترانه نسل‌ها است که راهبردها و رويکردهاي تدريس متناسب با دختران را درک کرده‌اند و آن‌ها را در عمل نيز به کار گرفته اند. در اين مدارس هرگز ترديدي وجود نداشته که بهترين نتايج مورد انتظار است.
هم اکنون بيش از 40000 دختر مزاياي شرکت جستن در مدارس تک جنسيتي را تشخيص داده‌اند. آن‌ها براي جذب هر دختري به مدرسه‌شان با مخاطب ساختن او به بر شمردن مزاياي محيط آموزشي خود مي‌پردازند. براي نمونه وعده‌هاي زير را مشاهده نماييد:
شما نيز با ثبت نام در مدرسه سنت مارگارت خواهيد ديد که؛
- در کلاس درس مطمئن‌تر شرکت مي‌نماييد.
- براي تحصيل در کالج آماده‌تر مي‌شويد.
- هنوز هم زندگي اجتماعى پويايي خواهيد داشت.
- فرصت‌هاي بيشتري براي تجربه‌هاي رهبري و ورزشي پيدا مي‌کنيد.
- الگو‌هاي نقش جالبي شما را تحت تأثير قرار مي‌دهند.
- کشف مي‌کنيد که واقعاً چه کسي هستيد.
- به جرياني مي‌پيونديد که مردم تمايل روز افزوني بدان ابراز مي‌دارند.
- در مرز‌هاي رياضى، علوم و فناوري قرار خواهيد گرفت.
- دوستاني خوب براي همه طول زندگي پيدا مي‌کنيد.
- جدي گرفته مي‌شويد. [ 16 ]
وضعيت در آن سوي دنيا؛ چين
در چين مدارس کاملاً دخترانه پس از نهضت آزادي زنان در ميانه و پايان قرن بيستم تقريباً از ميان رفتند. اکنون اين مدارس با غلبه بر ستيزه عمومي سابق، در پکن پايتخت کشور باز گشتي مردمي دارند.
زماني که دبيرستان دخترانه غير دولتي اکسپريمنتال پکن در سال 2000 شروع به کار کرد، با استقبال گرم دختران نوجوان و والدين آن‌ها رو به رو شد. در روز اول ثبت نام بيش از 900 متقاضي بي واهمه از شهريه سالانه 7000 يوان (843 دلار آمريکا)- هفت برابر مدارس عمومى- به مسئولان مدرسه مراجعه نمودند. آن‌ها مجبور شدند براي انتخاب 90 دانش آموز مورد نظرشان امتحانات ورودي مشکلي را بر گزار نمايند. دو مدرسه دخترانه ديگر پکن- کالج زنان چيني و دبيرستان دخترانه هواگزيا - نيز از زمان آغاز به کارشان در ابتدا و ميانه دهه 1990 تا کنون به سرعت گسترش پيدا کرده‌اند.
اغلب والدين دختران احساس مي‌کنند که مدرسه دخترانه مکاني ايده آل براي تمرکز دخترانشان بر درس و پرورش ذهنشان - فارغ از حواس پرتي ناشي از عشق‌هاي خام و ديگر مشکلات دوران نوجوانى- مي‌باشد.
اخيراً مطالعه‌اي نشان داده است که دختران و پسران در شهرهاي بزرگ براي آزرده خاطر ساختن والدين و معلمانشان در سنين حساس 14 تا 16 سالگي با هم قرار مي‌گذارند.
پدري به نام وانگ ليشنگ (Wang Lisheng) مي‌گويد: «من مي‌توانم آسوده خاطر از نگراني درباره مواجهه دخترم با مشکلاتي که اغلب دختران هم سن و سال او با آن رو به رو مي‌شوند، استراحت کنم.»
ژنگ زينرونگ ( Zheng Xinrong ) استاد آموزش دانشگاه نرمال پکن مي‌گويد: «رقابت شديد براي دست يابي به ظرفيت محدود کالج و فشار بالايي که بر دانش آموزان و والدين آن‌ها وارد مي‌نمايند، از دلايل اصلي محبوبيت مدارس دخترانه مي‌باشند.»
علاوه بر محيطي سالم‌تر و آرام‌تر، تمامي مديران مدارس معتقدند آن‌ها آموزشي را به دختران نوجوان عرضه مي‌کنند که با نيازهاي آن‌ها تناسب بيشتري دارد.
لي ييرو ( Li Yiru ) رئيس دبيرستان دخترانه هواگزيا مي‌گويد: «براي شروع، ما تصميم گرفتيم به دختران جوان کمک کنيم تا ديدگاهي حساس و زنانه نسبت به جهان پيدا کنند.»
بيشتر مدارس دخترانه، خانه داري و ايکبانا را در برنامه‌هاي تحصيلي خود گنجانده‌اند. همچنين مراسمي را براي کمک به دختران براي حفاظت از خود و آماده شدن براي رقابت آتيشان با هماوردان مذکرشان ترتيب مي‌دهند.
اين مدارس همچنين اعتماد به نفس دختران جوان در علوم – رشته‌اي که انتظار مي‌رود پسران در آن موفق‌تر از دختران باشند - را نيز افزايش مي‌دهند.
وانگ ژوان ( Wang Juan ) يکي از دانش آموزان دبيرستان دخترانه اکسپريمنتال پکن مي‌گويد:«در مدارس معمولي بيشتر دختران در کلاس‌هاي علوم، خود را پشت پسران پنهان مي‌کنند. اکنون ما فعال‌تر هستيم و لازم نيست نگران ريختن آبرويمان در مقابل پسران باشيم.»
بيشتر معلمان از حضور در کلاس‌ها اظهار رضايت مي‌کنند و معتقدند دختران در درس بسيار خوب مشارکت مي‌نمايند اگر چه اغلب ساکت‌تر از پسران هستند.
معلمان اين مدارس شاهد حساسيت بيشتر اين دختران نسبت به حقوق زنان در مقايسه با همتايانشان در مدارس عمومي بوده‌اند.
يکي از معلمان کالج زنان چيني که موسسه‌اي غير دولتي است و تحصيلات تکميلي را فقط براي دختران فارغ التحصيل دبيرستان فراهم مي‌سازد، مي‌گويد:«هر گاه دانش آموختگان ما مي‌شنوند که سازمانى، زنان را استخدام نمي‌کند، به بحث با او مي‌پردازند در حالي که ديگر دختران متقاضي کار بي هيچ سخن به دنبال کار ديگري مي‌روند.»
به هر حال برخي استدلال مي‌کنند که ممکن است جدا ساختن دختران از پسران سرانجام به شخصيت آن‌ها صدمه وارد کند و آن‌ها نتوانند در چالش‌هاي طولاني با پسران رقابت نمايند.
حتي برخي کارشناسان، مدارس دخترانه را به خاطر«تنزل اجتماعى» که با بي‌اعتنايي به برابري زنان و مردان حاصل شده است، مورد انتقاد قرار مي‌دهند.
زماني اين گونه مباحث ميان متخصصان آموزش و دست اندر کاران مدارس دخترانه در روز نامه‌هاي بزرگ و برنامه‌هاي تلويزيوني پکن معمول گشت، اما در مجموع چندان سودمند واقع نشد.
ليو فوچنگ (Liu Fucheng) معاون دبيرستان دخترانه اکسپريمنتال پکن مي‌گويد اصلاً انتظار متداول گشتن مدارس دخترانه در چين امروز را ندارد. وي مي‌گويد:«روي هم رفته آنچه ما مشغول انجام آن هستيم تنها يکي از روش‌هاي آزمايشي فراوان موجود در آموزش نوجوانان است.»
ژنگ زينرونگ کارشناس آموزش معتقد است چنين آزمايشي لازم است ولي نظارت دولت براي جلو گيري از تضييع حقوق زنان ضروري است. وي مي‌گويد:«ما بايد اطمينان يابيم که آموزش جداگانه با تأکيد بيش از اندازه بر تفاوت‌هاي زنان و مردان، دختران را از حقوق و فرصت‌هاي قانونيشان محروم نمي‌سازد.» [ 17 ]
جنسيت و تفاوت‌هايي در جزئيات فيزيولوژي مغز
جو آن ديک (JoAnn Deak)روانشناس و نويسنده کتاب«دختران دختر خواهند بود: پرورش دختراني شجاع و مطمئن» مي‌گويد تحقيقات نشان مي‌دهند که وقتي توجه خود را به شيوه‌هاي يادگيري‌مان معطوف مي‌نماييم، مغزهايمان بر حسب جنسيت متفاوت مي‌باشند. مطابق نظر دکتر ديک اگر چه مطمئناً استثنائات و ابهام‌هايي وجود دارند، اما در حالت کلي به نظر مي‌رسد:
- مغز زنان آمادگي دارد تا عملکرد بهتري در زمينه زبان، مهارت‌هاي شنيدارى، مهارت‌هاي موتورهاي ظريف و توجه به جزئيات از خود نشان دهد.
- عملکرد مغز زنان نامتمرکزتر مي‌باشد. مغز آن‌ها براي کاري معين، از بخش‌هاي گوناگون و قسمت‌هاي مختلف خود استفاده مي‌نمايد.
- مغز زنان يکپارچگي بيشتري دارد. بدين ترتيب دو نيمکره مغز آن‌ها با بهره‌گيري از جسم پينه‌اي تکامل يافته‌تر مغزشان با هم بهتر کار مي‌کنند. جسم پينه‌اي پل ارتباطي ميان نيمکره راست و چپ مغز مي‌باشد.
- در مغز زنان انديشه‌ها و احساسات پيچيده‌تر، يکپارچه‌تر و در هم تنيده‌تر از مغز مردان مي‌باشند. [ 18 ]
دانشمندان از زمان‌هاي بسيار دور مي‌دانستند که هورمون‌ها نقش مهمي در چگونگي رشد مغز کودکان تا رسيدن به سن بلوغ دارند. مقادير مختلف هورمون‌هاي مردانه و زنانه مشخص کننده اندازه و ساختار برخي از بخش‌هاي مغز، همچون جسم پينه‌اى- همان‌گونه که پيش‌تر بدان اشاره شد- مي‌باشند. در سال‌هاي اخير با پيدايش تصوير برداري تشديد مغناطيسي (MRI) پژوهشگران اين امکان را يافته‌اند که اين گونه تفاوت‌ها در عملکرد مغز موجودات زنده را با اسکن کردن مستقيم مغز آن‌ها مشاهده نمايند. برخي از يافته‌هاي ايشان عبارتند از:
- دکتر سالي شيويتز (Sally Shaywitz) پژوهشگر دانشگاه ييل نشان داد که وقتي مردان به صحبت ديگري گوش مي‌دهند، از نيمکره چپ مغزشان استفاده مي‌کنند. از سوي ديگر زنان هر دو نيمکره مغزشان را براي اين امر به کار مي‌‌‌گيرند و در نتيجه به گونه‌‌‌اي ديگر اين داده‌ها را پردازش مي‌نمايند. [ 19 ]
- دکتر جوزف تي لوريتو (Joseph T. Lurito) از مرکز تحقيقات پزشکي اينديانا نيز هدايت آزمايش مشابهي را بر عهده داشت. نتايج به دست آمده در اين مطالعه نيز در اساس همچون تحقيق پيشين بودند. [ 20 ]
- دکتر روبن گور (Ruben Gur) و دکتر راکوئل گور (Raquel Gur) از دانشگاه پنسيلوانيا در يافته‌اند که مغز زنان به طور ميانگين تعداد نورون‌هاي کمتري از مغز مردان دارد. اما اين نورون‌ها در مغز زنان به طور مؤثرتري«به هم متصل شده و با هم ارتباط دارند». تفاوت‌هاي ساختاري که امروز قابل مشاهده گشته‌اند به ما کمک مي‌کنند تا توضيح دهيم که چرا زنان به مهارت‌هاي زباني تمايل بيشتري دارند، در حالي که مردان در فعاليت‌هاي فيزيکي ماهر‌تر هستند. [ 21 ]
- يکي ديگر از يافته‌هاي پژوهش‌هاي گور نشان مي‌دهد که در مغز زنان بافت‌هاي بيشتري براي متصل ساختن نيمکره چپ و راست مغز وجود دارند و بنا براين آن‌ها با استفاده از«تمام مغز» تفکر مي‌کنند. ولي مغز مردان هنگام انديشيدن بر حسب آن که نوع کار چيست و اين نکته که کار قبلي‌اش چه بوده يکي از نيمکره‌ها را بر ديگري ترجيح مي‌دهد. [ 22 ]
- دکتر آر جي ميلر (R.J. Miller) از دانشگاه ايالتي واشنگتن به بررسي صحت اعتقاد عمومي به توانمندي بيشتر پسران در فعاليت‌هاي فيزيکي پرداخته است. او مي‌نويسد: «به هر حال اين امکان وجود دارد که اختلاف اساسي ميان زنان و مردان در تفاوت‌هاي واقعي مهارت‌هاي فيزيکي خود را نشان نداده باشد، بلکه مقدار وابستگي برخي مهارت‌هاي فيزيکي خاص به اين امر متفاوت باشند ... شواهدي وجود دارند که نشان مي‌دهند اين تفاوت‌هاي راهبردي بر اثر تفاوت‌هاي جنسي در قسمت‌هايي از مغز که براي انجام اين چنين اموري به کار گرفته مي‌شوند، به وجود آمده‌اند.» [ 23 ]
بر اين اساس اين پرسش معمول که آيا سر نوشت ما با ساختار خاص مغزمان رقم خورده است يا نه‌، طرح مي‌شود و پاسخ اين است: نه، به هيچ وجه.
مسئوليت متوليان آموزش نيز تشويق افراد به آنچه دکتر ديک يادگيري «نا مطبوع» مي‌نامد، است. ما بايد اطمينان بيابيم که دختران به اندازه کافي زمان براي انجام فعاليت‌هايي که به طور معمول دلخواهشان نيست، صرف مي‌مايند. اين امر شامل حوزه‌‌هاي مي‌شود همچون؛ کار‌هاي موتوري مانند بالا رفتن از بلندى، کارهاي فيزيکي مانند ساخت پازل‌ها و ساختمان‌ها، کارهاي راهبردي مانند بازي‌هاي فکري و بازي شطرنج و خطرکردن‌هاي مناسب مانند هر کار، بازي و يا ورزشي که در آن لازم باشد يک دختر تمام شجاعتش را به کار گيرد و بدين ترتيب حدود و مرز‌هاي اين حس را در خود گسترش دهد.
مدارس تک جنسيتى؛ لااقل گزينه‌اي انتخابي در آموزش عمومي
حتي مخالفان نيز اين واقعيت را پذيرفته‌اند که مدارس تک جنسيتى مي‌بايست به عنوان يک شيوه آموزش عمومي در مراکز آموزشي تحت حمايت مالي دولت نيز به کار گرفته شود.
آن‌ها معتقدند که مطالعه‌ها در باره آموزش تک جنسيتي به فراواني در دسترس هستند، در حالي که هيچ کس واقعاً نمي‌داند که اين شيوه آموزش تا چه حد مفيد مي‌باشد. با اين حال هنوز هم تصميمي که به مدارس عمومي آزادي‌هاي بيشتري براي ارائه برنامه‌هاي آموزشي کاملاً پسرانه و کاملاً دخترانه مي‌دهد، درست مي‌‌باشد. علت اين امر يک واقعيت يقيني است. آن نيز عدم کار‌آمدي مدارس سنتي براي بسياري از کودکان است.
آموزش تک جنسيتي به دنبال واقعه قابل توجه تصويب قانون شماره 4 سال 1972، به طور گسترده‌اي از مدارس عمومي رخت بر بست. اين مصوبه تبعيض جنسيتي را در برنامه‌هاي آموزشي که تحت حمايت مالي دولت فدرال قرار دارند، ممنوع مي‌نمايد. برنامه‌هاي تک جنسيتي عمدتاً به سالن ورزش و کلاس‌هاي آموزش جنسي محدود شدند. مدارسي براي يک جنس زماني مجاز بودند که مدارس مشابهي براي جنس ديگر نيز وجود داشته باشند. چندي پيش بخشنامه‌اي اعلام شد که مطابق آن وزارت آموزش ميدان را باز‌تر نموده و به مدارس اجازه داده آموزش تک جنسيتي را با اين شرط به دانش آموزان ارائه نمايند که ثبت نام اختياري باشد و براي جنس حذف شده، فرصت «‌واقعاً برابري» براي بهره‌مندي از آموزش مختلط فراهم باشد. گروه‌هاي حقوق مدني و مدافعان حقوق زنان حق دارند که درباره سوء استفاده‌هاي احتمالي از تفسيرهاي مختلف فرصت‌هاي «واقعاً برابر»- اصطلاحي که در عمل ابهام را با خود همراه دارد - نگران باشند. گذشته مملو از نمونه‌هايي است که جدا از يکديگر مي‌باشند، ولي برابر نيستند. با اين همه با در نظر گرفتن ضمانت‌هاي لازم و اندکي تساهل، جوامع بايد به روش‌هايي با در خواست فزاينده براي آموزش تک جنسيتي مواجه گردند. والدين بايد بتوانند بدون آن که هميشه مجبور به پرداخت هزينه‌هاي سنگين مدارس خصوصي باشند، مدرسه مناسب براي فرزندانشان را بيابند.
بي ترديد مدارس يک جنسيتي براي همه افراد نيستند و تنها پس از بررسي دقيق شرايط بايد به دانش آموزان پيشنهاد شوند. براي مثال هنوز بحث‌هاي جدي درباره اين که اين مدارس براي چه کساني بيش از همه مناسب هستند، وجود دارد. برخي معتقدند که دختران در مدارس سنتي شرايط نامساعدي دارند و هنگامي که تنها در کنار ديگر دختران هستند، عملکرد بهتري خواهند داشت. ديگران مدعي هستند که بايد به کودکان خانواده‌هاي کم‌درآمد ياري رسانده شود. گروه ديگري استدلال مي‌کنند که پسران دبيرستاني هنگامي که از دختران جدا مي‌شوند، نتايج تحصيلي بهتري کسب مي‌کنند. اين عدم قطعيت‌ها حکايت از آن دارد که هنوز هم لازم است تحقيقات بيشتري انجام گيرد.
مدارس محلي مناطق مختلف که علاقه‌مند هستند اين شيوه آموزشي را به کار گرفته و مورد آزمايش قرار دهند، مي‌بايست تشويق شوند تا با تنظيم دستور العمل پژوهشي دقيقى، پس از مدتي نشان دهند که اين شيوه مؤثر بوده است يا نه. آن‌گاه بحثي جدي مي‌تواند آغاز گردد. [ 24 ]
ويژگي‌هاي منحصر به فرد مدارس دخترانه
موافقان نيز بر خصوصيات مثبت و موفقيت‌هاي مشهود مدارس دخترانه تاکيد مي‌ورزند. در مجموع آنچه از صحبت‌هاي متنوع آن‌ها بر مي‌آيد، حاکي از اين است که؛
مدارس دخترانه که امروز اندک اندک به عنوان راهبران آموزش دختران شناخته مي‌شوند، داراي ويژگي‌هاي زير هستند:
- فرصت‌هاي لازم براي خطر کردن مناسب آموزشي را فراهم مي‌سازند.
- با خنثي کردن تأثيرات رسانه‌اي عمومى، به دختران فرصت مي‌دهند که خود تصميم بگيرند چه کسي هستند.
- طرز فکر «من مي توانم» را تقويت مي‌کنند.
- اطمينان مي‌دهند که يادگيري کانون توجه مدرسه است و زندگي اجتماعى براي زماني که دانش‌آموزان خارج از کلاس درس هستند، کنارگذاشته مي‌شود.
- مهارت‌هاي همکارانه را نيز همچون مهارت‌هاي رقابتي به دانش‌آموزان مي‌آموزند.
- تضمين مي‌نمايند که رياضى، علوم و فناوري به طور کامل در برنامه تحصيلي گنجانده شوند.
- دانش آموزان را ترغيب به شرکت در رقابت‌هاي ورزشي مي‌کنند تا هم رهبري و هم کار گروهي را بياموزند.
- مهارت‌هاي زباني - نوشتاري دختران در يادگيري را به بيشترين مقدار خود مي‌رسانند.
- الگو‌هاي قوي نقش جنسي زنانه را عرضه مي‌نمايند.
- به مهارت‌هاي «زندگي واقعي» مانند سواد مالى، رهبري و خدمت به اجتماع اهميت مي‌دهند. [ 25 ]

اشاره
نوشتار پيش رو با توجه به اقبال اخير غرب به سياست جداسازي زن و مرد در مجامع عمومى، به ويژه در محيط‌هاي آموزشي تهيه شده است.


اين گزارش ناظر به رويکرد دو باره به فضاهاي تک جنسيتي در حوزه آموزش با نگاهي به آنچه در غرب (اروپا و به ويژه آمريکا) و حتي شرق دور مي‌گذرد، انجام پذيرفته است. آنچه در اين يادداشت مي‌گنجد عمدتاً بازگشت به فضاهاي تک جنسيتى، براي مثال در مدارس را، پس از طرد آن‌ها به دنبال انقلاب فمينيستي(از حدود دهه 1970) مورد توجه قرار خواهد داد. اگر چه هنوز نيز مخالفاني در اين عرصه وجود دارند، ليکن استدلالات موافقين اين حرکت (که به خاطر سيطره انديشه‌هاي فمينيستي احتياط را دستور کار خود قرار داده اند) جالب توجه است تا آنجا که منجر به اهميت يافتن و گسترش تدريجي آن شده است. امروزه علاقه روز افزون عمومي به فضاهاي آموزشي تک جنسيتي انکار ناشدني است. تحقيقات متعددي نيز سودمندي اتخاذ چنين سياستي را لااقل به صورت انتخابي و براي برخي از افراد نشان داده اند.
ابتدا پس از ذکر مقدمه‌اي درباره موضوع، نگاهي کلي به وضعيت آموزش تک جنسيتي در جوامع مورد بحث خواهيم داشت. آن‌گاه با تمرکز بيشتر بر مدارس و يا کلاس‌هاي درس کاملاً دخترانه، مزاياي حضور در اين مدارس را مبتني بر تحقيقات صورت گرفته مورد بررسي قرار مي‌دهيم. سپس به تأثير اين مدارس بر آينده شغلي دانش آموزان و دانش آموختگان اشاره مي‌کنيم. در ادامه به توصيف وضعيت نمونه‌اي از مدارس تک جنسيتي در آمريکا و نمونه‌اي در شرق دور مي‌پردازيم. قسمت بعد به پژوهش‌هايي اختصاص خواهد داشت که رابطه فيزيولوژي مغز و جنسيت را مورد موشکافي دقيق‌تري قرار داده‌اند و نتايج قابل توجهي در زمينه‌هاي مورد بحث ما دارند. سپس به مطالبي از مخالفان و قانع شدن آن‌ها براي وجود اين شيوه آموزشي لااقل به صورت انتخابي و براي آزمايش، خواهيم پرداخت. در نهايت ويژگي‌هايي را که موافقان براي مدارس دخترانه بر مي‌شمرند، به عنوان چکيده‌اي از نظرات ايشان ذکر مي‌نماييم.
سپس به صورت دقيق‌تري به چرايي وجود مدارس تک جنسيتى به ويژه دخترانه و ويژگي‌‌هاي توام آموزشي براي دختران خواهيم پرداخت. پس از يک مرور تاريخى، بروندادهاي اين مدارس را بررسي مي‌کنيم و نقش توجه به اين بروندادها را درگسترش تمايل به حضور در اين مدارس مورد کنکاش قرار مي‌دهيم. آن‌گاه نقش تلاش مشترک فعالان اين حوزه در اين امر و تأثير بسزاي اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا را به عنوان يکي از مؤثرترين نهادها در اين زمينه بررسي خواهيم نمود. قسمت بعدي به گزارش‌هاي منتشره درباره آموزش تک جنسيتي و پيامدهاي آن در ايجاد تغيير در نگرش‌هاي موجود درباره اين شيوه آموزشي اختصاص دارد. در ادامه به آنچه دانش‌آموختگان اين مدارس به عنوان شواهد زنده سودمندي محيط‌هاي آموزشي تک جنسيتي مي‌گويند، مي‌پردازيم. در انتها نيز آينده تحولات در اين عرصه را مورد توجه قرار خواهيم داد.
مقدمه
پس از سپري شدن دوران حاکميت کامل انديشه‌هاي فمينيستي و ديدگاه‌هاي مشابه آن در حوزه‌هاي مختلف زندگي فردي و اجتماعي در جامعه غرب، اکنون اين فضا اندکي معتدل‌تر شده و موقعيتي براي بررسي عالمانه‌تر موضوعات طرح شده گفتمان فمينيستي فراهم گشته است. البته بايد توجه داشت سيطره پنهان و پيداي اين‌گونه انديشه‌ها در رسانه‌ها و حتي مراکز روشنفکري غرب، هنوز هم حضور و ظهوري مؤثر دارد.
در حوزه آموزش نيز بازگشت به مدارس خصوصى، تنوع شيوه‌هاي آموزشي و گسترش آموزش خانگي مؤيد چنين رويکردي مي‌باشد. اين اتفاقات فضاي لازم براي احيا و بازگشت آموزش تک جنسيتي به مدارس غرب و به ويژه آمريکا را فراهم نموده است. در عمل حساسيت به ميزان کارآمدي انديشه‌هاي رايج به‌ويژه براي دختران موجب آن گشته است که رويکرد به روش‌هاي جايگزين در همه‌جا جايگاه يابد. در مدارس نيز کلاس‌هاي درس تک جنسيتي و يا مدارس به طور کلي تک جنسيتي به خصوص مدارس کاملاً دخترانه مورد توجه ويژه قرار گرفته‌اند. علاوه بر پژوهشگران بي‌طرف و متوليان آموزشي کارکردگرا، سنت‌گرايان و طرفداران اخلاق و همچنين جمعيت‌هاي ديني به گسترش اين اقبال کمک شايان توجهي کرده‌اند.
اخيراً پژوهشگران، نگراني تازه‌اي پيدا کرده‌اند و آن وضعيت پسران در مدارس مختلط به ويژه در مقطع دبيرستان مي‌باشد. اين در حالي است که در گذشته و حتي تا کنون، بيشتر دغدغه‌ها متوجه وضعيت دختران در مدارس مختلط بود. هم اينک مطالعاتي در حال انجام است که مزاياي خاص مدارس کاملا پسرانه را براي پسران نو جوان مورد بررسي قرارمي‌دهند. اين امر نيز به گسترش هر چه بيشتر آموزش تک جنسيتي و موج فزاينده علاقه‌مندي به آن کمک خواهد نمود.
نگاهي کلي به وضعيت فعلي آموزش تک جنسيتي در آمريکا
- پس از ايجاد اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا در سال 1991، بيش از 35 مدرسه تک جنسيتي جديد در ايالات متحده تأسيس شده است.
- ثبت نام در مدارس عضو اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا پس از ايجاد آن در سال 1991، 23درصد افزايش پيدا کرده است.
- در ايالات متحده بيش از 44000 نفر از دختران در مدارس عضو اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا تحصيل مي‌نمايند.
- تخصص دانش آموختگان اين اتحاديه در رياضي و علوم (13درصد) بيش از ميزان آن در سراسر کشور، هم براي زنان (2درصد) و هم براي مردان (10درصد) است.
- پژوهش‌هاي روز افزون درباره مغز انسان نشان مي‌دهد که تفاوت‌هاي محسوسي بين روشي که مغز مردان و زنان به پردازش اطلاعات مي‌پردازد، وجود دارد و شواهدي علمي در تأييد آموزش تک جنسيتي ارائه مي‌نمايد.
- اکنون 12 مدرسه عمومي تک جنسيتي (کاملاً دخترانه و کاملاً پسرانه) در ايالات متحده وجود دارند که پنج مدرسه از اعضاي اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا هستند؛ آکادمي رهبري جفرسون (لانگ بيچ، کاليفرنيا)، دبيرستان دخترانه فيلادلفيا، دبيرستان وسترن (بالتيمور)، مدرسه رهبري زنان جوان (نيويورک سيتي)، مدرسه چارتر رهبري زنان جوان (شيکاگو).
- به نظر مي‌رسد سند سال 2000 با عنوان « نبايد هيچ کودکي از آموزش محروم بماند»، بارقه آنچه برخي «انفجار» مدارس عمومي جديد تک جنسيتي در ايالات متحده مي‌نامند، را ايجاد نمود. ما هر روزه در کلاس‌هاي درس مدارس عضو اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا (اعم از خصوصي و عمومي) شاهد آن هستيم که محيط‌هاي يادگيري تک جنسيتي تا چه حد مي‌توانند مفيد باشند. بنابراين جاي شگفتي نيست که هر روز بر علاقه‌مندي به اين گزينه آموزشي افزوده مي‌شود.
اجماعي فزاينده
در سال 1982 کارول گيليگان (Carol Gilligan) پژوهشگر دانشگاه هاروارد کتابي منتشر ساخت که موجب تحولي در عرصه آموزش شد. دکتر گيليگان در کتاب «صدايي متفاوت: نظريه روانشناختي و تکامل زنان» اعلام داشت که دختران در انديشيدن، تعامل، رهبرى کردن و تصميم‌گيري از نظر روانشناختي و تکاملى، شيوه‌اي ويژه خود دارند. طبق يافته‌هاي او، الگوي آموزشي مرد محور به آساني با شيوه‌اي که دختران مي‌آموزند، تطبيق پيدا نمي‌کند. [ 2 ]
نتيجه‌گيري‌هاي دکتر گيليگان همراه با آگاهي روز افزون از تفاوت عملکرد دختران و پسران در دانشگاه، منجر به بررسي دقيق‌تر آنچه واقعاً در يک کلاس مختلط رخ مي‌دهد، گرديد. انجمن زنان دانشگاهي آمريکا (AAUW) در «فريب دادن دختران: فريب دادن آمريکا»، يافته خود مبني بر دست کم گرفتن دختران به طور معمول را اعلام نمود. [ 3 ] پروفسور ميرا سدکر (Myra Sadker و پروفسور ديويد سدکر (David Sadker) در کتاب «کوتاهي در انصاف: چگونه مدارس آمريکا دختران را فريب مي‌هند؟» که نتيجه ده سال تحقيق آن‌ها در دانشگاه امريکن مي‌باشد، نيز اين يافته‌ها را منعکس کرده‌اند. [ 4 ]
از آن زمان آموزش تک جنسيتي موضوع مورد علاقه فزاينده پژوهشگران بوده و گزارش‌هاي متعددى، شيوه‌هاي مفيد بودن آموزش کاملاً دخترانه را به تفصيل مورد بررسي قرار داده‌اند. در سال 2000 گروه پژوهشي گودمن از کمبريج ماساچوست به سفارش اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا براي بررسي پيامدهاي مدارس تک جنسيتي براي دختران، 4247 دانش آموخته مدارس دخترانه را مورد مطالعه قرار داد. پاسخ‌هاي به دست‌آمده از بررسي دانش آموختگان مدارس دخترانه عمدتاً مثبت بودند:
- 91درصد آماده شدن براي کالج و يا رقابت دانشگاهي را بسيار خوب و يا عالي توصيف نمودند.
- 88درصد در صورت باز گشت به گذشته، تجربه شرکت جستن در مدرسه دخترانه را تکرار مي کردند.
- 83درصد خود را در مقايسه با رقباي دختري که در دبيرستان‌هاي مختلط درس خوانده بودند، براي رفتن به کالج آماده‌تر مي‌دانستند.
- 93درصد موافق آن بودند که مدارس دخترانه در مقايسه با مدارس مختلط فرصت بيشتري براي رهبري فراهم مي سازند؛ به علاوه 80درصد پس از فارغ التحصيلي در مناصب مديريتي مشغول به کار بودند.
- 13درصد قصد داشتند در رشته‌هاي رياضي و يا علوم ادامه تحصيل بدهند. اين آمار به طور چشمگيري بيش از ميزان ميانگين رويکرد به اين رشته‌ها در ميان زنان و مردان کل کشور است. (آمار دقيق آن‌ها به ترتيب 2درصد و 10درصد مي‌باشد.)
بسياري از شرکت‌نندگان در اين تحقيق به طور داوطلبانه توضيحاتي در تکميل پرسش‌هاي نظر سنجي صورت گرفته، ارائه داده بودند. براي مثال:
- در مدرسه دخترانه‌اي که من در آن حضور داشتم، مسائل دانشگاهي و زرنگ بودن، تمرکز اصلي اغلب دانش آموزان بود.
- من مدام به چالش طلبيده شدم، بر انگيخته شدم، در معرض ايده‌هاي نو قرار گرفتم، تشويق و حمايت شدم.
- مدرسه دخترانه‌ام، موجب شد اعتماد به نفسم را تقويت کنم و اطمينان لازم براي گرفتن تصميمات بزرگ در زندگي‌ام را کسب نمايم. [ 5 ]
کورنليوس ريوردان (Cornelius Riordan ) پژوهشگر و نويسنده «دختران و پسران در مدرسه: با هم يا جدا از يکديگر؟»، سال‌هاي متمادي به بررسي بروندادهاي مدارس با ترکيب‌هاي مختلف پرداخته است. اخيراً او چکيده‌اي از نتايج يافته‌هايش را در سر مقاله نشريه بوستون گلوب اين گونه بيان کرده است:
«من با هدايت تحقيقاتي روي مدارس تک جنسيتي و مختلط در دو دهه گذشته، به اين نتيجه رسيده‌ام که مدارس تک جنسيتي کمک مي‌کنند که دستاوردهاي دانش آموز بهبود يابد. نتيجه‌گيري‌هاي من مبتني بر داده‌هاي ملي با کيفيت خوب جمع آوري شده توسط مرکز ملي آمار آموزشي و همچنين تحقيقات صورت گرفته در سرتا سر جهان مي‌باشد.» [6]
در بسياري از کشور‌هاي اين سوي آب‌ها دانش آموزان زيادي در مدارس تک جنسيتي شرکت مي‌کنند و آمار مفصلي را براي مقايسه فراهم ساخته‌اند. در بريتانياي کبير بنياد ملي تحقيقات آموزشى، داده‌هاي عملکرد دانش آموزان 979 مدرسه ابتدايي و 2954 مدرسه راهنمايي را بررسي نموده است‌. يکي از اهداف اين مطالعه‌، بررسي صحت اين ادعا است که آموزش تک جنسيتي مي‌تواند براي دختران و پسران به طور مشابه مفيد باشد‌. نتايج بررسي نشان مي‌دهد:
- مدارس دخترانه به مقابله با انتخاب جنسيتي کليشه‌اي موضوعات درسي مورد علاقه کمک مي‌کنند.
- عملکرد دختران در مدارس تک جنسيتي صرف نظر از وضعيت اجتماعي - اقتصادي و سطح توانايي‌هايشان‌، از عملکرد آن‌ها در مدارس مختلط بهتر است.
- اگر چه وضعيت درسي پيش از دانشگاه پسران کمي ضعيف‌تر است‌، آن‌ها در مدارس پسرانه نمرات نهايي بهتري از مدارس مختلط کسب مي‌نمايند‌.
- نمرات دستور زبان پسراني که در مدارس تک جنسيتي تحصيل مي‌کنند، بهتر از نمرات دستور زبان پسراني است که در مدارس مختلط درس مي‌خوانند. [ 7 ]
نتايج مشابهي نيز از تحقيقات صورت گرفته در استراليا حاصل مي‌شود. اين امر در مطالب منتشره دکتر کن رو (Ken Rowe) عضو اصلي پژوهشي انجمن تحقيقات آموزشي استراليا که نتايج حاصل از مطالعات متعدد بر روي حدود 270000 دانش آموز را جمع‌بندي نموده‌، مشهود است. دکتر رو نتيجه مطالعاتش را در دومين کنفرانس ملي آموزش مختلط در استراليا در آوريل سال2000 ارائه داد. وي خطاب به شرکت‌کنندگان گفت:
«ظرفيت آموزش به شيوه مختلط به وفق دادن آهنگ بسيار متفاوت رشد شناختى، اجتماعي و تکاملي دختران و پسران 12 ساله تا 16 ساله محدود شده است. در عوض ... شواهد نشان مي‌دهند در اين سنين کليدي نوجوانى، شيوه تک جنسيتي با نيازهاي تکاملي دانش آموزان بهتر تطبيق پيدا مي‌کند.» [ 8 ]
دکتر رزماري سي سالومون (Rosemary C. Salomone) استاد گروه حقوق دانشگاه سنت جان نيز چنين بررسي را هدايت نموده است. دکتر سالومون در کتابش با عنوان «مشابه، متفاوت، برابر: تفکري دو باره در باره مدارس تک جنسيتي» چنين مي‌نويسد:
« به نظر مي‌رسد شيوه کاملاً دخترانه، سطح معيني از آرامش خاطر را براي دختران فراهم مي‌سازد که در پرتو آن اعتماد به نفسشان را بهتر پرورش دهند و بر گستره علائقشان بيفزايند. اين امر در آستانه نوجواني نيز بهتر خود را نشان مي‌دهد. مطالعه نشان داد که مدارس و کلاس‌هاي تک جنسيتي نسبت به برخي موضوعات درسي - رياضي و علوم در مورد دختران و هنرهاي زباني و زبان‌هاي خارجي در مورد پسران – نگرش‌هاي جنسيتي کمتري را ايجاد مي‌کنند.
براي نسل‌ها مدارس دخترانه براي دانش آموزاني با توانايي‌ها، علائق، استعدادها و پيش زمينه‌هاي متفاوت به کار گرفته شده‌اند. آنچه اين مدارس را به هم مي‌پيوندد الزام دراز مدت آن‌ها مبني بر مقدم داشتن دختران در امر آموزش است. آنچه آن‌ها را از ديگر شيوه‌هاي آموزش متمايز مي‌سازد درک عميقشان از چگونگي ياد‌گيري دختران و موفقيت ايشان مي‌باشد.» [ 9 ]
برچ فورد(Burch Ford) رئيس مدرسه دوشيزه پورتر و رئيس سابق هيئت امناي اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا مي‌گويد:
«‌اين مهم است که دختران زماني که هنوز در حال رشد فيزيکى، عاطفى، اجتماعى، فکري و روحي هستند، در محيطي قرار گيرند که آن‌ها را به شکوفايي - هر چند خام و آزمايشي - ترغيب کرده و از آن حمايت نمايد. آن‌ها نياز دارند به راحتي و نه با تلاشي طاقت فرسا، فرصت بيابند خود را در جايگاه انديشمندان، قهرمانان ورزشى، هنرمندان و رهبران بيازمايند تا در اين رقابت‌ها نه تنها جرأ عرضه کردن خود را بيابند بلکه هنگام چالش با پسران و مردها، با آسودگي از منظر خود دفاع نمايند‌. اين رقابت و اعتماد تنها از ديدگاه و درک صحيح ناشي نمي‌شود، بلکه فقط با بهره جستن از الگوهاي بزرگسال و تمرين‌ها و تجربه‌هاي شخصي حاصل مي‌گردد.» [ 10 ]
در مدارس اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، دختران نه تنها از فرصت‌هاي برابر لذت مي‌برند بلکه از هر فرصتي بهره‌مند مي‌شوند. همه گويندگان، بازيکنان، نويسندگان‌، خواننده‌ها، قهرمانان ورزشى، انجام دهندگان کارها و رهبران، از ميان دختران هستند. يافتن مربي و الگوي نقش مورد نظر کار مشکلي نيست. از جو سرد کلاس درس که نياز به تحمل آن باشد و يا عضو درجه دو بودن ديگر خبري نيست.
پروفسور ميرا سدکر و پروفسور ديويد سدکر پژوهشگران دانشگاه امريکن که پيش‌تر به آن‌ها اشاره شد، اين امر را اين‌گونه بيان مي‌نمايند:
«وقتي دختران به مدارس تک جنسيتي مي‌روند ديگر تنها تماشاگر نيستند، بلکه خود بازيگر مي‌شوند.» [ 11 ]
همچنين اين امر موجب مي‌شود که دانش آموختگان مدارس دخترانه وقتي وارد کالج مي‌شوند، در رقابت‌ها جايگاه بهتري بيابند. دکتر رابين رابرتسون (Robin Robertson) مدير سابق مدرسه‌اي دخترانه که بعدها به تدريس در دانشگاه پرداخت، خطاب به جمعي از دانش آموختگان اين مدارس مي‌گويد:
«من به عنوان يک استاد دانشگاه با دقت 90درصد در اولين جلسه کلاس مي‌توانم دانش آموزاني که به مدارس دخترانه تعلق دارند را تشخيص دهم. آن‌ها زنان جواني هستند که دستانشان را بالا مي‌برند، از دفاع از جايگاهشان هراسي ندارند و فرض مي‌کنند که من به ديدگاهشان علاقه مند هستم.» [ 12 ]
امروزه در ايالات متحده، آموزش تک جنسيتي اندک اندک جايگاه بهتري پيدا مي‌کند. دکتر ديويد ريسمن (David Riesman) پژوهشگر دانشگاه هاروارد مي‌گويد:
«‌مدارس دخترانه محيطي را فراهم مي‌سازند که نه تنها خود خوب است بلکه به باز تعريف رقابت و همکارى، استقلال و وابستگي مي‌پردازد که مطلوب است ديگر مدارس از آن تقليد نمايند.» [ 13 ]
مدارس اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، نسل‌هاي متمادي است که از راهبران عرصه آموزش و نه پيروان گرايش‌هاي موجود مي‌باشند. آن‌ها مراکز رشد نو آوري هستند. در اين اماکن بهترين عملکردها در آموزش دختران به کار گرفته مي‌شود. اين روش‌ها مبتني بر سنت چندين دهه و در عين حال پذيراي چالش‌ها و آماده بهره‌گيري از فرصت‌هاي قرن 21 مي‌باشند.
مدارس دخترانه مي‌دانند که دانش آموزاني که بيشترين انتظار از آن‌ها مي‌رود بايد به بهترين منابع دسترسي داشته باشند و درک کنند که آموزشي جدي براي آن‌ها تدارک ديده شده است. اين دانش آموزان بازگشت به عقب نخواهند داشت. اين دقيقاً همان فرهنگ يک مدرسه دخترانه است و زماني که در آن سپري مي‌شود، موجب تحول دختران مي‌شود. اين يک سرمايه گذاري استوار براي زندگي است.
نوع مدرسه و انتظارات شغلي
کري ام واتسون (Cary M. Watson) پژوهشگر دانشگاه استنفورد، انتظارات شغلي دختران نوجوان را بر حسب ميزان توانايي‌ها، کلاس و محيط مدرسه تک جنسيتي مورد بررسي قرار داده است. وي نتيجه مي‌گيرد:
«دختران در همه سطوح توانايي در مدارس تک جنسيتي ... از اين محيط بهره‌مند مي‌گردند و انتظارات شغليشان افزايش مي‌يابد. اين تأثير در ميان تمام بخش‌هاي ديگر تحقيق ما بي‌نظير بود.» [ 14 ]
نمونه اي از آمريکا؛ مدرسه دخترانه سنت مارگارت
« والدين - و دخترانشان - تشخيص داده‌اند که در بسياري از کلاس‌هاي درس مختلط، دختران در مقايسه با پسران دست کم گرفته مي‌شوند و نتايج اين دو گروه با هم فاصله فاحشي دارد. اينک آن‌ها بيش از هميشه به آنچه مدارس دخترانه عرضه مي‌دارند، نظر کرده‌اند و آنچه را مشاهده مي‌کنند، دوست دارند.»
مگ ميلن مولتون (Meg Milne Moulton)، اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا [ 15 ]
آن‌ها مي‌گويند که ما در مدرسه سنت مارگارت اعتقاد داريم که هر دختري استحقاق آن را دارد که فرصتي برايش فراهم شود تا ظرفيت‌هاي خود را تشخيص دهد. مدارس دخترانه نسل‌ها است که راهبردها و رويکردهاي تدريس متناسب با دختران را درک کرده‌اند و آن‌ها را در عمل نيز به کار گرفته اند. در اين مدارس هرگز ترديدي وجود نداشته که بهترين نتايج مورد انتظار است.
هم اکنون بيش از 40000 دختر مزاياي شرکت جستن در مدارس تک جنسيتي را تشخيص داده‌اند. آن‌ها براي جذب هر دختري به مدرسه‌شان با مخاطب ساختن او به بر شمردن مزاياي محيط آموزشي خود مي‌پردازند. براي نمونه وعده‌هاي زير را مشاهده نماييد:
شما نيز با ثبت نام در مدرسه سنت مارگارت خواهيد ديد که؛
- در کلاس درس مطمئن‌تر شرکت مي‌نماييد.
- براي تحصيل در کالج آماده‌تر مي‌شويد.
- هنوز هم زندگي اجتماعى پويايي خواهيد داشت.
- فرصت‌هاي بيشتري براي تجربه‌هاي رهبري و ورزشي پيدا مي‌کنيد.
- الگو‌هاي نقش جالبي شما را تحت تأثير قرار مي‌دهند.
- کشف مي‌کنيد که واقعاً چه کسي هستيد.
- به جرياني مي‌پيونديد که مردم تمايل روز افزوني بدان ابراز مي‌دارند.
- در مرز‌هاي رياضى، علوم و فناوري قرار خواهيد گرفت.
- دوستاني خوب براي همه طول زندگي پيدا مي‌کنيد.
- جدي گرفته مي‌شويد. [ 16 ]
وضعيت در آن سوي دنيا؛ چين
در چين مدارس کاملاً دخترانه پس از نهضت آزادي زنان در ميانه و پايان قرن بيستم تقريباً از ميان رفتند. اکنون اين مدارس با غلبه بر ستيزه عمومي سابق، در پکن پايتخت کشور باز گشتي مردمي دارند.
زماني که دبيرستان دخترانه غير دولتي اکسپريمنتال پکن در سال 2000 شروع به کار کرد، با استقبال گرم دختران نوجوان و والدين آن‌ها رو به رو شد. در روز اول ثبت نام بيش از 900 متقاضي بي واهمه از شهريه سالانه 7000 يوان (843 دلار آمريکا)- هفت برابر مدارس عمومى- به مسئولان مدرسه مراجعه نمودند. آن‌ها مجبور شدند براي انتخاب 90 دانش آموز مورد نظرشان امتحانات ورودي مشکلي را بر گزار نمايند. دو مدرسه دخترانه ديگر پکن- کالج زنان چيني و دبيرستان دخترانه هواگزيا - نيز از زمان آغاز به کارشان در ابتدا و ميانه دهه 1990 تا کنون به سرعت گسترش پيدا کرده‌اند.
اغلب والدين دختران احساس مي‌کنند که مدرسه دخترانه مکاني ايده آل براي تمرکز دخترانشان بر درس و پرورش ذهنشان - فارغ از حواس پرتي ناشي از عشق‌هاي خام و ديگر مشکلات دوران نوجوانى- مي‌باشد.
اخيراً مطالعه‌اي نشان داده است که دختران و پسران در شهرهاي بزرگ براي آزرده خاطر ساختن والدين و معلمانشان در سنين حساس 14 تا 16 سالگي با هم قرار مي‌گذارند.
پدري به نام وانگ ليشنگ (Wang Lisheng) مي‌گويد: «من مي‌توانم آسوده خاطر از نگراني درباره مواجهه دخترم با مشکلاتي که اغلب دختران هم سن و سال او با آن رو به رو مي‌شوند، استراحت کنم.»
ژنگ زينرونگ ( Zheng Xinrong ) استاد آموزش دانشگاه نرمال پکن مي‌گويد: «رقابت شديد براي دست يابي به ظرفيت محدود کالج و فشار بالايي که بر دانش آموزان و والدين آن‌ها وارد مي‌نمايند، از دلايل اصلي محبوبيت مدارس دخترانه مي‌باشند.»
علاوه بر محيطي سالم‌تر و آرام‌تر، تمامي مديران مدارس معتقدند آن‌ها آموزشي را به دختران نوجوان عرضه مي‌کنند که با نيازهاي آن‌ها تناسب بيشتري دارد.
لي ييرو ( Li Yiru ) رئيس دبيرستان دخترانه هواگزيا مي‌گويد: «براي شروع، ما تصميم گرفتيم به دختران جوان کمک کنيم تا ديدگاهي حساس و زنانه نسبت به جهان پيدا کنند.»
بيشتر مدارس دخترانه، خانه داري و ايکبانا را در برنامه‌هاي تحصيلي خود گنجانده‌اند. همچنين مراسمي را براي کمک به دختران براي حفاظت از خود و آماده شدن براي رقابت آتيشان با هماوردان مذکرشان ترتيب مي‌دهند.
اين مدارس همچنين اعتماد به نفس دختران جوان در علوم – رشته‌اي که انتظار مي‌رود پسران در آن موفق‌تر از دختران باشند - را نيز افزايش مي‌دهند.
وانگ ژوان ( Wang Juan ) يکي از دانش آموزان دبيرستان دخترانه اکسپريمنتال پکن مي‌گويد:«در مدارس معمولي بيشتر دختران در کلاس‌هاي علوم، خود را پشت پسران پنهان مي‌کنند. اکنون ما فعال‌تر هستيم و لازم نيست نگران ريختن آبرويمان در مقابل پسران باشيم.»
بيشتر معلمان از حضور در کلاس‌ها اظهار رضايت مي‌کنند و معتقدند دختران در درس بسيار خوب مشارکت مي‌نمايند اگر چه اغلب ساکت‌تر از پسران هستند.
معلمان اين مدارس شاهد حساسيت بيشتر اين دختران نسبت به حقوق زنان در مقايسه با همتايانشان در مدارس عمومي بوده‌اند.
يکي از معلمان کالج زنان چيني که موسسه‌اي غير دولتي است و تحصيلات تکميلي را فقط براي دختران فارغ التحصيل دبيرستان فراهم مي‌سازد، مي‌گويد:«هر گاه دانش آموختگان ما مي‌شنوند که سازمانى، زنان را استخدام نمي‌کند، به بحث با او مي‌پردازند در حالي که ديگر دختران متقاضي کار بي هيچ سخن به دنبال کار ديگري مي‌روند.»
به هر حال برخي استدلال مي‌کنند که ممکن است جدا ساختن دختران از پسران سرانجام به شخصيت آن‌ها صدمه وارد کند و آن‌ها نتوانند در چالش‌هاي طولاني با پسران رقابت نمايند.
حتي برخي کارشناسان، مدارس دخترانه را به خاطر«تنزل اجتماعى» که با بي‌اعتنايي به برابري زنان و مردان حاصل شده است، مورد انتقاد قرار مي‌دهند.
زماني اين گونه مباحث ميان متخصصان آموزش و دست اندر کاران مدارس دخترانه در روز نامه‌هاي بزرگ و برنامه‌هاي تلويزيوني پکن معمول گشت، اما در مجموع چندان سودمند واقع نشد.
ليو فوچنگ (Liu Fucheng) معاون دبيرستان دخترانه اکسپريمنتال پکن مي‌گويد اصلاً انتظار متداول گشتن مدارس دخترانه در چين امروز را ندارد. وي مي‌گويد:«روي هم رفته آنچه ما مشغول انجام آن هستيم تنها يکي از روش‌هاي آزمايشي فراوان موجود در آموزش نوجوانان است.»
ژنگ زينرونگ کارشناس آموزش معتقد است چنين آزمايشي لازم است ولي نظارت دولت براي جلو گيري از تضييع حقوق زنان ضروري است. وي مي‌گويد:«ما بايد اطمينان يابيم که آموزش جداگانه با تأکيد بيش از اندازه بر تفاوت‌هاي زنان و مردان، دختران را از حقوق و فرصت‌هاي قانونيشان محروم نمي‌سازد.» [ 17 ]
جنسيت و تفاوت‌هايي در جزئيات فيزيولوژي مغز
جو آن ديک (JoAnn Deak)روانشناس و نويسنده کتاب«دختران دختر خواهند بود: پرورش دختراني شجاع و مطمئن» مي‌گويد تحقيقات نشان مي‌دهند که وقتي توجه خود را به شيوه‌هاي يادگيري‌مان معطوف مي‌نماييم، مغزهايمان بر حسب جنسيت متفاوت مي‌باشند. مطابق نظر دکتر ديک اگر چه مطمئناً استثنائات و ابهام‌هايي وجود دارند، اما در حالت کلي به نظر مي‌رسد:
- مغز زنان آمادگي دارد تا عملکرد بهتري در زمينه زبان، مهارت‌هاي شنيدارى، مهارت‌هاي موتورهاي ظريف و توجه به جزئيات از خود نشان دهد.
- عملکرد مغز زنان نامتمرکزتر مي‌باشد. مغز آن‌ها براي کاري معين، از بخش‌هاي گوناگون و قسمت‌هاي مختلف خود استفاده مي‌نمايد.
- مغز زنان يکپارچگي بيشتري دارد. بدين ترتيب دو نيمکره مغز آن‌ها با بهره‌گيري از جسم پينه‌اي تکامل يافته‌تر مغزشان با هم بهتر کار مي‌کنند. جسم پينه‌اي پل ارتباطي ميان نيمکره راست و چپ مغز مي‌باشد.
- در مغز زنان انديشه‌ها و احساسات پيچيده‌تر، يکپارچه‌تر و در هم تنيده‌تر از مغز مردان مي‌باشند. [ 18 ]
دانشمندان از زمان‌هاي بسيار دور مي‌دانستند که هورمون‌ها نقش مهمي در چگونگي رشد مغز کودکان تا رسيدن به سن بلوغ دارند. مقادير مختلف هورمون‌هاي مردانه و زنانه مشخص کننده اندازه و ساختار برخي از بخش‌هاي مغز، همچون جسم پينه‌اى- همان‌گونه که پيش‌تر بدان اشاره شد- مي‌باشند. در سال‌هاي اخير با پيدايش تصوير برداري تشديد مغناطيسي (MRI) پژوهشگران اين امکان را يافته‌اند که اين گونه تفاوت‌ها در عملکرد مغز موجودات زنده را با اسکن کردن مستقيم مغز آن‌ها مشاهده نمايند. برخي از يافته‌هاي ايشان عبارتند از:
- دکتر سالي شيويتز (Sally Shaywitz) پژوهشگر دانشگاه ييل نشان داد که وقتي مردان به صحبت ديگري گوش مي‌دهند، از نيمکره چپ مغزشان استفاده مي‌کنند. از سوي ديگر زنان هر دو نيمکره مغزشان را براي اين امر به کار مي‌‌‌گيرند و در نتيجه به گونه‌‌‌اي ديگر اين داده‌ها را پردازش مي‌نمايند. [ 19 ]
- دکتر جوزف تي لوريتو (Joseph T. Lurito) از مرکز تحقيقات پزشکي اينديانا نيز هدايت آزمايش مشابهي را بر عهده داشت. نتايج به دست آمده در اين مطالعه نيز در اساس همچون تحقيق پيشين بودند. [ 20 ]
- دکتر روبن گور (Ruben Gur) و دکتر راکوئل گور (Raquel Gur) از دانشگاه پنسيلوانيا در يافته‌اند که مغز زنان به طور ميانگين تعداد نورون‌هاي کمتري از مغز مردان دارد. اما اين نورون‌ها در مغز زنان به طور مؤثرتري«به هم متصل شده و با هم ارتباط دارند». تفاوت‌هاي ساختاري که امروز قابل مشاهده گشته‌اند به ما کمک مي‌کنند تا توضيح دهيم که چرا زنان به مهارت‌هاي زباني تمايل بيشتري دارند، در حالي که مردان در فعاليت‌هاي فيزيکي ماهر‌تر هستند. [ 21 ]
- يکي ديگر از يافته‌هاي پژوهش‌هاي گور نشان مي‌دهد که در مغز زنان بافت‌هاي بيشتري براي متصل ساختن نيمکره چپ و راست مغز وجود دارند و بنا براين آن‌ها با استفاده از«تمام مغز» تفکر مي‌کنند. ولي مغز مردان هنگام انديشيدن بر حسب آن که نوع کار چيست و اين نکته که کار قبلي‌اش چه بوده يکي از نيمکره‌ها را بر ديگري ترجيح مي‌دهد. [ 22 ]
- دکتر آر جي ميلر (R.J. Miller) از دانشگاه ايالتي واشنگتن به بررسي صحت اعتقاد عمومي به توانمندي بيشتر پسران در فعاليت‌هاي فيزيکي پرداخته است. او مي‌نويسد: «به هر حال اين امکان وجود دارد که اختلاف اساسي ميان زنان و مردان در تفاوت‌هاي واقعي مهارت‌هاي فيزيکي خود را نشان نداده باشد، بلکه مقدار وابستگي برخي مهارت‌هاي فيزيکي خاص به اين امر متفاوت باشند ... شواهدي وجود دارند که نشان مي‌دهند اين تفاوت‌هاي راهبردي بر اثر تفاوت‌هاي جنسي در قسمت‌هايي از مغز که براي انجام اين چنين اموري به کار گرفته مي‌شوند، به وجود آمده‌اند.» [ 23 ]
بر اين اساس اين پرسش معمول که آيا سر نوشت ما با ساختار خاص مغزمان رقم خورده است يا نه‌، طرح مي‌شود و پاسخ اين است: نه، به هيچ وجه.
مسئوليت متوليان آموزش نيز تشويق افراد به آنچه دکتر ديک يادگيري «نا مطبوع» مي‌نامد، است. ما بايد اطمينان بيابيم که دختران به اندازه کافي زمان براي انجام فعاليت‌هايي که به طور معمول دلخواهشان نيست، صرف مي‌مايند. اين امر شامل حوزه‌‌هاي مي‌شود همچون؛ کار‌هاي موتوري مانند بالا رفتن از بلندى، کارهاي فيزيکي مانند ساخت پازل‌ها و ساختمان‌ها، کارهاي راهبردي مانند بازي‌هاي فکري و بازي شطرنج و خطرکردن‌هاي مناسب مانند هر کار، بازي و يا ورزشي که در آن لازم باشد يک دختر تمام شجاعتش را به کار گيرد و بدين ترتيب حدود و مرز‌هاي اين حس را در خود گسترش دهد.
مدارس تک جنسيتى؛ لااقل گزينه‌اي انتخابي در آموزش عمومي
حتي مخالفان نيز اين واقعيت را پذيرفته‌اند که مدارس تک جنسيتى مي‌بايست به عنوان يک شيوه آموزش عمومي در مراکز آموزشي تحت حمايت مالي دولت نيز به کار گرفته شود.
آن‌ها معتقدند که مطالعه‌ها در باره آموزش تک جنسيتي به فراواني در دسترس هستند، در حالي که هيچ کس واقعاً نمي‌داند که اين شيوه آموزش تا چه حد مفيد مي‌باشد. با اين حال هنوز هم تصميمي که به مدارس عمومي آزادي‌هاي بيشتري براي ارائه برنامه‌هاي آموزشي کاملاً پسرانه و کاملاً دخترانه مي‌دهد، درست مي‌‌باشد. علت اين امر يک واقعيت يقيني است. آن نيز عدم کار‌آمدي مدارس سنتي براي بسياري از کودکان است.
آموزش تک جنسيتي به دنبال واقعه قابل توجه تصويب قانون شماره 4 سال 1972، به طور گسترده‌اي از مدارس عمومي رخت بر بست. اين مصوبه تبعيض جنسيتي را در برنامه‌هاي آموزشي که تحت حمايت مالي دولت فدرال قرار دارند، ممنوع مي‌نمايد. برنامه‌هاي تک جنسيتي عمدتاً به سالن ورزش و کلاس‌هاي آموزش جنسي محدود شدند. مدارسي براي يک جنس زماني مجاز بودند که مدارس مشابهي براي جنس ديگر نيز وجود داشته باشند. چندي پيش بخشنامه‌اي اعلام شد که مطابق آن وزارت آموزش ميدان را باز‌تر نموده و به مدارس اجازه داده آموزش تک جنسيتي را با اين شرط به دانش آموزان ارائه نمايند که ثبت نام اختياري باشد و براي جنس حذف شده، فرصت «‌واقعاً برابري» براي بهره‌مندي از آموزش مختلط فراهم باشد. گروه‌هاي حقوق مدني و مدافعان حقوق زنان حق دارند که درباره سوء استفاده‌هاي احتمالي از تفسيرهاي مختلف فرصت‌هاي «واقعاً برابر»- اصطلاحي که در عمل ابهام را با خود همراه دارد - نگران باشند. گذشته مملو از نمونه‌هايي است که جدا از يکديگر مي‌باشند، ولي برابر نيستند. با اين همه با در نظر گرفتن ضمانت‌هاي لازم و اندکي تساهل، جوامع بايد به روش‌هايي با در خواست فزاينده براي آموزش تک جنسيتي مواجه گردند. والدين بايد بتوانند بدون آن که هميشه مجبور به پرداخت هزينه‌هاي سنگين مدارس خصوصي باشند، مدرسه مناسب براي فرزندانشان را بيابند.
بي ترديد مدارس يک جنسيتي براي همه افراد نيستند و تنها پس از بررسي دقيق شرايط بايد به دانش آموزان پيشنهاد شوند. براي مثال هنوز بحث‌هاي جدي درباره اين که اين مدارس براي چه کساني بيش از همه مناسب هستند، وجود دارد. برخي معتقدند که دختران در مدارس سنتي شرايط نامساعدي دارند و هنگامي که تنها در کنار ديگر دختران هستند، عملکرد بهتري خواهند داشت. ديگران مدعي هستند که بايد به کودکان خانواده‌هاي کم‌درآمد ياري رسانده شود. گروه ديگري استدلال مي‌کنند که پسران دبيرستاني هنگامي که از دختران جدا مي‌شوند، نتايج تحصيلي بهتري کسب مي‌کنند. اين عدم قطعيت‌ها حکايت از آن دارد که هنوز هم لازم است تحقيقات بيشتري انجام گيرد.
مدارس محلي مناطق مختلف که علاقه‌مند هستند اين شيوه آموزشي را به کار گرفته و مورد آزمايش قرار دهند، مي‌بايست تشويق شوند تا با تنظيم دستور العمل پژوهشي دقيقى، پس از مدتي نشان دهند که اين شيوه مؤثر بوده است يا نه. آن‌گاه بحثي جدي مي‌تواند آغاز گردد. [ 24 ]
ويژگي‌هاي منحصر به فرد مدارس دخترانه
موافقان نيز بر خصوصيات مثبت و موفقيت‌هاي مشهود مدارس دخترانه تاکيد مي‌ورزند. در مجموع آنچه از صحبت‌هاي متنوع آن‌ها بر مي‌آيد، حاکي از اين است که؛
مدارس دخترانه که امروز اندک اندک به عنوان راهبران آموزش دختران شناخته مي‌شوند، داراي ويژگي‌هاي زير هستند:
- فرصت‌هاي لازم براي خطر کردن مناسب آموزشي را فراهم مي‌سازند.
- با خنثي کردن تأثيرات رسانه‌اي عمومى، به دختران فرصت مي‌دهند که خود تصميم بگيرند چه کسي هستند.
- طرز فکر «من مي توانم» را تقويت مي‌کنند.
- اطمينان مي‌دهند که يادگيري کانون توجه مدرسه است و زندگي اجتماعى براي زماني که دانش‌آموزان خارج از کلاس درس هستند، کنارگذاشته مي‌شود.
- مهارت‌هاي همکارانه را نيز همچون مهارت‌هاي رقابتي به دانش‌آموزان مي‌آموزند.
- تضمين مي‌نمايند که رياضى، علوم و فناوري به طور کامل در برنامه تحصيلي گنجانده شوند.
- دانش آموزان را ترغيب به شرکت در رقابت‌هاي ورزشي مي‌کنند تا هم رهبري و هم کار گروهي را بياموزند.
- مهارت‌هاي زباني - نوشتاري دختران در يادگيري را به بيشترين مقدار خود مي‌رسانند.
- الگو‌هاي قوي نقش جنسي زنانه را عرضه مي‌نمايند.
- به مهارت‌هاي «زندگي واقعي» مانند سواد مالى، رهبري و خدمت به اجتماع اهميت مي‌دهند. [ 25 ]

تفاوت آموزش دختر محور

وقتي به مدارس دخترانه نظر مي‌کنيم، مشاهده مي‌کنيم که حتي در طي زمان هم همچنان خصوصيات مشترکي را مي‌توان به آن‌ها نسبت داد. اين خصوصيات شيوه آموزش در اين مراکز را از محيط‌هاي آموزشي ديگر متفاوت ساخته است. بسياري از بحث‌ها و استدلال‌هاي پژوهشگران اين حوزه نيز مبتني بر همين وجوه تمايز موجود بين اين روش آموزشي و ديگر روش‌هاي ممکن مي‌باشند. حتي برخي از اين خصوصيات مشترک که سازنده هويتي ويژه هستند‌، در کلاس‌هاي درس دخترانه نيز قابل مشاهده مي‌باشند.
براي درک اين هويت و ويژگي‌هاي آن، همچنين بر همکنشي آن با ديگر عناصر نظام آموزشي بررسي سير تاريخي تطورات آن مفيد است. به علاوه شناخت عوامل و نهاد‌هاي مؤثر در اين تحولات نيز لازم است. براي قبول استدلالات مبتني بر مزاياي اين روش، دست‌يابي به داده‌هاي مستند و حتي‌الامکان کمى، سودمند مي‌باشد. اين‌گونه داده‌ها با مراجعه به دانش‌آموختگان اين مدارس به بهترين صورت فراهم مي‌گردند. دانستن زمينه نظري پيدايش وضعيت جديد و ديدگاه‌هاي مختلف در اين‌باره هم خالي از فايده نمي‌باشد. بدين ترتيب مي‌توان نيم نگاهي به وضعيت مدارس دخترانه و آموزش تک جنسيتي در آينده نيز داشت. [ 27
نگاهي تاريخي
دهه گذشته شاهد پيدايش دوباره و چشمگير علاقه‌مندي به آموزش کاملاً دخترانه بود. [ 28 ] از سال 1991 ثبت نام در مدارس متعلق به اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، 29درصد افزايش يافت. در همين زمان در خواست‌ها براي ثبت‌نام در اين مدارس 40درصد افزايش را نشان دادند و بيش از 30 مدرسه دخترانه جديد تأسيس گرديد. [ 29 ] پيشرفت‌هاي اخير نشان دادند که تا حدود زيادي آنچه در دهه 1980 رقم خورد، ديگر به پايان رسيده و ورق بر گشته است. به دنبال مصوبه شماره 4 سال 1972 [ 30 ]، عدالت آموزشى، ويژگي بارز دهه 1980 گشت و تعهد گسترده‌اي نيز براي به کار بستن آن ايجاد گرديد. [ 31 ] التهاب آن دوره به تشکيک گسترده‌اي در چرايي و سود‌مندي مدارس دخترانه منجر شد. [ 32 ] مدارس تک‌جنسيتي ميدان را به مؤسسات آموزشي مختلط که اکثريت قاطع افراد آن‌ها را هنجار طبيعي تشخيص مي‌دادند، وا گذار کردند.
مصوبه شماره 4 دسترسي و رفتار برابر در آينده پيش رو را طرح کرد. [ 33 ] در تفسير اين قانون هرگونه جداسازي دو جنس، رفتار نابرابر تلقي گرديد. به دنبال آن مدارس و کالج‌هاي کاملاً مردانه خيلي سريع اقدام به پذيرش زنان کردند. [ 34 ] اين حرکت به همان اندازه که به خاطر اجماع آموزشي براي دسترسي برابر انجام پذيرفت، تحت تأثير واقعيت‌هاي جمعيتي و اقتصادي نيز بود. به هر حال به همراه پيدايش اين مؤسسات آموزشي مختلط جديد، در تلقي افراد از مدارس دخترانه نيز تحولي ايجاد شد. به طور تاريخي مدارس دخترانه براي آن به وجود آمده بودند که آموزشي با کيفيت مناسب را براي زنان جوان که از تحصيلشان در کنار مردان جلوگيري مي‌شد، فراهم سازند. بنابراين با افزايش امکان بهره‌مندي از آموزش مختلط، به نظر مي‌رسيد ضرورت مورد اشاره از ميان رفته است. در واقع آموزش تک جنسيتي امري بي‌مورد، متعلق به زمان‌هاي گذشته و دور از «دنياي واقعي» دانسته شد. [ 35 ]
پس چه توضيحي براي تجديد حيات چشمگير اين مدارس، آن هم تنها پس از گذشت يک دهه وجود دارد؟ چه چيزي منجر به علاقه‌مندي دو باره به مدارس دخترانه شده است؟ چه تفاوتي ميان آموزش کاملاً دخترانه و آموزش مختلط وجود دارد؟ پاسخ اين پرسش‌ها در مجموعه‌اي از پيشرفت‌هاي مرتبط در نظريه‌هاي آموزشى، پژوهش‌هاي جنسيتي و ارتباط ميان عملکرد مغز و فرايند يادگيري نهفته است.
به هر حال اين پيشرفت‌ها به تنهايي عامل بازگشت مدارس دخترانه نبوده اند‌. در اواخر دهه 1980 دو تن از متوليان آموزش يعني راشل بلاش (Rachel Belash) رئيس مدرسه دوشيزه پورتر (کانکتيکات) و آرلن گيبسون (Arlene Gibson) رئيس مدرسه کنت پليس (نيوجرسي) بيانيه‌اي را براي اجرا در ديگر مدارس دخترانه همکارشان منتشر نمودند. اين دو زن رؤيا‌پرداز در ارزش و سودمندي آموزش تک جنسيتي هيچ ترديدي نداشتند و هدفشان آن بود که به شکلي نظام‌مند اين مزيت‌ها را مستند ساخته و اين اطلاعات را به طور گسترده‌اي در اختيار عموم قرار دهند.
بروندادهاي مدارس دخترانه
تجربه‌هاي حرفه‌اي متوليان آموزش در مدارس دخترانه از صحت خدمت رساني مطلوب آن‌ها به دانش‌آموزاني با توانايي‌ها و پيش زمينه‌هاي مختلف در طي نسل‌هاي متمادي خبر مي‌دهد. وجه مشترک اين مدارس الزام دراز مدت آن‌ها مبني بر تشکيل محيط يادگيري‌اي بود که دختران را مقدم بدارد و مورد توجه ويژه قرار دهد. [ 36 ] آنچه آن‌ها را از ديگر مدارس متمايز مي‌سازد درک عميقشان از چگونگي يادگيري دختران و موفقيت ايشان مي‌باشد.
دانش‌آموزان مدارس دخترانه نه تنها از فرصت‌هاي برابر لذت مي‌برند بلکه از هر فرصتي بهره‌مند مي‌شوند. در مدارس دخترانه همه گويندگان، بازيکنان، نويسندگان، خواننده‌ها و قهرمانان ورزشى از ميان دختران هستند. انجام دهندگان کارها و رهبران نيز از ميان دختران هستند. مربيان و الگو‌هاي نقش مؤنث بسيارند. «جو سرد کلاس درس» که در مدارس مختلط رايج شده است، در مدارس دخترانه تقريباً وجود ندارد. [ 37 ] در اين مدارس نشانه‌اي از عضو درجه دو بودن ديگر به چشم نمي‌خورد.
اين متخصصان مي‌دانستند که مشاهدات و ادراکاتشان به وسيله پژوهش‌هاي کمى، تأييد و تقويت خواهد شد. بر اين مبنا در سال‌هاي 1988 و 1990 دو مطالعه متفاوت و البته مرتبط انجام پذيرفت. اولين بررسي که توسط «مشاوران مديريت ثبت نام (EMC)» و به سفارش «اتحاديه مدارس شبانه روزي دخترانه آمريکا» صورت مي‌گرفت، در سال 1988 آغاز شد (مطالعه EMC). در نتيجه تقريباً هفتصد مصاحبه تلفني با خانواده‌هايي از سراسر کشور، مشخص گرديد که مدارس دخترانه به مزيت‌هاي فوق العاده تحصيلي و توانايي بر پا ساختن محيطي همگاني براي ترغيب کشف‌هاي شخصي و تحصيلي در فضايي حمايتي شناخته مي‌‌شوند. [ 38 ] مدارس دخترانه فضايي ايده آل براي دختران نوجوان تلقي مي‌شوند، زيرا از خطر‌کردن‌هاي مناسب پشتيباني مي‌کنند، برتري‌هاي تحصيلي را تشويق مي‌نمايند، دختران را براي رفتن به کالج و همچنين ورود به دنياي واقعي آماده مي‌سازند و روحيه رهبري و پيشرفت متکي به خويشتن را تقويت مي‌کنند. [ 39 ]
پروژه پژوهشي دوم توسط «يانکلويچ کلنسي شولمان» انجام شد (مطالعه شولمان). کار‌فرماي اين پروژه «اتحاديه مدارس روزانه دخترانه آمريکا» بود. مؤسسه مجري طرح 1200 دانش‌آموخته مدارس دخترانه را مورد نظر سنجي قرار داد. نيمي از اين افراد از سال 1955 تا سال 1960 فارغ‌التحصيل شده بودند و بقيه فارغ‌التحصيل سال 1975 تا 1980 بودند. نتايج چنين بودند:
- 73درصد گزارش دادند که تجربه مدرسه دخترانه، آن‌ها را متقاعد ساخته که زنان از عهده هر کاري بر مي‌آيند. [ 40 ]
- 75درصد معتقد بودند که آن‌ها در نتيجه حضور در مدرسه‌اي کاملاً دخترانه، به خود اطمينان بيشتري دارند. [ 41 ]
- 91درصد پاسخ دادند که شرکت در مدرسه‌اي دخترانه به آن‌ها کمک‌کرده بر امور تحصيلي‌شان تمرکز نمايند و تشويقشان نموده تا بيشترين توانايي‌هاي فکريشان را بيازمايند. [ 42 ]
همچنين شرکت‌نندگان در اين نظر سنجي موارد زير را به عنوان مزيت‌هاي کليدي آموزش در مدارس دخترانه بر شمرده بودند: کيفيت تحصيلى، کلاس‌هاي کم جمعيت، پيشرفت فردي و آمادگي براي کالج و حرفه‌هاي مختلف. [ 43 ]
هر دو مطالعه ادعاي متوليان آموزشي مدارس دخترانه مبني بر فراهم ساختن تجربه‌اي مفيد و منحصر به فرد براي دختران در اين مدارس را تأييد نمودند. به هر حال مطالعه (EMC) يافته درد سرزايي نيز داشت. آن پولينا (Ann Pollina) رئيس مدرسه وستوور در کانکتيکات از شنيدن اين امر که والدين دختران فکر مي‌کنند وضعيت دوره‌هاي رياضى، علوم و همچنين تجهيزات در مدارس مختلط بهتر از مدارس دخترانه مي‌باشد، بسيار متعجب گشت. وي با توجه به تجربه‌اش به عنوان دبير رياضي و عضو هيأت علمي به چنين ارزيابي اعتقاد ندارد. او پيشنهاد کرد که اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا براي نشان دادن توانايي دانش آموزان خود در اين زمينه‌ها، اقدام به سازمان‌دهي و برگزاري سلسله کنفرانس‌هايي در باره رياضى، علوم و فناوري براي دختران بنمايد.
راهبردهاي تدريسي که در اين کنفرانس‌ها مورد توجه قرار گرفتند، نتايج درس‌هايي بودند که در آموزش کاملاً دخترانه حاصل شدند: راهبردهايي که پژوهشگران و معلمان به اتفاق معتقد بودند تحولي را پديد مي‌آورد. به علاوه اين رويکردها تنها منحصر به شيوه‌هاي آموزشي نيستند و مي‌توانند در هر حوزه‌اي که دختران خواهان آن هستند، به کار گرفته شوند. خلاصه‌اي از اين رويکردهاي آموزشي به قرار زير است:
- به کارگيري استعارات لفظي که دختران آن را در مي‌يابند.
- تدريس به روش‌هاي جمعي و مشارکتى.
- صدا زدن دانش آموزان به اسم و منتظر پاسخ ماندن پيش از رفتن به سراغ دانش آموز بعدى.
- تشويق به خطر کردن.
- کشف اشتباهات و دانستن ارزش آن‌ها.
- تدريس راه حل‌هاي گوناگون به جاي تکيه بر تنها يک پاسخ درست براي مسئله داده شده.
- به کارگيري نوشتن به عنوان وسيله يادگيري هر موضوعى.
- توضيح دادن از طريق داستان گويى.
- کمک به دانش‌آموزان براي آن که خود را منبع دانش و اطلاعات بدانند.
الگوي اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا
«اتحاديه مدارس شبانه روزي دخترانه» و «اتحاديه مدارس روزانه دخترانه» با گرد هم آمدن براي پژوهش درباره مفهوم مدرسه تک جنسيتي و ترويج آن، به راهبران گفتمان ملي مسائل دختران و زنان تبديل شدند. متوليان آموزشي که تدريس به دختران به تنهايي را تجربه کرده بودند، انتخاب شدند تا نتايج مطالعه‌هاي (EMC) و شولمان را در ترسيم تصويري متفاوت از نقش مدارس دخترانه در آموزش در آمريکا به کار گيرند. يافته‌هاي اين مطالعات نکته‌هاي کليدي را براي فرايند آتي جذب مخاطبان و زمينه‌سازي پيشرفت‌هاي آينده در اختيار رهبران اتحاديه قرار دادند. مشخص شد که اگر اين سازمان‌ها بتوانند ميزان ارزشمندي مدارس دخترانه را بر پايه‌اي نظري و آموزشي توصيف نمايند، خانواده‌ها آسان‌تر قدر بروندادهاي مثبت آموزش در مدارس دخترانه را خواهند دانست.
رهبران هر دو سازمان ياد شده، بر اساس داده‌هاي جديدشان به توان ويژه‌اي که در حرکت جمعي نهفته است، پي بردند. در پاييز سال 1991، پنجاه و شش مدرسه رسماً گرد هم آمدند تا با ادغام دو سازمان پيش گفته، اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا را بنيان نهند. [ 44 ] اين گروه مشترک پس از تولد خويش، مبارزه‌اي فرا گير به منظور افزايش آگاهي عموم از تجربه مدارس دخترانه را آغاز کرد. در اين مسير آن‌ها با شگفتي‌هاي غير منتظره چندي نيز رو به رو گشتند که به توسعه تلاش‌هايشان کمک نمود.
گزارش‌ها و ديدگاه‌هاي جديد
هنگامي که يافته‌هاي پژوهش صورت گرفته توسط اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا در نشريات و رسانه‌ها منتشر شد، به آرامي تحولي در نگرش عمومي آغاز گشت. انتشار نتايج ديگر مطالعات آموزشي درباره شيوه‌هاي گوناگون يادگيري جنسيت محور، تعداد کمتر دختران و زناني که حرفه‌هاي غير سنتي را پيگيري مي‌کردند و همچنين شواهدي مبني بر وجود تفاوت‌هايي در چگونگي تکامل و عملکرد مغز دختران و پسران نيز، اين تحول را تسريع نمودند.
در دوران انقلاب فمينيستي دهه 1970 صحبت از تفاوت‌هاي رفتاري سرشتي زنان و مردان از لحاظ سياسي نادرست شمرده مي‌شد. اختلاف‌هاي زنان و مردان در تخصص‌هايي همچون مهندسي و معماري به جاي توجه به منشأهاي ژنتيکى، توسط تفاوت‌هاي اجتماعى و فرهنگي توضيح داده شد. همين تفاوت‌ها براي توضيح تمايل پسران براي کمي بودن بيشتر و مهارت فيزيکي بيشتر ايشان نيز به کار گرفته شد. هنوز نيز مطالعات انجام شده روي مغز نشان مي‌دهد که تفاوت‌هاي جنسيتي به همان اندازه که به شرايط پرورش دختران و پسران مربوط مي‌شود، در شيمي و ساختار مغز آن‌ها ريشه دارد. [ 45 ] به نظر مي‌رسد چگونگي تکامل و عملکرد مغز منشأ تمايل دختران براي تفکر بيشتر، همکاري مناسب‌تر، ادراک مستقيم، ارتباط زباني گسترده‌تر و در مقابل تمايل پسران براي فعاليت فيزيکي بيشتر، رفتار پرخاشگرانه تر و استقلال در شيوه يادگيري مي‌باشد.[ 46 ] اعلام اين يافته‌هاي علمي موجب شد با چشم ديگري به پژوهش صورت گرفته توسط اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا نظر شود. تحولي ظريف در گفتمان آموزشي عدالت جنسيتي آغاز شد. ديگر پرسش برانگيزاننده اين نبود که آيا دختران و زنان از دسترسي و فرصت‌هاي برابر بهره‌مند هستند يا نه. ديگر تمرکز بر اين مسئله بود که تا چه ميزان تجارب و بروندادهاي آموزشي آنان با مردان برابر است؟ توصيف متفاوتي که به خوبي گوياي واقعيت مسئله است، عبارت است از: برابر بودن به معناي همانند بودن نيست. اين عبارت اولين بار توسط کارول گيليگان پيشنهاد شد. [ 47 ] با نگاهي به جهان در مي‌يابيم که روشي که دختران مدرسه را تجربه مي‌‌کنند و مواجهه آن‌ها با رياضى، علوم و فناوري هميشه مشابه پسران نبوده است.
اين تغيير لفظي کوچک، مفهوم عميقي را در برداشت. ديگر پرسش بر انگيزاننده اين نبود که چه چيزي در مورد دختران اشتباه است؟ چرا آن‌ها بيش از اين به موضوعات غير سنتي علاقه نشان نمي‌دهند؟ بلکه در عوض پرسش آن بود که چه چيزي در روش آموزش و بر هم کنش ما با دختران غلط است؟ چرا دختران آن قدر که بايد به دستاوردهايي که متناسب با توانايي‌هايشان است، دست نمي‌يابند؟
در دهه 1980 مباحث حقوقي و اجتماعى در مورد موضوعات زنان، حجم گسترده‌اي از تحقيقات و تفسيرها را به دنبال داشت که در دهه بعد نيز به خوبي ادامه يافتند. در سال 1991 اتحاديه زنان دانشگاهي آمريکا اولين بيانيه بيدار گرانه‌اش را در مورد دختران در مدارس آمريکا منتشر کرد. عنوان گزارش «فريب دادن دختران: فريب دادن آمريکا» بود. [ 48 ] در اين گزارش برخي تفاوت‌هاي نگرش‌هاي دختران و پسران درباره دستاوردها و اعتماد به نفس مورد تأکيد واقع شده بود. اين اختلاف‌ها به خصوص در رشته‌هاي رياضي و علوم معمول بود. اين اتحاديه در خلاصه اجرايي گزارش سال 1995 خود با عنوان «هوشمند پرورش دادن: چه روشي در مدرسه براي دختران موثر است؟»، شيوه‌ها و راهبردهاي آموزشي خلاقانه‌اي را با هدف اصلاح بي‌عدالتي‌هايي که در مطالعه قبليشان آشکار گرديده بود، فهرست نمود. [ 49 ] آليس آن ليدل (Alice Ann Leidel) رئيس بنياد آموزشي اتحاديه زنان دانشگاهي آمريکا چنين نوشت: «اگر قرار است دختران هوشمند پرورش يابند، مدارس بايد هوشمندتر باشند و راهبردهاي خلاقانه‌اي همچون يادگيري مشترک و کلاس‌هاي تک جنسيتي را به کار گيرند.» [ 50 ]
در اين گزارش، اتحاديه به مدارس توصيه مي‌کند:
«شخصيت فردي دختران را به وسيله برگزاري کلاس‌هاي تک جنسيتي تقويت نمايند. اين کلاس‌ها تلقي‌هاي بر چسب‌گونه دختران از خود را در موضوعاتي همچون رياضي و علوم بهبود مي‌بخشند؛ روحيه مشارکت دختران را توسط تشکيل گروه‌هاي يادگيري مشترک و حذف تمرين‌هاي رقابتي در کلاس درس که معمولاً دختران را به حاشيه مي‌رانند، خوب‌تر پرورش مي‌دهند؛ مربيان و الگوهاي نقشي را براي دختران فراهم مي‌سازند؛ به دختران فرصت برابر، براي دسترسي به رايانه و تجهيزات آزمايشگاهي را عرضه مي‌دارند؛ به وسيله کار با گروه‌هاي اجتماعى و امور تجاري، دختران را در دستيابي به اهدافشان توانمند مي‌سازند تا بدين ترتيب مسير موفقيت را به آن‌ها نشان دهند ... .
برخي از شگفت‌آورترين تحولات مدارس امروز در «حواشي» نظام آموزشي رخ مي‌دهند. بسياري از پژوهشگران و متوليان آموزش فضاهايي خارج از شيوه رسمي آموزش را مورد توجه قرار داده‌اند. در اين اماکن پيشگامان آموزش دختر محور در حال رشد هستند ... .»
بسياري از اين پيشگامان، شايسته توجه بيشتر مي‌باشند، اگر چه اغلب مستندسازي‌ها و ارزيابي‌هاي رسمي هنوز به اندازه کافي به اين امر نپرداخته‌اند. ما مي‌توانيم درس‌هاي زيادي از اين برنامه‌ها بياموزيم، در همان حال که به ارزيابي آن‌ها ادامه مي‌دهيم ... . از ميان اين راهبردها، کلاس‌هاي تک جنسيتي و رويکردهاي مستقيم به رياضي و علوم بيش از همه مورد توجه واقع شده‌اند. [ 51 ]
اتحاديه زنان دانشگاهي آمريکا اندکي پس از ارائه گزارش «هوشمند پرورش دادن»، گزارش ديگري را با عنوان «جداسازي بر حسب جنس: نگاهي انتقادي به آموزش تک جنسيتي به دختران» منتشر نمود. [ 52 ] اين گزارش در نگاه اول نسبت به کلاس‌ها و مدرسه‌هاي دختر محور چندان خوش بين به نظر نمي‌رسد. اما در مجموع گزارش اتحاديه زنان دانشگاهي آمريکا حداکثر نشان مي‌دهد که براي مستند ساختن سودمندي آموزش کاملاً دخترانه، پژوهش‌هاي بيشتري لازم است. به دنبال آن وال استريت ژور نال در سر مقاله‌اي به اين موضوع پرداخت. به هر حال اين سر مقاله اين امر را روشن ساخت که «اين گزارش به هيچ روي منکر آن نمي‌شود که مدارس دخترانه از خود سود مندي‌هاي فراواني نشان داده‌اند. [ 53 ] در عوض تحقيقات پشتيبان اين گزارش در بدترين حالت، تنها درباره سودمندي‌هاي اين مدارس نامطمئن هستند. در جاي جاي اين گزارش، به تمام انواع نکات مثبت درباره اين مدارس اشاره شده است.» [ 54 ]
دانش‌آموختگان مدارس دخترانه چه مي‌گويند؟
در حالي که تمرکز نگاه‌ها بر اين نکته معطوف است که مدارس چگونه دختران را فريب مي‌دهند و چه چيزي در مورد دختران درست عمل نمي‌کند، مدارس عضو اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا پرسش درباره برخي فرضيه‌هاي جديدي که توسط فهرست فزاينده‌اي از گزارش‌ها طرح مي‌شوند، را آغاز کرده‌اند. در مدارس دخترانه درس‌هاي فراواني با ارزش حياتي براي يادگيري وجود دارند که مخاطبان بسيار گسترده‌تري را مي‌طلبند. محوطه و کلاس‌هاي درس مدارس دخترانه براي متوليان آموزش در هر کجا، همچون آزمايشگاه‌هاي بر انگيزاننده‌اي براي کشف و دارايي‌اي غير قابل ارزش‌گذاري مي‌باشند. همان‌گونه که هر روز خانواده‌ها و سياست‌گذاران بيشتري به جستجوي انتخاب‌هاي آموزشي متفاوت روي مي‌آورند، نکته قابل توجه به رقابت وا داشته شدن مدارس مختلط در مقابل مدارس تک جنسيتى مي‌باشد. تا کنون نظرات بسياري دراين‌باره مطرح گرديده است.
متأسفانه بيشتر اين نظرات مبتني بر سوء تعبير و يا متمايل بدان مي‌باشند. در بحبوحه بحث‌ها در‌باره مدارس مختلط و تک جنسيتى، آنچه کمبود آن بيش از همه حس مي‌شود، داده‌هاي کمي درباره ويژگي‌هاي مشخصه و متمايز‌کننده مدارس دخترانه مي‌باشد. اين ويژگي‌ها عبارت هستند از: تأکيد اين مدارس بر توانايي زنان در حوزه موضوعاتي همچون رياضى، علوم و فناوري که به طور سنتي مخصوص يک جنس تلقي مي‌شوند؛ ترغيب ويژه زنان در زمينه انتظارات شغلى؛ و توانايي‌شان در بهبود حس اطمينان به خود.
حتي صداي دانش آموختگان مدارس دخترانه که خود اين فضا را تجربه کرده‌اند، نيز شنيده نمي‌شود. به جز مطالعات پيشين صورت گرفته توسط اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، کس ديگري تاکنون اقدام به ثبت نظرات طيف وسيعي از دانش‌آموختگان دبيرستان‌هاي دخترانه ننموده است. به همين سبب اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا طي قراردادي با گروه پژوهشي گودمن که مؤسسه‌اي تحقيقاتي در زمينه امور آموزشي در کمبريج ماساچوست مي‌باشد، خواستار مطالعه‌اي بزرگ مقياس روي دانش آموختگان مدارس دخترانه شد. بدين منظور فرم نظرسنجي شش صفحه‌اي براي جمع‌آوري اطلاعاتي درباره تجربه‌هاي اين دانش‌آموختگان در مدرسه، زندگي آن‌ها در خانه و ديگر موضوعات مرتبط تهيه گرديد. [ 55 ]
بيش از 4000 دانش آموخته از شصت و چهار مدرسه دخترانه مختلف داده‌هاي لازم براي توصيف تجربه‌هايشان را در اختيار پژوهشگران قرار دادند. [ 56 ] نتايج به وضوح مثبت بودند. دانش‌آموختگان براي آموزشي که در مدارس دخترانه ديده بودند، ارزش فراواني قائل بودند. آن‌ها به توانايي‌هايشان اطمينان داشتند. ايشان خود را افرادي موفق در امور تحصيلي مي‌دانستند. آن‌ها مدارس دخترانه‌شان را محلي مي‌دانستند که در آنجا ياد گرفتند چگونه استعدادها و ظرفيت‌هاي خود را بشناسند و آن‌ها را شکوفا سازند. در واقع نتايج حاکي از آن بودند که:
- 85درصد دانش آموختگان براي قضاوت درباره مدرسه دخترانه‌شان در مجموع يکي از دو رده بسيار خوب و عالي (بالاترين رده‌ها) را انتخاب کردند. اين امر در چهارده مورد از شانزده زمينه در نظر گرفته درباره اين مدارس صادق بود.
- آماده‌سازي براي تحصيلات تکميلي و فراهم نمودن رقابت تحصيلي در اين مدارس بسيار مطلوب تلقي شده بود؛ تقريبا همه پاسخ‌دهندگان (91درصد) مدارسشان را در اين زمينه‌ها، عالي و بسيار خوب توصيف کرده بودند. [ 57 ]
- 85درصد اين دختران معتقد بودند که مدارس دخترانه بيش از مدارس مختلط زنان جوان را تشويق مي‌کنند در موضوعاتي همچون رياضى، علوم و فناوري فعاليت نمايند. 63درصد نيز قويا احساس مي‌کردند بيشتر از رقبايشان در مدارس مختلط براي زندگي در «دنياي واقعي» آماده شده‌اند. [ 58 ]
- 88درصد‌‌ اين دانش آموختگان گفتند که تجربه مدرسه دخترانه‌شان را در صورت امکان بار ديگر تکرار مي‌کردند. 84درصد آن‌ها نيز گفتند که دخترانشان را تشويق مي‌‌کنند در اين مدارس ثبت نام نمايند. [ 59 ]
تقريباً همه پاسخ‌دهندگان با اين امر تا حدودي و يا قوياً موافق بودند که مدارس دخترانه براي دختران نسبت به آنچه در مدارس مختلط موجود است، فرصت‌هاي بيشتري را براي رهبري فراهم مي‌سازند. [ 60 ]
آينده مدارس دخترانه: چشم‌اندازي در حال تحول
پس از مصوبه شماره 4 در سال 1972 تعداد مدارس تک جنسيتى کاهش پيدا کرد. در ميانه دهه 1990 تنها دو مدرسه دخترانه عمومي باقي مانده بود: دبيرستان دخترانه فيلادلفيا و دبيرستان وسترن در بالتيمور. [ 61 ] به هر حال مصوبه شماره 4 که حکم به ممنوعيت مدارس تک جنسيتى با حمايت بودجه عمومي داده بود، تحليل‌هاي روشنگرانه نقش مثبت مدارس دخترانه و موج متقاضيان ثبت‌نام در مدارس دخترانه خصوصي را در نظر نگرفته بود.
درک فزاينده فوايد مدارس دخترانه عاقبت آن‌ها را به عرصه عمومي نيز بازگرداند. از سال 1995 مدارس کاملاً دخترانه در کاليفرنيا (آکادمي جفرسون)، نيويورک (مدرسه رهبري زنان جوان هارلم) و ايلينويز (مدرسه چارتر رهبري زنان جوان شيکاگو) اعلام موجوديت کردند. به علاوه ده‌ها مدرسه در مناطق ديگر نيز به آزمايش برگزاري کلاس‌هاي تک جنسيتي روي آوردند. در ژوئن 2001 سناي ايالات متحده لايحه قانوني‌اي در مورد آموزش را به تصويب رساند که در ماده‌اي از آن به پيشنهاد بيلي‌هاچينسون سناتور تگزاس آموزش تک جنسيتي در مدارس عمومي آسان‌تر در دسترس دانش آموزان قرار خواهد گرفت. [ 62 ] با اصلاحيه پيشنهادي مجلس، موانع موجود براي مدارس مناطق مختلف که مي‌خواستند مدرسه تک جنسيتي را نيز به متقاضيان ارائه دهند، به شرطي بر داشته مي‌شود که «فرصت‌هاي آموزشي ارائه شده براي هر دو جنس قابل مقايسه با هم باشند.» [64-63]
مدارس دخترانه چه کار متفاوتي از مؤسسات آموزشي مختلط انجام مي‌دهند؟
- آن‌ها محيطي براي خطرکردن فراهم مي‌سازند تا به دانش‌آموزان بياموزند به قول جيمز جويس، «اشتباهات دروازه‌هاي اکتشافات هستند.»
- اين مدارس تأثيرات رسانه‌هاي عمومي را خنثي کرده و پناهگاهي حمايتي را براي دختران فراهم مي‌کنند تا آن‌ها بتوانند تصوير آشفته‌اي که رسانه‌هاي امروز از دختران ارائه مي‌دهند را با توازن و پشتگرمي به خويش، اصلاح نمايند.
- آن‌ها طرز فکر «من مي‌توانم‌» را تقويت مي‌کنند. همه رهبران، عوامل و دست‌اندرکاران امور از ميان زنان هستند. مدارس دخترانه به دانش‌آموزانشان نشان مي‌دهند که هر دختري مي‌تواند يک رهبر باشد، هر دختري مي‌تواند طبل بنوازد و هر دختري مي‌تواند اجزاي يک دوچرخه را از هم جدا کرده و دو باره سر هم کند.
- اين مدارس تضمين مي‌کنند که يادگيري بدون وجود حواس پرتي‌هاي اجتماعى کانون اصلي توجه باشد. وقتي پسران حضور ندارند، دختران تمايل دارند بي‌توجه به انديشه‌هاي قدرتمند و وابسته به سن محبوبيت، جذابيت و فشارهاي منفي رقيب، هوشمندي و کنجکاويشان را بروز دهند.
- آن‌ها با فراهم ساختن فرصت‌هاي فراوان براي يادگيري مشترک، از تحقيقاتي که نشان مي‌دهند حل مسئله به روش کار گروهي براي دختران مناسب‌تر است، تبعيت مي‌کنند. [65 ]
- اين مدارس گنجاندن کامل رياضى، علوم و فناوري را در برنامه تحصيلي دانش آموزان ضمانت مي‌کنند. از دختران انتظار مي‌رود به صورت کامل در اين زمينه‌ها مشارکت کنند و آن‌ها نيز چنين مي‌کنند.
- آن‌ها بر روي نکات زندگي واقعي همچون حرفه، کار و پول تمرکز مي‌نمايند. در پاييز سال 2000 اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا کنفرانسي ملي را با نام «دختران، زنان و پول» بر گزار کرد.[ 66 ] در نتيجه اين کنفرانس تعداد زيادي از مدارس عضو اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا با باطل دانستن افسانه شاهزاده چارمينگ مبني بر ضرورت تکيه کردن دختران بر کسي به جز خود، به اهميت سواد مالي دختران بيشتر پرداختند. اغلب زنان به انتخاب خود و يا به ضرورت وارد بازار کار خواهند شد. بنابراين همه زنان بايد ابزار‌هاي اقتصادي لازم براي اداره خود را در دوران مدرسه تدارک ديده باشند.
- اين مدارس دانش‌آموزان را به عنوان راهي طبيعي براي پرورش روحيه کار گروهى، رهبرى، استعداد فردى، رقابت و توانايي‌هاي جسمي و دانستن چگونگي شکست و پيروزي ترغيب به شرکت در مسابقات ورزشي مي‌نمايند.
- آن‌ها به حمايت از فرهنگ غالب زنانه‌اي مي‌پردازند که نشانه‌هايش اهميت دادن، به چالش طلبيدن، همکارى، رقابت و ارتباط با علاقه‌مندي به شکوفايي تمام ظرفيت‌هاي هر دختر و شکل‌گيري زمينه‌اي معنوي که در تمام عمر او را ياري و همراهي نمايد، مي‌باشد. بدين ترتيب مدارس دخترانه به صداهاي زنان، ديدگاه‌هاي زنانه‌‌شان و شيوه زنانه انجام امور توسط آن‌ها افتخار مي‌کنند.
فرهنگ جوانان امروز طرفدار لذت‌هاي کوتاه مدت‌، تجربه‌هاي جنسي زود هنگام، خودمحورى، عدم خردورزي و تمرکز بر ظاهر موضوعات مي‌باشد. مدارس دخترانه با وضع معيارهايي سخت‌گيرانه، انتظارات بالا، طلب پاسخ‌گويي و الگوسازي مثبت نقش‌ها به دختران القا مي‌کنند و به آن‌ها مي‌آموزند که بر اهداف بلند مدت آموزشى، شخصي و حرفه‌اي‌شان تمرکز نمايند. محيط مدارس دخترانه‌، زنان جوان را تشويق مي‌کنند ظرفيت‌هايشان را به عنوان افرادي استوار، رهبران و عوامل تحولات اجتماعى بروز دهند.
برچ فورد‌رئيس مدرسه دوشيزه پورتر و رئيس سابق هيئت امناي اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا چنين نتيجه‌گيري مي‌‌کند:
«اين مهم است که دختران زماني که هنوز در حال رشد فيزيکى، عاطفى، اجتماعى، فکري و روحي هستند، در محيطي قرار گيرند که آن‌ها را به شکوفايى- هر چند خام و آزمايشى- ترغيب کرده و از آن حمايت نمايد. آن‌ها نياز دارند به راحتي و نه با تلاشي طاقت فرسا، فرصت بيابند خود را در جايگاه انديشمندان، قهرمانان ورزشى، هنرمندان و رهبران بيازمايند تا در اين رقابت‌ها نه تنها جرأت عرضه‌کردن خود را بيابند، بلکه هنگام چالش با پسران و مردها، با آسودگي از ديدگاه خود دفاع نمايند. اين رقابت و اعتماد تنها از ديدگاه و درک صحيح ناشي نمي‌ود، بلکه فقط با بهره جستن از الگوهاي بزرگسال و تمرين‌ها و تجربه‌هاي شخصي حاصل مي‌گردد. چنين نمونه‌ها و تجربه‌هايي در مدارس دخترانه وجود دارند و آن‌گونه تشويق مي‌شوند که در هيچ جاي ديگر اجتماع چنين حمايت و تمرکزي بر آن‌ها مشاهده نمي‌شود.» [67 ]
مدارس دخترانه گفتمان تازه‌‌اي را براي اجتماع پديد آورده‌اند. اين مدارس به عنوان جايي که دختران براي شنيده شدن صدايشان انتخاب مي‌کنند و مکاني که زنان در همه جنبه‌هاي زندگي در آن دخيل مي باشند، الگويي از جهاني هستند که دختران خواهان و سزاوار آن مي‌باشند. اين مدارس متعهد به ايجاد جامعه‌اي مي‌شوند که در آن زنان و مردان در کنار هم کار مي‌کنند، در حالي که به صحبت‌ها، مهارت‌ها و استعدادهاي يکديگر احترام گذاشته و بدين ترتيب توازن لازم در ميادين و عرصه‌هاي مختلف زندگي را پديد مي‌آورند.
حوراء :: بهمن 1385 - شماره 22
ياد‌داشت‌ها
1 - کارن استابينر، همه دختران: آموزش تک جنسيتي و دليل اهميت آن، 2003.
2 – کارول‌گيليگان، صدايي متفاوت: نظريه روانشناختي و تکامل زنان، 1982.
3 - اتحاديه زنان دانشگاهي آمريکا، فريب دادن دختران: فريب دادن آمريکا، 1991.
4 – ميرا‌سدکر و ديويد‌سدکر، کوتاهي در انصاف: مدارس آمريکا چگونه دختران را فريب مي‌دهند؟، 1994.
5 - اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، دستاورد‌ها و رهبرى و موفقيت، 2000.
6 – کورنليوس‌ريوردان، اعداد همه چيز را درباره مدارس تک‌جنسيتي مي‌گويند، سر مقاله نشريه بوستون گلوب، 8 مه 2002.
7 - بنياد ملي تحقيقات آموزشي انگستان، گزارش پژوهشي بررسي تأثير اندازه کلاس درس و مدرسه و همچنين آموزش تک‌جنسيتي بر عملکرد دانش آموزان، 8 جولاي 2002.
8 – کن‌رو، دومين کنفرانس ملي آموزش مختلط در استراليا ، 2000.
9 – رزماري‌سي‌سالومون، مشابه و متفاوت و برابر: تفکري دو‌باره درباره مدارس تک‌جنسيتى، آوريل 2005.
10 - اظهارات برچ فورد، اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، 2001.
11 - ميرا سدکر‌و‌ديويد سدکر، کوتاهي در انصاف: مدارس آمريکا چگونه دختران را فريب مي‌دهند؟ ، 1994.
12 - اظهارات رابين رابرتسون، دانشگاه متديست جنوبى، مه 1991.
13 - ديويد ريسمن، حاشيه‌اي متفاوت: مورد آموزش تک‌جنسيتى، 1990.
14 - کري ام واتسون، نقش‌هاي جنسى: نشريه‌اي پژوهشى، مه2002.
15 - مگ ميلن مولتون، اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا ، 2002.
16 - مدرسه دخترانه سنت مارگارت، چرا مدرسه‌اي دخترانه؟، 2005.
17 - مقالات علمي آموزشى، پيپلز ديلى، 10 دسامبر 2002.
18 - جو آن ديک، دختران دختر خواهند بود: پرورش دختراني شجاع و مطمئن، 2003.
19 - سالي شيويتز، نشريه نيچر، فوريه 1995.
20 - جوزف تي لوريتو، مرکز تحقيقات پزشکي دانشگاه اينديانا، نوامبر2000 .
21 – روبن‌گور و راکوئل گور، نشريه نوروساينس، مه 1999.
22 - همان.
23 – آر‌جي ميلر، نقش‌هاي جنسى: نشريه‌اي پژوهشى، فوريه 2001 .
24 - سر مقاله واشنگتن پست، 27 اکتبر 2006 ، صفحه آ22 .
25 - اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، آنچه تحقيقات نشان مي‌دهند، 2000 .
26 - ويتني رنسام و مگ‌ميلن‌مولتون، تفاوت آموزش دختر محور، نشريه حقوق فوردهام، شماره XXIX ، دسامبر 2001 .
27 - به طور عمومي رجوع کنيد به سامانتا استينبرن، همه دختران: هميشه، فوريه 1991 و همچنين سامانتا استينبرن، نشريه تيچر، ژانويه 2000 ، صص 22-23 .
28 - اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، داده‌هاي نظر سنجي پاييزى، نوامبر 2000 .
29- ممنوعيت تبعيض جنسى، شماره مجوز نشر 318-92 ، 901 ، 86 ، 373 ، 1972 .
30 - به طور عمومي رجوع کنيد به جنيفر سالواتره، مباحث حقوقي و سياسي درباره مدارس عمومي کاملاً دخترانه: آيا بي‌طرفي جنسيتي رسمي مي‌تواند برابري جنسيتي واقعي را محقق سازد؟، نشر بين المللي کتابخانه ملى، پاييز 2000 ، ص 10 .
31 - به طور عمومي رجوع کنيد به کارين هده، کلاس‌هاي درس تک جنسيتى: آيا آن‌ها براي دختران مناسب‌ترين انتخاب هستند؟، ساينتيفيک امريکن‌، تابستان 1998 .
32 - 20 يو اس سى، شماره 1681 ، 2001 (به اين نکته توجه کنيد که «هيچ کس ... نبايد به خاطر جنسيت خود از شرکت جستن و بهره‌گيري از منافع برنامه‌ها و يا فعاليت‌هاي آموزشي تحت حمايت مالي دولت فدرال محروم شود و يا در اين زمينه مورد هر گونه تبعيضي قرار بگيرد . ... »).
33 - رجوع کنيد به سوزان فرچيو، گزارش‌ها حاکي از افزايش ثبت‌نام در مدارس کاملاً دخترانه هستند، واشنگتن تايمز، 2 ژوئن 1999 .
34 – ميرا‌سدکر و ديويد‌سدکر، کوتاهي در انصاف: چگونه مدارس آمريکا دختران را فريب مي‌دهند؟، 1994 ، صص 230-232 .
35 - به طور عمومي رجوع کنيد به کارين هده، کلاس‌هاي درس تک جنسيتى: آيا آن‌ها براي دختران مناسب‌ترين انتخاب هستند؟، ساينتيفيک امريکن، تابستان 1998 .
36 - اين اصطلاح را برنيس‌سندلر از مرکز مطالعات سياست‌هاي زنان اتحاديه دانشگاه‌هاي آمريکا ابداع کرده است. رجوع کنيد به اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، رياضي و علوم براي دختران: گردهم‌آيي کارشناسان و اصلاح کلاس‌هاي درس و يافتن معادله درست، 1992 ، ص 28 .
37 - همکاران مديريت ثبت نام، تحليل وضعيت و راهبردهايي براي اجرا: گزارش نهايي اتحاديه مدارس شبانه روزي دخترانه، 1989 .
38 - همان.
39- يانکلوويچ کلنسي‌شولمان، دانش‌آموختگان مدارس دخترانه: کامل و متمايز و متوجه اجتماع، نظر‌سنجي دانش‌آموختگان مدارس دخترانه، 1990 .
40 - همان.
41 - همان.
42 - همان.
43 - اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، انتظار بهترين‌ها را داشتن از يک دختر، 2001 .
44 - رجوع کنيد به فرانسيس اي‌ماهر و جاني‌ويکتوريا وارد، جنسيت و تدريس، 2001، صص 93-94 .
45 - همان.
46 - به طور عمومي رجوع کنيد به کارول گيليگان، صدايي متفاوت، 1993 .
47 - اتحاديه زنان دانشگاهي آمريکا، فريب دادن دختران: فريب دادن آمريکا، 1991 .
48 - اتحاديه زنان دانشگاهي آمريکا، هوشمند پرورش دادن: آنچه در مدرسه براي دختران مؤثرتر است، 1995 .
49- همان.
50- همان.
51 - اتحاديه زنان دانشگاهي آمريکا، جدا کردن بر حسب جنسيت: نگاهي انتقادي به آموزش تک جنسيتى، 1998 .
52 - مرور و چشم انداز: مدارسي براي دختران، وال استريت ژورنال، 13 مارس 1998 ، ص آ16 .
53 - همان.
54 - اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، دستاوردها و رهبرى و موفقيت، 2000 .
55 - همان، ص 1 .
56 - همان، ص 2 .
57 - همان، ص 2 .
58 - همان، ص 18-19 .
59- همان، ص 2 .
60- به طور عمومي رجوع کنيد به سامانتا استينبرن، همه دختران: هميشه، فوريه 1991 و همچنين سامانتا استينبرن، نشريه تيچر، ژانويه 2000 ، صص 22-23 .
61 - سند آموزش بهتر براي معلمان و دانش آموزان، بخش اول، کنگره 107 ، 5331 ، بي 1 ال ، 2001 . اين ماده قانوني در سند هيچ کودکي نبايد از آموزش محروم بماند، که در دسامبر 2001 توسط هر دو بخش کنگره به تصويب رسيده است، گنجانده شده است. [سند هيچ کودکي نبايد از آموزش محروم بماند، اچ آر 1 ، کنگره 107 ، 5331 ، بي 1 ال ، 2001 ]. اين سند براي مدارسي که از حمايت‌هاي مالي دولت فدرال استفاده مي‌کنند، تنظيم شده تا اين کمک‌ها را براي فراهم ساختن برنامه‌هاي آموزشي با ويژگي «مدارس و کلاس‌هاي درس يک جنسيتي مطابق قوانين موجود» هزينه نمايند. [همان]. بوش به عنوان رئيس جمهور در اوايل ژانويه سال 2002 با امضاي اين سند آن را به قانوني لازم الاجرا تبديل نمود.
62 - مايک بولر، گزينه هاي آموزشي دانش‌آموزان در مدارس عمومي گسترش مي‌يابد، بالتيمورسان، 26 دسامبر 2001 ، ص ب2 .
63 - سند آموزش بهتر براي معلمان و دانش آموزان، بخش اول، کنگره 107 ، 5331 ، بي 1 ال، 2001 .
64 - ماريتا اينگلهارد و دونالد آر براون و مينا ويدا، دستاورد‌هاي رقابتي و جنسيت، تحليل نظري فشارهاي روانى، در انگيزش و درک و يادگيري دانش آموزان: مقالاتي براي بزرگداشت ويلبرت جي مک کيچى، ويرايش پول آر پينتريچ و ديگران، 1994 ، ص 312-314
65 – خلاصه‌اي از کنفرانس در وب گاه http://www.ncgs.org/ موجود است.
66 - اظهارات برچ فورد، اتحاديه ملي مدارس دخترانه آمريکا، 2001 .

دیدگاه‌ها   

+1 #3 RE: رويکرد دوباره به جدا سازی دختر و پسر در حوزه آموزششاهرخ 1392-09-16 16:21
با سلام مطلب بسیار خوب و جالبی است میشه لطفت منابعش رو برام ارسال کنید؟ سپاسگذارم
نقل قول کردن | گزارش به مدیر
+1 #2 RE: رويکرد دوباره به جدا سازی دختر و پسر در حوزه آموزشمهتاب 1392-08-20 23:06
سلام..عالی بود..ممنون...فق ط میشه شماره منابعی که زدید را برایم ایمیل کنید یعنی هر مطلبی که نوشتید یه شماره منبع داره ولی در آخر مشخص نشده.
نقل قول کردن | گزارش به مدیر
+1 #1 RE: رويکرد دوباره به جدا سازی دختر و پسر در حوزه آموزشمحدثه 1388-11-23 07:48
خخخخخيييييييييي ييييللللللللييي ييييي خخخخخخووووووب اسسسسسسست
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page